eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
790 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🏴ماجرای زیارت مزار امام حسین (علیه السلام) توسط جابربن عبدالله انصاری ▪️امام خامنه ای:«چه آمدن خاندان پیغمبر در روز اربعین به کربلا - که بعضی روایت کرده‌اند - درست باشد یا درست نباشد، ظاهرا در این تردیدی نیست که جابربن‌عبدالله انصاری به همراه یکی از بزرگان تابعین - که نام او را بعضی عطیه گفته‌اند، بعضی عطا گفته‌اند و احتمال دارد عطیه‌بن‌حارث کوفی حمدانی باشد؛ به‌هرحال یکی از بزرگان تابعین است که در کوفه ساکن بوده - این راه را طی کردند و در این روز بر سر مزار شهید کربلا حاضر شدند. شروع جاذبه‌ی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است... جابربن‌عبدالله جزو مجاهدین صدر اول است... حالا جابر شنیده است که حسین‌بن‌علی را به شهادت رسانده‌اند. ▪️جگرگوشه‌ی پیغمبر را با لب تشنه شهید کرده‌اند. از مدینه راه افتاده است؛ از کوفه، عطیه با او همراه شده است. عطیه روایت می‌کند که: «جابربن‌عبدالله به کنار شط فرات آمد، آنجا غسل کرد، جامه‌ی سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهای آهسته، با احترام به سمت قبر امام حسین (علیه‌السلام) روانه شد. آن روایتی که من دیدم این‌طور است، می‌گوید: وقتی به قبر رسید، سه مرتبه با صدای بلند گفت: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر»؛ یعنی وقتی که می‌بیند که چطور آن جگرگوشه‌ی پیغمبر و زهرا را، دست غارتگر شهوات طغیانگران، این‌طور با مظلومیت به شهادت رسانده، تکبیر می‌گوید. بعد می‌گوید: از کثرت اندوه، جابربن‌عبدالله روی قبر امام حسین از حال رفت، غش کرد و افتاد. نمی‌دانیم چه گذشته است، اما در این روایت می‌گوید، وقتی به هوش آمد، شروع کرد با امام حسین صحبت کردن: «السلام علیکم یا آل الله، السلام علیکم یا صفوه الله». ۱۳۸۵/۰۱/۰۱ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
خدایا در این روز اربعین شفای بیماران امرزش گناهان رفع گرفتاری گرفتاران عاقبت بخیری همه بخصوص جوان ها و سرنوشتی سراسر خیر و خوبی را از درگاه لطفت تمناداریم اربعین حسینی تسلیت باد🍃🥀🍂 ‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اربعین حسینی و اسرای کربلا نویسنده : یدالله حاجی‌زاده بیستم ماه صفر، چهل روز پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران با وفای آن حضرت، در تاریخ به "اربعین" حسینی مشهور شده است. اربعین واژه‌ای است، عربی که در متون دینی ما زیاد به آن توجه شده است. به گونه‌ای که این کلمه از قداست خاصی برخوردار است. آیت الله جوادی آملی قائل است: در رقم اربعین خصوصیتی وجود دارد که در سایر ارقام آن خصوصیت وجود ندارد. غالب انبیا در سن چهل سالگی به مقام رسالت رسیده‌اند. مدت مناجات حضرت موسی(ع) در کوه طور چهل شب بود.[1] گفته‌اند در نماز شب 40 مومن را دعا کنید... برای حسین بن علی(ع) آسمان و زمین چهل روز گریستند.] در برخی از روایات به بزرگداشت این روز اشاره شده است. در حدیثی از امام حسن عسکری(ع) زیارت اربعین به عنوان یکی از نشانه‌های مومن شمرده شده است. در این حدیث آن حضرت می‌فرماید: علایم مومن پنج چیز است: 1- پنجاه و یک رکعت نماز در هر شبانه روز (17 رکعت واجب، بقیه مستحب) 2- انگشتر به دست راست کردن 3- پیشانی به خاک مالیدن 4- بلند گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم" در نماز 5- زیارت اربعین. در این زیارت که متن آن را شیخ طوسی به نقل از امام صادق(ع) آورده است، جملات بسیار ارزنده‌ای آمده است. در بخشی از این زیارت هدف از قیام امام حسین(ع)، همان هدف نبی اکرم(ص) معرفی شده است "و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة" امام حسین(ع) جان خویش را فدا کرد تا بندگان را از جهالت و سرگردانی گمراهی نجات دهد. آیت الله جوادی آملی می‌نویسد: این کلمه "لیستنقذ عبادک" معنایش این است که همه کارهای حسین بن علی(ع) برای آن بود که هدف رسول گرامی(ص) عمل شود؛ یعنی آگاه کردن مردم به تکالیف، سپس عمل کردن به آن در منابع (اربعین) بیشتر به دو رویداد اشاره دارد: 1- روز مراجعت اسرای کربلا از شام به مدینه. 2- روزی که جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین(ع) مشرف شد. اما در این‌که در این روز اسرای کربلا از شام به کربلا رسیده باشند، تردیدی جدی وجود دارد. شیخ مفید در "مسار الشیعه" آورده است: "روز اربعین روزی است که اهل بیت امام حسین(ع) از شام به سوی مدینه مراجعت کردند و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد." شیخ طوسی در مصباح المتهجد و ابن اعثم در الفتوح نیز همین مطلب را ذکر کرده‌اند. میرزا حسین نوری می‌نویسد: از عبارت شیخ مفید استفاده می‌شود که روز اربعین روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند. نه آن‌که در آن روز به مدینه رسیدند. در این میان سید بن طاووس در "لهوف" اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. ایشان می‌نویسد: "وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق برگشتند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آن‌ها به محل شهادت امام حسین(ع) آمدند. سپس در آن‌جا به اقامه عزا و گریه و زاری پرداختند ... ." ابن نما حلی نیز روز اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا و ملاقات آن‌ها با جابر و عده‌ای از بنی‌هاشم ذکر کرده است. بسیاری از بزرگان از جمله نوری، شهید مطهری، رسول جعفریان، مرحوم آیتی و ... این روایت سید بن طاووس را (که البته بدون ذکر سند است) نپذیرفته‌اند و به نقد آن پرداخته‌اند. میرزا حسین نوری از جمله مهم‌ترینکسانی است که پس از نقل قول سید بن طاووس به نقد آن پرداخته است. ادامه دارد👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆 منبع دیگری که در این باره به بحث و استدلال پرداخته کتاب: "تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)" تالیف آیت الله قاضی طباطبایی است. وی برخلاف نظر علامه نوری، معتقد است که اولین اربعین، در 20 ماه صفر سال 61 هجری بوده است و سعی دارد با رد دلائل علامه نوری این مطلب را به اثبات برساند.] باید به این نکته توجه داشت که قاضی طباطبایی کتاب لهوف را از معتبرترین مقاتل می‌داند و در این خصوص بحث‌های زیادی مطرح کرده است. اما با توجه به این‌که علامه نوری از کتاب دیگر سید بن طاووس؛ یعنی "اقبال" به نقد لهوف پرداخته، لذا قول و استدلال ایشان (علامه نوری) در این باره صحیح‌تر به نظر می‌رسد. رسول جعفریان در این خصوص می‌نویسد: "شهید محراب مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبایی کتابی مفصل درباره اربعین نوشت ... هدف ایشان در این کتاب این بود که ثابت کند: آمدن اسرا از شام به کربلا در نخستین اربعین بعید نیست ...