🌱🌱🌱🌱🌱🌱
عتبه بن ربيعه
از بزرگان قريش بود، در روزهايى كه حضرت حمزه (ع) اسلام آورده بود، سراسر محفل قريش را غم و اندوه فرا گرفته بود و سران بيم آن را داشتند كه دامنه اسلام بيش از اين توسعه بيابد. در آن ميان عتبه گفت: من به سوى محمد مى روم و مطالبى را پيشنهاد مى كنم، شايد او يكى از آنها را پذيرد و دست از اين آيين جديد بردارد. سران جمعيت قريش نظر وى را تصويب كردند، لذا او برخاست و به سوى پيامبر (ص) كه در مسجد نشسته بود و او را با جمله هايى ستود، امورى را از قبيل ثروت، رياست و طبابت پيشنهاد نمود. هنگامى كه سخنان عتبه پايان يافت پيامبر (ص) فرمود:
آيا سخنان تو پايان پذيرفت؟ عرض كرد بلى. پيامبر به او فرمود: اين آيات را گوش ده كه پاسخ تمام پرسشهاى تو است:
بسم الله الرحمن الرحيم
حم تنزيل من الرحمان الرحيم كتاب فصلت آياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون بشيرا و نذيرا فاعرض اكثرهم فهم لا يسمعون. سوره فصلت آيه ۱.
به نام خداى رحمان و رحيم، حا ميم، اين كتاب از جانب خداى بخشنده و مهربان نازل گرديده است كه آيه هاى آن براى گروهى كه دانا هستند توضيح داده شده است. قرآنى است عربى بشارت دهنده و ترساننده است اما بيشتر آنها روى گردانيده اند و
گوش نمى دهند. پيامبر (ص) آياتى چند از اين سوره خواند، وقتى به آيه سى و هفتم رسيد، سجده كرد، پس از سجده رو به عتبه كرد و فرمود: از ابا وليد، پيام خدا را شنيدى؟ عتبه به قدرى مسحور و مجذوب كلام خدا شده بود در حالى كه دستهاى خود را پشت سر نهاده و بر آنها تكيه زده بود، مدتى به همين حالت بر روى پيامبر (ص) نظارت نمود، گويا قدرت سخن گفتن از او سلب شده بود سپس از جاى خود برخاست و مركز قريش را پيش گرفت، سران قريش، از وضع و قيافه او احساس كردند كه وى تحت تاءثير كلام محمد (ص) واقع شده و با حالت انكسار تؤام با شكستگى بازگشته است. عتبه گفت: به خدا سوگند كلامى از محمد شنيدم كه تاكنون از كسى نشنيده بودم.
والله ما هو بالشعر و لا بالسحر و لا بالكهانة: به خدا قسم، كلام محمد (ص) نه شعر است، نه سحر و نه كهانت. من چنين صلاح مى بينم كه او را رها كنيم تا در ميان قبايل تبليغ كند، هرگاه پيروز گردد و ملك رياست سلطنتى بدست آورد از افتخارات شما محسوب مى گردد و شما را نيز در آن خطى است و اگر در آن ميان مغلوب گردد ديگران او را كشته اند و شما را نيز راحت نموده اند. قريش
، سخن و راءى عتبه را به باد مسخره گرفتند و گفتند: عتبه مسحور كلام محمد (ص) واقع شده است.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
#پندانه
🌼مراقب رخنه دیگران در روابط خانوادگیات باش
✍دوستی نقل میکرد که پدرِ بسیار بهانهگیر و بدخلق و بددهان و بداخلاقی داشتم. روزی پدرم در خانۀ من میهمان بود. خانواده همسرم هم بودند. همسرم برای او چای آورد و او شروع به ایراد گرفتن کرد که چرا چای کمرنگ آورده است.
ناراحت شد. قهر کرد و بعد از کلی فحش و ناسزا خواست که برود. دستش را بوسیدم و التماس کردم ببخشد، اما پدرم پیش همه سیلی محکمی بر گوشم زد و گفت: تو پسر من نیستی و... با این شرایط نتوانستم مانع رفتنش شوم.
پدرزنم که از این اتفاق زیاد هم ناراحت نبود، به من گفت: واقعا تحمل زیادی داری، با این پدر بداخلاق و بددهان چگونه میسازی؟اجازه ندادم حرفش را ادامه دهد و گفتم: اشک چشم شور است و نمک هم شور؛ اما اشک چشم چون از خود چشم تراوش میکند، هرگز چشم را نمیسوزاند!
فحش و ناسزا و سیلی پدرم که من شیرۀ جان او هستم هرگز مرا نسوزاند، اما این کلام تو مانند شوری نمک بود که از بیرون در چشم من ریختی!شرمنده شد و تا پایان میهمانی سکوت کرد. ما هرگز نباید اجازه دهیم دیگران بین ما و والدین و خواهر و برادرانمان رخنه و شکاف ایجاد کنند. باید هوشیار باشیم. هرگز بین دو سنگ آسیاب که روی هم میچرخند، انگشت فرو نکنیم.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
هدایت شده از زناشویـــــے پایــــدار
#آقایان_بدانند
❤️آقای محترم ❗️
وقتی همسرت از کوره در میره
چند دقیقه با خودت فکر کن
که همه دلخوشیش تویی❗️
اون به تو بله گفته تا همه ی عمرش رو به پای تو بزاره، همون موقع بغلش کن ببین چطور آروم می گیره.
