🔸اثر رضایت پدر در قبر!
✔️آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند: در تخت فولاد اصفهان - که معروف به وادیالسّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیمالشّأنی در آنجا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
🔹ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند. وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند!
💥از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است.
🔶گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست!
🍂ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد -
🎯وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند.
🍃ايشان ميفرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدّس اسداللهالغالب، علیبنابیطالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است ...
💢لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بیسواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
✅گزیده¬ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
امام صادق (علیه السلام) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که روزى ابلیس بر حضرت یحیى (علیه السلام) ظاهر شد، در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود.
حضرت یحیى (علیه السلام) پرسید این ریسمان ها چیست؟
ابلیس گفت اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم.
حضرت یحیى (علیه السلام) پرسید آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست؟
ابلیس گفت بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام.
حضرت یحیى (علیه السلام) فرمود به خدا قسم، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد.
ابلیس گفت به خدا قسم، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم.
امام صادق (علیه السلام) در پایان این ماجرا فرمود حفص، به خدا قسم، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند.
📚 منبع: صراط سلوک، حسن حسن زاده آملی، صفحه ۴۱
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✨
به حضرت داوود وحی آمد که ای داوود خانه ای را برای من پاکیزه کن تا بدان خانه آیم.
داوود گفت: بار خدایا کدام جا و چه خانه ای گنجایش تو را دارد؟ که عظمت و جلال تو را شاید؟
ندا آمد: آن دل بنده مومن من است.
گفت: خداوندا چگونه آنرا پاکیزه کنم و پاک گردانم؟
پاسخ شنید: عشق در او زن تا هر چه به ما نسبت ندارد سوخته گردد. آنگاه با جاروب حسرت، جاروب کن تا اگر چیزی مانده باشد پاک بروبد.
ای داوود از آن پس اگر سر گشته ای بینی در راه طلب ما آنجا را نشانش ده که بارگاه قدس ما آنجاست.
#خواجه_عبدالله_انصاری
🌦کار برای خدا :آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
📖 مال حلال
مادری پیر از فرزند راهزنش خواست که برای او کفنی از مال حلال به دست آورد.
پسر رفت و بعد از چند روز آمد و کفنی برای مادر آورد.
مادر از چگونگی حلال بودنش پرسید.
فرزند گفت مطمئن باش که حلال است، البته اولش حلال نمی کرد.
آنقدر پیرمرد را زدم که حلال، حلالش به آسمان رفت.
📚 منبع: امثال و حکم، علی اکبر دهخدا
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
هدایت شده از خادم الصادق
کراماتی از عروس امام صادق علیه السلام !
قبربر سیده نفیسه خاتون یکی از اماکن معروف مصر می باشد که به اجابت دعا معروف است و هر گاه به مصری ها مصیبتی و سختی می رسد به این مکان می شتابند و حاجت خود را بیان می کنند و با ذکر و دعا و استغاثه جواب می گیرند.
سیده نفیسه خاتون(علیهاالسلام) نوه امام حسن مجتبى(علیهالسلام) و عمه حضرت عبدالعظیم حسنى (علیهالسلام) در مکه معظمه متولد شد. ایشان با اسحاق الموتمن، پسر حضرت امام جعفر صادق(علیهالسلام) ازدواج کرد و از او صاحب یک پسر و یک دختر شد......
ادامه داستان
http://darolsadeghiyon.ir/post/3469/%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
🍃🌺"صف اول نماز"
🍃🌺حضرت صادق عليه السلام فرمودند: كسي كه در صف اول نماز جماعت شركت نمايد، مانند آن است كه پشت سر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم نماز خوانده باشد. [ وسايل الشيعه، ج 5، ص 381]
🍃🌺داستانك:
حكايت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد شركت در صف اول نماز جماعت فرمود: «خدا و فرشتگان بر پيشگامان در اين صف درود مىفرستند.» و به دنبال اين تأكيد، برخى گروهها تصميم گرفتند خانه چهاى خود را بفروشند و نزديك مسجد پيامبر خانه تهيه كنند، تا به صف اول جماعت برسند. و عدهاي گفتند ما خانه هايمان را رها مي كنيم و در مسجد زندگي مي كنيم ،تا به صف اول برسيم.
🍃🌺بعد از اين جريان آيه 24 سوره حجر نازل شد " وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا المْسْتَخِرِين "
و به آنها گوشزد کرد که خدا نیات شما را مى داند ؛ چون تصمیم بر این دارید که در صف اول باشید، پاداش نیت خود را خواهید داشت ، حتى اگر در صف آخر قرار گیرید
📚[تفسیر نمونه ؛ جلد : 11 صفحه : 64 با اندگي تصرف ]
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
بهترین ذخیره زیارت عاشورا
✅مرحوم شهید دستغیب رحمه الله علیه:
✍یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟
💠فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.
