eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
733 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
11 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
291K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃فرخنده جشن مسلمین، بادا مبارک🌺🎊🌺 🍃میلاد ختم المرسلین، بادا مبارک🌺🎉🌺 آمد بدنیا، آن نور سرمد، ذکر دو عالَم، شد یا محمدﷺ 🍃جان جهان آن مصحف ناطق خوش‌ آمد🌺🎊🌺 🍃فرزند زهرا ، حضرت صادق خوش‌آمد‌🌺🎉🌺 میلاد با سعادت پیامبر مهربانیﷺ💚 و امـام جعفر صـادق علیه السلام💜 بر همه مسلمانان مبارک باد🎉 🎊 🌺 عاشقان عيدتان مبارک 🌺
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌺🌺 ۱۷ ربیع الاول 🌺 ۱ـ ﻭﻟﺎﺩﺕ پیامبر اکرم ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺷﻴﻌﻪ 🌹ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻓﺠﺮ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﻣﻌﻈﻤﻪ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺑﺎ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴّﺪ ﺍﻟﺎﻧﺒﻴﺎﺀ ﻣﺤﻤّﺪ ﻣﺼﻄﻔﻰ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺍﻧﻮﺷﻴﺮﻭﺍﻥ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻓﻴﻞ ﻫﻠﺎﻙ ﺷﺪﻧﺪ. 📚 ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻐﻤﺔ: ﺝ 1، ﺹ 14. ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻮﺭﻯ: ﺝ 1، ﺹ 42. ﺗﻬﺬﻳﺐ: ﺝ 6، ﺹ 2. ﺯﺍﺩ ﺍﻟﻤﻌﺎﺩ: ﺹ 345. ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺍﻟﻤﻘﺎﺻﺪ: ﺹ 9. ﻣﺼﺒﺎﺡ ﺍﻟﻤﺘﻬﺠﺪ: ﺹ 733. ﺍﻟﻌﺪﺩ ﺍﻟﻘﻮﻳﺔ: ﺹ 110. ﻣﺼﺎﺭﻉ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ ﻭ ﻣﻘﺎﺗﻞ ﺍﻟﺴﻌﺪﺍﺀ: ﺹ 23. ﻓﻴﺾ ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ: ﺹ 220. ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 17، ﺹ 280، ﺝ 55، ﺹ 361، ﺝ 95، ﺹ 194 🌺ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤّﺪ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﻭ ﻛﻨﻴﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺍﺳﺖ. ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ، ﻭ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﻨﻪ ﺑﻨﺖ ﻭﻫﺐ ﺍﺳﺖ. 📚 ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻮﺭﻯ: ﺝ 1، ﺹ 44 43. ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻐﻤﺔ: ﺝ 1، ﺹ 15. ﻣﺴﺎﺭ ﺍﻟﺸﻴﻌﻪ: ﺹ 30 🌹 ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻟﺎﺩﺕ، ﻧﻮﺭ ﺍﺯ ﭘﻴﺸﺎﻧﻰ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻟﺎﻣﻊ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻮﻯ ﻣﺸﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺳﺎﻃﻊ ﻣﻰ ﮔﺸﺖ. ﻧﻮﺭﻯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺣﺠﺎﺯ ﺳﺎﻃﻊ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺗﺨﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺳﺮﻧﮕﻮﻥ ﺷﺪ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻟﺎﻝ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ. ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﻣﻘﺮﺏ ﻭ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﺍﺻﻔﻴﺎﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻀﻮﺭ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ، ﻭ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺧﺎﺯﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎ ﺣﻮﺭﻳﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻧﺪ، ﻭ ﺍﺑﺮﻳﻘﻬﺎ ﻭ ﺗﺸﺖ‌ﻫﺎ ﺍﺯ ﻃﻠﺎ ﻭ ﻧﻘﺮﻩ ﻭ ﺯﻣﺮﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﻨﻪ ﺷﺮﺑﺘﻬﺎ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺁﺷﺎﻣﻴﺪ. ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺁﺑﻬﺎﻯ ﺑﻬﺸﺖ ﻏﺴﻞ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻄﺮﻫﺎﻯ ﻓﺮﺩﻭﺱ ﻣﻌﻄﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ. 📚 ﺣﻖ ﺍﻟﻴﻘﻴﻦ: ﺹ 27 🌺ﻣﻌﺠﺰﺍﺕ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ: 🌹 ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﺮ ﺑﺘﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎﻯ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻛﻨﮕﺮﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻮﺍﻥ ﻛﺴﺮﻯ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ. ﺩﺭﻳﺎﭼﻪ ﺳﺎﻭﻩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻧﺪ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺑﺪﻝ ﺑﻪ ﻧﻤﻜﺰﺍﺭ ﺷﺪ. ﺩﺭ ﻭﺍﺩﻯ ﺳﺎﻭﻩ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﺴﻰ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺁﺏ ﺟﺎﺭﻯ ﺷﺪ. ﺁﺗﺸﻜﺪﻩ ﻓﺎﺭﺱ ﻛﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ. ﻋﻠﻢ ﻛﺎﻫﻨﺎﻥ ﻭ ﺳﺤﺮ ﺳﺎﺣﺮﺍﻥ ﺑﺎﻃﻞ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﻭ ﻃﺎﻕ ﻛﺴﺮﻯ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺍﺳﺖ. 📚 ﻗﻠﺎﺋﺪ ﺍﻟﻨﺤﻮﺭ: ﺝ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ، ﺹ 100 🌺 ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻳﻦ ﻧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺷﺪ: «ﺟﺎﺀ ﺍﻟﺤﻖ ﻭ ﺯﻫﻖ ﺍﻟﺒﺎﻃﻞ، ﺍﻥ ﺍﻟﺒﺎﻃﻞ ﻛﺎﻥ ﺯﻫﻮﻗﺎً». 📚 ﺳﻮﺭﻩ ﺍﺳﺮﺍﺀ: ﺁﻳﻪ 84. ﻗﻠﺎﺋﺪ ﺍﻟﻨﺤﻮﺭ: ﺝ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ، ﺹ 101 🌺 ۲ـ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ 🌹 ﺩﺭ ۱۷ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ ﺳﺎﻝ 83 ﻩ’ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺑﺎ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﻨﻮّﺭﻩ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 📚 ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻮﺭﻯ: ﺝ 1، ﺹ 514. ﺍﺭﺷﺎﺩ: ﺝ 2، ﺹ 179. ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺎﺋﻤﺔ: ﺹ 10. ﻣﺴﺎﺭ ﺍﻟﺸﻴﻌﺔ: ﺹ 30. ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺍﻟﻤﻘﺎﺻﺪ: ﺹ 9. ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 95، ﺹ 194. ﺍﻟﻌﺪﺩ ﺍﻟﻘﻮﻳﺔ: ﺹ 147. ﻓﻴﺾ ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ: ﺹ 222 🌺ﻧﺎﻡ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻌﻔﺮ ﻭ ﻛﻨﻴﻪ ﺷﺮﻳﻔﺶ ﺍﺑﻮﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻟﻘﺐ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﺍﺳﺖ. ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺵ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﻡّ ﻓﺮﻭﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ: «ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﺯ ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩ». 📚 ﻛﺎﻓﻰ: ﺝ 1، ﺹ 472 🌺ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻫﻔﺖ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﻰ ﻛﺎﻇﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ، ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ، ﻣﺤﻤّﺪ ﺩﻳﺒﺎﺝ ﺍﺳﺤﺎﻕ، ﻋﻠﻰ ﻋﺮﻳﻀﻰ، ﻋﺒﺎﺱ،‌ﺍﻡ ﻓﺮﻭﺓ، ﺍﺳﻤﺎﺀ، ﻓﺎﻃﻤﻪ. 📚 ﻣﻨﺎﻗﺐ: ﺝ 4، ﺹ 280 🌺 ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻳﻞ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﻗﺪ ﻭ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﻭ ﺳﻔﻴﺪ ﺑﺪﻥ ﻭ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺑﻴﻨﻰ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﻣﺠﻌّﺪ ﻭ ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺷﺎﻥ ﺧﺎﻝ ﺳﻴﺎﻫﻰ ﺑﻮﺩ. 