eitaa logo
مجنون الحسین عݪیہ السݪام«³¹³»
202 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2هزار ویدیو
83 فایل
🇮🇷😊🥀1400٫8٫2 __________________ مدیر ↓ @Mahbobz2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗هرچی تو بخوای💗 رفتم وضو گرفتم و نماز شب خوندم... از وقتی فضیلت نماز شب رو متوجه شدم به خدا گفتم _هروقت بیدارم کنی میخونم.من گوشی و ساعت و این چیزها تنظیم نمیکنم.اگه خودت بیدارم کنی میخونم وگرنه نمیخونم. انصافا هم خدا مرام به خرج داد و از اون شب قبل اذان صبح بیدارم میکنه.حالا گفتن نداره ولی منم نامردی نکردم و هرشب نمازشب خوندم. خداروشکر مامان موقع صبحانه دیگه حرفی از خواستگاری نگفت. با بسم الله وارد دانشگاه شدم.گفتم: _خدایا امروز هم خودت بخیرکن.چند قدم رفتم که آقایی از پشت سر صدام کرد -خانم روشن توی دلم گفتم خدایا،داشتیم؟!! برگشتم.سرم بالا بود ولی نگاهش نمیکردم. گفتم:بفرمایید. -امروز کلاس استاد شمس تشریف میبرید؟ -بله -میشه امروز باهاشون بحث نکنید؟! -شما هم دانشجوی همون کلاس هستید؟ -بله -پس میدونید کسی که بحث رو شروع میکنه من نیستم. -شما ادامه ندید. -من نمیتونم در برابر افکار اشتباهی که به خورد دانشجوها میدن بی تفاوت باشم. -افکار هرکسی به خودش مربوطه. -تا وقتی به زبان نیاورده یا به عمل اجتماعی تبدیل نشده به خودش مربوطه. -شما عقاید خودتو محکم بچسب چکار به عقاید بقیه دارید؟ -عقاید من بهم اجازه نمیده دربرابر کسی که میخواد بقیه رو گمراه کنه ،ساکت باشم. -شما چرا فکر میکنید هرکسی مثل شما فکر نکنه گمراهه؟ -ایشون افکار خودشونو میگن،منم عقاید خودمو میگم.تشخیص درست و نادرست با بقیه..من دیگه باید برم.کلاسم دیر شده. اجازه ی حرف دیگه ای بهش ندادم و رفتم.اما متوجه شدم همونجا ایستاده و به رفتن من نگاه میکنه. خداجون خودت عاقبت امروز رو بخیر کن. ریحانه توی راهرو ایستاده بود.تا منو دید اومد سمتم.بعد احوالپرسی گفتم: _چرا کلاس نرفتی؟ -استاد شمس پیغام داده تو نری کلاسش. لبخند زدم و دستشو گرفتم که بریم کلاس.باترس گفت: _زهرا دیوونه شدی؟!برای چی میری کلاس؟! -چون دلیلی برای نرفتن وجود نداره. میخواست چیزی بگه که... صدای استاد شمس از پشت سرمون اومد.تامنو دید گفت: _شما اجازه نداری بری کلاس. گفتم:به چه دلیلی استاد؟ -وقت بچه های کلاس رو تلف میکنی. -استاد این کلاس شماست.من اومدم اینجا شما به من برنامه نویسی آموزش بدید.پس کسیکه تو این کلاس صحبت میکنه قاعدتا شمایید. -پس سکوت میکنی و هیچ حرفی نمیزنی. -تا وقتی موضوع راجع به برنامه نویسی کامپوتر باشه،باشه. دانشجو های کلاس های دیگه هم جمع شده بودن.استاد شمس با پوزخند وارد کلاس شد. 🍁نویسنده بانومهدی‌یار منتظرقائم🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ╔══════🌹🕊══════╗
سه پارت تقدیم به نگاهتون✨🌸
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰❁⊱ــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ -آقای امام حسین! حقیقتاً من اونجایی دلم شکست که گفتن: کربلا نرفته چه داند فراق یعنی چه💔🥺 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰❁⊱ــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ‹
اگر رمان مذهبی یا کتابی مدنظرتون بود ناشناس بگید بعد رمان 💗هر چی تو بخوای 💗 اگه بتون براتون میزارم🙃 https://harfeto.timefriend.net/16878861464774
رئیس‌جمهور فرانسه در پی ناآرامی‌‌های ۲ شب گذشته در اعتراض به قتل یک نوجوان به دست پلیس، با وزرای ارشد خود جلسه بحران تشکیل داد. خوبه الان وزارت خارجه ایران یه بیانیه بده و از دولت فرانسه درخواست کنه پلیس دست از خشونت برداره و حقوق شهروندان رو زیر پا نگذاره و حق اعتراض شهروندان رو به رسمیت بشناسه. ضمنا لباس شخصی‌ها رو هم از صحنه بیرون کنه و اینترنت رو هم قطع نکنه. البته بخاطر اقدامی که علیه منافقین کرد درخواست برکناری مکرون رو نداریم. !! |
💠 بزرگی‌میگفت: "شڪ‌نڪن‌وقتی‌بہ‌یہ‌شہـید فڪر‌ڪردی،چند‌لحظہ‌قبلش،، همون‌شهید‌ داشتہ‌بہ‌تو‌فکر‌میکرده!" 🔺امروز به کدوم شهید فکر کردی؟؟
-غم‌عشـق‌تومراکشـت؛ولی‌حرفـی‌نیسـت عمردرعشق‌توخوب‌اسـت‌به‌پایان‌برسـد💛 ﴿-مَنْ‌یمُتْ‌یرَنِی…﴾ -●صلیٰ‌الله‌علیک‌یاامیرالمؤمنین‌علی﴿؏﴾
اگرخواستیدخودتان‌را"محک"بزنید... بہ"نمازصبحتان"نگاھ‌ڪنید!" ازمیزان"سنگینے"و "سخت بودن"نمازصبح‌مۍتوان‌فهمید چقدر"شیطان"سوارومسلط‌برانسان‌است!-
بچہ‌ڪہ‌بودیم؛ تَرسـمون‌این‌بود‌ڪہ‌توحَرم‌گم‌بشیم امّاحالا‌شُده‌آرزو'!💔🖐🏽
🇮🇷 وقت لبیڪ که شد ؛ اسماعیل ها را به قربانگاه فرستادند ، هاجرهاے زمانه ...
"‏أكثر حقيقة مُريحة في التاريخ : الله ينظرُ إلى قلبک"🫀🌱 دلگرم کننده ‌ترین حقیقت تاریخ.. خدا حواسش به قلبت هست :)!🥲💙 ‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ☁️ ╔══════🌹🕊══════╗
مخصوصا دخترا لطفا بخونید داداشم منو دید تو خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام.. خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه.. نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند بعد از نماز گفت بیا اینجا خیلی ترسیده بودم گفت آبجی بشین نشستم بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه آخه غیرت الله میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته! میدونی چرا امام حسن زود پیر شد بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم 󾍀 سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن.. اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم... سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش... سربند یا فاطمه الزهرا.س.. 󾬢󾬢 حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر رو میبینم... اشکم جاری میشه.. پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که.... 󾀿..یا زهرا.س󾀿 مطمئناً شيطون نميذاره اين پستو کپي کني. امروز می خواهیم تاآخرشب حداقل2میلیون نفر به امام حسين(ع) سلام بفرستند. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اصحاب الحسین