eitaa logo
مدرسه انقلاب ۱
6.6هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
332 فایل
💡 بصیرت تاریخی و مبارزه با تطهیر پهلوی 🆔 @darseenghelab 📣 کانال‌ دیگرمون:👇 🎙صوت های تاریخی سیاسی 🆔 @historysvoic کپی مطالب صلواتی است! ادمین: @hmohammadii
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه دادن کوههای زیبای آرارات به ترکیه، تنها یکی از خیانت های رضاشاه بود
پس از سقوطِ رضاخان که بدستور انگلیس در پِی نابودی فرهنگ ملی و دینی ایران بود، زنان ایرانی مجددا چادرهایشان را سر کردند. حالا دیگر «امنیت» داشتند.
محمدرضا شاه پهلوی در کتاب پاسخ به تاریخ : «پدرم در دوره پادشاهی خود تمام امور مملکتی را در دست خود داشت و کشور را مانند یک نظامی اداره می‌کرد». ارسلان خلعتبری در کتاب «آریستوکراسی ایران» (۱۳۲۴/ص۱۵) درباره نظامی اداره کردن کشور می گوید: «رضاشاه آریستوکراسی سابق را از کار انداخت اما طبقه ممتاز دیگری را جایگزین آن کرد که در نظر مردم صدبار فاسد تر و ظالم تر از آریستوکراسی سابق بود». آرتور میلسپو مشاور مالی آمریکایی در کتاب «امریکایی‌ها در ایران»(نشر البرز ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی) دراین باره می‌گوید: «رضاشاه کاملا کشور را دوشید و طبقات پایین را از پا درآورد به نحویکه خود او و نورچشمی هایش طبقه جدیدی را تشکیل دادند و تورم ، مالیات و فشارهای دیگر سطح زندگی مردم را به شدت پایین آورد».
مصدق و کاشانی پس از کودتای 28مرداد شاید برای شما جالب باشه که بدونید، مصدق و کاشانی پس از کودتای 28 مرداد چی شدند؟ مصدق تنها به سه سال حبس محکوم شد! جای این سوال باقی است که آیا واقعا کسی که جمهوری خواه و ضد سلطنت باشه، در حکومت سلطنتی تنها به سه سال حبس محکوم می شود؟ مصدق پس از این سه سال، به مدت 10 سال در احمدآباد زندگی کرد و مواضع خاصی علیه شاه و سلطنت نگرفت و حتی در کشتار بزرگ 15 خرداد هم کاملا تابع سیاست شاه و ساکت بود.... فرجام کار کاشانی هم عزلت و فراموشی بود. اوج تنهایی او را در این کلام او می‌توان فهمید: «آدم زنده را زنده به گور می‌کنند». حمید سیف زاده ساکن کانادا که از نزدیکان و حامیان دکتر مظفر بقایی بوده، در کتاب”گواه تاریخ” به شرح حوادث ۲۸ مرداد پرداخته وصراحتاً ادعا کرده که👈 کودتای ۲۸ مرداد کار خود مصدق بوده است: «قطعا عامل کودتای ۲۸ مرداد خود مصدق بود. سیف زاده می گوید: مصدق از ۲۵ مرداد تا ۲۸ مرداد خودش تمام مقاومت‌ها را به نفع انگلیسی‌ها از بین برد. مصدق به یک دیکتاتور تبدیل شده‌ بود که از قانون اساسی تجاوز کرد و شدت عمل بسیاری به خرج داد. قبلاً مصدق می‌گفت دانشجویان باید در امور سیاسی دخالت کنند و در تظاهرات شرکت‌ کنند اما بعدا بخشنامه صادر کرد که بر خلاف باورهای قبلی‌اش بود؛ مثلاً اعلام کرد که اگر کارمندان دولت در تظاهرات سیاسی دیده بشوند بازداشت شده و برای کار اجباری و انجام اعمال شاقه به وزارت کار معرفی شوند و این مطالب مغایر با آزادی‌های اساسی و سیاسی ملت آزادیخواه ایران و شعارهای ملی‌گرایانه و دموکرات او بود. …. من معتقدم اگر ۲۸ مرداد یک کودتای واقعی بود، کسی که رهبر ملی بوده باید در خانه محبوس می­شده و بماند، نه اینکه فرار کند! …مصدق همه برنامه‌های شخصی‌اش، استراحت و هواخوری‌اش در احمد‌آباد فراهم بود. حتی وقتی از ارنست پرون خواست که او را نجات دهد و ارنست پرون اینکار را کرد، رفت احمدآباد برای استراحت. در احمدآباد هم خودش خواست ژاندارمری از او محافظت کند…»
