#درسهائی_از_مکیال_المکارم_جلسه_سی_و_ششم
1️⃣1️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
(یادآوری : مطالب این قطعه و قطعات قبل تا قطعه شماره 7 در صوت موجود نیست و توسط استاد نگارش جدید شده است)
💧 *گام اول در احیاء دین خدا*
با ظهور و حاکمیت حضرت بقیه الله ارواحنافداه بر جهان، آن حضرت دین خدا را زنده و کلمهی الله را بالا خواهند برد؛ یعنی زندگی بشر از حاکمیت جهل(جهالت نفس) و شیطان خارج و به نور هدایت و عدل و داد داخل و همه چیز سرجای خودش قرار خواهد گرفت.
دعا کننده برای فرج و البته برای تعجیل آن، خواستار این هدف والا برای همهی مردم جهان و نیز برای خودش است.
اما آیا اگر فرج آن حضرت در مدت عمر او اتفاق نیفتاد، او هیچ راهی برای دستیابی به آن زندگی نخو اهد داشت؟.
قطعا نه؛ زیرا خداوند بخشندهی مهربان دعا کننده برای فرج را بیجهت امر به دعا نفرموده و مانند نماز جماعت که مؤمن را به شرکت در آن تشویق فرموده، وقتی مؤمن به مسجد میرود و میبیند نماز جماعتی برپا نشده و بطور فرادی نمازش را میخواند، آیا او از پاداش نماز جماعت محروم میشود؟ قطعا نه؛ زیرا طبق روایات خداوند به او همان پاداشی را میدهد که اگر نمازجماعت برپا میشد، به او میداد؛ چرا که او در انجام دستور الهی کوتاهی نکرده و بسوی نماز جماعت شتافته است و عدم برپایی نماز جماعت به او برنمیگردد.
دعاکننده برای فرج حضرت بقیه الله ارواحنافداه نیز (اگر دعا و درخواستش در حد شعار نباشد) بسوی برپایی نماز جماعت حقیقی جامعه بشریت حرکت کرده و حتی از خدا برپایی هرچه زودتر آن را طلب میکند(معنای صلوات با عجل فرجهم و اللهم عجل لولیک الفرج و دعای فرج را با سوز دل خواندن و امثال آن) و هرصبح و شام، بلکه هر لحظه دوست دارد بانگ جهانی مولایش امام زمان ارواحنافداه را بشنود که:
*«یا اهل العالم انا امامکم المنتظر...؛*
*:ای اهل عالم، من همان پیشوای (آسمانی و معصومی) هستم که انتظارش را میکشیدید».*
او شب که میشود، با خود میگوید شاید فردا صبح امام زمانم قیام فرماید و صبح که میشود، میگوید انشاءالله تا عصر خبر ظهورش را بشنویم.
داعاکننده برای فرج، مانند یک زندانی هرلحظه مشتاق شنیدن صدای بلندگوی زندان است که او را صدا بزنند و آزادیش را اعلام کنند و در عین حال همواره دعا میکند همهی زندانیان و همبندیهایش نیز آزاد شوند.
غرض اینکه، دعاکنندهی فرج، در حقیقت برای نجات خود دعا میکند و مانند فردی بیخانمان و آواره که مشتاق خرید خانه یا زمین برای ساختن خانه است، برای برپایی زندگی حقیقی زمان ظهور تلاش و دعا میکند؛ عصری که صفات انسانی بر فرد و جامعه حاکم باشد نه مانند این عصر که جهل و شیطنت بر بشر حکومت میکند.
💧 *اولین گام*
اولین گام در راه ایجاد زندگی دلنشینی که انسان برای همیشه، آرامش حقیقی داشته باشد و هیچ رنج و سختی و ناراحتی و پیری و مرضی در آن به او نرسد، اطمینان از داشتن این خانه و باصطلاح اطمینان از بهشتی بودن انسان است.
آیا شما از اینکه اهل بهشت باشید مطمئن هستید؟
آیا از اینکه خالق هستی، خالق آسمانها و زمین، در کتاب معجزهی خود اعلام فرموده که آن خانهی ابدی و خانهی سلامتی را به آنانکه به او ایمان آوردهاند، فروخته است، باخبر هستید و اگر باخبر هستید، آن خانه را از او خریداری کردهاید؟
آخر، ما انسانها برای صدسال زندگی در این دنیای پر از رنج و زحمت، همیشه به فکر داشتن خانهای وسیع و آرامش بخش هستیم و به هرگونه تسهیلاتی که ما را حتی صاحب یک خانهی کوچک نیز کند، به شدت علاقه نشان میدهیم و بسوی آن میدویم؛ با این حال و روحیه چگونه برای خانهای که بینهایت آرامش بخش، جاودانه و لذت بخش است مشتاق نیستیم؟.
آیا عقلمان میپذیرد که تلاش نکنیم؟؛ مگر آنکه انسان واقعا در خواب غفلت باشد و مانند کودکی که برای یک اسباب بازی ساعتها میدود و تلاش و گریه میکند تا آن را بدست آورد، اما برای اینکه بابایش او را برای خرید خانهای مجهز و عالی که صدها ميليارد قیمت دارد، تشویق میکند، چیزی درک نمیکند و حتی یکساعت هم برای حضور در دفترخانه اسناد رسمی وقت نمیگذارد در حالی که ساعتها و روزها برای اسباب بازی هایش وقت صرف میکند.
اگر شما از این افراد نیستید، بیایید باهم به دفترخانهی اسناد رسمی خدا برویم و سند مالکیت زمین بهشتی خود را خریداری کنیم.
دفتردار این محضر رسمی الهی خیلی مهربان است و به هرکس که صادقانه به دیدارش برود،
زمین بهشت را میفروشد.
ادامه دارد...
٧ ذیقعده ۱۴۴۲
https://eitaa.com/darse_mekyal
#درسهائی_از_مکیال_المکارم_جلسه_سی_و_ششم
2️⃣1️⃣(قطعه دوازدهم)
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💦 *دارالسلام کجاست*
پیش از آنکه زمین و خانهی بهشتی را که خداوند به مؤمنین فروخته(آیه ١١١ سوره مبارکه توبه: «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة...) و ما میخواهیم این خرید و فروش را قبول و زمین و خانهی بهشتی را مالک شویم، باید ببینیم این خانه چه نام دارد و کجاست؟!
*نامش دارالسلام است*
دارالسلام یعنی خانهی سلامتی، خانهای که از درد و مرض و رنج و سختی و هرگونه ناخوشایندی و بدی به دور است؛ یعنی همان بهشت برین.
خدایتعالی درباره آن میفرماید:
*«وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَىٰ دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ؛* (يونس: ٢٥)
*:ﻭ ﺧﺪﺍ [ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ] ﺑﻪ ﺳﺮﺍی ﺳﻠﺎﻣﺖ ﻭ ﺍﻣﻨﻴﺖ [ ﻛﻪ ﺑﻬﺸﺖِ ﻋﻨﺒﺮ ﺳﺮﺷﺖ ﺍﺳﺖ ] ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺭﺍهی ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ فرماید».*
و نیز میفرماید:
*«لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِندَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛* (الأنعام: ١٢٧)
*:ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ(مؤمنین) ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﻠﺎﻣﺖ ﻭ ﺍﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩای ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ، خداوند ﻳﺎﺭ ﻭ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ».*
همچنین میفرماید:
*«يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ؛* (المائده: ١٦)
*:ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ [ ﻧﻮﺭ ﻭ ﻛﺘﺎﺏ ] ﻛﺴﺎنی ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺸﻨﻮﺩی ﺍﻭ ﭘﻴﺮﻭی ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎی ﺳﻠﺎﻣﺖ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺗﺎﺭیکی ﻫﺎ [ی ﺟﻬﻞ ، ﻛﻔﺮ ، ﺷﺮﻙ ﻭ ﻧﻔﺎﻕ ] ﺑﻪ ﺳﻮی ﺭﻭﺷﻨﺎیی [ ﻣﻌﺮﻓﺖ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ] ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩه، ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ».*
دعا کننده برای فرج، در مسیر بدست آوردن راههای سلامتی، میفهمد که خانهی سلامتی او را خداوند متعال در مالکیت محمدوآلمحمد علیهم السلام قرار داده و باید از ایشان آن را خریداری کند.
