eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر به جام فلزی ضربه ای وارد شود، مدتها ارتعاش خواهد داشت، ولی اگر جام را با دست بگیریم و ضربه ای به آن وارد کنیم، دیگر ارتعاشی نخواهد داشت. انسانی که تکیه گاهی ندارد و خدا او را نگرفته است، با یک ضربه آرامش خود را از دست داده و تا مدت‌ها مضطرب، سردرگم و حیران خواهد ماند. اما کسی که متکی به خداست و دلش به او آرام شده و خدا او را گرفته، در مقابل ضربات، مضطرب نخواهد شد و آرامش خود را حفظ خواهد کرد. (آیت الله حائری شیرازی) 📚 @dastanak_ir 👈💯
🦠 جان‌باختگان ۸۷ نفر | مبتلایان جدید ۵۹۱۷ نفر 🔴 ۱۰ شهر در وضعیت قرمز 🟠 ۲۳ شهر در وضعیت نارنجی 🟡 ۱۶۳ شهر در وضعیت زرد 🔵 ۲۵۲ شهر در وضعیت آبی 🔴 ۱۰ شهر قرمز کشور در استان مازندران و شامل آمل، بابل، تنکابن، جویبار، رامسر، ساری، سوادکوه، فریدونکنار، قائمشهر و نکا است. 🕝 #خبر #کرونا 📚 @dastanak_ir 👈💯
حکایت ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺑﻰ ! ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻠﺎﻛﻮﺧﺎﻥ ﻣﻐﻮﻝ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ ﻋﺎﻟﻤﻰ ﺍﺯ ﺩﺭﺑﺎﺭیان ﺭﻭﻯ ﺭشک ﻭ ﺣﺴﺪ ﺑﻪ ﻫﻠﺎﻛﻮﺧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻗﺒﺮ، ﻧﻜﻴﺮ ﻭ ﻣﻨﻜﺮ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺳﺆ ﺍﻝ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﺑﻰ ﺳﻮﺍﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺮﺭﺷﺘﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﻧﺼﻴﺮﺍﻟﺪّﻳﻦ ﻃﻮﺳﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻭ ﻛﻨﻰ ﻛﻪ ﺑﺠﺎﻯ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻜﻴﺮ ﻭ ﻣﻨﻜﺮ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﻳﺪ! خواﺟﻪ ﻧﺼﻴﺮ ﻛﻪ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﺗﺮﻓﻨﺪ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺭﺍ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻓﻮﺭﺍً ﺑﻪ ﻫﻠﺎﻛﻮﺧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻣّﺎ ﺳﺆ ﺍﻝ ﻧﻜﻴﺮ ﻭ ﻣﻨﻜﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺳﺆ ﺍﻝ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﺆ ﺍﻟﺎﺕ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻮﻳﺪ! ﭘﺲ ﻫﻠﺎﻛﻮﺧﺎﻥ ﻣﻐﻮﻝ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻛﺮﺩ!!! #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺داستان عجیب استاد دانشگاه ۴۳ ساله ای که ۲۱ سالگی باسواد شد! ▪️جنگ و سختی هایش باعث شد از ۸ سالگی بزرگ شوم ▫️۱۴ سالگی ازدواج کرده و بچه دار شدم و ۲۱ سالگی تازه درس خواندن را شروع کردم... ▪️دانشجویانم باحضورم در « فرمول یک » تازه می فهمند استادشان تا ۲۱ سالگی سواد نداشته 📚 @dastanak_ir 👈💯
شهید محمدحسین یوسف‌ الهی یکی از دوستان و همرزمان نزدیک شهید سلیمانی بود که طبق وصیتش او را در جوار این شهید در گلزار شهدای کرمان به خاک سپردند. سردار شهید سپهبد سلیمانی در خاطراتش با این شهید بزرگوار می‌گوید: یک روز با حسین به سمت آبادان می‌رفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کار‌های قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود و از طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود. من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچکدام آن‌طور که باید موفقیت‌آمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمی‌دهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید می‌دانم موفق بشویم. گفت: اتفاقاً ما در این کار موفق و پیروزیم. گفتم: حسین دیوانه شده‌ای. در عملیات‌هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلاً وضع فرق می‌کنه و از همه سخت‌تر است، موفق می‌شویم! حسین خنده‌ای کرد و با همان تکه‌کلام همیشگی‌اش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می‌گویم که ما در این عملیات پیروزیم. می‌دانستم که او بی‌حساب حرفی را نمی‌زند. حتماً از طریقی به چیزی که می‌گوید ایمان و اطمینان دارد. گفتم: یعنی چه از کجا می‌گویی؟ گفت: بالأخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب(س). دوباره سؤال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چه‌کار داری؟ فقط بدان بی بی گفت که شما در این عملیات پیروز خواهید شد و من به همین دلیل می‌گویم که قطعاً موفق می‌شویم. هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود. همان طور که گفتم همیشه به حرفی که می‌زد ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود؛ و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
روزی پسری چراغ جادو پیدا میکند غول چراغ جادو از او می خواهد که يک آرزو کند تا براورده اش کند. ولی پدر آن پسر فقير است و مادرش نابينا و خواهرش بچه دار نمی شود. سوال: پسر چگونه با يک آرزو همه ی مشکلات خانواده اش را حل کند؟ توجه: آرزو نبايد کلی باشد يعنی آرزو کند که آرزوی همه براورده شود و غيره. راهنمايی: آرزوی پسر بايد اتفاقی باشد که در آينده قرار است رخ دهد. تا لحظاتی دیگر در ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
محتوای کتابی که در کودک شادی ایجاد کند و یا پایان خوشایند و مسرت بخشی داشته باشد، بیشتر مورد توجه کودک است. بنابراین قهرمان داستان کتاب کودک نباید بمیرد، مغلوب شود و یا مرتکب اشتباه جبران ناپذیری گردد، زیرا کودک به قهرمان داستان علاقه مند است و خود را جای او می گذارد و حاضر نیست شکست، مرگ و خطای جبران ناپذیر او را به چشم ببیند. 📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشمندان علوم پزشکی آمریکا اعلام کردند خواندن نماز تاثیری مثبت بر ستون فقرات و دستگاه گردش خون دارد و درد کمر را کاهش می‌دهد. طرز صحیح قرار گرفتن در سجده و قرار گرفتن صحیح زوایای پشت و زانوان، به رفع کمردرد کمک می کند. در هنگام سجده خونرسانی به دیسک و نخاع تسهیل می‌شود و سجده دقیقا همان ورزش خاصی است که به بیماران درگیر بیماری‌های مرتبط توصیه می‌شود تا باعث خونرسانی به دیسک و نخاع آنها شود. خب! غربزده‌هایی که می‌گفتن اسلام دین ۱۴۰۰ سال قبل هست، کجای مجلس نشستن😂 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ فاکس نیوز: 📍آخرین شلیک ایران به ترامپ و شلیک هشدار برای بایدن...! 📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامه حسن زاده آملی: خودتان را ارزان نفروشید عاقبتتون ختم به شهادت 📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 رهبر انقلاب بعد از منبر آقای رفیعی به وی چه تذکری دادند؟! 📚 @dastanak_ir 👈💯
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
#داستان_خیر_و_شر یکی از داستان‌های حکیم نظامی گنجه ای در هفت پیکر است. مرحوم مهدی آذر یزدی آن‌را به