🔴 بیشترین کشور کجا می رود؟ 👆 👆 🔵 چرا نهادهای مذهبی و نظامی را هدف گرفته اند؟؟؟
منطق سلطنت طلب ها: شماها یادتون نمیاد، سن تون قد نمیده، ما داشتیم ژاپن اسلامی می شدیم😳 تصاویری از شکوه پهلوی و ژاپن اسلامی☝️😂 نفتی نشی😂 نه به https://eitaa.com/darseenghelab
وزیر خزانه داری امریکا : شاه یک احمق است نظر عجیب و قابل ویلیام سایمون و هنری کسینجر در مورد محمدرضاشاه به روایت فریدون هویدا
🎭ادعاهای پوچ🎭 زمان شاه، قیمت یه کبریت و خودکار 20سال ثابت بود😐 اف بر رجیم اخوندی😂 پاسخ را از روزنامه زمان شاه بخوانید☝️ افزایش 300😱 درصدی قیمت ها⚠️ 💠کارنامه انقلاب اسلامی @darseenghelab نه به 📢ناب ترین اسناد و تحلیل های تاریخی در مدرسه انقلاب👇👇👇 @darseenghelab
می گویند هویدا گفته بود: در دولت من، قیمت یک خودکار، 13 سال قیمتش ثابت بود☺️ پاسخ را از روزنامه زمان شاه بخوانید☝️ ❌دست و پازدن هویدا در گرانی واحتکار اجناس⚠️ ضمنا هویدای بیچاره، هیچوقت چنین ادعایی نکرده است و این جمله دروغین، هر جایی به یک نفر نسبت داده می شود‼️ مبارزه با http://eitaa.com/joinchat/3679322117C664392fd9f
📚 شاهی که برای افکار عمومی غرب بیشتر از افکار عمومی کشورش اهمیت قائل بود  من دیکتاتور هستم، آیا دزد هم هستم؟  همیشه به رای و نظر افکار عمومی دنیای غرب و همچنین اخباری که درباره وی و سلطنتش در مطبوعات خارجی انعکاس می یافت حساسیت زیادی داشت و به کوچکترین اشاره مطبوعات خارجی  در تمجید و یا نکوهش سلطنتش واکنش نشان می داد. یکی از سفیران شاه که از دانشگاههای امریکا فارغ التحصیل شده بود روزی ضمن دیداری که با محمدرضا شاه داشت متوجه شد که شاه سرشار از خشم و هیجان نسخه ای از یک روزنامه محلی امریکایی را که در دانشگاه میشگیان غربی منتشر می شد در دست دارد که در یکی از صفحات آن نامه دانشجویی را چاپ کرده که در آن نامه متهم به شده است. شاه  که فی الواقع از خواندن این نامه ماتم گرفته بود با عصبانیت به سفیرش می گوید «دشمنان من، مرا دیکتاتور، خودمختار، مبتلا به جنون بزرگ نمایی و حرفهایی از این دست ردیف می کنند اما آیا من دزد هستم!؟» 📚منبع: ،  فراز و فرود دومان پهلوی، ترجمه اردشیر لطفیان، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1375 ، ص580 🖇
رضاخان و فرهنگ ایران رضاخان که تا آخر عمر بی سواد باقی ماند، در نخبه کشی و قتل آزدای خواهان خبرگی داشت. تبعید و قتل هنرمند بزرگ مینیاتور ایرانی یعنی «کمال الملک» و کشتن شاعر معاصر ایران «میرزاده عشقی» دو نمونه نخبه کشی هستند. همچنین 25 تن از دلیران سران بختیاری و قشقایی و ممسنی و بویراحمدی با دستوراو به دلیل آزادی خواهی اعدام شدند و هزاران هزار قتل و اعدام دیگر به خاطر مشروطه طلبی و آزادی‌خوای انجام گرفت که نقل همه شان ممکن نیست.