با آموزش های زناشویی پایدار حال زندگیت رو متحول کن 🦋
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
💠#حیا_یعنی 💠
🔴 شاخه هاى حيا عبارتند از👇
🔸نرمش،
🔹مهربانى،
🔸در نظر داشتن خدا در آشكار و نهان،
🔹سلامت،
🔸دورى از بدى،
🔹خوشرويى،
🔸گذشت،
🔹بخشندگى،
🔸پيروزى و خوشنامى در ميان مردم،
👈 اينها فوايدى است كه خردمند از #حیا میبرد.
خوشا به حال كسى كه نصيحت #خدا را بپذيرد و از رسوايى خودش بترسد. ❌
✨پیامبر صلی الله علیه
📙تحف العقول، ص ۱۷
...............................
🔴 حیاء تمام #دین است. ✋
✨پیامبر صلی الله علیه
📚بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۵۱
...............................
🔴 #حیاء دارای ده قسم است، ۹ قسم آن در زنان، و یک قسم آن در مردان است. 👌
✨پيامبر صلی الله علیه
📕كنزالاعمال، ج ۷۶۹
...............................
🔴 حيا زيباست، ولی از جانب #زنان زيباتر 💗
✨پيامبر صلی الله علیه
📗المره و البيان، ص ۶۸
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
💼قربون بند کیفتم، تا پول داری رفیقتم !!💵
مردی ثروتمندی پسری عیاش داشت. هرچه پدر نصیحت می کرد که با این دوستان ناباب معاشرت مکن و دست از این ولخرجی ها بردار اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی کرد تا اینکه لحظه مرگ پدرفرا می رسد.
پسرش را خواسته و میگوید فرزند با تو وصیتی دارم، من ازدنیا می روم ولی درمطبخ (آشپزخانه) را قفل کردم و کلید آن را به تو می دهم، آنجا یک طناب از سقف آویزان است و هر وقت از زندگی ناامید شدی و راه به جایی نبردی برو و خودت را دار بزن.
پدراز دنیا می رود و پسر در معاشرت با دوستان ناباب و زنان آنقدرافراط می کند که بعد از مدتی تمام ماترک و ثروت بجا مانده به پایان میرسد.
کم کم دوستانش که وضع را چنین می بینند از دوراو پراکنده می شوند. پسر در بهت و حیرت فرومی رود و به یاد نصیحت های پدرمی افتد و پشیمان می شود اما سودی نداشت.
روزی در حالی که برای ناهار گرده نانی داشت کناری می نشیند تا سد جوع (رفع گرسنگی) کند، در همان لحظه کلاغی از آسمان به زیر آمده و نان را برداشته و میرود.
پسرناراحت و افسرده با شکم گرسنه به راه میافتد و در گذری دوستانش را میبیند که مشغول خنده و شوخی هستند. نزد آنها رفته سلام میکند و آنها به سردی جواب او را میدهند.
سرصحبت را باز می کند ومی گوید گرده نانی داشتم کلاغی آن را برداشت وحال آمدم که روزخود را با شما بگذرانم. رفقایش قاه قاه خندیدند و مسخره اش کردند.
پسر ناراحت و دلشکسته راهی منزل می شود و در راه به یاد حرف های پدرمی افتد کلید مطبخ را برداشته قفل آن را باز میکند و به درون میرود. چشمش به طناب داری میافتد که از سقف آویزان است.
چهارپایه ای آورده طناب را روی گردنش می اندازد و با لگدی چهارپایه را به کناری پرت میکند که در همان لحظه طناب از سقف کنده شده او با گچ و خاک به همراه کیسه ای کف زمین می افتد.
با تعجب کیسه را باز کرده درون آن پراز جواهر و سکه طلا میبنید. به روح پدر رحمت فرستاده و از فردای آن روز با لباسهای گرانقیمت در محل حاضر میشود و دوستانش همدیگر را خبر کرده و یکی یکی از راه میرسند و گردش را گرفته و شروع به چاپلوسی میکنند.
او هم وعده گرفته و آنها را برای صرف غذا به منزل دعوت کرده و از طرفی ده نفر گردن کلفت با چماق در گوشه ای پنهان میکند و وقتی همه آنها جمع میشوند به آنها میگوید:
دوستان بزغاله ای برای شما خریده بودم که ناگهان کلاغی از آسمان بزیر آمد و بزغاله را برداشت و فرار کرد. دوستان ضمن تائید حرف او دلداریش دادند که مهم نیست از این پیش آمدها میشود و امروز ناهار بازار را میخوریم که در این لحظه پسر فریاد میزند:
بی مروتها در روزگار فقر و محنت بشما گفتم نان مرا کلاغ برد به من خندیدید، حال چطور باور میکنید که کلاغ بزغاله ای را برده است؟
و چماق دارها را خبر می کند و آنها هجوم آورده کتک مفصلی به رفقایش می زنند و از آن روز به بعد طریق درست زندگی را پیش میگیرد.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
#واقعی
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت راه میرفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
خواهرم حجابت !! 😳
خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!.
نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده.
به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید.
تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت :
خدایا این کم رو از من قبول کن !!
شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد.
فردای اون روز دوباره آینه وآرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت.
توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند شب وقتی که داشت از پارک برمیگشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت؟
لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید.
دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد
اما کسی جلو نمیومد ، اینبار با صدای بلند التماس کرد
اما همه تماشاچی بودن ، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه :
آهای ولش کن بی غیرت !!