؛ اما به نظر می‌رسد در اثبات نکته مورد نظر، با همه زحمتی که مولف محترم کشیده، چندان موفق نبوده است ... . چرا که به فرض که طی این مسیر برای یک کاروان در زمان کوتاهی با آن همه زن و بچه ممکن باشد،باید توجه داشت که اصل این خبر در منابع تاریخی از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی‌کند. علاوه بر این علمای بزرگ شیعه و سنی به آن اشاره نکرده‌اند. شیخ مفید در ارشاد، ابومخنف در مقتل الحسین، بلاذری در انساب الاشراف، دینوری در اخبار الطوال و ابن سعد در الطبقات الکبری اشاره‌ای به بازگشت اسرا به کربلا نکرده‌اند. بلکه برعکس تصریح کرده‌اند و نوشته‌اند روز اربعین روزی است که اهل بیت امام حسین(ع) وارد مدینه شده یا از شام خارج شده‌اند. محمد ابراهیم آیتی و شهید مطهری(ره) نیز آمدن اسرای کربلا را در روز اربعین به کربلا انکار کرده‌اند. شهید مطهری(ره) در این رابطه می‌نویسد: "آمدن اسرای کربلا در اربعین به کربلا جز در لهوف که آن هم نویسنده‌اش در کتاب‌هایدیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تایید نکرده، در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی هم این را تایید نمی‌کند." شیخ عباس قمی هم داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا، بسیار بعید می‌داند. جابر بن عبدالله انصاری و زیارت امام حسین(ع) در اربعین: اما در خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال 61هجری به کربلا، به نظر می‌رسد بین منابع تاریخی چندان اختلافی نباشد. شیخ طوسی می‌نویسد: "روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا(ص) از مدینه برای زیارت قبر امام حسین(ع) به کربلا آمد و او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد. در این روز زیارت امام حسین(ع) مستحب است و زیارت اربعین همین است. ادامه دارد👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆 مرحوم آیتی می‌نویسد: ظاهر عبارت شیخ طوسی آن است که جابر از مدینه به منظور زیارت حرکت کرده بود و در روز بیستم ماه صفر وارد کربلا شد. نه آن‌که رسیدن او به کربلا (به طور تصادفی) بعد از چهل روز از شهادت امام(ع) روی داده باشد. و بعید نیست که همین گونه باشد، چرا که بعد از رسیدن اهل بیت به کوفه، ابن زیاد، عبدالملک بن الحارث السلمی را از عراق به حجاز فرستاد، تا عمرو بن سعید بن عاص اموی، والی مدینه را از شهادت امام و یاران وی آگاه سازد. عبدالملک بی درنگ به مدینه رفتو خبر شهادت امام را رسما به والی مدینه ابلاغ کرد. در این صورت ممکن است که جابر بن عبدالله انصاری با خبر یافتن از فاجعه شهادت امام و بنی‌هاشم، از مدینه حرکت کرده باشد. جابر در بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد و سنت زیارت امام (در اربعین) به دست او تاسیس گردید ]فردی که در این روز به همراه جابر در این روز به کربلا آمده "عطیه بن سعد عوفی کوفی" است. عطیه شخصیتی است که امام علی(ع) این نام را برای او برگزیده است. آیتیبه نقل از طبری می‌نویسد: سعد بن جناده انصاری (پدر عطیه) در کوفه نزد علی(ع) آمد و گفت: ای امیرمومنان خدا به من پسری داده، لطفا شما او را نام‌گذاری کنید. علی(ع) فرمود: "هذا عطیه الله" این پسر عطیه خداست. حضرت با بیاناین جمله در واقعاو را نام‌گذاری کرد. آیتی در معرفی عطیهمی‌نویسد: "بسیار شده است که از روی نادانی و بی اطلاعی وی را غلام جابر گفته‌اند. در حالی که او یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان و مفسران اسلامی است. وی از بزرگان تابعین و از شاگردان عبدالله بن عباس می‌باشد. عطیه تفسیری در پنج مجلد بر قرآن مجید نوشته و از راویان حدیث محسوب می‌شود."در کتاب "بشاره المصطفی" آمده است: عطیه عوفی می‌گوید: به همراه جابر بن عبدالله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین(ع) وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباس‌های نیکو پوشید ... سپس به طرف قبر مطهر حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی را بر نمی‌داشت، الا این‌که ذکر خدا می‌گفت، تا به نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت: مرا به قبر برسان. من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب روی صورتش پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین. سپس گفت: ای حسین چرا جواب مرا نمی‌دهی؟ بعد به خودش گفت: چگونه می‌توانی جواب دهی در حالی که رگ‌های گلوی تو را بریده‌اند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت می‌دهم که تو فرزند خاتم‌النبیین و سید المومنین ... و پنجمین فرد از اصحاب کساء هستی ... درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسین(ع) حرکت کرد و گفت: السلام علیکم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین... اشهد انکم اقمتم الصلاة و اتیتم الزکاة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر ... ." سخن پایانی به نظر می‌رسد، روز اربعین روزی است که اهل بیت امام حسین(ع) از شام به قصد مدینه حرکت کرده‌اند. به جز "لهوف" که جریان ورود اهل بیت امام حسین(ع) را در این روز به کربلا نقل کرده و البته در کتاب‌های دیگرش هم آن را تایید نکرده است، در منابع دست اول مطلبی در خصوص ورود اسرای کربلا در روز اربعین به کربلا وجود ندارد. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏴اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْن علیه السلام 🔵🌕⚫️چهل مورد از فضایل و ثواب زیارت اربعین امام حسین (ع) در روایات دینی 1:روزى را زیاد مى كند. 2:عمر را طولانى مى كند. 3:خطرات را دفع مى كند. 4:گناهان گذشته و آینده را مى آمرزد. 5:زائر مى تواند پنجاه نفر را شفاعت كند. 6:حاجات او كنار قبر مستجاب است . 7:ملائكه براى زوار امام حسین (ع) دعا مى كنند. 8:نام او را در اعلى علیین مى نویسند. 9:هنگام خروج از خانه از گناه خارج مى شود. 10:ثواب هزار حج مقبول دارد. 11:ملائكه مأمور حفظ او و مالش هستند تا برگردد. 12:روز قیامت خداوند بهترین حافظ اوست . 13:در قدم اول آمرزیده و در قدمهاى بعدى با توسل به امام مقرب درگاه حق میگردد. 14:به هر درهمى ده هزار درهم در دنیا و آخرت به او عوض مى دهند. 15:در قیامت همه آرزو مى كنند از زوار آن امام حسین علیه السلام باشند. 16:زوار امام حسین علیه السلام در قیامت بر سفره‌هاى نور هستند. 17:زوار امام حسین علیه السلام در جوار پیامبر خدا و امام على و حضرت فاطمه علیهم السلام هستند. 18:زوار امام حسین علیه السلام چهل سال قبل از دیگران به بهشت داخل مى شوند. 19:خداوند مهمات دنیوى زائر را بر آورده مى كند. 20:زائر امام حسین علیه السلام شهید مى میرد. 21:ثواب دو ماه اعتكاف و روزه در مسجدالحرام را دارد. 22:زیارت هر ماه امام حسین علیه السلام ثواب هزار شهید دارد. 23:هر یك قدم كه با پاى پیاده بردارد موجب هزار حسنه و آمرزش هزار گناه و بالا رفتن هزار درجه ، براى زائر مى‌شود. 24:هر قدم كه پیاده بردارد ثواب آزاد كردن یك بنده از فرزندان اسماعیل دارد. 25:هر یك روز اقامت نزد حضرت، معادل هزار ماه است . 26:هر قدم كه مى گذارد ثواب یك حج و هر قدم كه بر مى دارد ثواب یك عمره دارد، به شرط آنكه بخاطر ریا و شنیدن مردم و بیهوده نباشد. 27:زیارت سیدالشهداء علیه السلام ثواب هزار شهید از شهداى بدر دارد. 28:زیارت سیدالشهداء علیه السلام ثواب هزار صدقه مقبوله دارد. 29:ثواب هزار روزه به زائر مى دهند. 30:ثواب هزار بنده آزاد كردن دارد. 31:زائر امام حسین علیه السلام اگر از اشقیاء باشد، جزء سعادتمندان نوشته مى شود. 32:ثواب آماده كردن هزار اسب با زین و لجام در راه خدا دارد. 33:زیارت امام حسین علیه السلام، زیارت خداست . 34:ثواب هزار جنگ همراه با پیامبر مرسل یا امام عادل دارد. 35:ثواب زیارت امام حسین علیه السلام قابل شمارش نیست . 36:زیارت حضرت در عرفه ثواب یك میلیون حج و یك میلیون عمره دارد. 37:زیارت امام حسین علیه السلام بهترین عمل است . 38:خداوند به زائر امام حسین علیه السلام مباهات مى كند. 39:پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام براى او دعا مى كنند. 40:پیامبر صلی الله علیه و آله و ملائكه در قیامت با زائر مصافحه مى كنند و با امام حسین علیه السلام محشور مى‌شود. 📚 به نقل از کتاب وسایل الشیعه •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
14.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥این چهره نورانی که میبینید، "عباس کیشوانه" است که خاندان او حدود ۴۵۰ سال است نسل در نسل، کليددار حرم حضرت ابوالفضل العباس سلام الله عليه بوده اند؛ او در این فیلم با لهجه شیرین خود به زبان فارسی فقط ۲ توصیه به شیعیان دارد! اما ۲ توصیه ای که در صورت اجرا، خیر دنیا و آخرت ما را تضمین خواهد کرد!! ببینیم ... •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
⚫️معجزه امام حسین(ع) 📚سخن گفتن شیرخوار و سنگسار مادرش صفوان به نقل از امام جعفر صادق علیه السّلام حکایت کند:در زمان حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام دو نفر مرد بر سر بچّه ای شیرخوار نزاع و اختلاف داشتند؛ و هر یک مدّعی بود که بچّه برای او است.در این میان، امام حسین علیه السّلام عبورش بر ایشان افتاد و چون متوّجه نزاع آن ها شد، آن ها را مخاطب قرار داد و فرمود: برای چه سر و صدا می کنید؛ و داد و فریاد راه انداخته اید؟یکی از آن دو نفر گفت: یاابن رسول اللّه! این همسر من است.و دیگری اظهار داشت: این بچّه مال من است.امام حسین علیه السّلام به آن شخصی که مدّعی بود زن همسر اوست، خطاب کرد و فرمود: بنشین؛ و سپس خطاب به زن نمود و از او سؤال کرد که قضیّه و جریان چیست؟ پیش از آن که رسوا شوی حقیقت را صادقانه بیان کن.زن گفت: ای پسر رسول خدا! این مرد شوهر من است و این بچّه مال اوست؛ و آن مرد را نمی شناسیم.در این لحظه امام حسین علیه السّلام به بچّه اشاره کرد و فرمود: به إذن خداوند متعال سخن بگو و حقیقت را برای همگان آشکار گردان، که تو فرزند کدام یک از این دو مرد هستی.پس طفل شیرخوار به اعجاز امام حسین علیه السّلام به زبان آمد و گفت: من مربوط به هیچ یک از این دو مرد نیستم؛ بلکه پدر من چوپان فلان ارباب است.سپس حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه دستور داد تا زن را طبق دستور قرآن سنگسار نمایند.امام صادق علیه السّلام در ادامه فرمایش افزود: آن طفل، بعد از آن جریان، دیگر سخنی نگفت و کسی از او کلامی نشنید." 📚چهل داستان و چهل حدیث از امام حسین نویسنده : عبدالله صالحي •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• •
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 💠داستان یحیی یهودی شهید💠 🌟بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌟 😭چون سرهاى شهدا را با اسرا به شهر حرّان وارد كردند و مردم براى تماشا بيرون آمدند از شهر، يحيى نامى از يهودان مشاهده كرد كه سر مقدّس لب او حركت مى‌كند نزديك آمد، شنيد كه اين آيت مبارك تلاوت مى‌فرمايد: 💎وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ . از اين مطلب تعجّب كرد، داستان پرسيد، براى وى نقل كردند. ترحّمش گرفت، عمامۀ خود را به خواتين علويّات قسمت كرد و جامۀ خزى داشت با هزار درهم خدمت سيّد سجّاد عليه السّلام داد، موكّلين اسرا او را منع كردند، او شمشير كشيد و  پنج تن از ايشان بكشت تا او را كشتند بعد از آن كه اسلام آورد و تصديق حقيقت مذهب اسلام نمود. و قبر او در دروازۀ حرّان است و معروف به قبر يحيى شهيد است و دعا نزد قبر او مستجاب است. منتهی الامال •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