بی شک شما مشتاقانه منتظرید تا در آن دفتر اسناد رسمی الهی که در همین دنیا تأسیس شده حضور یافته و با امضاء قرارداد، سند مالکیت زمین بهشتتان را تحویل بگیرید.
🌷 *صاحبان بهشت*
این خرید و فروش را صاحبان بهشت، یعنی *محمد وآل محمد علیهم السلام و امروز حجة یگانهی خداوند، امام زمان ارواحنافداه* انجام میدهند؛ همان چیزی که در قطعات قبل به عنوان شرط ورود به قلعه توحیدی لاإله إلا الله ذکر کردیم و آن پذیرش ولایت دوازده امام معصوم از آل محمد عليهم السلام است که حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام آن را در حدیث سلسةالذهب بیان فرمودند.
اندکی که به حضرت رضا علیه السلام نزدیک میشویم، مانند کسی که به کاخ پادشاه نزدیک میشود، با دفتر دار و نماینده او روبرو و توسط او به انجام این معامله بزرگ هدایت میشود.
💎 *همهی اسناد بهشت به دست فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهاالسلام است*
این جمله(همهی اسناد بهشت...) مبالغه نیست، بلکه حقیقت مقام شفیعهی روز جزا، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است که حجت معصوم خدا، حضرت امام صادق علیه السلام و حضرت علی بن موسی الرضا رضا علیه السلام خبر دادهاند.
مرحوم آیت الله، علامه سید محمد باقر موحد ابطحی اصفهانی در کتاب *«فاطمة بنت موسی بن جعفر (عليهم السلام)»* به نقل از *«تاريخ قم»* (که قدیمیترین کتاب معتبر در فضیلت قم و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها است)، نقل میکند که:
💧 حضرت صادق علیه السلام فرمودند:
*«إنَّ زیارتها تعادل الجنة؛*
*:زیارت فاطمه معصومه سلام الله علیها با بهشت برابری میکند(موجب بهشتی شدن فرد زائر میشود)»*
(همان، ص٧، عن ترجمة تاریخ قم:٢١۵، عنه البحار١٠٢، ص٢۶٧، ح۶)
💧حضرت رضا علیه السلام :
*«من زارها عارفا بحقها فله الجنة؛*
*:کسی که فاطمه معصومه علیهاالسلام را زیارت کند در حالی که حق آن حضرت را بشناسد(که وارث علم و عصمت برادرش علی بن موسی الرضا علیه السلام است) پس بهشت برای اوست».*
(همان، ص٧، ح٣، عن بعض کتب الزیارات، عنه البحار:١٠٢،ص٢۶۵ ومستدرک الوسائل، ج٢، ص ٢٢٧،ح٣،ثم ذکر کیفیة زیارتها علیهاالسلام)
سپس آن حضرت کیفیت زیارت خواهر بزرگوارشان را ذکر فرمودند که مهمترین جملهاش این است:
*«یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة فإنَّ لَکَ عندالله شأناً مِنَ الشأن؛*
*:ای فاطمه معصومه، مرا در مورد بهشت شفاعت فرما، چرا که برای تو نزد خداوند مقامی از مقامات والای شفاعت هست».*
ادامه دارد...
١٣ ذیالحجة ۱۴۴۲
https://eitaa.com/darse_mekyal
#درسهائی_از_مکیال_المکارم_جلسه_سی_و_ششم
3️⃣1️⃣(قطعه سیزدهم)
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💧 *زمین بهشتت را باید از فاطمه معصومه سلام الله علیها خریداری کنی*
حضرت جواد الائمة علیهم السلام نیز درباره شأن و مقام والای حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها فرمودند:
*«من زار قبر عمتی بقم فله الجنة؛*
*:کسی که قبر عمهام در قم را زیارت کند، پس بهشت برای اوست».*
💧حضرت امام صادق علیه السلام در کلامی بسیار مهم و دلنشین چنین فرمودند:
*«إنَّ لِله حَرَماً و هو مکّه وَ إنَّ للرسول صلی الله علیه و آله حَرَماً و هو المدينة، وَ إنَّ لامیرالمؤمنین عليه السلام حَرَماً و هو الکوفة، وَ إن لنا حَرَماً و هو بلدة قم، و سَتُدْفَنُ فیها إمرأة من أولادی تُسَمّی فاطمة، فَمَنْ زارها وجَبَتْ لَهُ الجنة؛*
*:برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حرمی است و آن مدینه است و برای امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و برای ما (ائمه علیهم السلام) حرمی است و آن شهر قم است و بزودی در این شهر زنی از اولاد من که «فاطمه» نامیده میشود، دفن میشود؛ پس هرکس او را زیارت کند، بهشت برایش واجب میشود».*
راوی این حدیث از امام صادق علیه السلام گوید: و این کلام از امام صادق علیه السلام پیش از ولادت حضرت امام کاظم علیه السلام (پدر گرامی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها) بود.
💧 *همهی شیعیان جهان از اولین و آخرین را باید حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها شفاعت بفرمایند*
همین روایت را *مجالسالمؤمنین* نقل کرده و در آخر آن از قول آن حضرت آورده است که فرمود:
*«ألا إنَّ قم الکوفة الصغيرة، ألا إن للجنة ثمانية ابواب، ثلاثة منها الی قم، تُقبضُ فیها إمرأة من ولدی اسمها «فاطمة بنت موسی» و تَدخُلُ بشفاعتها شیعتی الجنة بأجمَعهم»*
*:بدانید که قم، کوفهی کوچک است؛ آگاه باشید که برای بهشت هشت در هست که سه تای از آنها به قم گشوده میشود. در آن شهر زنی از فرزندانم که «فاطمه دختر موسی» نامیده میشود، از دنیا میرود و با شفاعت او شیعیانم، تمامی آنها داخل بهشت میشوند».*
(کتاب فاطمة بنت موسی علیهماالسلام للعلامة السیدمحمدباقر الموحد الابطحی الاصفهانی ره، ص٧، ح١، عن ترجمة تاریخ قم: ٢١۴، عنه البحار:۶٠،ص٢١۶،ح۴١، و ج۶٠، ص٢٢٨، ح۵٩، عن مجالس المؤمنین)
*معنای این روایات آن است که تمامی شیعیان اهل بیت علیهم السلام، باید از حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مجوز ورود به بهشت را دریافت دارند.*
پس باید اول به محضر این بانوی دوسرا مشرف شویم و زمین بهشت را از ایشان خریداری کنیم و هیچ شیعهای در عالم، از اولین و آخرین نیست مگر اینکه باید به آن حضرت عرض ارادت و پذیرش ولایتش را داشته *و در صورت امکان به زیارتش در شهر مقدس قم برود تا سند زمین بهشتش را از ایشان دریافت کند.*
💎 *مرحله دوم خانه سازی در بهشت*
پیش از این گفتیم رسیدن به ایمان کامل، سه مرحله دارد:
*مرحله اول* : معرفت و محبت قلبی به امیرالمؤمنین علیه السلام.
*مرحله دوم* : گویا شدن زبان به محبت امیرالمؤمنین سلام الله علیه.
*مرحله سوم* : سرایت محبت آن حضرت به تمام اعضاء و جوارح.
آنچه تاکنون توضیح توضیح دادیم، برای مرحله اول بود که شیعه و سنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردهاند که آن حضرت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
*«علی جان، مَثَلِ تو مَثَلِ سوره قل هوالله احد است که هرکس این سوره را یکبار بخواند، چنان است که یکسوم قرآن را خوانده باشد و اگر دوبار این سوره را بخواند، مانند آن است که دو سوم قرآن را خوانده است و اگر سه بار آن را بخواند، گویا تمام قرآن را خوانده است؛ همچنین تو ای علی جان، اگر کسی تو را به قلب دوست بدارد، یکسوم ایمان را بدست آورده است و اگر کسی تو را به قلب و زبان دوست بدارد، دو سوم ایمان را بدست اورده و اگر تو را به قلب و زبان و دست دوست بدارد، تمام ایمان را بدست اورده است».*
در قطعات قبل گفتیم که ایمان یعنی آرامش روح که تنها بر اساس اعتقاد و معرفت عمیق و راسخ قلبی به خداوند یکتا و رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امامت و ولایت امیرالمؤمنین و یازده فرزند معصومش علیهمالسّلام حاصل میشود که اساس اعتقادات صحیح یک انسان با ایمان میباشد و این اعتقاد و معرفت موجب نجات انسان از جهنم میگردد.