📚 داستان های شگفت، حکایت110
برگرفته از : darolsadeghiyon.ir
🔸حكيم ابو علی سینا میفرمایند :
هر چیزی کمش دارو است
متوسطش غذا است
و زیادش سم است
حتی محبت کردن
این جمله بوعلی سینا را باید با طلا نوشت و هر منزلی نصب کرد
🔸سه واقعیت محض:
۱- هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن... حرمتها "شکسته" میشود.
۲- هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن... تبدیل به "وظیفه" میشود.
۳ - هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش عشق نورز..."بی ارزش" میشی...
🔸از ذهن تا دهن فقط یک نقطه فاصله است...
پس تاذهنت را باز نکردی ,دهنت را باز نکن
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
اشتباه بزرگ شیطان
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند: عصر عاشورای سال ۶۱ هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان ، به سر و صورت می زند و می گرید گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟
گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند گفتند:چطور؟ مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟
گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین(ع) جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد.
برگرفته از : darolsadeghiyon.ir
داستان جریح عابد
در میان بنی اسرائیل عابدی مشغول عبادت در صومعه خود بود، روزی مادرش نزد وی آمد. عابد مشغول دعا و راز و نیاز بود، هر چه مادر صدا می زد، عابد اعتناء نمی کرد، و به اصطلاح عشق مناجات را با چیزی معاوضه نمی نمود. بار آخر مادر چون جواب فرزند را نشنید از بی اعتنائی فرزند ناراحت شد و نفرین کرد و گفت: به روزی بیفتی که بی عفتها برای تماشای تو بیایند.
چوپانی در آن حوالی مشغول چرای گوسفندانش بود چشمش به دختری که به مزرعه می رفت افتاد نگاه چشم به تمایل دل کشیده شد.
چوپان وی را تهدید کرد و مرتکب گناه شد، مدتی از این جریان گذشت و شکم دخترک هر روز برآمده تر می شد، خانواده اش فهمیدند و بالاخره وی را وادار به سخن گفتن کردند، گفتند: از کیست؟ گفت: مردی در فلانجا. وقتی آنجا رفتند دیدند کسی غیر از عابد زندگی نمی کند، وی را آوردند و نشان دختر دادند دختر دید او نیست ولی با خود فکر کرد پس چه کسی بوده و او چه بگوید، لبان را جنباند و گفت: خود اوست. حاکم دستور داد صومعه اش را ویران کردند و ریسمان بر گردنش انداختند و در شهر می گرداندند، بی عفتها همه برای تماشای او دست و پا می شکستند، یاد نفرین مادرش افتاد. چون دل با مادرش صاف نمود، مادر صدا بلند کرد که پسرم بی گناه است، گفتند:
دختر اقرار کرده و شهادت داده است. مادرش به یکباره گفت: از بچّه بپرسید! گفتند: بچّه که متوجه نیست، گفت: بپرسید. مادر خود نیز از ته دل حاجت خویش را به خدای عرضه کرد، بچّه به حرف آمد و گفت: پدر من فلان چوپان است و «جریح عابد» از من بری است. بار دوم پرسیدند، باز تکرار نمود. رفتند چوپان را آوردند وی به گناه خویش اقرار نمود، خواستند عابد را اکرام کنند، صومعه اش را بسازند و... گفت: می روم خدمت مادر می کنم.
منبع : ره رستگاری، ج 3، ص: 68؛ غضنفری، علی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ و عجل فرجهم آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🌴د یوانه حقیقی 🌴
⚜رسول اکرم (صل الله علیه وآله):
با جمعی از اصحاب خود از جائی عبور میکردند که مردی از کنار ایشان عبور نمود بعضی که او را میشناختند گفتند دیوانه است.
ایشان فرمودند: این مرد دیوانه نیست بلکه مبتلا به مرضی است،
دیوانه حقیقی آن زن و مردی است که جوانی خود را در غیر طاعت الهی صرف کرده باشد.
📚مشکوة الانوار، ص۱۵۳
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
تحلیل جایگاه انسان و طب در تاریخ
سومین جلسه آموزش زندگی به سبک اسلامی ویژه خواهران با سخنرانی حضرت حجت الاسلام عظیمی در روز یکشنبه 25 اذر ماه1397در پایگاه فرهنگی مذهبی دارالصادقیون در حسن آباد حضرت صادق الائمه علیه السلام نوق رفسنجان برگزار گردید .