علیه السلام: 💠 إلهي! اُطلُبني بِرَحمَتِكَ حَتّى أصِلَ إلَيكَ، وَاجذِبني بِمَنِّكَ حَتّى اُقبِلَ عَلَيكَ . . . ❇️ خداى من! مرا با رحمتت بطلب تا به تو برسم و با نعمتت جذبم كن تا به تو روى آورم ... 📚الإقبال(طبعة دار الكتب الإسلاميّة) صفحه ۳۴۸ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 💠عاقبت عدم حضور در مسجد💠 🌟 حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: 💎«مَنْ ضَیَّعَ الصَلاةَ فَهُوَ لِغَیْرِها اَضْیَعُ»  💎كسى كه نماز را سبك شمارد و ضایع كند، نسبت به غیر نماز، تضییع بیشترى خواهد داشت. 📚(وسائل‏ الشیعه، ج 3، ص 19.)  گذري بر تاريخ اسلام نشان مي‌دهد كه امامان معصوم با افراد گريزان از مسجد به شدت برخورد و آنان را طرد مي‌كردند و ديگران را نيز از معاشرت با آنان نهي مي‌فرموده‌اند. در اين مقام به چند نمونه از آن اشاره مي‌شود: ۱. تحريم اجتماعي در تاريخ اسلام آمده است كه امير مؤمنان(ع) افراد گريزان از مسجد را تحريم اجتماعي كرد و مردم را از معاشرت با آنان نهي فرمود. 🌟امام صادق مي‌فرمايند: 💎به امير مؤمنان خبر رسيد كه گروهي براي نماز در مسجد حاضر نمي‌شوند. آن حضرت براي مردم سخنراني كرد و در ضمن فرمود: گروهي براي نماز خواندن با ما در مسجدمان حاضر نمي‌شوند. اينان حق ندارند با ما بخورند و بياشامند و مشورت كنند و با ما ازدواج نمايند. همچنين حق ندارند از بيت المال چيزي بگيرند؛ مگر اينكه با ما در نماز جماعت حاضر شوند. نزديك است [اگر آن ها از كار خود دست بر ندارند] فرمان دهم خانه‌هاي آنان را با آتش بسوزانند يا اينكه دست بردارند. آنگاه🌟 امام صادق(ع) فرمودند:💎 مسلمانان  از خوردن و آشاميدن و ازدواج با آنان خودداري كردند تا اينكه آنان در نماز جماعت حاضر شدند.۱ مشابه چنين اخطاري (آتش زدن خانه‌ي كساني كه به مسجد نمي‌آيند) در زمان 🌟حضرت رسول(ص) رخ داد ۲. در تاريخ آمده است كه پس از اين فرمان يك نفر نابينا خدمت 🌟پيامبر(ص) رسيد و عرض كرد: من نابينا هستم صداي اذان را مي‌شنوم؛ ولي كسي نيست دستم را بگيرد و به جماعت برساند. 🌟پيامبر اكرم(ص) فرمود: از منزل خود تا مسجد طنابي ببند و هنگام جماعت آن طناب را بگير و با راهنمايي آن، خود را به مسجد برسان و در نماز جماعت شركت كن.۳ فقها نيز بر اين مسئله تأكيد كرده‌اند كه مستحب است انسان با فردي كه در مسجد حاضر نمي‌شود غذا نخورد، در كارها با او مشورت نكند؛ همسايه‌ي او نشود؛ از او زن نگيرد و به او زن ندهد.۴ ۲. خدشه دار شدن ايمان طبيعي است كه مسلمانان در جامعه‌ي اسلامي، كساني را كه در مساجد و صفوف نماز جماعت حاضر مي‌شوند، افرادي دين باور و مسلمان تلقي كنند و به ايمان و اسلام آنان گواهي دهند. همچنين درباره‌ي آنان كه از مسجد روي گردان و گريزان هستند، نيكي هايشان را انكار كنند و بلكه در مواردي، ممكن است در مسلماني آنان نيز ترديد روا دارند؛ زيرا اين افراد، به مظهر و تبلور اسلام و مسلماني اهميت نداده‌اند.🌟 امام صادق(ع) در بيان تشريع نماز جماعت مي‌فرمايند: 💎«اگر جماعت و اجتماع در نماز نبود، كسي نمي‌توانست به صلاح [وخوبي] ديگري شهادت دهد؛ چون هر كس نماز را با جماعت به جاي نمي‌آورد، مسلمانان، او را بي نماز به شمار مي‌آورند؛ زيرا پيامبر ص فرموده است: كسي كه بدون عذر و علت با مسلمانان در مسجد نماز نمي‌گزارد، نماز او نماز نيست.»۵ جابربن عبدالله انصاري مي‌گويد: 🌟رسول خدا فرموده است: 💎در روز قيامت، سه چيز به خداوند شكايت مي‌كند: يكي از آنها مسجد است كه عرض مي‌كند: يا رَبِّ عَطَّلوني و ضَيَّعوني؛۶«پروردگارا! مرا تعطيل و ضايع كردند.» ۳. نشانه غفلت يكي از مصاديق غفلت، ترك بدون عذر مسجد است. تفسير المعين للواعظين و المتعظنين ذيل آيه‌ي (ولا تَكُن مِنَ الغافِلينَ)۷؛ «و از غافلان مباش» يكي از موارد غفلت را ترك حضور در اين مكان الهي بر شمرده و به سخني شريف استدلال كرده است كه حضرت 🌟امام حسن(ع) فرمود:💎 الغَفلَةُ تَركُكَ المَسجِد؛۸؛«غفلت اين است كه[حضور در] مسجد را ترك كني.» پي نوشت ها ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. وسائل الشيعه/محمد بن الحسن حر عاملي/ج۵/ص۱۹۶. ۳. داستان ها و حكايت هاي مسجد/غلامرضا نيشابوري/ص۳۴. ۴. توضيح المسائل مراجع/سيد محمد حسن بني هاشمي خميني/ج۱/ص۴۷۲/مسئله‌ي ۸۹۷. ۵. علل الشرايع/محمد بن بابويه (شيخ صدوق)/ج۲/ص۳۲۵. ۶. وسائل الشيعه/محمد بن الحسن حر عاملي/ج۵/ص۲۰۲؛ فضائل الخمسه من الصحاح السته/سيد مرتضي فيروز آبادي/ج۳/ص۲۸۵. ۷. سوره‌ي اعراف/آيه‌ي ۲۰۵. ۸. التفسير المعين للواعظين و المعتظين/محمد هويدي بغدادي/ص۳۳۰ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✍زمانی که فیض کاشانی در قمصر کاشان زندگی می کرد ، پدر خانمش ، ملاصدرا ، چند روزی را به عنوان میهمان نزد او در قمصر به سر می برد . در همان ایام در قمصر ، جوانی به خواستگاری دختری رفت . والدین دختر پس از قبول خواستگار ، شرط کردند که تا زمان عقد نه داماد حق دارد برای دیدن عروس به خانه عروس بیاید و نه عروس حق دارد به بیرون خانه برود .از این رو ، عروس و داماد که عاشق و شیدای همدیگر بودند و می خواستند همدیگر را ببینند ، به فکر چاره ای افتادند که نه با شرط مخالفت بشود و نه والدین عروس متوجه بشوند . لذا عروس حیله ای زد و گفت : من فلان موقع به قصد تکاندن فرش به پشت بام می آیم و تو هم داخل کوچه بیا ، همدیگر را ببینیم . در آن وقت مقرر ، دختر فرش خانه را به قصد تکاندن به پشت بام برد و فرش را تکان می داد و داماد هم از داخل کوچه نظاره گر جمال دلنشین عروس خانم بود و مدام این جملات را می خواند :اومدی به پشت بوندی اومدی فرش و تکوندی اومدی گردی نبوندی اومدی خودت و نشوندی در این حال ، عارف بزرگوار ، ملاصدرا از کوچه عبور می کرد و این ماجرا را دید و شروع به گریه کردن کرد . او یک شبانه روز بلند گریه می کرد تا این که فیض کاشانی از او پرسید :چرا این گونه گریه می کنی ؟  