اما این همهی آرامش انسان نیست و تنها یکسوم ایمان و آرامش انسان است و در تشبیه، مانند خریداری زمین برای ساختن خانه است که البته پایه و اساس کار نیز همین است.
ادامه دارد...
تاریخ ویرایش : ١٨ ذیالحجة ۱۴۴۲
https://eitaa.com/darse_mekyal
#درسهائی_از_مکیال_المکارم_جلسه_سی_و_ششم
4️⃣1️⃣(قطعه چهاردهم)
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
دو مرحلهی دیگر برای ساختن خانهی بهشت، مانند خانه سازیهای دنیا، یکی گرفتن نقشه از شهرداری و معرفی کردن مهندس ناظر و دیگری کار عملی بنایی بر روی زمین و ساخت وساز بر طبق نقشه است.
در مرحلهی دوم، باید مجوز بگیری و نقشه داشته باشی. مهندس بیاید بالای سر کار. این مرحله محبت زبانی به امیرالمؤمنین علیه السلام است.
باید محبت امیرالمؤمنین و ائمه اطهار علیهمالسّلام مانند چشمهای در دل کوه که پر از آب شده و از دامنهی کوه بصورت چشمه میزند بیرون، همینطور هم محبت آن سروران بهشت از اعماق قلبت به زبانت بزند بیرون و زبانت به محبت آن امامان معصوم علیهمالسّلام گویا شود.
یک نمونه و مثال دیگر بگویم که مطلب بیشتر جا بیفتد:
مادر را دیدید؛ ابتدا قلبش پراز محبت فرزندش میشود، سپس بر زبانش عشق و محبت طفلش جاری میشود و سپس این محبت بر دست و پا و سایر اعضاء و جوارحش بصورت عملهای محبت آمیز نسبت به کودکش جریان مییابد.
کسی که میخواهد بهشتی بودنش کامل شود همین سه مرحله محبت را باید نسبت به چهارده معصوم و امامزادگان علیهم السلام طی کند که ما مثال خانه سازی را از بُعد آرامش روحی مطرح کردیم چراکه انسان وقتی مراحل خانهسازی را طی میکند، هرمقدار که کارش پیشرفت کند، آرامشش نیز زیادتر میشود.
🌐 و اما مرحلهٔ سوم این است که آجر روی آجر بگذاری، فونداسیون بریزی، اسکلت فلزی ببندی و عملاً بنّاییاش تحقق پیدا کند.
اینجا در مرحلهٔ عمل طول میکشد. یعنی تا بیاید خانه از فونداسیون شروع شود تا به تحویلِ کلید برسد و آرامش را تقسیم کنید؛ این یکسوم آخر، درست است میگوییم یکسوم ولی از نظر عملی چندین برابرِ «مرحلهٔ قلبی» کار میبرد.
مرحلهٔ قلب یک لحظه است. شما میروید زمین را میخرید، معامله میکنید و سند میزنید.
در مرحلهی بعد که نقشه و مجوز میگیرید، یک مقدار طول میکشد.
💠کسی که میخواهد ایمان به ولایت به زبانش جاری شود، یک مقداری تا بیاید زبانش راه بیفتد طول میکشد.
اگر بخواهد ولایت را بپذیرد که قلبی است، آن یک لحظه است که معرفت پیدا میکند هرچند در بعضی انسانها تا بیایند ولایت امیرالمؤمنین عليهالسّلام را بپذیرند سالها طول بکشد اما وقتی حق برایش روشن شد، به آن اعتراف میکند و حق را میپذیرد. ولی آن کارِ عملیای که طول میکشد؛ ساخت و سازش است.
یعنی دستم دستِ علوی شود، کارهایم، رانندگیام، چشمهایم علوی شود، مهدوی شود.
زبانم زبانِ پاکی باشد و به غیبت، به حرف لغو، به بیهودهگویی باز نشود. گوشم همینطور، چشمهایم همینطور، افکارم همینطور.
🌀میبینید مثل یک ساختمانی که تا بخواهی در آن سکنیٰ بگزینی،...
چرا به آن میگویند: مسکن؟
برای اینکه آرامش میآورد.
حالا این مبل هست ما روی آن مینشینیم. کولر هست. اینها همه مراحلِ آرامشی است که از لحاظ جسمی به ما میدهد.
اگر الآن این کولر نباشد، میگوییم: هوا گرم است. افکارمان پریشان میشود، نمیشود اینجا نشست.
برق نباشد، یک مقدار آرامش کم میشود. آب نباشد، یک مقدار آرامش کم میشود.
همینطور شما کم کنید، کم کنید مثلاً پنجره نباشد، سقف نباشد، دیوار نباشد، مرتب سطح آرامش پایین میآید.
لذا ایمان انسان، آرامش انسان به این است که محبت و ولایت امیرالمؤمنین علیهالسّلام در ساختمان ایمانِ انسان کاملاً پیاده شود و این خیلی زمانبر است و بخاطر همین است که تزکیه نفس استقامت زیادی می طلبد.
ادامه دارد...
ویرایش شده در: ١٩ ذیالحجة ۱۴۴۲
https://eitaa.com/darse_mekyal
بسمه تعالی
*تذکر مهم:* مطالب جلسه (٣۶) صوت و متن آن اکثرا باهم متفاوت بودند، لذا متنهای جلسه ٣۶ را همینجا پایان میدهیم و انشاءالله از این پس، *درسهائی از مکیال* را بیشتر بصورت متن تقدیم می کنیم چرا که مطالب نوشتار نسبت به صوت، کاملتر و دقیقتر است.
#درسهائی_از_مکیال_المکارم_جلسه_سی_و_هفتم
*(جلسه، یا) درس سی و هفتم*
1️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💧 *چگونه حضرت فاطمهی معصومه سلام الله علیها، ما را در بهشت شفاعت میفرمایند؟*
در قطعات گذشته، طبق روایات متعدد گفتیم *کسی که حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را در قم زیارت کند، بهشت برای اوست.*
اصل مطلب از آنجا شروع شد که مرحوم صاحب مکیال فرمودند چون یکی از کمالات وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن است که آن حضرت،
*«احیاء کننده دین خدا در جهان» (أین محیی معالم الدین و اهله)*
هستند، لازم است برای ظهور و فرج آن حضرت دعا کنیم تا جهان بواسطه آن حضرت احیاء شود.
مانند مریضی که از درد به خود میپیچد و چارهی کار را در دست طبیبش میبیند و آنقدر ناله و فریاد میزند تا دکتر با عجله بالای سرش حاضر شود و او را احیاء کند.
این همان، معنای *دعای ندبه* است که بیانگر ناله و فریاد مریض است.
*ندبه* یعنی ناله و گریه با صدای بلند؛ خصوصا جملات این دعا مانند:
*«ولیصرخ الصارخون و یضج الضاجون و یعج العاجون...*
*:و برای مصائبی که بر آل محمد عليهم السلام وارد شده، باید فریاد زنندگان، فریاد بزنند و ضجه زنندگان و زجر دیدگان ظلم دیده باید ضجه بزنند و به خود بپیچند ...»*
و امام زمانشان را صدا بزنند که هرچه زودتر و با عجله بیاید و بشر را از چاهی که با دست خودش کنده و درون آن افتاده نجات دهد...
*آیا ما چنین هستیم و مانند مریض از درد بخود پیچیده دعای فرج(الهی عظم البلاء... یا اللهم عجل لولیک الفرج و...) را میخوانیم؟!*
ما آوارگان بیخانمان زندگی عصر غیبت امام زمان علیه السلام، گمان کردهایم زندگی در چادرهای اضطراری اردوگاهی بیابانی(که نامش عصر غیبت است)، نامش زندگی است و از شهرکهای وسیع و سرسبز و دلنوازی(زندگی پر از عدل و داد عصر ظهور امام زمان علیه السلام) که آن مهندس مقتدر الهی از طرف خداوند متعال برایمان میسازد، بی خبریم.