📚 ﻣﻨﺘﻬﻰ ﺍﻟﺎﻣﺎﻝ: ﺝ 2، ﺹ 121 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍀🍀🍀🍀🍀🍀 چند ویژگی پیامبر که کمترشنیده ایم یا کمتر به آن توجه داریم : 1 - اگر کودکان از او برای بازی دعوت می کردند ، می پذیرفت و با آنها مشغول بازی می شد . 2— اگر در مسجد ، گروهی مشغول گفتگو در باره مسائل مهم و گروهی مشغول عبادت بودند پیامبر به گروه اول میپیوست . 3— اگرفرد تهیدستی از پیامبر دعوت می کرد می پذیرفت . 4— با خدمتکار خانه مثل برادر بود ، هرگز به او تندی نکرد و هرگز حتی به او دستور نداد . 5— هزینه عطر پیامبر بیشتر از هزینه غذا ی اوبود . 6— چهره گشاده ، لبخند ، اخلاق خوش و بوی خوش ، از علائم اصلی پیامبر بود . 7— روزانه و شبانه بیش از ده بار دندانها رامسواک می کرد . 8— با همه افراد آنقدر گرم و صمیمی صحبت می کرد که گوئی دوست قدیمی اند . 9— نه فقط در بیرون خانه ، بلکه در داخل خانه هم به آراسته بودن و زیبا بودن اهمیت می داد . 10— از سوار شدن بر مَرکَب گران قیمت پرهیز میکرد. 11— همیشه درسلام کردن پیشقدم بود حتی در سلام کردن به خانم ها و بچه ها. 12—به حرف طرف مقابل خود خیلی خوب وبا دقت و حوصله گوش می کرد . 13 – به افراد غریب و بدون پشتیبان ، توجه خاص داشت و به کمک آنها می شتافت . 14— اگر کسی غایب بود سراغش را می گرفت و اگر بیمار بود به عیادت او می رفت . 15 – قرآن را با آهنگ بسیار خوش و لحن زیبا می خواند . 16— در کارهای خانه مثل جارو زدن ، به همسر کمک می کرد . 17— با هر فرد و گروه و قبیله ای از کافر یا غیر کافر و دوست و دشمن پیمان و قرار داد می بست به آن عهد وفادار بود . 18— دین را برای مردم آسان می خواست . 19— هرگز با همسر درشتی و تندی نکرد . 20— آنقدر مهمان نواز بود که خداوند در آیه ای به مردم فرمود پیامبر رااذیت نکنید . 21— شرم و حیائی بیشتر از یک دختر پانزده ساله داشت . 22— به رسم عرب به چشمان خود سرمه می کشید. 23— در حوادث سخت ، پناهگاه محکم مردم بود . 24— جلوی پای دختر خود فاطمه ، بلند می شد ، می ایستاد و دست او را می بوسید . 25—تا پایان عمر هرگاه نام خدیجه می آمد اشک در چشمانش حلقه می زد . 26— او محبوب خداوند بود و خداوند محبوب او . 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 متن نوشته حاج آقا شهیدی است.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سوال از ولایت بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ روزی ابو حنیفه به محضر امام صادق علیه‌السلام آمد. امام فرمود: شنیده‏ام که این آیه را ((ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم)) در روز قیامت به طور حتم از نعمتها سؤال می‏شوید. [سوره تکاثر، آیه ۸] چنین تفسیر می‏کنی که: خداوند مردم را از غذاهای لذیذ و آبهای خنک مؤاخذه و بازخواست می‏کند. ابوحنیفه گفت: درست است من این آیه را این طور تفسیر کرده‏ام. امام فرمود: اگر مردی تو را به خانه‏اش دعوت کند و با غذای لذیذ و آب خنکی از تو پذیرایی کند و بعد برای این پذیرایی به تو منت بگذارد، درباره‏ی چنین کسی چگونه قضاوت می‏کنی؟ ابوحنیفه گفت: می‏گویم آدم بخیلی است. امام فرمود: آیا خداوند بخیل است تا اینکه در روز قیامت در مورد غذاهایی که به ما داده ما را بازخواست کند؟ ابوحنیفه گفت: پس مقصود از نعمت‌هایی که قرآن می‏گوید انسان مؤاخذه می‏شود چیست؟ امام فرمود: مقصود آن نعمت ولایت ما اهل‏ بیت است. روز قیامت از ولایت ما قرار است سوال شود. [مستدرک الوسائل ج ۱۶ ص ۲۴۷] ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