مگه خودت ناموس نداری ؟؟
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!
دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن
افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه
ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد :
وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !!
همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید..
اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود💪 دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود
🌹این جوون کسی نبود جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر #علی_خلیلی🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
سحرخیزی لازمه سفر الی الله
🔸️تا از راه شبزندهداری وارد نشوی، غیرممکن است که بتوانی سفر الی الله بکنی. تمام اولیا و علمای اعلام و بزرگان دینی، اهل شبزندهداری بودند
🔸️همت کن تا سحرها بیدار باشی. اگر هم حال نداری که نماز بخوانی، چایی بخور. به بیداری سحر عادت کن. داداش جون! در روایت آمده پروردگار در سحرها به قلوب بیداران نظر میکند.
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
🔴سلطنت ماندگار
♦️ سلیمان بن داوود (علیه السلام) در موکب خود از جایی عبور می کرد و پرندگان بر او سایه افکنده و جن و انس از چپ و راستش ملازم او بودند.
♦️ راوی می گوید: سلیمان به عابدی از بنی اسرائیل رسید. عابد گفت: سوگند به خدای پسر داوود! خدا به تو سلطنتی بس بزرگ داده است.
♦️ سلیمان گفت: یک #سبحان_الله که در نامه عمل مؤمن ثبت شود، بهتر از آن چیزی است که به پسر داوود داده شده است؛ زیرا آن چه به پسر داوود داده شده از بین می رود؛ ولی ذکر خدا می ماند.
📚 راه روشن، ج 5، ص 490
᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بلال حبشى
پدر و مادر وى كسانى بودند كه از حبشه به حالت اسارت وارد جزيرة العرب شده بودند، بلال كه بعدها موذن رسول خدا شد غلام اميه بن خلف بود. اميه، از دشمنان سرسخت پيشواى بزرگ مسلمانان بود، چون عشيره رسول خدا (ص) دفاع از حضرت را به عهده گرفته بودند وى براى انتقام غلام تازه مسلمان خود را در ملاء عام شكنجه مى داد، او را در گرمترين روزها با بدن برهنه روى ريگهاى داغ مى خوابانيد، سنگ بسيار بزرگ و تفتيده اى را روى سينه او مى نهاد و او را با جمله زير مخاطب مى ساخت:
دست از تو برنمى دارم تا اين كه به همين حالت جان بسپارى، يا از اعتقاد به خداى محمد برگردى و لات و عزى را پرستش كنى ولى بلال در برابر آن همه شكنجه، گفتار او را با دو كلمه كه روشنگر پايه استقامت او بود پاسخ مى داد و مى گفت: احد احد يعنى خدا يكى است
، خدا يكى است، و هرگز به آيين شرك و بت پرستى ايمان ندارم. استقامت اين غلام سياه كه در دست سنگدلى اسير بود، مورد اعجاب ديگران واقع گشت. حتى ورقه بن نوفل دانشمند مسيحى عرب بر وضع رقت بار بلال گريست و به اميه گفت: به خدا سوگند هرگاه او را با اين وضع بكشيد من قبر او را زيارتگاه خواهم ساخت. گاهى اميه شدت عمل بيشترى نشان ميداد، ريسمانى به گردن بلال مى افكند و به دست بچهها مى داد، تا او را در كوچهها بگردانند.
در جنگ بدر نخستين جنگ اسلام و كفر، اميه با فرزندش اسير شدند، برخى از مسلمانان به كشتن اميه راءى نمى دادند، ولى بلال مى گفت: او پيشواى كفر است، بايد كشته شود و بر اثر اصرار او پدر و پسر به كيفر اعمال ظالمانه خود رسيدند و هر دو كشته شدند.
و بعدها بلال حبشى مؤ ذن رسول خدا شد، پيامبر (ص) از اين طريق مى خواست به مردم بفهماند كه در دين اسلام فضيلت و برترى انسان نسبت به ديگر انسانها بستگى به تقواى انسان نه مال و ثروت، دارد نه قوميت، رنگ و نژاد.
بلال حبشى به خاطر برترى در ايمان و تقوى نسبت به بعضى ديگر از مسلمين، به عنوان مؤ ذن پيامبر وجودى كه چهره او سياه و لكنت زبان هم داشت.
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
📚داستان کوتاه بسیار زیبا
پدر و پسری مشغول قدم زدن در کوه بودند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد ،به زمین افتاد و ناخودآگاه فریاد کشید: آی!
صدایی از دوردست آمد : آی !
پسرک با کنجکاوی فریاد زد: که هستی ؟
پاسخ شنید: که هستی ؟
پسرک خشمگین شد و فریاد زد : ترسو !
باز پاسخ شنید : ترسو !
پسرک با تعجب از پدرش پرسید: چه خبر است ؟
پدر لبخندی زد و گفت: پسرم ، توجه کن . بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک قهرمان هستی.
صدا پاسخ داد: تو یک قهرمان هستی.
پسرک باز بیشتر تعجب کرد ، پدر توضیح داد: مردم می گویند که این انعکاس کوه است ، ولی در حقیقت ، این انعکاس زندگی است . هر چیزی که بگویی یا انجام دهی ، زندگی آن را عینأ به تو برمی گرداند.
اگر عشق را بخواهی ، عشق بیشتری در قلبت به وجود می آید و اگر به دنبال موفقیت باشی ، حتما به دست خواهی آورد.