زندگی در چادرهای اضطراری در بیابانی گرم و بدون امکانات اولیه و پر از رنج و زحمت کجا و زندگی در قصری صد هزار متری با صدها خدم و حشم و باغهایی وسیع که ابتدا و انتهایش معلوم نیست، کجا؟!
در قدم اول، برای ساختن بهشت یا همان مسکن و خانهی آرامش بخش همیشگی، باید زمین بهشت را خریداری کنیم که در قطعات گذشته این خرید و فروش را مفصل توضیح دادیم که در نهایت به دفتر اسناد الهی که سند رسمی بهشت را به ما میدهد، هدایت شدیم و آن جایی نبود جز *حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها* در قم.
در این قدم اول بحمدالله خدای تعالی با پذیرش اعتقادات حقه، یعنی ولایت آل محمد عليهم السلام، جان و مالمان را از ما خریده و در عوض بهشت جاودانهاش را طبق صریح آيه ١١١ سوره مبارکه توبه،(ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم...) به ما میفروشد.
این مانند آن است که به آن فقیر چادر نشین حاشیهی شهر که زندگی سختی را در کنار زبالهها و فاضلاب میگذراند، بگویند حاضری این چادر بی ارزش را به ما بفروشی و در مقابل قصری عظیم با همه امکانات عالی و درجه اول دنیا که هزاران میلیارد می ارزد را تحویل بگیری؟!
آن چادر نشین ما مردم دنیا هستیم که در کنار فاضلاب و زبالههای دنیا(فسادهای جامعهی بشری) و اگر برفرض فسادی هم نباشد(مانند زمان ظهور امام زمان علیه السلام)، همان موقت بودن و آمیخته بودن زندگی دنیا با سختی و بیماری و مرگ موجب میشود که مانند آن چادر نشین مثالی، بلکه بسیار پایینتر از آن باشیم که خدای تعالی می آید و میگوید این چادر پر از رنج (جان و مالت) را بمن بفروش و در عوض آن قصر بی انتها(بهشت جاودانه) را بگیر.
کدام عاقلی است که این را نپذیرد و بگوید من هرگز این چادر را رها نمیکنم (کسانی که مرگ را وحشتناک و نیستی میدانند).
به هرحال، انسانهای روشندل و بیدار که خودخواهی و خود محوری و جهالت را که لازمهی طبیعت انسان است کنار گذاشته و ذهن خود را با جهالت خود یا دیگر افراد بشر نیالودهاند، به حکم عقل، سراغ کسانی که آدرس زندگی صحیح را بلد هستند، میروند. و آنها انبیاء و جانشینان معصوم ایشان و امروز حجت خدا امام زمان ارواحنافداه، است.
مراجعه به محمد وآل محمد علیهم السلام، حداقل حرکتی است که یک انسان برای نجات خود از عذاب دردناک (گمگشتگی در دنیا و گرفتاری در عذاب برزخ و قیامت) باید انجام دهد زیرا خداوند عالم، محمد وآل محمد علیهم السلام را تنها راه نجات و شاهراه سعادت قرار داده است.
اینها را گفتیم تا آنانکه حقپذیر و منصف هستند، راه سعادت را بیابند و در نهایت به دفترخانهی اسناد الهی، حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، بیایند و بهشتی شوند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/darse_mekyal
#درسهائی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_هفتم
درس سی و هفتم
2️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💦 *چرا بعضی از ما خود را به تیغ جراحی طبیب نمیسپاریم تا از سرطان مرگبار نجات پیدا کنیم؟!*
💦 *پایه ریزی حیات طیّبه*
شاید برای بسیاری از ما این سؤال مطرح باشد که وقتی سعادت واقعی در ایمان به خدا و رسولش و تسلیم شدن در برابر رسول خداست، چرا تحقق این سعادت ابدی به فداکردن جان و مال در راه خدا منوط شده؛ مگر هرکسی که به خدا و رسولش ایمان آورد، باید جان و مالش را فدا کند؟
این سؤال، پرسش کسی است که از حقیقت فلاح و رستگاری عظیمی که خداوند متعال برای بندگانش، آنان که به او ایمان می آورند، در نظر گرفته، آگاهی چندانی ندارد مانند کودکی خردسال که از حقیقت سلامتی و نجات از سرطان مرگبار بوسیلهی عمل جراحی طبیب دلسوز خبر ندارد و فقط به سوزن و تیغ جراحی طبیب نگاه میکند و از آن می هراسد.
حال اگر بیمار این حقیقت را درک نکند و نپذیرد و با بیماری دست و پنجه نرم کند، ایراد کار از خود اوست نه اینکه کاش طبیب سلامتی او را به عمل جراحی مشروط نمیکرد.
ماجرای سلامتی روح نیز همین طور است.
آنان که ایمانشان به پروردگار واقعی و به دور از خواستههای ظاهری دنیا است، مانند اصحاب کهف، با آنکه در اوج صدرات و وزارت پادشاه قدرتمند روم (اروپای امروز) بودند، اما به دور از شهوات نفسانی فکر خود را بکار گرفتند و گفتند ما نمیتوانیم واقعیت را نادیده گرفته و بخاطر خواستههای شخصی و به دور از علم و حقیقت، سخن بیهوده بگوییم و آفریدگار جهان را از قلب خود عقب بزنیم. (آیات ابتدایی سوره مبارکه کهف).
آنها آزاد اندیش بودند، اندیشهی خود را به جاه و مقام و شهوات گره نزده بودند که بخاطر لذات نفسانی، به نادیده گرفتن واقعیت مبتلا شوند و دست رد به سینهی پیامبر خدا (حضرت عیسی بن مریم علی نبینا وآله وعلیه السلام) بزنند.
💦 *سلامتی قلب، سرمایهی زندگی است*
همه می دانیم که اگر قلب صنوبری ما در بدن سالم باشد، به وسیلهی آن میتوانیم زندگی آرامی داشته باشیم.
این در زندگی جسمانی ما صادق است اما در زندگی اصلی ما که زندگی با صفات انسانی است، سلامتی قلب، مفهوم دیگری دارد.
سلامتی قلب در زندگی انسانی، سلامتی شخص از صفاتی است که زندگی با آن صفات غیر ممکن و یا بسیار دشوار است؛ مانند زندگی با کسی که حسود است؛ زندگی با کسی که بخیل است؛ زندگی با کسی که بدگمان است و همینطور سایر صفاتی که همه روزه انسانها بخاطر وجود آن صفات با یکدیگر درگیرند و کارشان به اختلاف و دعوا و شکایت میکشد و در نهایت موجب جدایی آنها از یکدیگر میشود.
بنابر این، این صفات، سرطانهای روح و قلب انسانی ما هستند و اگر از آنها خلاص و سالم و به اصطلاح تزکیه و پاکسازی نشویم، اگر در دنیا بتوانیم موقتا با اشخاصی که دارای این صفات هستند کنار بیاییم، اما در زندگی بی نهایت بهشت که عدد هزاران میلیاردسال در برابر آن، مانند قطره در برابر دریاست، کنار آمدن و پذیرش این صفات غیرممکن است.
بنابراین برای زندگی در بهشت جاودان، این صفات غیر انسانی که به ٧۵ صفت میرسند، باید از قلب و روح انسان زدوده و تزکیه(پاکسازی) شوند.
آنچه مانع پاکسازی انسان از این صفات است خواستههای درونی انسان است که از وجود این صفات بر می خیزد.
مثلا انسان حسود بخاطر این صفت، دچار بدگویی و حسادت عملی نسبت کسی میشود که به او حسادت میورزد.
شخص متکبر و زورگو، بخاطر این صفت بد، دیگران را کوچک شمرده و به حقوق آنها تجاوز میکند.
شخصی که به صفت نادیده گرفتن حق آلوده است، و با آنکه حق را میبیند اما آن را انکار میکند، مثلا میبیند حق با شماست، اما برای آنکه پولی به شما ندهد و بُخلش به او اجازه این کار را نمیدهد، میگوید حق با شما نیست و به صفت پوشاندن حق (و بمعنای لغتی آن، کفر) دچار میشود که متأسفانه اگر این ویروس خطرناک در سینهی انسان پیشرفت و گسترش پیدا کند، او را به پوشاندن حق اصلی، یعنی نادیده گرفتن خداوند عالم دچار و به اصطلاح شخص بیمار، کافر میشود.