ادامه ۲. خیر و شر و مسافرت 🆔 @dastanak_ir «شر» همینکه «خیر» را دید گفت: – اوه، آقای «خیر»، رسیدم به خیر، کجا می خواهی بروی؟ «خیر» گفت: می بینم که تو هم بار و بندیل خود را بسته ای! «شر» گفت: من هم از این شهر خسته شدم، می خواهم بروم بک جای خوبی. اما تو چکار می خواهی بکنی؟ «خیر» گفت: می روم ببینم چه می شود؛ مرا روزی هست و خواهد رسید. «شر» گفت: مبارک است، ولی من می خواهم اول به شهر «جابلقا» بروم، آنجا همه چیز هست و از همه جا بهتر است. «خیر» گفت: اسمش را شنیده ام. «شر» گفت: شنیدن کی بود مانند دیدن؟ من آنجا را دیده ام، آنجا هر چه دلت بخواهد پیدا می شود، آنجا مردم شب و روز خوش گذرانی می کنند، هر که آنجا باشد می تواند همیشه خوش و خوب باشد. «خیر» جواب داد: نمی دانم، همه جا خوب و بد هست، ولی من می گویم آدم خودش باید خوب باشد، من دنبال خوش گذرانی نمی روم می روم دیگران را ببینم، دنیای خدا را ببینم «شر» گفت: تو همیشه اینطور بودی «خیر»، بد هم که ندیدی، خوب، حالا هم من همراه تو هستم، هر جایی می خواهی برویم ولی «جابلقا» را من می شناسم، بسیار شهر خوبی است. – بسیار خوب، حالا هم داریم می رویم، جابلقا نباشد جابلسا باشد. «شر» و «خیر» همراه شدند و از هر دری صحبت می کردند «شر» خوشحال بود که «خیر» را همراهی می کند ولی «خیر» برایش بی تفاوت بود، کمتر با مردم جوشیده بود و همه را مثل خودش می دانست و تا وقتی از کسی بدی ندیده بود او را آدم خوب حساب می کرد. «خیر» و «شر» با هم رفتند تا از آبادی دور شدند و رفتند تا شب شد. راهی در پیش داشتند که «شر» آن را بیشتر می شناخت، پیش از آن رفته بود و دیده بود. «شر» خیلی جاها رفته بود و در ولگردی هایش خیلی چیزها دیده بود اما «خیر» تجربه سفر نداشت به خدا توکل داشت وخوبی را سرمایه بزرگ زندگی می دانست. تا شب به هیچ آبادی نرسیده بودند. ناچار در صحرا از سنگ و خاک پشت های دایره وار درست کردند و در میان آن منزل کردند. 🆔 @dastanak_ir «خیر» کوله بار خود را باز کرد، نانی و خورشی و مشک آبی در آورد و باهم شام خوردند و خوابیدند و سفیده صبح حرکت کردند. یکی دو روز گذشت و بیابان تمام شدنی نبود و هوا گرم بود. هرجا می نشستند و می ماندند «خیر» سفره خود را پهن می کرد و نان و آب و خورشی که داشت می خوردند، «شر» هم گاه گاه نانی بر سفره می گذاشت ولی همانطور که «خیر» دو دانه جواهر خود را در کوله بارش پنهان کرده بود «شر» هم یک مشک آب در کوله پشتی داشت که هیچ وقت از آن حرفی نمی زد. یک هفته گذشت و دو رفیق همچنان می رفتند و نان و آب و خورشی که «خیر» همراه آورده بود تمام شد. «شر» خبر داشت که در آن روزها به آب نمی رسند و «خیر» خیال می کرد که به آب می رسند و ظرف آب را پر می کنند. اما روزی که «خیر» دیگر از خوردنی چیزی نداشت، «شر» بنای نارفیقی را گذاشت و به «خیر» گفت: – هفت روز راه آمده ایم و بیش از این راه در پیش است و از خوردنی هیچ چیز در این بیابان پیدا نمی شود. برای اینکه از گرسنگی تلف نشویم و به مقصد برسیم باید در خوراک صرفه جویی کنیم. «خیر» این را قبول داشت و صبر بسیار داشت. تا ممکن بود غذا نمی خورد و از گرسنگی و تشنگی حرفی نمی زد و از مشک آبی که «شر» در انبان خود پنهان کرده بود خبر نداشت. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