هر چیزی را که بخواهی زندگی ، همان را به تو خواهد داد.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✨﷽✨
‼️آدم بی نماز
✍️روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به همراه عده ای از اصحاب خود از جایی عبور می کردند. ناگهان سگی شروع کرد به پارس کردن.. پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و به پارس سگ گوش داد..
اصحاب نیز توقف ڪردند. آنگاه رو به یاران خود ڪرد و فرمود: آیا فهمیدید که این سگ چه گفت؟ اصحاب گفتند: خیر. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این حیوان گفت: ای پیامبر خدا! من همیشه خدای مهربان را شکر می کنم که بهره من در این جهان خلقت، این شد که سگ شوم! اگر انسان بی نماز بودم چه می کردم
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:
ميان مسلمان و كافر فاصله اى جز اين نيست كه نماز واجب را عمداً ترک كند يا آن را سبک شمارد و نخواند!
📚عرفان اسلامی، جلد 5، ص 8
عزیزانی که در خواندن نماز، سهل انگار و کم حوصله هستین؛ نمازخواندن وقت زیادی نمی بره از امروز شروع کنید به نمازخواندن..ببینید چه لذتی داره سجده کردن برای خدایی که بی همتاست..
💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
رسول خدا در خانهام سلمه
در حالى كه عامه نسبت به خاك كربلا روايتها را نقل كرده اند و مرحوم امينى نيز در كتاب سيرتنا و سنتنا از چند كتاب معتبر عامه ذكر فرموده است.
روزى رسول خدا (ص) در خانهام سلمه بود و به او فرمود من مى خواهم قدرى استراحت كنم كسى وارد نشود. رسول خدا (ص) استراحت فرمود وام سلمه درب حجره نشسته بود كه اگر كسى بخواهد وارد شود مانع شود. ناگهان حسين (ع) آمدام سلمه نتوانست جلويش را بگيرد و بر رسول خدا وارد شد.ام سلمه خواست عذر بياورد كه يا رسول الله (ص) من نتوانستم از حسين جلوگيرى نمايم كه رسول خدا (ص) فرمود حسين نور چشم من است يعنى حسين (ع) استثناء است آمدنش مانعى نداشت آن وقت حسين (ع) را در دامنش نشانيد و گريه كرد.ام سلمه پرسيد يا رسول الله چرا گريه مى كنيد؟ پيغمبر جريان آينده حسين را فرمود. يكى از مجالس عزادارى پيغمبر (ص) براى حسين همين مجلس است چند مرتبه در خانه عايشه و چند مرتبه هم در خانهام سلمه بود كه در كتب عامه نقل كرده اند.
واقعه اى شگفت انگيز از زائرين مشهد
مرحوم فاضل عراقى در دارالسلام نقل كرده است در سال ۱۲۹۸ هجرى قمرى اين معجزه واقع گرديده و در مدارك معتبر موجود است و خلاصه اش آن است كه در سال مزبور كه نود و چند سال قبل است چند نفر از بحرين جهت زيارت حضرت رضا (ع) حركت مى كنند عده اى از اهل اخلاص
با زن و بچه به مشهد حضرت رضا مى آيند و مدتى توقف مى نمايند. خرجيشان براى برگشت تمام مى شود تصميم داشتند از مشهد به كربلا و بعد بصره بيايند و از طريق دريا به وطن خودشان (بحرين) برگردند حالا چه كنند نمى توانند بمانند و نمى توانند برگردند. متوسل به حضرت رضا (ع) مى شوند كسى هم به آنها قرض نمى داد تا روز چهاردهم رجب هنگام ظهر مى خواستند دسته جمعى به حرم مشرف شوند يك نفر به آنها گفت شما خيال كربلا نداريد گفتند چرا اما وسيله نداريم گفت من چند قاطر دارم در اختيارتان مى گذارم. گفتند ما خرجى راه نداريم گفت آن را هم مى دهم گفتند مقدارى هم در همين جا بدهكاريم گفت بدهى را نيز مى پردازم. همين امروز عصر درب دروازه سوار شويد. آماده شدند درب دروازه سوار شدند و به راه افتادند اين طور كه ثبت كرده اند سه ساعت تقريبا حركت كردند گفت پياده شويد همين جا نماز بخوانيد و شامتان را بخوريد من همين جا قاطرها را مى چرانم و قدرى استراحت مى كنم. مسافرين پياده شدند و كارشان را كردند مدتى گذشت خبرى از آن شخص و قاطرهايش نشد. ناراحت شدند مردها اين طرف و آن طرف گشتند شب مهتابى است لكن هيچ اثرى از آن شخص و قاطرها نيست گفتند كلاه سر ما گذاشته چه كنيم؟ هوا روشن شد نمازشان را خواندند اين طور تصميم گرفتند كه سه ساعت راه كه بيشتر نيامده اند به مشهد برمى گردند تا در بيابان نميرند
. بارشان را بستند حركت كردند مقدارى كه رفتند چشمشان به نخل افتاد نخلستان كجا خراسان كجا! چشمشان به يك نفر عرب افتاد تعجب كردند لباس عربى اينجا؟! پرسيدند اينجا كجاست؟ گفت: كاظمين است. تعجب كردند پيشتر آمدند چشمشان به دو گنبد مطهر موسى بن جعفر و جوادالائمه افتاد شوق عجيبى پيدا كردند ضجه كنان وارد حرم شريف مى شوند مردم خبردار مى گردند و اين قضيه تاريخى از مسلمات است.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
✨﷽✨
ﺑﻌﻀﯽ ﻫـﺎ ﻣﻴﮕﻦ :
ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷه، کافیه!