اینجاست که ضرورت درمان نفس انسان از این صفات یا سرطانهای مرگبار زندگی انسانی، آشکار میشود.
فداکردن جان و مال، یعنی فداکردن خواستههایی که از این صفات غیرانسانی بر می خیزد و ریشهٔ همهی آنها محبت دنیاست.
اگر این حقیقت را درک کنیم، با پای خودمان به استقبال عمل جراحی طبیب دلسوزمان، امام زمان ارواحنافداه میرویم، و به اصطلاح، حاضر میشویم جان و مالمان را فدای آن حضرت کنیم بدون آنکه منتی بر ایشان داشته باشیم همانطور که بیمار سرطانی منتی بر طبیب ندارد که من خودم را به تیغ جراحی تو سپردم، بلکه طبیب بر او منت دارد که او درمان کرده را به ایمان واقعی به خدا هدایت و روحش را از صفات رذیله پاکسازی خواهد کرد، انشاءالله.
(این قطعه در قطار، بسوی شاه خراسان نوشته شد)
ادامه دارد...
https://eitaa.com/darse_mekyal
بسمه تعالی
از آنجا که میخواهیم فایده مطالب و معارف کانال:
*«درسهائی از مکیال» و «معارف منتظران»* عمومیتر باشد و جدا بودن این کانالها از هم موجب میشود بعضی ها نتوانند مطالب این دو کانال را مطالعه کنند، لذا تمام مطالب و تفسیرها و پرسش و پاسخها و کلیپها و سخنرانیها را در کانال *«مجلهٔ منتظران»* میگذاریم و سپس در پیام رسان «ایتا» و «تلگرام» در کانالهای زیر هم آنها را جداگانه بارگزاری می کنیم:
١ - کلیه مطالب و صوتها و کلیپ ها در:
*مجله منتظران*؛
٢ - مطالب تفسیری در: *درمحضر قرآن*؛
٣ - درسهائی از مکیال در: *درسهائی از مکیال*؛
۴ - سخنرانیها در:*صوتی منتظران؛*
۵ - پیاده شدهی بعضی از این سخنرانیها در: *معارف منتظران*؛
۶ - پرسش و پاسخها در: *پرسش منتظران؛*
کسانی که میخواهند در کانالهای شش گانه فوق در ایتا و تلگرام عضو شوند، اگر در قسمت جستجو(ی ایتا یا تلگرام) نامهای فوق( مثلا *مجله منتظران* یا *درسهائی از مکیال*) را بزنند، کانال مربوطه بالا می آید و میتوانند عضو شوند.
لازم به ذکر است که کانال
*«مجلهٔ منتظران ١ و ٢»*
یکسان هستند و به جهت محدودیت عضوگیری در پیام رسان واتساپ، مجبور به ایجاد کانال ٢ شدهایم؛ لذا خواهشمند است کسانی که در هر دو کانال عضو هستند، یکی را ترک بفرمایند تا جا برای اعضاء جدید باز باشد.
ضمنا فعلا در کانالهای درسهائی از مکیال و معارف منتظران، مطلبی نمیگذاریم تا اگر این طرح مطلوب بود، این دو کانال را در واتساپ حذف خواهیم کرد. انشاءالله.
مجله منتظران؛
مدیر مسئول: علیرضا نعمتی
١۶ محرم الحرام ١۴۴٣ = سوم شهریور ١۴٠٠
لینک کانال مجلهٔ منتظران در واتساپ
چنانکه ذکر شد، مطالب درسهائی از مکیال را در واتساپ، فعلا فقط در کانال مجله منتظران میگذاریم و کانال اختصاصی درسهایی از مکیال فقط در ایتا و تلگرام فعال هستند
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_هفتم
درس سی و هفتم
3️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
✳️ *چرا خداوند از مؤمن، جان و مالش را خریداری کرده و بهشت را در مقابل به او میدهد؟*
آیا شما بیماری را که هزینهی درمان خود را به بیمارستان میپردازد و پزشک معالج او را از تومور سرطانی مرگبار نجات میدهد، مذمت میکنید و به او میگویید چرا این همه پول به بیمارستان دادی؟
اگر مدیر بیمارستان در برگهی رضایت گرفتن از بیمار بنویسد این بیمارستان غدههای سرطانی موجود در بدن این بیمار را از او خارج و در عوض سلامتی را به او هدیه میدهد؛ آیا رضایت میدهید که طبیب ما با عمل جراحی غدههای مرگبار را از بدن شما خارج کند؟
اگر شما همان بیمار باشید، آیا برگه را با شوق و رغبت امضاء نمیکنید؟!
این همان معنای آیه شریفه زیر است که خداوند متعال میفرماید:
*إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِاللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛*
: *ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺟﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺎی ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﺮﻳﺪاری کرده؛ به همین خاطر آنان ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ [ آماده گذشتن از جان و مال بوده و ] ﻣﻰجنگند ، ﭘﺲ [ دشمنان خدا که مانع سعادت بشریت هستند را ] ﻣﻰﻛُﺸَﻨﺪ ﻭ [ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ] ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ. این وعدهی حقی است بر عهدهی خدا که در ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ، داده شده ﻭ ﭼﻪ کسی ﺑﻪ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻧﺶ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ؟ ﭘﺲ بشارت بر شما ایمان آورندگان به ﺍﻳﻦ خرید و فروشی ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩید ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ همان رستگاری ﺑﺰﺭﮒ» .(التوبة: ١١١)*
مشکلی که بعضی از ما داریم این است که این گذشت از جان و مال را مانند آن عمل جراحی شفابخش نمیدانیم و مانند کودکی خردسال میشویم که از چاقوی طبیب میترسد و اگر به خودش باشد برگهی رضایتنامه بیمارستان را امضاء نمیکند و لذا پدرش آن را امضاء میکند و طبیب هم با او کمی شوخی میکند و آمپول بیهوشی را به او تزریق و عمل جراحیاش را بر او انجام میدهد و بعد که سالم و سرحال شد، به او میگوید دیدی عمل جراحی چیز بدی نبود و تو با پای خودت از بیمارستان سالم خارج شدی؟!
این که انسان حاضر باشد برای سلامتی از تومورهای مرگبار روحیاش، مانند تکبر و حسادت و کینه و بخل و دوروئی و کفر و نفاق و بقیه امراض ٧۵ گانه، که لشکرهای جهل نام دارند ، برگهی رضایتنامه بیمارستان خدا(زندگی دنیا) را امضاء کند تا او را از این غدههای مرگبار نجات دهد، سعادت بزرگ و پیروزی عظیمی برای انسان است اما اگر بواسطه غلبهی خواستههای نفسانی، مانند فشار غدهی دنیا دوستی، نگذارد او از دنیا برای آخرت توشه برگیرد (مانند کوفیانی که امام حسین علیه السلام را تنها گذاشتند) بدیهی است که حاضر نمیشود این برگه را امضاء و جان و مالش را در اختیار طبیبش، یعنی امام زمانش بگذارد.
البته ممکن است خداوند برای مؤمنینی که در ایمانشان صداقت دارند، به عنوان ولی و سرپرست آنان، صلاح بداند که هرچه زودتر عمل جراحی بر روح او انجام شود(او را از دنیا ببرد) و لذا مانند پدری که برگه رضایتنامه را امضاء میکند، اجازهٔ از دنیا رفتن را که عمل جراحی خدا بر روح اوست، صادر و او را به سببی از اسباب مرگ، از دنیا میبرد.
این مثل بعضی از ما است که از مرگ میترسیم و به آن رضایت نمیدهیم اما از عمق جانمان خدا و ائمه اطهار علیهمالسّلام را دوست میداریم و حاضر نیستیم آنان را با تمام دنیا عوض کنیم.
اما خدا آن را امضاء میفرماید و به یکباره میبینیم روحمان سالم شده و مرگ را هدیهای بینهایت ارزشمند در دستان خود میبینیم و با خود میگوییم چرا من بیجهت از مرگ میترسیدم و خوشحال هستیم به آنچه خدا در این معامله و تجارت به ما عطا فرموده است و این است همان رستگاری بزرگ.
