eitaa logo
درس اخلاق در محضر بزرگان
855 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
109 فایل
الهی به امید تو.... #یک کانال به جای چندین کانال داشته باش اخبار و مطالب متنوع و رویدادهای بروز, احادیث و فضایل ائمه علیهم السلام، سیرو سلوک،سخن بزرگان،ترفندهای خانه داری و...........💕💕💕
مشاهده در ایتا
دانلود
📰 دکه روزنامه‌ - شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ @darseakhlaghebozorgan 🕯
🌸 باغ مستوفی در اطراف شهرری، یكی از باغاتی بود كه در آنجا زراعت می‌كردند. اتفاقا سیل عظیمی آمد و تمامی اراضی مزروعی را آب فراگرفت و بسیاری از مكانها را تخریب نمود. بر اثر آب باران، حفره و شكافی عمیق، در باغ مستوفی نیز پدید آمد. هنگامی كه به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد كه آب قسمتی از آن را تخریب كرده بود. وقتی كه برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده كردند كه تمام اعضأ بدن آن سالم و تازه به نظر می‌رسید و هیچگونه عیب و نقصی در آن دیده نمی‌شد، و با صورتی نیكو آرمیده بود! و هنوز اثر خضاب كردن بر ناخنهایش مشهود بود! و ناخنهای یك دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود و محاسن شریفش روی سینه‌اش ریخته بود و بدن چنان سالم و تازه بود كه چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده است و فقط رشته‌های نخ پوسیده كفن كه از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاك ریخته بود! این خبر در شهرری و تهران، به سرعت دهان به دهان گشت؛ و مردم فورا به سلطان وقت اطلاع دادند. به دستور سلطان، سریعا گروهی از علمأ و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، كه در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهی و مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه، حكیم گرانمایه آن روزگار و مرحوم آیة الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی حضور داشتند؛ انتخاب و برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا كردند و وارد سرداب شدند و پس از تایید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به تفحص و جستجو نمودند. با تفحص و بررسی‌های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری می‌شوند كه بر روی آن چنین نوشته شده است: هذا مرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی. پس از بررسی‌های كامل و پیدا شدن این سنگ نوشته و تایید علمأ و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد مطهر شیخ صدوق، جای هیچگونه تردیدی باقی نماند؛ و لذا دستور دادند، سرداب را بازسازی كنند و در آن را بستند و حفره پدید آمده را نیز مرمت كردند و بنایی مناسب بر آن ساختند و به بهترین وجه تزیین و آیینه كاری نمودند. مرحوم آیة الله مرعشی نجفی كلامی را نیز در ادامه بیان می‌دارند كه: مرحوم پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم كه تقریبا پس از نهصد سال كه از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود. آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند. 📚منبع: مقدمه كتاب من لا یحضره الفقیه و کتاب روضات الجنات خوانساری. @darseakhlaghebozorgan 🕯
پاسخ امام زمان عج به علامه بحرالعلوم در مورد علت این همه پاداش برای گریه بر امام حسین علیه‌السلام علامه بحرالعلوم ره به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر امام حسين علیه‌السلام گناهان را می‌آمرزد فكر می‌كرد همان وقت متوجه شد كه شخص عربی كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌ای و در چه انديشه‌ای؟ اگر مساله علمی است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ سید بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر می‌كنم كه چطور می‌شود خدای تعالی اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام می‌دهد! مثلاً در هر قدمی كه در راه زيارت برمی‌دارد ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می‌شود! و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغيره و كبيره‌اش آمرزيده می‌شود؟! آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن من برای شما مثالی می‌آورم تا مشكل حل شود سلطانی به همراه درباريان خود به شكار می‌رفت در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختی افتاد و بسيار گرسنه شد خيمه‌ای را ديد و وارد آن خيمه شد در آن سياه چادر پير زنی را با پسرش ديد آنان در گوشه خيمه بز شيردهی داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگی خود را می‌گرداندند وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی بخاطر پذيرايی از مهمان آن بز را سر بريده و كباب كردند زيرا چيز ديگری برای پذيرايی نداشتند سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برای اطرافيان نقل كرد و از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی بايد انجام بدهم؟ یكی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد ديگری كه از وزراء بود گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهيد يكی ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد سلطان گفت: هر چه بدهم كم است زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خداوند به زائرين و گريه‌كنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب نمود چون خدا كه خدائيش را نمی‌تواند به سيدالشهداء علیه‌السلام بدهد پس هر كاری كه می‌تواند انجام می‌دهد يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش به زوار و گریه‌كنندگان آن حضرت درجاتی عنايت می‌كند در عين حال اينها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمی‌داند چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد ↲کمال الدين، صفحه۱۱۹، سوال۱۱ @darseakhlaghebozorgan 🕯