✨﷽✨ 🌼یک داستان یک پند ✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه می‌گذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی می‌خواست آب بکشد و نمی‌توانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کرده‌ای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد. آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسول‌الله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید. پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آورده‌ای؟ گفت: مردی خوش‌روی، شیرین‌کلام، خوش‌اخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آورده‌ای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدم‌های مبارکش افتاد. گریه می‌کرد و معذرت می‌خواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: 📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم) و تو اخلاق عظیم و برجسته‌اى دارى. 📚قصص‌الروایات ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔆 ✍ هر ۱۰۰ تا مشتری، پنج تای بعدی نذر امام زمان 🔹چند وقت پیش کیف مدرسه‌ پسر و دخترم رو دادم برای تعمیر. نو بودند ولی بند و یکی از زیپ‌های هر کدوم خراب شده بود. کاغذ رسید‌ رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده. 🔸دو روز بعد، حدود ساعت ۱۱ شب برای تحویل کیف‌ها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند. 🔹کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت: شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمی‌گیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید! 🔸از شنیدن نام مولا و آقایمان کمی جا خوردم و گفتم: تسبیحِ صلوات رو حتما می‌خونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیده‌اید و کار کرده‌اید. 🔹تعمیرکار گفت: این نذر چند ساله منه. هر صد تا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه! 🔸بعد هم دسته‌ قبض‌هاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی ته‌ فیشِ قبض‌ها نوشته شده بود: «میهمان امام زمان!» 🔹سپس ادامه داد: این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبض‌ها به اونا میفته؛ هر کاری که داشته باشن، مجانی انجام می‌شه، فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن! 🔸از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیف‌ها رو برداشتم و از مغازه بیرون اومدم. تا مدت‌ها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر می‌کردم... 🔹به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میفته! 🔸من تصمیمم رو گرفتم. اولین قدم این بود که این عمل خداپسندانه رو برای دیگران هم نقل کنم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ داستان معاد از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: پیامبر خدا، نماز صبح را با مردم خواند. سپس جوانی را در مسجد دید که از شدّت بی خوابی سر می جنباند. رنگش زرد بود، جسمش لاغر و چشمانش در کاسه سر فرو رفته بود. پیامبر(ص) به وی فرمود: جوان! چگونه صبح کردی؟ گفت: ای پیامبر! با یقین صبح کردم.پیامبر(ص) از سخنش شگفت زده شد و فرمود: هر یقینی حقیقتی دارد. حقیقت یقین تو چیست؟ گفت: ای پیامبر! یقین من همان است که مرا اندوهگین ساخته و شبها بیدار نگاهم داشته و روزها (با روزه داری) تشنه ام کرده است. خود را از دنیا و آنچه در آن است، رها ساختم. گویا بر عرش پروردگارم می نگرم که برای رستاخیز برپا شده، و مردم برای حسابرسی از قبرها سر برآورده اند و من در میان آنانم. پیامبر خدا به یارانش فرمود: او بنده ای است که خداوند دلش را به نور ایمان روشن ساخته است. سپس فرمود: آنچه داری نگهدار! جوان گفت: ای رسول خدا!برایم دعا کن که همراه تو به شهادت نایل آیم! پیامبر(ص) برایش دعا کرد. چیزی نگذشت که در یکی از جنگهای پیامبر شرکت جست و پس از به شهادت رسیدن نه نفر، به شهادت رسید و او دهمین نفر بود.» 🔴 منبع: کافی، ج 2، ص 53 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