لذا ممکن است گاهی این اتفاق شفابخش بدون آنکه مؤمن متوجه شود برایش ناخواسته پیش آید و با سکتهای یا تصادفی یا بیماریایی یا توسط دشمن، یا زلزله و سیل و هنگام زایمان(برای بانوان) یا غرق شدن وو... از دنیا برود و به ناگاه ببیند روحش از بدن خارج شده و در کمال راحتی و لذت در بهشت برزخی ساکن شود؛ لذتی که بهترین لذتهای دنیا در برابر آن مانند قطرهای در برابر دریا بنظر میآید.
البته این لطف بزرگی از جانب خداوند متعال است که تا زمانی که مصلحت الهی ایجاب کند در دنیا باشیم و ساخته شویم، لذت زندگی پس از مرگ را به ما نمی چشاند تا پیش از اَجَلِ مقرر، دائما آرزوی مرگ نکنیم چرا که قصرهای بهشتی و باغهای بیانتهای آن، با اعمال صالحی که در دنیا انجام میدهیم، ساخته میشوند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_هفتم
درس سی و هفتم
4️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💎 *گوشهٔ بهشت*
در مباحث گذشته، رسیدیم به ساخت و ساز عملی ساختمان ایمان.
میخواهیم زمینی را که از خدایتعالی خریدیم بسازیم.
زمین بهشت را با پذیرش ولایت امیرالمؤمنین و ائمه اطهار علیهمالسّلام خریداری و سندش را با زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم، آن بانوی دو عالم تحویلمان دادند(در قطعات قبل مستند به روایات معتبره اهل بیت علیهم السلام توضیحات کامل دادیم).
شما ممکن است بگویید، خب ما که به شفاعت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بهشتی شدیم، در عالم دنیا چه می کنیم؟ مانند زندانی که حکم آزادی او را امضاء کردهاند، اما میگویند باید صبرکنی، بزودی آزاد میشوی.
پاسخ میدهند که بله، این زمینی که از خدا خریدید و نامش بهشت است، سندش به نام شما است اما فقط زمین صافی بیش نیست و شما خودت باید از این زندان دنیا، باغهای بی انتهای بهشتی با هزاران قصرهایش را بسازی.
ما میگوییم: ما در این زندان(زندگی دنیا) چگونه آن باغها و قصرهای بی انتها را بسازیم؟
پاسخ میدهند: با ایمان به خدا و رسولش و ولایت ائمه اطهار علیهمالسّلام، عملت باید در
همهی امور صالح و شایسته باشد.
تو هر عمل صالحی در دنیا انجام بدهی، مثلا یک لیوان آب بنوشی و بگویی: «فدای لب تشنهات یا أباعبدالله» و مانند این جمله، با همین عمل بظاهر اندک، باغها و قصرهای بهشتی برایت ساخته میشود؛ چون خداوند متعال به هرکس کمترین ارادت و اظهار محبتی به آن حضرت و سایر اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسّلام بکند، پاداش بی پایانی به او میدهد.
❤️ *چند قطره اشک جهنم را خاموش میکند*
مرحوم آیت الله حاج سید محمد شیرازی قدسسره(که رهبر معظم انقلاب در وفات ایشان پیام تکریم و تجلیلی که حاکی از عظمت شخصیت آن مرحوم بود، صادر فرمودند) در ویدئویی که از ایشان موجود است و ما آن را ضمیمه این قطعه می کنیم، فرمودند:
بسماللهالرحمنالرحیم
یکجایی هست در چهار فرسخی کربلا، یک وقتی یک زائر ایرانی پیاده میآمده کربلا، در مسیر، به یک فلّاح( کشاورزی) که سُنّی بوده، برخورد میکند، این مرد فلّاحِ سنّی او را مسخره میکند، مردِ شیعهی ایرانی خیلی دلش میشکند و میگوید می روم شکایت تو را به آقا علیبن ابیطالب علیهالسّلام میکنم و مردِ فلّاح باز هم او را مسخره میکند.
او هم خیلی متأثّر میشود و با چشم اشکبار میآید کربلا، کربلا هم زیاد نمیماند و میآید نجف، حالا آنوقتها شاید سه یا چهار روز هم راه بوده، بنا میکند به حضرت امیرالمؤمنین شکایت کردن، گریه و زاری که یا امیرالمؤمنین، من هیچ چیزی از شما نمیخواهم، من از سفر ایران، از دهات آمده بودم، خیلی حاجت داشتم، ولی حالا هیچ حاجتی از شما نمیخواهم، فقط حاجتی که الآن از شما میخواهم این است که جزای این مرد فلّاح که من را مسخره کرد بدهید که من ببینم شما جزای او را دادید.
شب خوابِ حضرت امیر را میبیند.
حضرت به او میگویند:"ما جزای او را نمی توانیم بدهیم"
میگوید: چرا یا امیرالمؤمنین؟
میگویند: چون این شخص بر ما حقّ دارد.
میگوید: چه حقّی او بر شما دارد؟ او ضدّ شماست!
میگویند: حقّش بر ما ایناست که این فرد فلّاح است، یک روز داشت باغش را آب میداد چشمش افتاد به آب (گریهی آرام آیت الله شیرازی) از دهانش در آمد گفت: "خدا لعنت کند بنیاُمیّه را، این قدر آب زیاد! (چون آنجا در چهار فرسخی کربلا، نهر مسیّب است که نهر بزرگی است و آبش با طغیان میرود) به امام حسین آب ندادند!!!" و چند قطره اشک ریخت.
ما به خاطر آن اشکهایش نمیتوانیم جزا به او بدهیم.
از خواب بیدار شد و خب زیارت کرد و برگشت. اتّفاقاً وقتی بر میگشت از همین راه برگشت چون راه همین بود، الان هم راه مسیّب همان است.
باز دید آن مرد فلّاح ایستاده، فلّاح او را شناخت مثل اینکه در او ترکیز (مراقبت و تمرکز) کرده بود.
گفت: "دیدی علی کاری نکرد." مرد ایرانی قصّه را برای آن مرد فلّاحِ سنّی متعصّب گفت.
فلّاح این را که شنید گفت: "راست میگویی؟! علی چنین گفت؟!"
گفت: بله راست میگویم.
مرد فلّاح گفت: این قصه را هیچ کس مطّلع نبود مگر خدا، که من برای امام حسین علیه السلام گریه کردم. پس معلوم میشود که مذهب شما حقّ است و شیعه شد.
دوتا قطره اشک ریخته بود این آدم، آن هم نه از روی عقیده، دلش سوخته، آدمِ عاطفی دلش میسوزد.
حضرت فرمودند: ما نمیتوانیم جزایش را بدهیم. کلّاً این(ماجرا) برای این بود که این فرد مُستبصر(بینا به حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام) شود و مُستبصر(وشیعه) شد.
(پایان سخنان مرحوم آیت الله شیرازی ره).
ادامه دارد...
https://eitaa.com/darse_mekyal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضمیمه درس ۳۷، قطعه4️⃣ درسهائی از مکیال (سخنان مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی ره درباره اشک بر سیدالشهداء علیه السلام)
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_هفتم
درس سی و هفتم
5️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💧 *زندگی با امام زمان علیه السلام*
چنانچه در قطعهٔ قبل گفتیم، امام زمان ارواحنافداه احیا کنندهی حقایق و معالم دین و احیا کننده اهل دین هستند (این محیی معالم الدین و اهله/ دعای ندبه) و به اینجا رسیدیم که با شفاعت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مجوز ورود به بهشت را دریافت و زمین بهشت به ما تعلق میگیرد که شروط آن را(که پذیرش ولایت دوازده امام معصوم از آل محمد علیهمالسّلام است) در قطعات قبل بیان کردیم و اینک با دریافت سند زمین بهشت، باید در گوشهای از این بهشت، در کارگاهی ساختمانی، مشغول ساختن خانهی بهشتی خود شویم که حدود هشتاد سال دنیایی یا کمتر طول میکشد که *نام این کارگاه، «زندگی دنیا»* است.