نماز هم نخوندی نخون...
روزه نگرفتی نگیر.
به نامحرم نگاه کردی اشکال نداره و..
فقط سعی کن دلت پاک باشه!!❤️
ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗــــﺮﺁﻥ :👇
ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺁﻣﻨﻮﺍ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ :👇
[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ]
ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻫﻢ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ .
#یا_صاحب_الزمان_عج
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
🔹مندیگنخریدم🔹
✍آورده اند یکی از علما 40 شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند
تمام روزها روزه بود در حال اعتکاف،از خلق الله بریده بود...!!!
روز به صیام و شب به قیام و زاری و تضرع
👈شب سی و ششم ندایی در خود شنید که می گفت: فلانی ساعت ۶ بعد از ظهر بازار مسگران در دکان فلان مسگر بیا
عالم میگوید از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شدم در کوچه های بازار از پی دکان فلان می گشتم گمشده خویش را در آنجا زیارت کنم...
پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و مسگران نشان می داد... قصد فروش آنرا داشت به هر مسگری نشان می داد ؛ وزن می کرد و می گفت : به 4 ریال و 20 شاهی،پیرزن می گفت : نمیشه 6 ریال بخرید ؟مسگران می گفتند : خیر مادر برای ما بیش از این مبلغ نمیصرفد پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید،همه همین قیمت را می دادند پیرزن می گفت : نمیشه 6 ریال بخرید ؟تا به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود مسگر به کار خود مشغول بود
پیرزن گفت : این دیگ را برای فروش آورده م به 6 ریال می فروشم ؛ خرید دارید؟
مسگر پرسید چرا به 6 ریال ؟
پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت : پسری مریض دارم ؛ دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود
مسگر پیر ؛ دیگ را گرفت و گفت :این دیگ سالم و بسیار قیمتی است حیف است بفروشی امّا اگر اصرار داری بفروشی من آنرا به 25 ریال میخرم!!! پیر زن گفت:عمو مرا مسخره می کنی ؟!
مسگر گفت : ابدا" دیگ را گرفت و 25 ریال در دست پیرزن گذاشت پیرزن که شدیدا" متعجب شده بود ؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد
عالم می گوید : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات را فراموشم شده بود
در دکان مسگر رفتم و گفتم :عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی ؟!اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از 4 ریال و 20 شاهی ندادند آنگاه تو به 25 ریال می خری ؟! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم.
من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد
پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند
پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد *من دیگ نخریدم*
عالم می گفت: از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم و در فکر فرو رفته بودم که...
شخصی با صدای بلند صدایم زد و گفت:فلانی ؛ کسی با چله گرفتن به زیارت ما نخواهد آمد ....!!!
دست افتاده ای را بگیر و بلند کن ما به زیارت تو خواهیم آمد ...!!!!
📚حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
از نور محمدی دلم مسرور ست
پیوسته بگو تو بر محمد صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
میلاد خاتم پیامبران بر شما مبارک
هفده ربیع الاول، سالروز طلوع خورشید پرفروغ آسمان علم الهى و برگیرنده نقاب از چهره حقایق، امام جعفر صادق علیه السلام بر همه مسلمانان عالم مبارک باد!
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
حرف مردم مانند موج دریاست
اگر در مقابلش بایستی
خسته ات میکند!!
واگر با آن همراهی کنی
غرقت میکند!!
قرار نیست که همه آدمها شما را درک کنند
و این اشکالی ندارد.
آنها حق دارند نظر دهند و شما
کاملا حق دارید آنرا نادیده بگیرید.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
هدایت شده از زناشویـــــے پایــــدار
🔴عیب های همسر خود را به هیچکس حتی والدین خود نگویید!
🌸آیت الله مجتهدی ره:
🌴آیه ﻗﺮآن می ﻓﺮﻣﺎید: زﻧﻬﺎ ﺑﺎﯾﺴتی ﭘﻮﺷﺶ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای ﻋﯿﻮب ﻣﺮدان باشند و بالعکس...
🔰اگر از عیوب همسر خود بگویید در این صورت همه به زﻧﺪگی ﺷﻤﺎ اﯾﺮاد ﮔﺮﻓﺘﻪ وزیبائی بیرونی زﻧﺪگی ﺷﻤﺎ تهدید میشود ...
🔆اﻧﻘﺪر بایستی در ﭘﻮﺷاندن ﻋﯿﻮب همسر
دقیق و ﺣﺴﺎس ﺑﺎشید که ﺣتی اﮔﺮ کسی ﻗﺴﻢ ﺧﻮرد که همسر ﺷﻤﺎ ﻓﻼن عیب را دارد ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮرید که خـیر ؛ همسر من این عیبها را ندارد و اﯾﻨﻄﻮر نیست!
🔴اشکال ندارد،آﺑﺮوداری از یک ﻣﺴﻠﻤﺎن دروغ ﻣﺤﺴﻮب ﻧمےﺷﻮد
💥ﺑﻨﺎبراین :
اوﻻ اﯾﺮادات ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﯾﺶ را ﺑﻪ ڪسی ﻧﮕﻮیید
ﺛﺎنیا اﮔﺮ خواستید ﻫﻢ ﺑﮕﻮیید ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮدﺗﺎن آن ﻫﻢ در ﻣﺤﯿطےی آرام ، ﺗﻨﻬﺎ و ﺑﺎ ﻋﻄﻮﻓﺖ ﻣﻄﺮح ﻧﻤﺎئید.