حجت الاسلام عظیمی درباره جایگاه طب اشاره کردند که جایگاه طب در تفکرات بشر از قدیم الایام بوده و همچنان خواهد بود زیرا دانش طب و درمان بشر یکی از نیازهای اصلی و اساسی بشر هست و هیچگاه از اهمیت آن کاسته نشده و نمی شود بلکه روز به روز در حال پیشرفت و تحقیقات نوین هست.
در ادیان الهی و در سیره انبیاء عظام علم طب و درمان بشر یکی از منش های دینی بوده است.
استاد عظیمی روش و منش انبیاء عظام وائمّه هدی (علیهم السلام) و سیره آنها پیرامون طب و بهداشت واستفاده از گیاهان داروئی و میوه جات برای درمان در کتب فراوانی قابل مشاهده دانست و گفتند:
بر اساس مدارک موجود در تاریخچه طب دینی و اسلامی در حدیثی از معصوم (علیه السلام) نقل میکنند که حضرت داوود (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) هنگام عبادت با گیاهان به اذن خداوند صحبت می کردند و از گیاهان در مورد اینکه چه خاصیتی دارند و چه دردی را درمان میکنند سؤال میکرده اند و گیاهان پاسخ می داده اند.
از انبیاء عظام و أئمّه هدی (علیهم السلام) نیز احادیث زیادی در باب آداب بهداشت و سلامت، خوردن و آشامیدن و راههای سالم زیستن درکتب شیعه و سنی آورده شده است.
استادعظیمی در پایان با این وصف کوتاه که اسلام در هیچ بعدی از ابعاد مورد نیاز انسان به بیگانه محتاج نیست گفتند:
اسلام در همه ابعاد جوابگوی بشر هست؛ در اخلاق، در اقتصاد، در حکومت داری، در طب و بهداشت و در سایر موارد الحمدلله پاسخگو هست و چیزی کم ندارد که ما محتاج بیگانه و اجنبی باشیم که بیگانه هرگز دلشان به حال ما نمیسوزد.
برگرفته از : darolsadeghiyon.ir
#داستان_کوتاه
مردی داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید.
به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند.
مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند. مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد.
خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است: شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده... چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است... طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است... و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند.
مرد گفت: ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای..
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
#زنی_در_نکاح_فرزندش
وقتى كه امام علی (عليه السلام ) به كوفه رسيد، جوانى از اصحابش رغبت به نكاح كرد تا زنى را تزويج نمايد.
روزى آن حضرت ، نماز صبح را گزارده ، به يك نفری فرمود: برو به فلان موضع كه آنجا مسجدى است و بر يك جانب آن مسجد، خانه اى است كه مرد و زنى در آنجا صدا بلند كرده اند، هر دو را نزد من بياور.
آن مرد رفته ، زن و مرد را به نزد حضرت آورد، حضرت فرمود: امشب نزاع شما به درازا كشيد؟
جوان گفت : يا اميرالمؤمنين (عليه السلام )! من اين زن را خواستم و #تزويج كردم ، چون شب #زفاف شد در خلوت در نفس خود #نفرتى از او مانع نزديكى شد، و اگر توانايى داشتم در شب ، او را بيرون مى كردم ، پس او غضبناك شد و ميان ما درگيرى شد تا اين وقت كه مأمور شما ما را به حضور شما دعوت كرد.
حضرت به حضار مجلس گفت : بعضى سخنان را نتوان در ميان عموم گفت لذا شما بيرون رويد..
وقتى همه رفتند حضرت به آن زن گفت ، اين جوان را مى شناسى ؟ گفت : نه ، يا اميرالمؤمنين !
حضرت امير فرمود: اگر من خبر دهم چنان چه او را بشناسى ، منكر نمى شوى ؟
گفت : نه ، يا اميرالمؤمنين (عليه السلام )
فرمود: تو دختر فلان كس نيستى ؟ گفت : بلى..
فرمود: تو را پس عمويى نبود كه به هم ميل و رغبت داشتيد؟ گفت : بلى..
فرمود: پدر تو، تو را از او منع نمى كرد و او را از نزد خود اخراج نكرد؟ گفت آرى..