آری، ما در دنیا هستیم تا با ایمان و عمل صالحمان، بهشت خود را بسازیم وَإلّا، این کارگاه ساختمانی که پر از گرد و خاک و سیمان و سر و صدا(زندگی پر رنج دنیا با همهی مشکلات آن) است که جای استراحت نیست و لذا در روایت دارد که خداوند متعال میفرماید :
*«من شش چیز را در شش جا قرار دادهام، اما مردم آن شش چیز را در جای دیگری جستجو میکنند که یکی از آنها راحتی و استراحت است که من آن را در بهشت قرار دادهام اما مردم آن را در دنیا جستجو می کنند».*
💦 *فرج شخصی*
اینکه خداوند متعال شرط پذیرش ما در بهشت را معرفت به حق دوازده امام معصوم و بازوان پرتوانشان مانند حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها قرار داده است، کسی که این حق را بشناسد و به آن عمل کند، *از زندگی غیر بهشتی به زندگی بهشتی منتقل میشود* که تا در دنیاست باید شبانه روز برای ساخت آن کار کند.
اینکه میگوئیم شبانهروز، به این خاطر است که شخص بامعرفت به حق محمد وآل محمد علیهم السلام، *وقتی سوار بر قطار «آمنوا و عملوا الصالحات»* میشود، در این قطار چه بخوابد، چه بیدار باشد، *دائما بسوی تکمیل زندگی بهشتی حرکت میکند* و به تعبیر روایات حتی خواب و استراحت شبانهاش نیز عبادت و تسبیح محسوب میشود؛ چون میخوابد که بتواند فردا اعمال صالحهاش را ادامه دهد مانند کارگر و بنایی که میخوابد تا بتواند فردا سرحال ساختمان سازی کند.
کسی که به حق حضرت بقیه الله ارواحنافداه و عمهی بزرگوارش حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها معرفت پیدا کرده *و انتظار ظهور آن حضرت را میکشد و حتی حاضر نیست چشم بهم زدنی غیبت آن حضرت ادامه پیدا کند*، در حقيقت، زندگی بدون امام زمان علیه السلام را نمیخواهد و شایستهی زندگی با امام زمانش است.
زیرا در هر ثانیه ادامهی غیبت آن حضرت، هزاران انسان دچار تلفات مادی (تلفات جنگ و بیماریهای ساختگی توسط قدرتمندان ستمگرو مرگ و میر ها و معلولیتها وو...) و معنوی، ( گناهان و انحرافات عقیدتی مختلفی که انسانها را جهنمی میکند) میشوند و لذا در دعای فرج به خدایتعالی عرض می کنیم :
*«فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقّهِمْ فَرَجَاً عَاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ البَصَرِ أوْ هُوَ أَقْرَب»*
خدایا پس به حق محمد وآل محمد علیهم السلام، گشایشی برای ما بفرما که مانند چشم برهم زدن یا کمتر از آن، فرج حاصل شود.
مؤمنی که چنین انتظار ظهور حضرت بقیةالله ارواحنافداه را می کشد که حتی ثانیههای غیبت آن حضرت هم برایش برابر با هزاران خسارت مادی و معنوی است، تلاش میکند اعمالش شایسته و مورد رضایت امام زمانش باشد و لااقل باری از دوش آن حضرت به اندازهی شخص خودش بردارد.
یعنی اگر قرار بوده حضرت بقیةالله ارواحنافداه مانند طبیبی که باید دهها بیمار را درمان کند، همهی هشت میلیارد انسان کره زمین را از امراض کشندهی روحی درمان و از افتادن در جهنم نجات دهند، من با انتظار و عمل صالح و تزکیه و پاکسازی نفسم از بیماریهای روحی، بقدر یک مریض بار از روی دوش طبیب الهی برمیدارم که اگر هر مؤمنی از منتظران حضرت این گونه باشد، در هر نسلی، بار درمان دهها هزار نفر از دوش آن حضرت برداشته خواهد شد و بدین گونه انسان از یاوران امام زمانش خواهد گردید *و حتی یاری او در این عصر تاریک غیبت، بسیار پرارزشتر از یاری علنی او در زمان ظهور خواهد شد* چنانکه در روایات مربوطه، به این مطلب تصریح شده است و ما در کتاب «در اوج تنهایی» بعضی از آن روایات را ذکر کردهایم که در یکی از آن روایات، امام صادق علیه السلام، به فضیل بن یسار فرمودند:
*یا فضیل أعرف امامک، فانک اذا عرفته لم یضرک تقدم هذاالامر او تأخر*
*:ای فضیل امام زمانت را (خوب) بشناس، (شناختی که خود را ملزم به اطاعتش بدانی و اعمالت را مورد رضای او گردانی) که اگر او را(چنین) شناختی، دیگر ضرری(از ضررهای دوری از امام زمان علیه السلام) متوجه تو نخواهد شد؛ چه این امر(قرار گرفتن حاکمیت بر جامعه در دست امام معصوم علیه السلام) جلو بیفتد یا عقب».*
https://eitaa.com/darse_mekyal
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_هفتم
6️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💦 *زندگی با امام زمان علیه السلام(حیات طیّبه)*
وقتی دعا کننده برای فرج، با صداقت و با حقیقت برای فرج امام زمانش دعا کند، خدای مهربان هم وقتی بخواهد دعایش را مستجاب کند، به او میگوید :
ای منتظر راستین امام زمان علیه السلام که واقعا خواستار ظهور مولایت هستی، من دربارهٔ تو میخواهم دعایت را مستجاب و تو را از زندان غیبت آزاد کنم. آیا میدانی اصل و اساس زندگی در زمان ظهور امام زمان علیه السلام بر چه چیز استوار است؟
✨امیرالمؤمنین علیهالسّلام درباره روش حرکت و زندگی حضرت مهدی ارواحنافداه میفرمایند:
*«يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى، إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى؛*
*:حضرت مهدی علیه السلام، هواها یعنی خواستههای دل مردم را به هدایتهای الهی برمیگرداند در حالی که آنان (در عصر غیبت به عکس بودند، یعنی) هدایتهای الهی را با خواستههای نفسانی خودشان مطابقت میدادند».*
آیا حاضری چنین باشی و خواستههای دلت را با خواستههای امام زمانت مطابقت دهی و مانند بسیاری از مردم عصر غیبت نباشی که هرکاری دلشان میخواهد، میکنند و امام زمانشان را یا اصلا در نظر نمیگیرند و یا اگر برایشان ضرری نداشت و مطابق میلشان بود در نظر میگیرند.
اگر مثل آنان نخواهی باشی و من صداقت را در قلب تو ببینم و ببینم که میخواهی خواستههایت را به خواستهی امام زمانت وصل و پشت سر آن حضرت حرکت کنی و مسافر قطار او بسوی بهشت باشی، من هم تو را مسافر قطار او میکنم و زندگیات را بر ریل صراط مستقیم او قرار میدهم بشرط آنکه مسافری مطیع برای آن حضرت باشی و ماشین زندگی و بدنت را بر جادهٔ رضایت او حرکت دهی؛ یعنی هر عملی انجام میدهی و هر حرفی میزنی، مُهر رضایت او را پای آن حرف و عملت داشته باشی.
💫 *به این راننده نگاه کنید*
جالب است حرکت و زندگی مردم عصر غیبت که امام زمانشان در زندگی آنان اصل و محور نیست، مانند حرکت رانندهای است که بجای آنکه خودش را با جاده مطابقت دهد، تلاش میکند جاده را با حرکت خودش مطابقت دهد.
نتیجهاش هم معلوم است؛ جاده پیچ میخورد و او پیچ نمیخورد و در دره سقوط میکند یا دچار حادثهای تلخ میشود. و *منظور از جاده در اینجا امام زمان علیه السلام است که خداوند متعال او را «سبیل الله» معرفی فرموده است.*
این حال بسیاری از مردم زمان غیبت است که از جاده الهی، امام زمان علیه السلام منحرف و دچار سقوط و مرگ روحی(انکار ضروریات دین) شدهاند یا مجروح و بیهوش افتاده و نسبت به غیبت امام زمانشان، هیچ عکس العملی نشان نمیدهند اما اگر هر مصیبت دیگری گریبان آنها را بگیرد، داد و فریادشان بلند است.
💦 *آب شهر قطع شده چرا اقدامی نمی کنید*
اگر آب یک شهر قطع شود و مردم و مسئولین شهر عکس العمل مهمی برای رفع مشکل قطعی آب نشان ندهند، نسبت به اهمیت آب یا خوابند، یا بیهوش.