ملاصدرا گفت : من امروز پسری را دیدم که با معشوقه خود با خوشحالی سخن می گفت . گریه من از این جهت است که این همه سال درس خوانده ام و فلسفه نوشتم و خود را عاشق خدای متعال می دانم اما هنوز با این حال و صفایی که این پسر با معشوقه خود داشت من نتوانستم با خدای خود چنین سخن بگویم . لذا به حال خود گریه می کنم . •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🌹 خیلی قشنگ حتما بخونید🙏 حاج آقا باید برقصه!!! چند سال قبل اتوبوسی🚐 از دانشجویان👩🏻 دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند جنوب. چشم‌تان روز بد نبیند… 😳😳😳 آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده خراب بود. آرایش آن‌چنانی💄، مانتوی تنگ👗🕶و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.👰 اخلاق‌شان را هم که نپرس…😡😡 حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمی‌دادند، فقط می‌خندیدند😀😀😀 و مسخره می‌کردند😜😜😝😍 و آوازهای آن‌چنانی بود که... از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود... دیدم فایده‌ای ندارد! گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست... باید از راه دیگری وارد می‌شدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید…🤔🤔🤔 اما… سخت بود و فقط از شهدا بر‌می‌آمد... سپردم به خودشان و شروع کردم. گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم! خندیدند😁😁😁 و گفتند: اِاِاِ … حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟ گفتم: آره!!! گفتند: حالا چه شرطی؟🤔🤔 گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی می‌برم و معجزه‌ای نشان‌تان می‌دهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راه‌تان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید. گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟ گفتم: هرچه شما بگویید.🥀 گفتند: با همین چفیه‌ای که به گردنت انداخته‌ای، میایی وسط اتوبوس و شروع می‌کنی به رقصیدن!!! اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آن‌ها سپردم و قبول کردم🥀🥀 دوباره همه‌شون زدند زیر خنده که چه شود!!! 😁😄😃😀😜😎😏 حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و... در طول مسیر هم از جلف‌ بازی‌های این جماعت حرص می‌خوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نکند مجبور شوم…! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستم...🙏🏻🙏🏻 می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته 🔥و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است…🥀🥀🥀 از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به معجزه!!! به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم … اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف🤗و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند.😜 کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت: پس کو این معجزه حاج آقا😭🎋😭🎋😭🎋🎋 ! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...👏👏👏👏👏 برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد. آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...😭🎋😭🎋 تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…😭😭😭😭😭😭 عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود😳😳😳😳. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد... همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند😌😌😓😓😭😭😭😭😩😫😩😩! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند … 😭😭😭😭😭 شهدا خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد.🎋🎋🎋🎋 هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم... به اتوبوس🚌🚌 که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند. هنوز بی‌قرار بودند… چند دقیقه‌ای گذشت… همه دور هم جمع شده بودند و مشورت می‌کردند... پرسیدم: به کجا رسیدید؟ 🤔🤔🤔 چیزی نگفتند. سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کرده‌اند و به جامعة‌الزهرای قم رفته‌اند … آری آنان سر قول‌شان به شهدا مانده بودند..👏👏👏👏👏👏 اگر دلت لرزید یه صلوات برا سلامتی آقا امام زمان بفرست😭 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🔆 راه‌های تشخیص باطن خویش می‌خواهم بدانم در باطن، به چه صورتی هستم، آیا این امر ممکن است؟ پاسخ آیت‌الله حسن‌زاده آملی: بله، هر انسانی می‌تواند باطن برزخی خویش را تشخیص دهد و بفهمد در باطن به چه صورتی می‌باشد. اگر آدمى می‌خورد و می‌خوابد و شهوت به كار می‌برد و به اطراف کاری ندارد، "بهيمه" (چهارپایان آرام و غیردرنده) است. و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد، "سبع" (حیوانات شرور و درنده) است. و اگر می‌خورد و می‌خوابد و شهوت به كار می‌برد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اينگونه امور با بندگان خدا دارد به طوری که در باطن، دشمن اما به ظاهر دوست است؛ "شيطان" است. و اگر صفات سبعى و شيطانى ندارد و خالصانه به عبادت پروردگار مشغول است و به مردم منفعت رسانده و خلق خدا از او آسوده‏‌اند، "ملَک" (فرشته) است. و اگر علاوه بر عبادات و مقامات ملَك، با ترک انواع معصیت، به سوى معارف الهی و درک حقايق و سير و سلوک الى الله حرکت دارد، "انسان" است. خلاصه اینکه بشر خاکی به پنج‌گونه تقسیم می‌شود: بهيمه، سبع، شيطان، فرشته و انسان‏ حال هرکسی با این علم می‌تواند بفهمد که در باطن به چه صورت است. نیازی نیست انسان نزد کسی برود که چشم برزخی دارد و از وی بخواهد باطن او را بگوید...! •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