شاه ، نفت و اوپک سلطنت طلب ها در تریبون من و تو می گویند نفت ایران پس از ملی شدن صنعت نفت، هر بشکه 1 دلار غارت می شد این شاهنشاه بود که با تاسیس اوپک مانع از غارت نفت گردید. افزایش قیمت نفت ایران از 1 دلار به 3/5 دلار که این خود موجب خشم جیمی کارتر و دولت بریتانیا گردید در واقع این امر بهانه ای برای برای انگلستان و آمریکا بود که شورش ننگین سال 57 را پی ریزی کنند. 🔆پاسخ شبهه: 1⃣ونزوئلا اولین کشوری بود که، در راستای تأسیس اوپک گام برداشت. (1) اساساً شاه با تاسیس اپک مخالف بود ، چون نمی خواست رابطه اش با کنسرسیوم تیره شود.(2) 2⃣غارت نفت، بعد از ملی شدن صنعت نفت، ازبی کفایتی دولت پهلوی بود. انگلیس برای جبران این شکست، دولت مصدق را تهدید به حمله نظامی کرد. (3) سپس با کودتای 28 مرداد، او را کنار زدند . (4) مبارزات آیت الله کاشانی، بعد از کودتا مانع دیگری بر ادامه سلطه گری آنان بود ، لذا ایشان را هم حذف کردند. 3⃣شاه در سال 1351 درمورد قراردادهای منعقده با کنسرسیوم ، اظهاراتی دارد که، در حقیقت اعتراف به خیانتی بزرگ نسبت به منافع ملی و استقلال ایران است.(5) این قرارداد به مدت 40 سال، به امپریالیست اختیار کامل می دهد، تا هرگونه بخواهد در شعاع وسیعی از خاک ایران ( تمام استانهای فارس ، خوزستان ، لرستان و... قسمت های جنوبی کرمان ، بلوچستان و... جزایر ....) بهره برداری کند. کلیه قوانین ملی کردن صنعت نفت نقض شده ، اعضای کنسرسیوم ازهرگونه مالیات معافند، ایران به هیچ عنوان حق تغییر در قانون یا لغو مقررات ندارد (نادیده گرفتن حق حاکمیت ایران) ، کنسرسیوم از امتیاز کاپیتولاسیون برخوردار است یعنی در صورت بروز اختلاف دادگاه ایران حق رسیدگی ندارد، از هیئت مدیره ی هفت نفری فقط دونفر به رای شرکت نفت ایران، انتخاب می شوند و.... (6) 4⃣شاه در یک مصاحبه مطبوعاتی، دو درخواست از کنسرسیوم داشته اینکه قیمت نفت را به ارزش واقعی به ایران پرداخت کنید، اینکه صادرات، باید به 8 میلیون بشکه برسد. او تهدید می کند که، اگر این شرایط اجرا نشود ، قرارداد تمدید نخواهد شد. 🔎@GhararGahShayeat 5⃣چرا سال 51 او را سرنگون نکردند؟ چرا تا سرنگونی کامل رژیم شاه ، آمریکا به حمایت از او ادامه داد؟ ژنرال هایزر که با سایر افسران آمریکایی تا روز 22 بهمن در ستاد مشترک ارتش گیر افتاده بود، در مورد طراحی کودتا با رمز « کورتاژ» می نویسد"من ماندن فرماندهان ارتش را، در داخل ایران تضمین کرده بودم و سازمان ارتش را منسجم نگاه داشته بودم، تا آنجا که توانسته بودم با توجه به سنّت وفاداری عمیق آنها به شاه، فرماندهان ارتش را وادار به حمایت از رئیس غیرنظامی دولت، شاپور بختیار کرده بودم، فرماندهان ارتش را ترغیب کرده بودم که طرح‌های لازم را برای کودتا تهیه کنند". (7) (1) http://yon.ir/C5s3 (2) http://yon.ir/4fR8 (3) http://yon.ir/jvLu (4) http://yon.ir/4K0u (5) http://yon.ir/MQz (6) http://yon.ir/6PPw (7) http://yon.ir/Nzem منبع: آنتی شبهه
میدانستید که کوههای ارارات پس از دماوند بلندترین کوههای کشور بود؟ من از نزدیک طبیعت زیبای اطرافشم دیدم. همه رو رضاشاه بدون هیچ جنگی، داد به ترکیه😳 بازصدرحمت به قاجار که فقط وقتی در جنگ با روس شکست خوردند، بخش هایی از کشور را دادند. قاجارها درباره اثارباستانی هم خیلی غیرت داشتند و اجازه سرقت شون رو نمیدادن اما رضاشاه به دانشگاه شیکاگوی امریکا اجازه داد تا کامیون کامیون، اثارباستانی ایران را بدزدند.