🌹🍃یک مادر نمونه در رفتارش محبت توام با قاطعیت دارد ✅به موقع کودک خود را در آغوش گرفته و می بوسد و در زمان نیاز به تذکر، با آرامش ولی قاطع جلوي کودک می ایستد و کودک را به مسیر درست هدایت می کند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨﷽✨ ✍🏻 پیامبر اڪرم (ص) فرمود " من از جبرییل پرسیدم آیا بعد از من به زمین خواهی آمد ؟" گفت : بلی یا رسول الله بعد از شما ۱۰ مرتبه به زمین نازل خواهم شد .... و ده گوهر از روی زمین خواهم برد ( به دلیل ڪفران مردم ). ✍🏻 پیغمبر فرمودند : " آن گوهر ها چیست ؟" عرض ڪرد : ◀️دفعه اول که نازل بشوم برڪت را . ◀️دفعه دوم رحمت را . ◀️دفعه سوم حیا را از چشم زنان . ◀️دفعه چهارم حمیت و غیرت را از مردان. ◀️دفعه پنجم عدالت را از دل سلاطین . ◀️دفعه ششم صداقت را از دل دوستان . ◀️دفعه هفتم مروت را از دل اغنیا . ◀️دفعه هشتم صبر را از دل فقیران . ◀️دفعه نهم حکمت را از دل حڪیمـــان. ◀️دفعه دهم ایمان را از دل مومنین. ✨هر گاه خداوند غضب نماید، عذابی بر ایشان نازل نڪند . 🔻به جایش نرخ های آنان گران می شود 🔻و عمرهای ایشان ڪوتاه می گردد 🔻تجارتشان سود نمی ڪنند 🔻و میوه هایشان نیڪو نمی باشد 🔻نهرشان کم آب وباران برایشان دریغ می گردد 🔻و اشرار بر آنان مسلط می گردد. 📚 مناقب آل بیت النبی المختار(ص)، ص 107، نشر رضی، قم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔸امیرالمومنین(ع) شبی از کنار خانه زن تهیدستی گذشت که فرزندانی خردسال داشت و آنان از گرسنگی می‌گریستند و مادرشان آنان را سرگرم می‌کرد تا بخوابند. آن زن دیگی بر اجاق نهاده بود که در آن جز آب چیزی نبود، تا آن‌ها بپندارند که در دیگ غذایی در حال پختن است. 🔸علی(ع) از حال آن زن باخبر شد و با قنبر به سوی خانه خود رفت و ظرفی خرما و کیسه‌‌ای آرد و روغن و برنج و نان برداشت و بر دوش کشید. با رسیدن به خانه آن زن، از او اجازه خواست و وارد شد، پس مقداری برنج و روغن در دیگ ریخت و پس از پختن آن، برای کودکان در ظرف غذا ریخت و به آنان فرمود: بخورید. پس از سیر شدن آنان، امام (ع) به صورت چهار دست و پا بر زمین خم شد و کودکان یتیم را دوش خود سوار کرد و گرد اتاق می‌گشت. 🔸کودکان با مشاهده این حالت، بسیار خندیدند و خوشحال شدند. پس از خروج از خانه، قنبر پرسید: سرورم! امشب رفتاری شگفت‌آور از شما دیدم!!! امام (ع) فرمود: ای قنبر! چون وارد خانه شدم، این کودکان یتیم از شدت گرسنگی می‌گریستند. دوست می‌داشتم وقتی از نزد آنان خارج می‌شوم، آن‌ها در حال سیری بخندند و خوشحال کنم. ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 .... 🌷من بعد از عملیات رمضان در سال ۶۱ وارد جنگ شدم. مسجدی به نام مسجد «مکتب امام» در خیابان کاشانی نزدیک خانه‌مان بود. کوچک که بودم به کلاس‌های قرآنی می‌رفتم. آقای «میرجعفری» معلم من بود که الآن استاد دانشگاه تربیت معلم شده است. وقتی انقلاب شد، این مسجد پایگاه بچه‌های انقلابی شد. من زمان انقلاب، سوم راهنمایی بودم. محل ما در شهر یزد، محله بچه پولدارها بود، ولی همه نوع تیپی در آن پیدا می‌شد. از ساواکی و مغازه‌دار تا تاجر و ثروتمند. 🌷خانواده‌ای از مشهد به محل ما آمده و ساکن شده بودند که نام خانوادگی‌شان «جلالیان» بود و وضع مالی توپی داشتند. خانه چند هزار متری و ملک و املاک زیاد و هر کدام از زن و شوهر چند مدل ماشین خارجی داشتند. این‌ها دو تا پسر داشتند که هر دو به مسجد می‌آمدند و یکی از پسرها هم با من به جبهه آمده بود. 🌷یک بار بعد از این که از جبهه برگشتیم، پدر و مادرش به خانه‌مان آمدند و گفتند: یک جوری پسر ما را از جبهه رفتن منصرف کنید. ما ماشین، خانه، زندگی در ایران و یا هر کشور خارجی دیگری به این پسر می‌دهیم و از او خواهش کردیم به جبهه نرود ولی گوش نمی‌کند. شما متقاعدش کنید. 🌷ولی این دو پسر با وعده وعیدهای پدر و مادرش خام نشدند و باز هم به جبهه آمدند. برادر کوچک‌تر در عملیات «والفجر مقدماتی» در فکه شهید و پیکرش مفقود شد. دومی هم پاسدار و در علمیاتی با موج انفجار جانباز شد. اما دوباره به جنگ رفت. الآن هم یکی از بهترین پزشکان کشورمان است. راوی: رزمنده دلاور جانباز حسین زارع 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