💠 سرنوشت ذوالجناح اسب با وفای سيدالشهداء چه شد؟💠 ➖مطابق نقل برخی از تاریخ نویسان ، (تاریخ زندگانی امام حسین , ج ۲, ص ۱۶۱) – ذوالجناح اسب خاص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) بوده و انس و الفت او با امام حسین (علیه السلام ) فراتر از حدود عادی بوده است . ➖به هر حال ، مهر و علاقه اسب به امام حسین (علیه السلام ) تا این حد بود که وقتی فهمید صاحبش در آخرین لحظات ، دیگر طاقت نشستن بر او را ندارد، به گونه ای روی زمین نشست که صاحبش راحت بر زمین قرار گیرد. طبق نقل برخی از مورخین او با لگد زدن بر لشکریان یزید آنان را از نزدیک شدن به امام (علیه السلام ) منع می کرد و تعدادی از آنان را نیز به هلاکت رساند، (مناقب ابن شهر آشوب , ج ۴, ص ۵۸). ➖سپس کاکل و یال خود را به خون سیدالشهدا رنگین نمود و به سوی خیمه ها آمد و با شیهه و همهمه جانسوز خود پیام شهادت اباعبدالله (علیه السلام ) را به اهل بیت (علیه السلام ) ایشان رساند. ➖درباره این که ذوالجناح بعد از شهادت امام حسین چه کرد، دو نقل متفاوت تاریخی وجود دارد: ➖بعضی گفته اند آن حیوان در کنار خیمه ها آن قدر سر خود را بر زمین کوبید تا جان سپرد. (بحارالانوار, ج ۴۵, ص ۶۰). ➖برخی دیگر گفته اند بعد از آن واقعه آن حیوان ناپدید شد و دیگر کسی او را ندید. (تاریخ زندگانی امام حسین (علیه السلام ), ج ۲, ص ۱۶۳). ‍
من این بخش از لهوف را انتخاب کردم، که صلابت یک امه صالح خدا و امام زمان شناش و شجاعت و شهامت او را در مقابل دشمنان خدا را نشان می دهد : ▪️ابن زياد رو به زينب سلام الله علیها كرد و گفت : خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد! ❤️ زينب (عليها السلام) پاسخ داد : «إِنَّما يَفْتَضِحُ الْفاسِقُ، وَ يَكْذِبُ الْفاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنا»؛ (فقط فاسق رسوا مى شود و انسان فاسد دروغ مى گويد و آن هم ما نيستيم و ديگرى است). ▪️ابن زياد گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللهِ بِأَخيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ»؛ (كار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه ديدى؟) ▫️زينب (با صلابت و قدرت) پاسخ داد : «ما رَأَيْتُ إِلاّ جَميلا، هؤُلاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللهُ عَلَيْهِمُا الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إلى مَضاجِعِهِمْ، وَ سَيَجْمَعُ اللهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ، فَتُحاجُّ وَ تُخاصَمُ، فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ يَوْمَئِذ، ثَكِلَتْكَ اُمُّكَ يَابْنَ مَرْجانَةَ»؛ (من جز زيبايى و نيكى نديدم، آنها گروهى بودند كه خداوند شهادت را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند. به زودى خداوند تو و آنان را [در روز قيامت] گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز بنگر چه كسى پيروز خواهد بود؟ اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند). (لهوف - ص ۱۰۰) که بیانگر ایمان راسخ آن حضرت به خداوند و دفاع از امام و حجت خداست که زن بودن هم مانع انجام آن نشد و همین امر علتی است برای الگو بودن آن برای همه اهل لااله الاالله . •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
امام صادق (عليه السّلام) در تفسیر آیه 62 سوره مبارکه نمل 🌿«أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ» فرمودند: اين آيه در مورد قائم آل محمد(ص) نازل شده است. به خدا قسم مضطر او است، زماني كه دو ركعت نماز در مقام می گذارد و خدا را می خواند و خدا او را اجابت مي كند و گرفتاری اش را برطرف مي سازد و او را جانشین در زمین قرار می دهد.» (بحارالانوار: ج 51 – ص 48) ایشان همچنین، ذیل آیه: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً» (بقره/148) فرمودند: «این آیه درباره قائم آل محمد(ص) و یاران او نازل شده و آنها پیش از آنکه موقع آمدنشان معلوم گردد، اجتماع می کنند.» (منبع: بحارالانوار: ج 51 – ص 58) •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ⭕️طبقه خالی 💠 شنیدم مؤمنی می گفت :سال گذشته مراسم نیمه شعبان در جمکران بودم ، جمیع بسیاری از آدم های مختلف جمع بودند و یکپارچه می گریستند.با خود گفتم آخر این همه دل سوخته ، پس چرا آقا نمی آیند واقعا برایم مهم بود که بدانم. همان شب در خواب دیدم جمکران به صورت یک ساختمان سه طبقه است.جمعیت زیادی در طبقه اول هستند در این طبقه همه حاجت های دنیوی می خواهند ،پول ، خانه ،بچه و... و برای همین با سوز آقا را صدا می زنند و یا برای حل مشکلات اقتصادی‌شان فرج حضرت را می خواهند. طبقه ی دوم که یک دهم جمعیت طبقه اول بودند حاجت های آخرتی می خواستند توفیق نماز شب ، ایمان قوی و... طبقه سوم مربوط به آنهایی بود که خواسته هایشان دقیقا خواسته های حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که متأسفانه خالی بود ، آنجا بود که فهمیدم ما تا خواسته اماممان را بر خواسته ی دلمان ترجیح ندهیم ،فرج صورت نخواهد گرفت. وقتی از بالا به موضوع می نگریم می بینیم واقعا حقیقت همین است و این مقام عظیم الشأن که خداوند به عنوان جانشینش در زمین قرار داده در زندگیمان باید از تاثیری که والدین در‌ رفتار شخصی و مسیر زندگی می گذارد بسیار بیشتر باشد. ان شاءالله خانم س.از هشتگرد 📚 کتاب ملاقات با امام زمان (علیه اسلام) در مسجد مقدس جمکران ص ۳۵۲ و ۳۵۳ 👤سخنی از امام عصر(عج) به آن عالم ربانی: اگر شیعیانم به اندازه یک لیوان آب تشنه فرج من بودن و از خدا درخواست می کردند ، من می آمدم •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ♻️ جایگاه مادران در خانواده 🔸 علامه : اصلی ترین، عمیق ترین و اریق ترین وظیفۀ زن، مادر شدن است، جامعه را زن تربیت می کند. 🔸 این هفت سالی که کودک در اختیار او است از هر دانشکده ای قوی تر است. 🔸 در طی این هفت سال وقتی زن نماز می خواند، همین که این بچه به زبان می آید، او را کنار سجّاده اش می گذارد و یک مُهر برایش می گذارد و او نمازخوان تربیت می شود. 🔸 وقتی مهد کودک باز شد و عاطفه کم شد و این بچه عاطفۀ پدری و مادری و وِداد و محبّت این ها را نچشید؛ همین که پدر و مادر، سالمند شدند، آن ها را تحویل خانۀ سالمندان می دهد. 🔸 او عاطفه نچشیده است، عاطفه را که انسان در حوزه و دانشگاه نمی چشد، عاطفه وقتش همان هفت سال است. این که می بینید از مادر کتک می خورد باز به مادر پناهنده می شود، این «فَفِرُّوْا إِلَی اللَّهِ» را به ما نشان می دهد. مگر می شود آدم پدر و مادرش را بدهد خانه سالمندان؟! بله متأسفانه آن شهرهایی که عاطفه کم است و زندگی، ماشینی است، این کار را می کنند. ☀️ پروراندن جوان متدین از مهم ترین کارهایی است که نه از حوزه بر می آید نه از دانشگاه، یک جوان مهد کودکی را حوزه و دانشگاه شاید بتوانند بپرورند شاید هم نتوانند؛ اما یک جوان تربیت شده که هفت سال در دامان مادر نمازگزار بزرگ شود و هر جا برود راه صحیح را طی می کند از عهدۀ حوزه و دانشگاه بر نمی آید؛ البته حوزه و دانشگاه کمک می‌کنند. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ✨📖✨ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ (37 - ص) ⚡️و دیو و شیاطین را هم که بناهای عالی می‌ساختند و از دریا جواهرات گرانبها می‌آوردند نیز مسخر امر او کردیم. 👈این آیه در مورد حضرت سلیمان علیه السَّلام آمده که از اجنه برای ساخت بنای بیت المقدس استفاده می‌کرده است. ⁉️مراد از شیطان در آیۀ فوق اجنه هستند. چرا حق‌تعالی در این آیه از واژۀ «جن» استفاده ننموده است؟ 💠هر چند استفادۀ حضرت سلیمان علیه السَّلام از اجنه به قدرت و ارادۀ و اذن خدا و هدیه‌ای بر او بود که در آیه بعد به آن تصریح می‌نماید. (هَٰذَا عَطَاؤُنَا) که اگر چنین نبود بی‌تردید سلیمان (ع) دچار کفر شده و به جای استفاده از قدرت خویش به قدرت اجنه پناهنده شده بود که این امر به طور مطلق از سوی خداوند حرام شده است. ✨📖✨ وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا (6 - جن) ⚡️و این که مردانی از آدمیان به مردانی از جن پناه می‌بردند، پس (مردان جن) بر طغیان و تباهی آنان افزودند. 💥اگر امام حسین علیه السَّلام هم در کربلاء از پیشنهاد اجنه برای استفاده از قدرت‌شان استقبال می‌کرد چون ارادۀ خدا بر این امر نبود قطعا این کار برای امام حسین (ع) حرام بود. 🔰استفاده از کلمۀ شیطان به جای واژه جن در آیۀ فوق والشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ (ساختن بناهای عالی و آوردن جواهرات گرانبها از دریا) بیانگر این امر است که هرگونه استفاده از قدرت اجنه در هر امر خیر یا شر، دنیوی یا اخروی مانند: دعانویسی و پیداکردن مفقودی و ایجاد محبت و... نوعی کفر محسوب می‌شود و این اجنه یک شیطان برای انسان محسوب می‌شوند چون انسان را از استفاده از قدرت خدا با تکیه بر قدرت خود غافل می‌سازد. هر چند اجنه مؤمن باشد چون آنان نیز مانند انسان دارای هوای نفس هستند و حتی مؤمنان‌شان در صورت کمک به انسان از او انتظار کمک دارند. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
⭕️ دیدار دانشجوی مشروبخوار با آیت الله بهجت(ره) 🔸وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…در حالی که بقیه رو تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:"میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره؟ تو که میدونی چقدر گند زدی…!” 🔺خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن… 🔸دم در سرم رو پایین انداخته بودم، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید حمید! حاج آقا باشماست." دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…در گوشم گفتن: 🔺- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *در زمان عمر بن الخطاب پس از فتح ایران، وقتی شهربانو به عنوان اسیر جنگی به همراه دیگر زنان ایرانی به مدینه آورده شد* همه زنان مدینه برای دیدن دختر زیبا روی ایرانی جمع شدند، اسراء به مسجد آورده شدند. عمر نیز برای دیدن شهربانو کنجکاو شد، که با عتاب او روبرو شد. شهربانو به او گفت: "سیاه باد روزگار هرمز، که تو بر دخترش دست دراز کنی." عمر بر آشفته شد و خواست با تازیانه او را بزند که امیرالمومنین علی علیه السلام مانع شد و به عمر گفت: چکارش داری؟!!! عمر گفت: ندیدی به من دشنام داد؟!!! علی علیه السلام فرمود: تو که زبان او را نمیدانی، چگونه دانستی که به تو دشنام داده است؟ سپس فرمود: مگر نمیدانی که دختران و زنان پادشاهان را به کنیزی و اسارت نمیگیرند؟! او را آزاد کن و به او بگو تا خود همسری بگزیند و مهریه ی او را نیز از بیت المال بده. عمر نیز چنین کرد. شهربانو پس از آزادی، نگاهی به افراد حاضر در مسجد کرد و با دست، حسین بن علی علیه السلام را نشان داد. هلهله ی زنان بالا رفت و گفتند که زیباترین دختر ایران، جوانمردترین و افضل جوانان عرب را انتخاب کرد. سپس علی علیه السلام به نزد حسین علیه السلام رفت و فرمود: این زن با سعادت و با اصالت را بزرگ دار و به او احترام و نیکی کن که او مادر ذریه ی من است. تاریخ یعقوبی. ص 303 جلاءالعیون. ج 2. ص 831 ارشاد مفید. ج 2. ص 137 امام حسین علیه السلام، داماد ایران است. داماد یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی و امام سجاد علیه السلام فرزند شهربانو و نوه ی یزدگرد است و ادامه ی ذریه ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از دامان این زن ایرانی بوجود آمدند. البته معنای این نیست که ارادت ما ایرانیها به امام حسین و اهل بیت علیهم السلام بدین سبب است، بلکه جوابی کوتاه است به کسانی است که ادعای ایرانی بودن و آریایی اندیشیدن دارند. دختر فرزانه ی پادشاه قدرتمند ایران، حسین علیه السلام را برای خود برگزید. گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد. "عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد! کي مي‌داند آخر کارش به کجا مي‌رسد؟ دنيا دار ابتلاست. با هر امتحاني چهره‌اي از ما آشکار مي‌شود، چهره‌اي که گاهي خودمان را شگفت‌زده مي‌کند. چطور مي‌شود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟ مي‌گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نمي‌شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني. خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است. شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و مي‌خواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيري‌ات" را بطلبی. ‌ *«مرحوم دولابی»* •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✅نیڪے ڪنندہ بہ پدر و مادر همنشینے با انبیاست ✍روزے حضرت موسے (ع) در ضمن مناجات خود عرض ڪرد: خدایا مے‌خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم. جبرئیل بر حضرت موسے نازل شد و عرض ڪرد: یا موسے، فلان قصاب در فلان محلہ همنشین تو خواهد بود. حضرت موسے (ع) بہ آن محل رفت و مغازہ قصابے را پیدا ڪرد و دید ڪہ جوانے مشغول فروختن گوشت است. شامگاہ ڪہ شد، جوان مقدارے گوشت برداشت و بہ سوے منزل خود روان شد. حضرت موسے (ع) از پے او تا در منزلش آمد و سپس بہ او گفت: مهمان نمے‌خواهے؟ جوان گفت: خوش آمدید. آنگاہ او را بہ درون منزل برد. حضرت موسے (ع) دید ڪہ جوان غذایے تهیہ نمود، آن‌گاہ زنبیلے از سقف بہ زیر آورد و پیرزنے ڪهنسال را از درون آن خارج ڪرد او را شستشو دادہ و غذایش را با دست خویش بہ او خورانید. موقعے ڪہ جوان مےخواست زنبیل را در جاے اول بیاویزد، پیرزن، ڪلماتے ڪہ مفهوم نمے‌شد ادا ڪرد. بعد از آن جوان براے حضرت موسے (ع) غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حڪایت تو با این پیرزن چگونہ است؟ جوان گفت: این پیرزن مادر من است. چون مرا بضاعتے نیست ڪہ براے او ڪنیزے بخرم، ناچار خودم ڪمر بہ خدمت او بسته‌ام. حضرت پرسید: آن ڪلماتے ڪہ بر زبان جارے ڪرد چہ بود؟ جوان گفت: هر وقت او را شستشو مےدهم و غذا بہ او مےخورانم، می‌گوید: «غفراللہ لڪ و جعلڪ جلیس موسے یوم القیامة فے قبّتہ و درجته» یعنے خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسے (ع) در بهشت باشے، به‌‌ همان درجہ و جایگاہ او. حضرت موسے (ع) فرمود: ‌اے جوان بشارت مےدهم بہ تو ڪہ خداوند دعاے او را درباره‌ات مستجاب گردانیدہ است. جبرئیل بہ من خبر داد ڪہ در بهشت، تو همنشین من هستے... 📔اندرزها و حڪایات •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
💠چرا نماز از بهترین راه‌های ترک گناهه؟ ✅نماز دارویـی برای ترک گناه است اما روشن است که دارو وقتی اثــر میگذارد که طبق دسـتورش مصرف شــود!! 👈 درحدیث از امام صادق علیه‌السلام نقل شده : هرکس دوسـت دارد بداند آیا نـمازش قـبول شده یا نه بنگـرد که آیا نـمازش او را از گـــناهان و زشـــتیها بازداشــته یا نه؟! به هر قـدر که نمـازش او را از بــدیها باز داشــته به هـمان قدر نمازش پذیرفــته شده است. 📚بحار ج ۸۲ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 آخه جایی رو غیر حرمت نداریم بخدا کجا بریم ما ؟؟ خودت مارو بردی زیر علم آقا خودت مارو عاشق کردی دوساله حرم نیومدم💔 عاشقا میفهمن چی میگم خودمو میگم منم عبدالله دیوونه ، تو منم بخر یابن الحسن میشه خرج حرم مارو بدی؟💔😭
🌹 قیصر امین پور چه زیبا گفت : مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ کلمه ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ : "ببخشید" ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ: " ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ " مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی "ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ له ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟ مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ: " ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " با ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ : ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ؟ چه ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ؟ گاهی ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ .... کاری ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ، نیست. گذﺷﺖ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ .... انتظار ﺑﺨﺸﺶ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﺠﺎﺳﺖ .... شخصیت ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯼ ، ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺭﺍﻡ نمی ﺷﻮﺩ ... آدمها را بفهمید، دل، آلزایمر نمی گیرد. ─┅─═इई 🍁🍂🍁 ईइ═─┅─
‍ ‍ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 💢پیشینه واژه خاتم الاوصیا 🔹۱- خاتم الاوصیاء، به معنای پایان بخش جانشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم، یکی از القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. ✨ این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی-آن گاه که در آن سنین لب به سخن گشود- جاری شد. البته این لقب، دربارۀ حضرت علی علیه السلام به عنوان پایان بخش اوصیای آخرین پیامبر به کار رفته است.[۱] 🔹۲ - به کارگیری این واژه توسط حضرت حجت 💥طریف ابو نصر گوید: «بر صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: «برای من صندل احمر (نوعی چوب خوش بو) بیاور.» پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: «آیا مرا می‌شناسی؟» گفتم: «بله.» سپس فرمود: «من کیستم؟» عرض کردم: «شما آقای من و فرزند آقای من هستید.» پس آن حضرت فرمود: «مقصودم این نبود! » گفتم: « خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟» حضرت فرمود: 💫"من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیلۀ من، بلا را از اهل و شیعیانم دور می‌سازد. انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله عزوجل البلاء عن اهلی و شیعتی"،[۲[[۳] 🔹۳ - واژه مشابه 🔅علاوه بر خاتم الاوصیاء از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان «خاتم الائمه» نیز یاد شده است؛ چنان که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: 💎"‌ای مردمان! من پیامبرم و علی جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و مهدی از ما است. معاشر الناس انی نبی و علی وصیی الا ان خاتم الائمة منا القائم المهدی... "[۴] 📚 پانویس: ۱.↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۴۳ و ج۹۷، ص۹۴..     ۲.↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۲۴۶، ح ۲۱۵.     . ۳.↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۴۱، ح ۱۲.     . ۴.↑ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۹۷.     . 📚 منبع: فرهنگ‌نامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۱۹۷-۱۹۸، برگرفته از مقاله «خاتم الاوصیاء».     •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•