ما نزاد پرست نیستیم، اما طبق منطق شاه پرست ها، عرب پرست! کسی است که بخشی از کشور را مفت به عربها میدهد از عربها برای پسرش زن میگیرد باعرب های بدوی عربستان صمیمی است عربها او را تشییع و دفن میکنند
⭕️ محمدرضا و اطلاع از نفرت مردم نسبت به رضاشاه 🔸محمد رضا پهلوی بعد از فرار رضاخان جهت فریب افکار عمومی مجبور شد تعدادی از جنایتکاران تحت امر پدرش مانند سرپاس مختاری و... را در یک دادگاه فرمایشی محاکمه و باصطلاح مجازات نماید . 🔸او جهت کم کردن نفرت از خاندان پهلوی وفریب افکار عمومی دستور داد تا کلیه کسانی که توسط رضا خان املاک و اموالشان غارت شده بود جهت باز پسگیری با سند و مدرک و...از طریق دادگاه اقدام نمایند (سالها این بازی ادامه داشت و تدریجا با قدرت گرفتن دیکتاتوری پسر ،مردم فهمیدند که در همان دادگاهها برای خودشان پرونده درست کرده اند و...) اینگونه اتفاقات بیانگر جایگاه رضا خان در میان مردم آنروز است .
خاطره ای درباره جدایی آرارات از ایران در زمان رضاشاه 🔅سرلشكر ارفع كه در سفر رضاشاه به تركيه عضو هيأت همراه وي بود، خاطراتي از اين سفر در زمينه نوع نگرش رضاشاه نسبت به اختلافات مرزي ايران با همسايگان دارد كه خواندني است. 💠ارفع در خاطرات خود مي‌گويد:«من عضو هيأت تحديد حدود و حل اختلافات بودم. در اين هيئت كساني چون محمدعلي فروغي و رشدي آراس شركت داشتند. يك روز كه من و يك سرهنگ ترك بر سر موضوعي مورد اختلاف با حرارت بسيار بحث مي‌كرديم رشدي آراس گفت:«ما ترك‌ها به نظر اعليحضرت شاهنشاه اطمينان و اعتقاد كامل داريم، سرهنگ ارفع پرونده‌ها و نقشه‌ها را به حضور ايشان ببرد هرچه فرمودند ما قبول داريم». من نقشه‌ها و كاغذها را جمع كردم و يك راست به كاخ سلطنتي رفتم و به اتاق داخل شدم و گفتم عرايضي دارم. چند دقيقه بعد شاهنشاه وارد شدند در حالي كه من نقشه‌ها را روي ميز پهن كرده بودم. همين كه نقشه‌ها را ديدند فرمودند:«موضوع چيست؟» من شروع كردم به توضيح دادن كه فلان تپه چنين است فلان منطقه چنان است، آن‌جا سخت مورد نياز ماست، و از اين حرف‌ها... ولي پس از مدتي كه با حرارت عرايضي كردم با كمال تعجب ديدم اعليحضرت چيزي نمي‌فرمايند. وقتي سرم را بلند كردم ديدم شاه با حالت مخصوصي به من نگاه مي‌كند گويي به حرف‌هايم چندان توجهي ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببيند من چه مي‌گويم. من سكوت كردم. فرمودند: معلوم است منظور مرا نفهميدي... بگو ببينم اين تپه اين جا از آن‌ تپه كه مي‌گويي بلندتر نيست؟ عرض كردم: «بلي قربان»... فرمودند: «آن را چرا نمي‌خواهي؟ اين يكي چطور؟» عرض كردم «بلي». فرمودند: «منظور اين تپه و آن تپه نيست. منظور من اين است كه دو دستگي و جدايي كه بين ايران و تركيه از چندين صد سال وجود دارد و هميشه به زيان هر دو كشور و به سود دشمنان مشترك ما بوده است از ميان برود. مهم نيست كه اين تپه از آن كه باشد. آنچه مهم است اين است كه ما با هم دوست باشيم.» من شرمنده شدم و كاغذها و نقشه‌ها را جمع كردم و به وزارت خارجه كه محل تشكيل هيئت بود برگشتم. همه منتظر من بودند تا وارد شدم پرسيدند اعليحضرت چه فرمودند؟ گفتم: « فرمودند ما دوست هستيم اين موضوعات در كار نيست. تقسيم كنيد اين طرف تپه كه رو به «قطور» است مال ما باشد و آن طرف مال ترك‌ها». اين واقعاً درس بزرگي بود براي من و دريافتم كه شاهنشاه ايران تا چه اندازه نظر بلند و با گذشت و خواهان دوستي و صلح و صفا هستند.» به اين ترتيب رضا شاه پهلوي ارتفاعات آرارات را به تركيه و قسمت‌هائي از شرق ايران را به افغانستان و شط العرب را به عراق بخشيد. در خاطرات سرلشكر ارفع كه عضو كميسيون تحديد حدود مرزي بوده چگونگي اين واگذاري را بيان مي‌نمايد... بنابراين پيمان سعدآباد از هر لحاظ به زيان ايران بوده است. ⛔️ تاریخ را نمی توان تطهیر کرد ⛔️ ................................. 📚منبع:تاريخ بيست ساله ايران، حسين مكي، نشر ناشر، 1362، جلد 6، ص 153 درس انقلاب در ایتا https://eitaa.com/darseenghelab درس انقلاب در سروش http://sapp.ir/darseenghelab
مخالف اسلام اند چون اسلام را غیر علمی می دانند. مخالف ولایت‌فقیه‌اند چون استبدادی می‌دونندش. مخالف نظامی‌گری‌اند چون عاشق صلح‌اند. مخالف هیتلرند چون جنگ‌طلب و فاشیست بود. اخرشم خودشون رو عاشق ایران معرفی میکنن اما . . عاشق رضاخان بی سواد فوق دیکتاتورِ نظامی نزاد پرست وطن فروش هستن😳😂 این یعنی مغز استعمار زده.. b
فقط سه جانی در تاریخ داریم که دستور به کشتار عمومی زائران در حرم یک امام معصوم داده اند: صدام تکریتی پدر بعثی های عراق محمد بن عبدالوهاب پدر وهابیت رضاخان پدر پهلوی
باید تاریخ بخوانیم😀 شاید مطالعه کتابهای تاریخی برای خیلیها سخت باشد. حتی اگر مطالعه تاریخ سخت هم نباشد، شاید به نظر بی حاصل بیاید چون نه تنها احساس نیاز به ان نداریم بلکه هرچه می خوانیم یادمان می رود.😅 اما باید تاریخ خواند☺️ اگر تاریخ نخوانیم، هم طرفدار تنگستانی ها خواهیم بود و هم طرفدار رضاشاه! هم مصدق رو قهرمان خواهیم دانست هم محمدرضا شاه را! اگر تاریخ نخوانیم، خیال برمان میدارد که ما شونصد هزار سال است که همینطوری هستیم! حتی شاید خیال کنیم گذشته بهتر از امروز بوده است! کدام گذشته؟ زمانی که زنان ایرانی در جنگ باعثمانی بعنوان کنیز گرفته شدند؟ یا زمانی که طی دوجنگ با روسیه، بخش زیادی از کشورمان را جدا کردند؟ شاید هم زمانی که انگلیس ده میلیون ایرانی را در یک قحطی ساختگی قتل عام کرد؟ نکند منظور، دوره رضاخانی است که تمام کشور برای انگلیس دوشیده شد؟ یا دوره محمدرضا که بحرین باهمه جزایرش بدون هیچ جنگی از دست رفت.. تاریخ که نخوانیم نمیفهمیم اسرائیل چکارهایی در ایران می کرد و امریکا چرا برای حفظ شاه حاضر به کودتای خونین توسط هایزر و حتی حمله نظامی به ایران بود. گذشته چراغ راه اینده است باید تاریخ خواند تا دوست و دشمن را تشخیص داد. اما چه چیزی بخوانیم؟ در درجه اول، هزاران سند، روزنامه و اعلامیه، در کنار دهها کتاب خاطرات وجود دارد که همگی دست اول هستند و یک محقق میتواند همه را بخواند. از خاطرات فردوست، اسدالله علم، پارسونز و سولیوان و راجی و زاهدی و مادر فرح و مادر شاه (تاج الملوک)، فریدون هویدا، هوشنگ مهدوی، مینو صمیمی گرفته تا کتاب های خوبی مثل تاریخ معاصر ایران اثر موسی نجفی و کتاب جلال الدین مدنی. برای شروع، همین ها خوب است😊
اشرف پهلوی در مصر، در کنار ملک فاروق.