اکنون بیش از یازده قرن و نیم از قطعی آب جامعه شیعه، بلکه کل زندگی بشر، یعنی غیبت امام زمان علیه السلام میگذرد اما جامعهی شیعه - از بُعد اجتماعی نه فردی - عکس العمل مناسبی برای وصل شدن این آب حیات زندگی خود انجام نداده است در حالی که خداوند متعال هشدار قطعی آب را به شهروندان (امت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) داده بود که:
*«قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ؛*
ﺑﮕﻮ : ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﻫﻴﺪ ﺍﮔﺮ ﺁﺏ حیاتبخش ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭ ﺭﻭﺩ [و ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﺭﺝ ﮔﺮﺩﺩ ] ﭘﺲ ﻛﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺁﺏ ﺭﻭﺍﻥ ﻭ ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ ؟!(الملك: ٣٠)
*حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند در تأویل این آیه فرمودند: «اذا فقدتم امامکم فلم تروه، فماذا تصنعون؟!» یعنی : اگر امامتان را نیافتید(غائب شد) چه کار خواهید کرد؟!* (کمال الدین صدوق ره، باب٣۴، ح٣)
آری، تا آب این شهر وصل نشود (با دلهایی سوخته ظهور امام زمانمان را از خدا نگیریم) ما هیچ توجیهی برای سستی اجتماعی خود در یاری امام زمان علیه السلام نداریم و لذا امام عصر ارواحنا فداه خطاب به شیعیان فرمود:
*«اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را به طاعتش موفق فرماید - با دلهایی بهم پیوسته به عهدی که با ما دارند وفا میکردند، هرگز میمنت ملاقات با ما از آنها به تأخیر نمی افتاد»* (بحار، ج۵٣، ص ١٧۶)
آری، جامعهی شیعه از بُعد یکپارچگی اجتماعی، در هر نسلی از این نسلهای نزدیک به دوازده قرن گذشته که حدود سی نسل میشوند، مقصر است و نشانهی بی تفاوتی چنین جامعهای در برابر فروکش کردن آب حیات، همان غیبت آن حضرت است که در تشرف مرحوم حاج محمدعلی فشندی تهرانی فرمودند:
*«شیعیان ما به قدر لیوان آبی تشنه ما نیستند، اگر بودند دعا میکردند و فرج ما میرسید»*
https://eitaa.com/darse_mekyal
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_هشتم
(در راستای شرح جملهٔ: «این محیی معالم الدین و أهله»)
1️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💦 *زندگی بدون امام زمان، یعنی زندگی بدون عقل*
هر مصیبتی را میشود تحمل کرد جز مصیبت ربوده شدن عقل از انسان؛ مثلا خدای نخواسته به فردی آمپولی بزنند که عقلش مختل و دچار دیوانگی شود، این مصیبت از کشتن او بدتر است.
چه از فرد، عقل او را بگیرند، چه از جامعه، هر دو، بدترین مصیبت برای فرد یا جامعه است.
حال باید ببینیم عقل و مغز مورد نظر خداوند برای فرد و جامعه چیست؟.
کلمهی عقل، به لحاظ معنای لغوی، یعنی نگهدارنده.
نگه دارنده از خطرها و ضررها و جلب کنندهی منفعتها و خوبیها بسوی انسان.
خطرها و ضررهایی که خالق انسان برای او جایز نمیداند و جلب کردن منفعتهایی که برای او لازم میداند.
این را هر عاقلی قبول دارد و همین عقل درونی که خداوند عالم در وجود انسان قرار داده، به انسان حکم میکند که باید ببینی آفریدگار دانا و توانا چه چیزهایی را برای تو خسارت و ضرر، و چه چیزهای را برایت منفعت و خوبی میداند؛ چون تو مخلوق او هستی و اینها را به خودی خود نمیدانی و او باید اینها را به تو تعلیم دهد.
*لزوم وجود پیامبران در میان بشر*
حال برای آنکه تعالیم او را بدانی و آنها را با افکار غلط و خیالات و وسوسههای شیطان اشتباه نگیری، خداوند عالَم باید پیامبری بسوی تو(یعنی نوع انسان) بفرستد تا مجموعه قوانین زندگی را به تو بیاموزد و آنان را در مسیر شایستگی و صالح شدن سوق دهد.
آن پیامبر یا جانشینی که پس از خود، به تو معرفی میکند، معلم توست و تو دانش آموز او.
*پیامبر یا جانشین بحق او باید معجزه داشته باشد*
آن پیامبر یا جانشین بحق او، باید کاری را انجام دهد که فقط خداوند عالم میتواند انجام دهد که به آن کار *«مُعجزه»* میگویند.
معجزه، یعنی بسیار عاجز کننده؛ عاجز کننده هر موجود دانا و توانایی چون جن و انس تا ثابت شود او پیامآور خدا و نمایندهی او، و چراغ هدایت او در میان خلق است.
اکنون آخرین پیامبر بزرگ خدا، علاوه بر صدها و هزاران معجزه که در زمان حیات مبارکشان ارائه فرمودند، معجزهی اعظمشان *«قرآن کریم»* را به عنوان معجزهای زنده تا روز قیامت بجا گذاشتند و اگر کسی آن را نپذیرد، یا باید مانند این قرآن یا ده سوره و یا حتی یک سوره مانند آن را بیاورد تا ثابت شود که بشر دیگری هم میتواند این کار را انجام دهد و آوردن قرآن کار خدا نیست و یا اگر نمیتواند که نخواهد توانست، پس منکر حقیقت است و باید خود را برای هیزم جهنم شدن آماده کند؛ (مضمون آیه ٢٣ سوره مبارکه بقره: «وَ إنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزّلْنا عَلَی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ).
این معجزهی الهی نور هدایت خدا یا همان عقل و نگهدارنده تو از ضررها و جلب کنندهی منفعتها بسوی توست.
این کتاب حق و باطل را برایت آشکار میکند همانطور که نور خورشید همهی راهها و چاله و چاهها را در پیش روی انسان آشکار میکند.
*تنها وجود خورشید کافی نیست*
همانطور که خداوند متعال خورشید را نوری برای زندگی ظاهری انسان و حیوان قرارداده، اما برای انسان و حیوان نیز چشمانی آفریده که بتوانند از نور خورشید بهره برده و زندگی کنند و بدیهی است که هردوی اینها، یعنی نور خورشید و چشم انسان، باید با هم همراه باشند تا زندگی شکل بگیرد؛ یعنی نور خورشید باشد و چشم نیز باز باشد؛ پس اگر نور خورشید باشد و چشم بسته باشد مانند آن است که خورشیدی نیست و انسان در تاریکی نمیتواند زندگی کند و اگر چشم باز باشد اما خورشیدی نباشد، باز هم تاریکی مطلق برقرار است و زندگی ممکن نیست.
قرآن کتاب خدا و علم بی پایان آفرینش است و نور آن، نور عقل است که باید چشم انسان به رویش باز باشد؛ چشمی بنام فهم حقیقت و تسلیم بودن در برابر آن.
*چشم عقل (فهم حقیقت و تسلیم بودن در برابر آن) باید باز باشد*
هنگامی که این چشم قلبی در برابر نور علم قرآن باز باشد، عقل شکل میگیرد و انسان را از باطل حفظ و به راه حق سوق میدهد.
یعنی وقتی قرآن با نورش حقیقتی را به انسانها نشان میدهد، در برابر آن تسلیم شوند و تکبر و روگردانی نکنند که متأسفانه این اتفاق درباره بزرگترین حقيقتی که قرآن بعد از توحید و رسالت رسول خدا به آنها نشان داد، اتفاق افتاد و اکثر مسلمانان چشمان خود را بر روی حقیقت، یعنی ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و اولاد طاهرین آن حضرت بستند؛ حقیقتی که قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن را بیش از هرچیز دیگری به مردم سفارش فرمودند اما با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، اکثر مسلمانان با بی تفاوتی خود در برابر ظلم به آل محمد عليهم السلام، علی را خانه نشین و زهرایش را مانند عقابی که چنگال در شکار خود فرو میبرد، شکار کرده و جانش را ستاندند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/darse_mekyal