فرمود: فلان شب به خاطر كارى بيرون رفتى ، و پسر عمويت به اكراه با تو نزديكى كرد و تو از او حامله شدى و پنهان از مادرت مى داشتى و عاقبت مادرت اطلاع يافت ، از پدرت پنهان مى داشتيد، و چون وضع حمل تو نزديك شد مادر، تو را در شب از خانه بيرون برد، و تو در فلان جا وضع حمل نمودى و آن كودك را كه متولد شد در جامه اى پيچيده و در خارج ديوار در جايى كه قضاى حاجت مى كردند گذاشتيد، سگى آمد او را ببويد و تو ترسيدى كه سگ او را بخورد، سنگى انداختى و بر سر آن طفل آمد و شكست ، و تو ترسيدى كه سگ او را بخورد، سنگى انداختى و بر سر آن طفل آمد و شكست ، و تو و مادرت بر سر كودك رفتيد و مادرت از جامه خود پارچه اى جدا كرد و سر او را بست ، بعد از آن ، او را گذاشتيد و راه خود گرفتيد و ديگر ندانستيد كه حال او چه شد.!!
دختر چون اينها را از آن حضرت شنيد ساكت شد.!
حضرت فرمود: به حق سخن گو، دختر گفت : بلى ؛ قسم به خدا يا اميرالمؤمنين (عليه السلام ) كه اين كار را غير از من و مادرم كسى نمى دانست ؛ حضرت فرمود: خداوند ذوالجلال ، مرا بر اين كار مطلع ساخت و بعد فرمود: چون شما او را گذاشتيد، در صبح آن شب بنو فلان آمدند او را برده و تربيت كردند تا بزرگ شد و با اينها به كوفه آمد و آن كودك ، اين مرد است كه تو را خواست تزويج كند.!
اكنون پسر تو است و به جوان گفت : سرت را بگشا چون گشود، اثر شكستگى بر سر او ظاهر بود؛ آنگاه فرمود: حق تعالى از آن چه بر او حرام بود نگاه داشت ، فرزند خود را بگير و برو كه در ميان شما ازدواج نيست .!
📗حدیقة الشیعه، ص-193 مناقب ابن شهر آشوب؛ نقل از داستانهایی از زندگانی حضرت علی علیهالسلام، ص148.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
:
🍃💐💐💐💐💐🍃
چهار سفارش خداوند به حضرت موسی علیهالسلام
💥 امیرالمؤمنین(ع) فرمود: خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسی(ع) چنین وحی کرد:
ای موسی چهار سفارش به تو دارم:
🌷 تا زمانیکه مطمئن نیستی گناهانت آمرزیده شده به عیوب دیگران مشغول مشو.
🌿 تا زمانی که مطمئن نیستی گنج های من تمام شده در مورد روزی خود اندوهگین مباش.
🌷 تا زمانی که از زوال پادشاهی من اطمینان نداری به کسی جز من امید مبند.
🌿 تا زمانی که مطمئن نیستی شیطان مرده، از مکر او ایمن مباش.
📚خصال شیخ صدوق، ج۱
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✅ پند
دستان پدر و مادرتان را ببوسید
قبل از آنکه مجبور شوید،
سنگ سردی را ببوسید😔
پدر و مادرتان را در آغوش بگیرید
قبل از آنکه مجبور شوید
عکسشان را در آغوش بگیرید
قدرشان را بدانید
هیچ سرمایه ای ارزشمندتر از پدر و مادر نیست😍
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚫️ یا فاطمه معصومه (س)
ای خواهر کریمه ی سلطان تو را سلام
والاترین ملیکه ی ایران تو را سلام
تو ابر رحمتی به سر شوره زار قم
ای فیض عام و حضرت باران تو را سلام
والاتبار ، ای همه کاره ، وَ ای بزرگ !!
از محضر حقیر گدایان ، تو را سلام
جانم فدای جان شما و برادرت
ای خواهر عزیزِ "رضا جان" تو را سلام
ای دختر عشیره ی حیدر ، تو را درود
ای خواهر عشیره ی سلمان ، تو را سلام
وقتی قدوم تو به سر خاک ما رسید ...
دادند ، خاک قم وَ خراسان تو را سلام
هر چند ، روزگار ، نشد با تو سازگار
هرگز جز احترام ندیدی در این دیار
گُل ریختند روی سر تو به جای سنگ
ظاهر نشد به سمت شما رد پای سنگ
در گوش تان نوای سلام و درود بود
هرگز نشد بلند ، برایت صدای سنگ
اما بگویم از غم یک خواهرِ غریب
آن خواهری که بود ، سرش آشنای سنگ
در پای محملش همه خندان و پای کوب
در آن میان شنید ، ولی "های های" سنگ
اشکش چکید و سنگ ، دلش آب شد ، ولی ...