جواهرات ربوده شده خاندان پهلوی حیف و میل منابع و ثروت ملی ایرانیان چه در زمان حکومت پهلوی وچه بعد از سقوط این رژیم و فرار شاه به خارج از کشور ادامه یافت. دستور پر کردن و بستن چمدان‌ها و صندوق‌ها در روز ۲۳ دی‌ماه ۱۳۵۷ با تایید شاه و به دستور فرح صادر شد. فرح دستور داد ۳۸۴ عدد چمدان و صندوق بسته شود. یک تیم از افراد مورد تایید فرح جمع‌آوری و بسته‌بندی همه‌گونه عتیقه، جواهرات و الماس‌های گرانبها، ساعت‌های تمام‌طلا، تاج و نیم‌تاج‌های تمام زمرد را بر عهده داشتند. بسته‌بندی و جمع‌آوری دلار‌های آمریکایی که از ماه‌ها قبل نقدا جمع شده بودند توسط بخش مالی دربار انجام گردید. تاج شاهنشاهی با ۳۳۸۰ قطعه الماس و ۵۰ قطعه زمرد، ۳۶۸ حبه مروارید و با وزن ۲ کیلو و ۸۰ گرم و از نظر قیمت غیرقابل تخمین و تاج ملکه با ۱۶۴۶ قطعه الماس و تعداد معتنابهی از جواهرات دیگر و طلا به ارزش ده‌ها میلیون دلار به عنوان بخش اندکی از جواهرات ربوده شده سلطنتی هستند. بسته‌بندی این گنجینه‌ها سرعتی خاص را می‌طلبید که باید درون چمدان‌ها و صندوق‌ها جای داده شود. در جریان این بسته‌بندی‌ها بسیاری از جواهرات توسط اعضای تیم بسته‌بندی دزدیده شد و هرگز ردپایی از آنها به‌دست نیامد…». روزنامه فایننشال‌تایمز ، اخیرا در گزارشی میزان دارایی‌های خارج کرده از سوی دیکتاتورهای فراری از کشورهای مختلف را بررسی و اعلام کرد: محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران ۳۵ میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده است. نگاهی به برخی فعالیت‌های افراد نزدیک به شاه مخلوع بعد از سرنگونی رژیم طاغوت نشان می‌دهد رقم‌ها بیش از این است. به نظر می‌رسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز از کشور باشد و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده است. اسناد و مدارک موجود در ایران نشان می‌دهد بخشی از املاک محمدرضا پهلوی در ایران شامل ۲۲۰ هکتار زمین قبل از خروج او از کشور در سال ۵۷ به فروش رفته و به صورت ارز از کشور خارج شده بود. با این حال بر اساس آمارهایی که روزنامه‌ها و نشریات آمریکایی منتشر کردند ثروت شاه شبکه پیچیده‌ای از شرکت‌ها، بنیادها، حساب‌های بانکی، زمینی در کوستادل‌سول اسپانیا، ویلایی در سنت موریس سوییس که بعدها سیلویو برلوسکونی آن را خرید و املاکی در نقاط مختلف دنیا بود. ارزش ثروت تقسیم شده شاه از ۱۲۰ میلیون دلار بر طبق گفته بعضی وابستگان به خانواده پهلوی تا ۱۰۰ میلیارد دلار طبق برآوردهای نیمه‌رسمی متغیر است. عباس میلانی که به این خاندان نزدیک است رقمی نزدیک به یک‌میلیارد دلار را نزدیک‌تر به واقعیت می‌داند و هنوز هم مشخص نیست چه میزان از ثروت ایران توسط او و خاندانش به یغما رفته است. اردشیر زاهدی از محرمان دربار پهلوی، نوشته است: «دادستان تهران در زمان شریف امامی فهرست دقیقی از افرادی که پول‌هایی را به شکل ارز خارج کرده بودند، استخراج کرد. در میان این فهرست شخص اعلی‌حضرت به خروج ۳۱ میلیارد دلار از کشور متهم شده بود». این سخن را فردی بر زبان رانده که وزیرامور خارجه و آخرین سفیر ایران در آمریکا در دوره محمدرضا پهلوی و داماد او بوده است. کارکنان بانک مرکزی، در پانزدهم آذرماه ۵۷، صورت کسانی که طی ۲ ماه شهریور و مهر ۱۳۵۷ ارز از مملکت خارج کرده بودند را منتشر کردند. در این لیست بیان شده بود که کدامیک از مقامات دولتی و حکومتی حدود ۱۳ میلیارد دلار از ثروت‌های خود را به صورت ارز از کشور خارج کرده بودند. تنها مقامات دولتی ۱۳ میلیارد دلار ارز طی ۲ ماه خارج کردند و شاه و اطرافیانش با بردن ۳۸۴ چمدان بزرگ از طلا و جواهرات سلطنتی و ثروت‌های دیگری که قبل از این به صورت ارز از کشور خارج شده بود، ‌مسلما مبلغی بیش از این به تاراج برده‌اند. در این فهرست بانک مرکزی نام ۱۷۸ نفر از مقامات دولتی گنجانده شده بود. جمع مبلغ حواله شده بالغ بر ۱۳ میلیارد دلار ارز اعلام شد. این افراد چون وضعیت انقلاب و امکان سقوط نظام شاهنشاهی را دیدند اقدام به خارج کردن اموال خود از کشور کردند. براساس جمع‌بندی برخی گزارش‌ها درباره همه دزدی‌ها و اموال به سرقت رفته توسط این خاندان می‌توان این رقم را تا ۱۰۰ میلیارد دلار هم برآورد کرد. شاه و خانواده اش در موقع فرار از کشور مقدار زیادی از جواهرات خود را به همراه بردند. از جمله شاه به همراه اثاثیه خود چهار جعبه جواهرات از ایران خارج نمود. به گفته سعید قانعی، اشرف پیش از اوج گیری انقلاب از ایران خارج شده بود و به همین سبب هم سر فرصت عمده جواهرات خود را از ایران خارج کرده بود. همچنین «ملکه مادر»(مادر شاه) هم، که حدود یک سالی قبل از انقلاب به لندن آمده بود، بیشتر جواهرات خود را در همان زمان همراه آورده بود.