⚡️اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻌضے از ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻋﺎدت دارﻧﺪ در ﻫﻨﮕﺎم صحبت ﻫﺎی زﻧﺎﻧﻪ ﺑﻌضی از این ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎ را دوﺳﺘﺎﻧﻪ ﻣﻄﺮح ﻧﻤﺎیند
ولی ﻏﺎﻓﻞ از آﻧﻨﺪ که آﺑﺮوی ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﯾﺶ را ﻣﻘﺎﺑﻞ دوﺳﺖ ﺧﻮد ﺑﺮده اﻧﺪ و ﻣﺤﺒﻮبیت قبلی او را کم کرده اﻧﺪ ...
❎ ﻓﺮاﻣﻮش نکنید زیبایی زﻧﺪگی ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﭘﻮشی و پوشاندن ﻋﯿﻮب و ﻋﺪم اﻇﻬﺎر ﺑﻪ غریبه میباشد..
📌پیوست: ممکنه فکر کنید گاهی با دردودل و زیر سوال بردن همسرتان پیش حتی والدین احساس سبکی یا پیروزی به شما دست میدهد.
ولی واقعیت این است که شما و همسرتان با هم دوباره آشتی میکنید وبه وضع سابق برمیگردید،
ولی کدورتی که دیگران از همسر شما به دل گرفته اند به راحتی فراموش نمیشود..
📗از بیانات آیت الله مجتهدی ره
#یا_صاحب_الزمان_عج
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
🌺🌺 ۱۷ ربیع الاول
🌺 ۱ـ ﻭﻟﺎﺩﺕ پیامبر اکرم ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺷﻴﻌﻪ
🌹ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻓﺠﺮ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﻣﻌﻈﻤﻪ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺑﺎ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴّﺪ ﺍﻟﺎﻧﺒﻴﺎﺀ ﻣﺤﻤّﺪ ﻣﺼﻄﻔﻰ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺍﻧﻮﺷﻴﺮﻭﺍﻥ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻓﻴﻞ ﻫﻠﺎﻙ ﺷﺪﻧﺪ.
📚 ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻐﻤﺔ: ﺝ 1، ﺹ 14. ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻮﺭﻯ: ﺝ 1، ﺹ 42. ﺗﻬﺬﻳﺐ: ﺝ 6، ﺹ 2. ﺯﺍﺩ ﺍﻟﻤﻌﺎﺩ: ﺹ 345. ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺍﻟﻤﻘﺎﺻﺪ: ﺹ 9. ﻣﺼﺒﺎﺡ ﺍﻟﻤﺘﻬﺠﺪ: ﺹ 733. ﺍﻟﻌﺪﺩ ﺍﻟﻘﻮﻳﺔ: ﺹ 110. ﻣﺼﺎﺭﻉ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ ﻭ ﻣﻘﺎﺗﻞ ﺍﻟﺴﻌﺪﺍﺀ: ﺹ 23. ﻓﻴﺾ ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ: ﺹ 220. ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 17، ﺹ 280، ﺝ 55، ﺹ 361، ﺝ 95، ﺹ 194
🌺ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤّﺪ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﻭ ﻛﻨﻴﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺍﺳﺖ. ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ، ﻭ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﻨﻪ ﺑﻨﺖ ﻭﻫﺐ ﺍﺳﺖ.
📚 ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻮﺭﻯ: ﺝ 1، ﺹ 44 43. ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻐﻤﺔ: ﺝ 1، ﺹ 15. ﻣﺴﺎﺭ ﺍﻟﺸﻴﻌﻪ: ﺹ 30
🌹 ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻟﺎﺩﺕ، ﻧﻮﺭ ﺍﺯ ﭘﻴﺸﺎﻧﻰ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻟﺎﻣﻊ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻮﻯ ﻣﺸﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺳﺎﻃﻊ ﻣﻰ ﮔﺸﺖ. ﻧﻮﺭﻯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺣﺠﺎﺯ ﺳﺎﻃﻊ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺗﺨﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﺳﺮﻧﮕﻮﻥ ﺷﺪ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻟﺎﻝ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ. ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﻣﻘﺮﺏ ﻭ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﺍﺻﻔﻴﺎﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻀﻮﺭ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ، ﻭ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺧﺎﺯﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎ ﺣﻮﺭﻳﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻧﺪ، ﻭ ﺍﺑﺮﻳﻘﻬﺎ ﻭ ﺗﺸﺖﻫﺎ ﺍﺯ ﻃﻠﺎ ﻭ ﻧﻘﺮﻩ ﻭ ﺯﻣﺮﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﻨﻪ ﺷﺮﺑﺘﻬﺎ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺁﺷﺎﻣﻴﺪ. ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺁﺑﻬﺎﻯ ﺑﻬﺸﺖ ﻏﺴﻞ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻄﺮﻫﺎﻯ ﻓﺮﺩﻭﺱ ﻣﻌﻄﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
📚 ﺣﻖ ﺍﻟﻴﻘﻴﻦ: ﺹ 27
🌺ﻣﻌﺠﺰﺍﺕ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ:
🌹 ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﺮ ﺑﺘﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎﻯ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻛﻨﮕﺮﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻮﺍﻥ ﻛﺴﺮﻯ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ. ﺩﺭﻳﺎﭼﻪ ﺳﺎﻭﻩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻧﺪ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺑﺪﻝ ﺑﻪ ﻧﻤﻜﺰﺍﺭ ﺷﺪ. ﺩﺭ ﻭﺍﺩﻯ ﺳﺎﻭﻩ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﺴﻰ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺁﺏ ﺟﺎﺭﻯ ﺷﺪ. ﺁﺗﺸﻜﺪﻩ ﻓﺎﺭﺱ ﻛﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ. ﻋﻠﻢ ﻛﺎﻫﻨﺎﻥ ﻭ ﺳﺤﺮ ﺳﺎﺣﺮﺍﻥ ﺑﺎﻃﻞ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﻭ ﻃﺎﻕ ﻛﺴﺮﻯ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
📚 ﻗﻠﺎﺋﺪ ﺍﻟﻨﺤﻮﺭ: ﺝ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ، ﺹ 100
🌺 ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻳﻦ ﻧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺷﺪ: «ﺟﺎﺀ ﺍﻟﺤﻖ ﻭ ﺯﻫﻖ ﺍﻟﺒﺎﻃﻞ، ﺍﻥ ﺍﻟﺒﺎﻃﻞ ﻛﺎﻥ ﺯﻫﻮﻗﺎً».