آهش اثر نکرد ، بر آن قلب های سنگ
زنهای شهر شام ، تماماً حنا به دست
خون جبین شاه ، شد اما حنای سنگ
تو خواهر امامی و او خواهر امام ...
بر "قم" درود ، باد ، وَ نفرین به اهل "شام"
#یا_فاطمه_معصومه_س
#یا_زینب_کبری_س
📝رضا_قاسمی
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🔴چرا کسانی که در #آخرالزمان زندگی میکنند، رزق و روزیشان تنگ است⁉️
💠 مردی به خدمت امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت: من مرتکب گناهی شدهام.
امام صادق(ع) فرمود :خدا میبخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شدهام، خیلی بزرگ است.
امام فرمود: اگر به اندازهی کوه باشد خدا میبخشد.
◾️ آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شدهام، خیلی بزرگتر است.
امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شدهای؟!
و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت.
↩️ پس از اتمام سخن، امام صادق(ع) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا میبخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.
🔖 از امام صادق(ع) پرسیدند:
چرا کسانی که در آخر زمان زندگی میکنند رزق و روزیشان تنگ است؟
ایشان فرمودند: به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
📗 رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث
❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚫️حضرت معصومه عليها السلام
🔳در اول سال 173 هجري قمري در مدينه چشم به جهان گشود.
🔲پدرش امام هفتم شيعيان حضرت موسي بن جعفر عليه السلام و مادرش حضرت نجمه بود كه به علت پاكي و طهارت نفس به او طاهره مي گفتند.
🔳حضرت معصومه در 28 سالگي و در روز دوازدهم ربيع الثاني سال 201 هجري قمري در قم به شهادت رسيد كه امروز بارگاه ملكوتي و مرقد مطهرش همچون خورشيدي در قلب شهرستان قم مي درخشد و همواره فيض بخش و نورافشان دلها و جانهاي تشنه معارف حقاني است.
🔲 آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه اي از وجود حضرت زهرا سلام الله عليها بود.
🔳در طهارت نفس امتيازي خاص و بسيار والا داشت كه امام هشتم برادر تني آن حضرت او را (كه نامش فاطمه بود) معصومه خواند.
🔲فرمود: «من زار المعصومة بقم كمن زارني» : (كسي كه حضرت معصومه عليها سلام را در قم زيارت كند مانند آن است كه مرا زيارت كرده است).
🔳مقام علم و عرفان او در مرحله اي است كه در فرازي از زيارتنامه غير معروف او چنين مي خوانيم: «السلام عليك يا فاطمه بنت موسي بن جعفر و حجته و امينه» : (سلام بر تو اي فاطمه دختر موسي بن جعفر و حجت و امين از جانب موسي بن جعفر).و باز مي خوانيم: «السلام عليك ايتها الطاهرة الحميدة البرة الرشيدة التقية الرضية المرضية»: (سلام بر تو اي بانو پسنديده نيك سرشت، اي بانوي رشد يافته، پاك طينت، پاك روش، شايسته و پسنديده).بدين لحاظ و مقامات عالي معنوي آن بانوست كه حضرت رضا عليه السلام در فرازي از زيارتنامه معروفش به ما آموخته كه در كنار مرقدش خطاب به او بگوييم: «يا فاطمه اشفعي لي في الجنة فان لك عندالله شانا من الشان».
🔲(اي فاطمه! در بهشت از من شفاعت كن چرا كه تو در پيشگاه خداوند داراي مقامي بس ارجمند و والا هستي).
🔳امام صادق عليه السلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه عليها سلام در توصيف قم سخن گفته و آن مكان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود: به زودي بانويي از فرزندانم به سوي آن كوچ كند كه نامش فاطمه دختر موسي بن جعفر است و با شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مي شوند.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
هرکس سه صلوات برای مادرم حضرت فاطمه س بفرستد
تمامی گناه هانش بخشیده میشود
به اشتراک بزارین تا سیل صلوات نثار آن حضرت شود
ان شاءالله شما هم در ثواب این کار شریک باشید🙏
خودمان شروع ميکنم :
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ
به اندازه ارادتت به حضرت زهرا ُس::::::
انشالله در شام غریبان حضرت معصومه (س) حاجتتون رو از دست مادرش فاطمه زهرا(س) بگیرین
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✍پنج اصل را در زندگی بخاطر بسپارید:
⇦ غرور: مانع يادگيری
⇦ عادت کردن: مانع تغيير
⇦ کم رويی: مانع پيشرفت
⇦ خودشیفتگی: مانع معاشرت
⇦ خودبزرگ بینی: مانع محبوبیت است
https://eitaa.com/darolsadeghiyon