چگونه تاریخ بخوانیم❓ ✅در مطالعه تاریخ معاصر، یکی از بهترین شیوه های مطالعه، مطالعه تطبیقی است. یعنی هم خاطرات سفیر ایران در انگلیس(پرویز راجی) را بخوانید و هم خاطرات سفیر انگلیس در ایران(آنتونی پارسونز) همچنین، هم خاطرات سفیر آمریکا در ایران(سولیوان) هم خاطرات سفیر ایران در آمریکا(اردشیر زاهدی) مطالعه شود آنوقت متوجه می شوید که سطح فکری مسولین رژیم پهلوی در چه حدی بوده است و خود را در مقابل اربابان آمریکایی و انگلیسی خود«تقریبا هیچ» می دانسته اند. ✅به دو مورد از خاطرات پرویز راجی (سفیر شاه در انگلیس) توجه کنید: 🔰خاطرات روز ۱۲ اسفند ۱۳۵۶ : امروز سگی را که حدود یک هفته قبل خریده بودم پس دادم. گرچه این کار را با دلی شکسته و با کمال بی میلی انجام دادم ولی چاره‌ای جز آن نداشتم. چون این سگ جز من از هیچکس اطاعت نمی‌کرد و علاوه بر اینکه یک بار دست سرایدار سفارت را گاز گرفته بود از ادرار کردن روی فرشهای گرانبهای سفارتخانه نیز ابایی نداشت. من با وجودی که طی این مدت خیلی به او علاقه‌مند شده بودم ولی چون فرصت چندانی برای رسیدگی و به گردش بردنش را نداشتم ناگزیر از پس دادنش شدم…. به نقل از :پرویز راجی ، خدمتگزار تخت طاووس ، انتشارات اطلاعات ، ۱۳۷۰ ، ص ۱۵۷ همچنین راجی در خاطره روز 11آذر57، نوشته است: :«ضایعه دیگر حوادث اخیر، لطمه ای است که به غرور ملی ما وارد شده است. باید اعتراف کنم که من با آنکه مسلما این غرور را دارم، می کوشم برخلاف بعضی ایرانیان متعصب، این حس را به افراط نرسانم ولی حتی برمبنای این ضابطه محدودتر، نمی توانم بفهمم چگونه اعلیحضرت و ما همپالکیهای او، پس از تضرع و التماس برای جلب حمایت اخلاقی غرب، می توانیم ادعای سرسوزنی غرور ملی کنیم آن هم در موقعی که ملت ما را از خود می راند. این اتکای مطلق به پشتیبانی غرب همچون عامل تعیین کننده سرنوشت نظام، این ایمان بی دلیل به توش و توان متفقان اروپایی و آمریکایی ما که با اشاره سرانگشتی همه کارها راسروسامان دهند و نسبت دادن هر اتفاقی در ایران به توطئه های مرموزی که در خفای ما در لندن و واشنگتن طرح ریزی می شود، قائل شدن قدرت و نفوذی برای دوستان غربیمان است که ابدا سزاوار آن نیستند.» ✅حالا به دو خاطره از پارسونز توجه کنید: 🔰پارسونز در خاطره 9آبان 1357، نوشته است: «شاه به من گفت که باید کاری انجام داد، ما هر روز مثل برفی درون آب ذوب می شویم. گفت که اوضاع باید قبل از فرارسیدن ماه مقدس محرم(ماه دسامبر) تحت کنترل درآید.» پارسونز در کتاب غرور و سقوط، به ملاقات های مکرر خود با شاه و کسب تکلیف شاه از او و سولیوان تصریح می کند. 🔰پارسونز درخاطره 19 آبان 57، نوشته است که شاه نسبت به مواضع بی بی سی انتقاد کرد و گفت بی بی سی انگار با مخالفان ما زد و بند دارد. پارسونز می گوید، من به شاه گفتم: کسی که تا این حد👈 احمق باشد که گمان کند دولت بریتانیا نفرت و انزجار سیاسی را با حمایت علنی از رژیم به جان می خرد ولی در عالم واقع با مخالفان زد و بند می کند، باید در 👈تیمارستان بستری اش کرد...گفتم فکر میکنم مردمی که چنین عقیده ای دارند از اینکه نمی توانند مشکلات خودشان را حل نمایند از شدت شرمندگی، 👈عقل از سرشان پریده! در چنین حالتی معلوم است که اتهام زنی به بریتانیا از مواجهه با واقعیت آسان تر است. سکوت بر فضا حاکم شد» منبع: غرورو سقوط؛ انتونی پارسونز، ترجمه سیدمحمدصادق حسینی عسکرانی، ص159. ✅وقتی که پارسونز مشغول امر و نهی به شاه ایران بوده و شاه را احمق و تیمارستانی و بی عقل خطاب میکند، راجی در انگلیس سگ بازی می کرده و از وزیر خارجه انگلیس التماس می کرده که از ایران حمایت کنند!