📚 ﺳﻮﺭﻩ ﺍﺳﺮﺍﺀ: ﺁﻳﻪ 84. ﻗﻠﺎﺋﺪ ﺍﻟﻨﺤﻮﺭ: ﺝ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ، ﺹ 101
🌺 ۲ـ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
🌹 ﺩﺭ ۱۷ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ ﺳﺎﻝ 83 ﻩ’ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺑﺎ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﻨﻮّﺭﻩ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
📚 ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻮﺭﻯ: ﺝ 1، ﺹ 514. ﺍﺭﺷﺎﺩ: ﺝ 2، ﺹ 179. ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺎﺋﻤﺔ: ﺹ 10. ﻣﺴﺎﺭ ﺍﻟﺸﻴﻌﺔ: ﺹ 30. ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺍﻟﻤﻘﺎﺻﺪ: ﺹ 9. ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 95، ﺹ 194. ﺍﻟﻌﺪﺩ ﺍﻟﻘﻮﻳﺔ: ﺹ 147. ﻓﻴﺾ ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ: ﺹ 222
🌺ﻧﺎﻡ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻌﻔﺮ ﻭ ﻛﻨﻴﻪ ﺷﺮﻳﻔﺶ ﺍﺑﻮﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻟﻘﺐ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﺍﺳﺖ. ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺵ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﻡّ ﻓﺮﻭﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ: «ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﺯ ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩ».
📚 ﻛﺎﻓﻰ: ﺝ 1، ﺹ 472
🌺ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻫﻔﺖ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﻰ ﻛﺎﻇﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ، ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ، ﻣﺤﻤّﺪ ﺩﻳﺒﺎﺝ ﺍﺳﺤﺎﻕ، ﻋﻠﻰ ﻋﺮﻳﻀﻰ، ﻋﺒﺎﺱ،ﺍﻡ ﻓﺮﻭﺓ، ﺍﺳﻤﺎﺀ، ﻓﺎﻃﻤﻪ.
📚 ﻣﻨﺎﻗﺐ: ﺝ 4، ﺹ 280
🌺 ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻳﻞ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﻗﺪ ﻭ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﻭ ﺳﻔﻴﺪ ﺑﺪﻥ ﻭ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺑﻴﻨﻰ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﻣﺠﻌّﺪ ﻭ ﺑﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺷﺎﻥ ﺧﺎﻝ ﺳﻴﺎﻫﻰ ﺑﻮﺩ.
📚 ﻣﻨﺘﻬﻰ ﺍﻟﺎﻣﺎﻝ: ﺝ 2، ﺹ 121
᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید :
✍ اگر فضائل علی (علیه السلام) رو بگویی ، گناهان زبانت پاک میشود ، اگر بشنوی گناهان گوش هایت ، و اگر بخوانی از روی نوشته ، گناهان چشمانت ، پاک میشود.
☘ حالا این فضیلت امیرالمومنین (علیه السلام) را بخوانید و هم ارسال کنید تا در ثواب نشرش شریک باشید.
💐 شاهکار حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) در پاسخ به سوال تکراری
جمعیت زیادی دور حضرت علی (علیه السلام) حلقه زده بودند ..
👌 مرد اول
– یا علی ! سؤالی دارم . علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
👌 مرد دوم
– اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟
علم بهتر است یا ثروت ؟
حضرت علی علیه السلام فرمود: علم بهتر است؛
زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.
👌 در همین حال سومین نفر وارد شد، یاعلی علم بهتراست یا ثروت
امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !
👌 نفر چهارم
– یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی علیه السلام در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.
👌 نوبت پنجمین نفر بود.
یا علی علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی علیه السلام در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.
👌 نفر ششم
یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازه واردها دوخته میشد..
👌 در همین هنگام هفتمین نفر
– یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
👌 در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش میماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .
همه از پاسخهای امام شگفت زده شده بودند که،
👌 نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟
امام فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود .
👌 نفر دهم
– یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان ، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند.
هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند ، صدای امام را شنیدند که میگفت : اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند ، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم .
📚 کشکول بحرانی ، ج۱ ، ص۲۷
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
بر قلب مبارک پیمبر صلوات
بر حیدر و بر سورهی کوثر صلوات
صد شاخه گل محمدی بر حَسَنین
تا شاد شوند آن دو برادر، صلوات
بر باقر و بر صادق و سجاد، درود
بر باغ گل غریب مادر صلوات
بفرست در خانهی موسی هدیه
بر نجمه و بر رضا و خواهر صلوات
از عمق دلت بگو تو بی حد و حساب
بر هادی و بر جواد اطهر صلوات
شاد است حسن که دائما میگویی
بر مهدی اوصیا مکرر صلوات
بر آل علی و فاطمه نور فرست
تا کل جهان شود معطر صلوات💚
━━━━💠🌸💠━━━━
#میلاد_پیامبر_اکرم 💚
#میلاد_امام_صادق 💛
#زهره_قاسمی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
✳️ #محمد پیامبری برای همیشه... ✳️
📌 این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگیهای رفتاری #پیامبر_اکرم (صلوات الله علیه) است که از زبان حضرت #سیدالشهداء علیهالسلام توصیف شده است :
⚫️ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(صلوات الله علیه) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَه راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوتهای طولانی بود.
⚫️ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
⚫️ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
⚫️ نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
⚫️ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
⚫️ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
⚫️ هیچکس از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
⚫️ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم #پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
⚫️ مجلس پیامبر (صلوات الله علیه) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچوقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با #مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
⚫️ چهرۀ پیامبر(صلوات الله علیه) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
📖 #محمد_پیامبری_برای_همیشه / #حسن_رحیمپور_ازغدی / ص ۲۹-۳۴
✅ پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانیای است که در کتاب شریف «معانیالاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️علماء و بزرگان اهل سنت درباره شخصیت امام صادق (ع) چه سخنانى دارند؟ (بخش اول)
💠با مراجعه به کلمات علماى اهل سنت پى مى بریم که #امام_صادق (ع) از موقعیّت و #منزلت_بالایى نزد آنان برخوردار بوده است. در اینجا به کلمات برخى از آنان راجع به آن حضرت اشاره مى کنیم:
🔹ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ: «... و #جعفر_بن_محمّد؛ کسى که علم و فقه اش دنیا را فرا گرفته است و گفته مى شود که ابوحنیفه و سفیان ثورى از شاگردان او بوده اند... ». [رسائل جاحظ، ص ۱۰۶] محمّد بن ادریس، ابوحاتم رازى: او درباره امام صادق (ع) مى گوید: «#جعفر_بن_محمّد ثقه (مورد وثوق) و او بى نیاز از تحقیق است». [الجرح و التعدیل، ج ۲، ص ۴۸۷؛ به نقل از او، تذکرة الحفاظ، ج ۱، ص ۱۶۶] محمّد بن حبّان بن احمد، ابوحاتم تمیمى بستى: او مى گوید: «#جعفر_بن_محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضوان الله علیهم ـ کنیه او ابوعبدالله است. از پدرش روایت نقل مى کند. او از سادات اهل بیت در فقه و علم و فضل است. ثورى و مالک و شعبه و سایر مردم از او روایت نقل کرده اند... ». [الثقات، ج ۶، ص ۱۳۱]
🔹عبدالله بن عدى جرجانى: «و #جعفر ـ (ع) ـ از ثقات مردم بود، همان گونه که یحیى بن معین گفته است». [الکامل فی الضعفاء، ج ۲، ص ۱۳۴] ابوعبدالرحمن سلمى: او در کتاب «طبقات مشایخ الصوفیة» مى گوید: «#جعفر_صادق (ع) سرآمد تمام هم ردیفان خود از اهل بیت بود. او داراى علم بسیار در دین، و زهد فراوان در دنیا، و ورع تام از شهوات و ادب کامل در حکمت بود». [ینابیع الموده، قندوزی حنفی، ج ۲، ص ۴۵۷، به نقل از او] ابوالفتح محمّد بن عبدالکریم شهرستانى: «#جعفربنمحمّدصادق، داراى علم بسیار و ادب کامل در حکمت و زهد در دنیا و ورع تام از شهوات بود. او مدتى در مدینه اقامت کرد و به شیعیان منسوب به خود افاده رسانده و بر موالیان خود اسرار علوم را افاضه نمود... ». [الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۶۶]
🔹جمال الدین ابوالفرج ابن جوزى: #جعفر_بن_محمّد بن على بن الحسین بن على ابن ابى طالب، ابوعبدالله، جعفر صادق... مردى عالم، زاهد و عابد و... بود». [المنتظم، ج ۸، ص ۱۱۰ و ۱۱۱] ابوسعد عبدالکریم سمعانى: « ... او را به جهت صدق در گفتار، #صادق نامیدند». [الانساب، ج ۳، ص ۵۰۷] عزّالدین ابن اثیر جزرى: « ... او را به جهت صدق در گفتار و کردار، #صادق نامیدند... و مناقب او مشهور است». [اللباب فی تهذیب الانساب، ج ۲، ص ۳] محمد بن طلحه شافعى: «او ـ جعفر بن محمّد (ع) ـ از بزرگان اهل بیت و سادات آنان (علیهم السلام) است. داراى علوم فراوان و عبادت وافر و وردهاى پیاپى، و زهد روشن، و تلاوت بسیار بود. او معانى قرآن را دنبال کرده و از دریاى جواهراتش استخراج نموده و عجائبش را استنتاج مى نمود...». [مطالب السوول، ج ۲، ص ۱۱۱] #ادامه_دارد...
📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، ص ۱۰۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_جعفر_صادق #امام_صادق