رژیم های دست نشانده، مثل لیمو ترش هستند! حسین مکی در کتاب تاریخ بیست ساله ایران می نویسد: می‌گویند هنگامی که سیدضیاءالدین عده‌ای از رجال را توقیف کرده بود یکی از کسانی که با انگلیسی‌ها در تهران روابطی داشت برای استخلاص یکی دو نفر از رفقای خود به ملاقات وزیرمختار انگلیس رفته بود هنگامی که چای با لیموترش برای میزبان و میهمان آورده بودند موضوع توقیف رجال ایران مطرح بود شخص مزبور به وزیرمختار انگلیس می‌گوید که نصرت‌الدوله و فلانی که فعلاً در توقیف هستند اینها از دوستان انگلستان و مدتها به سیاست آن کشور خدمت کرده‌اند با چنین سوابقی حقاً نبایستی توقیف شوند. 👈وزیرمختار انگلیس👉 در حالیکه گیلاس چای را برای نوشیدن برداشته بود و با یک دست لیموترش را در دست خود گرفته فشار می‌داد، آب لیمو را در چای ریخته سپس گفت: : «ما نسبت به اشخاص مانند همین لیموترش رفتار می‌کنیم مادام که برای ما قابل استفاده باشند نگه می‌داریم و همین که استفاده خود را دادند مثل همین لیموی بی‌آب پرتاب می‌کنیم» و پوست لیموترش را پرتاب کرد. حالا نتیجه‌ای که از این حکایت گرفته می‌شود این است که به طور قطع سردارسپه سیاست انگلستان را در ایران بیش از سایر رجال ایران برای آنها تأمین می‌نموده به همین مناسبت هم او را کاملاً تقویت نمودند تا بالاخره او را به سلطنت ایران رسانیدند و پس از آنکه دیگر فایده‌ای برای انگلیس نداشت و سیاست عمومی آن کشور اقتضا نمود که وی را از صحنه سیاست خارج نمایند او را مانند لیموترش مصرف شده دور انداخته و با یک حمله ناگهانی وی را کنار گذاردند. ✅منبع: تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، ج ۲، صص ۳۶۲ و ۳۶۳
تحریف اشعار فردوسی توسط یک یهودی با ظاهر ملی گرایی! فروغی که یک جهودی فراماسونر بود، برای مشروع جلوه دادن رژیم دست نشانده پهلوی دست به دامن تحریف شاهنامه فردوسی هم می زد. استفاده جهت دار از فردوسی و اشعار او،کاربرد متملقانه ان و تحریف فردوسی و جعل ابیات به چنان ابتذالی کشیده شده که مرحوم ملک الشعرای بهار را به اعتراض وا داشت. ملک الشعرا گفت: «اشعار بی پدر و مادر را پهلوی هم قرار داده‌اند و اسم آن را شاهنامه گذاشتند.بنده وقتی می گوییم این شعر مال فردوسی نیست، می گوییند تو وطن پرست نیستی ….. آقا این وضع زندگی نیست… افرادی می خواهند احساسات وطن پرستی مردم ار بدین وسیله تحریک کنند و بالا بیاورند. هر چه دلشان خواست در آن می گنجایند و هر چه در آن گنجانده شده، قبول می کنند و می گویند این شاهنامه ملت ایران است» منبع: فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲، صفحه ۴۲ و ۴۳