⚠️ ✍️ در جوانی اسبی داشتم، وقتی سوار بر آن از کنار دیواری عبور می‌کردیم وسایه‌ی خودش را روی دیوار می‌دید خیال می‌کرد اسب دیگری است خرناس می‌کشید وسعی ‌می‌کرد ‌ازآن‌ جلوبزند هر چه تند می‌رفـت، می‌دید هنوز ازسایه‌اش جلو نیفتاده، باز به سرعتش اضافه می‌کرد تا حدی که اگر این جریان ادامه می‌یافت، مرا به کشتن می‌داد. اما دیوار تمام میشد، سایه‌اش از بین می‌رفت و آرام می‌گرفت. در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت(که مرکب توست)می‌خواهد از آنها جلو بزند و اگر از چشم‌ و هم‌ چشمی با دیگران بازش نداری تو را به نابودی می‌کِشد ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
آخرین سلاح رسانه‌ای دشمن 🔹 تمسخر آخرین سلاح رسانه‌ای دشمن برای حمله به نقاط قوت ماست. ✔️ اگه دیدید عده‌ای شروع کردن به مسخره کردن دستاوردها و توانمندی‌های کشورمون، بفهمید که خیلی عالی کار کردیم و بهانه‌ای ندارن و از روی ناچاری دارن مسخره می‌کنن. 🔹 مسخره کردن یه ویژگی جالب داره. اینکه هر چیزی رو میشه مسخره کرد؛ جدای از اینکه سوژه‌تون چی باشه. 🔹 مثلا خیلی راحت میشه یه تابلوی نقاشی رو که بسیار حرفه‌ای کشیده شده، مسخره کرد، دقیقا به همون راحتی که میشه یه نقاشی مبتدی و ناشیانه رو مسخره کرد. 👈🏼 چون اساسا تمسخر بر پایه استدلال نیست، هدف مسخره‌کننده، عیب‌‌یابی، انتقاد یا روشنگری نیست. 🔹 مسخره‌کننده، مسخره می‌کنه چون کار دیگه‌ای جز تمسخر ازش بر نمیاد. و در برابر کار شما، حرف حساب نداره. ✅ هر وقت دیدید عده‌ای ما رو مسخره میکنن، حالا برای دستاوردهای ما یا اندیشه‌‌های ما یا هر چیز دیگه‌... به احتمال زیاد، ما کارمونو درست انجام دادیم و دقیقا زدیم به هدف و دشمن داره حسابی میسوزه. بدونید که پشت پوزخندهاش، آتشفشانی از عصبانیت نهفته. 👊🏼 کور بشه هر کی نمیتونه سربلندی و پیشرفت ایران رو ببینه. از ضدانقلاب گرفته تا اپوزیسیون و سلطنت‌طلب و منافق و حتی اونی که خودشو خودی جا میزنه ولی چشم نداره پیشرفت این مملکتو ببینه. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
▫️                      ﷽ بعضی آدمها ، انگار چوب اند… تا عصبانی می شوند، آتش میگیرند، و همه جا را دودآلود میکنند، همه جا را تیره و تار میکنند، اشک آدم را جاری می کنند. ولی بعضیها این طور نیستند؛ مثل عودند. وقتی یک حرف میزنی که ناراحت میشوند، و آتش میگیرند، بوی جوانمردی و انصاف میدهند ، و هرگز نامردی نمیکنند. این است که «هر کس را میخواهی بشناسی، در وقت عصبانیت، در وقت خشم بشناس.» ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
وضعیت استقرار نیروهای آمریکایی در کنگره 😂😂 📚 @dastanak_ir 👈💯
ترامپ قاتلِ قمارباز به زباله دان تاریخ پیوست ... حالا اوست و تقاص خونی پاکی که ریخته است 📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محصول کشور : ایالات متحده آمریکا ✅ تحلیلی کوتاه بر فیلم سینمایی هالیوودی «تبدیل شوندگان» در این فیلم آخرالزمانی نشان می‌دهد آمریکا کدخدای دنیا است و یکی از دشمنان اصلی تهدید کننده که آرامش دنیا را نظام جمهوری اسلامی ایران است. همچنین در این فیلم به مقدسات شیعیان همچون ائمه اطهار ع و امام زمان عج و پیامبر اسلام توهین می‌شود.... (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
در نزديکي روستاي ملا نصرالدين مکان مرتفعي بود که شبها باد مي وزيد و فوق العاده سرد مي شد. دوستان ملا به او گفتند: اگر بتواني يک شب تا صبح بدون آنکه از آتشي استفاده کني در آن تپه بماني، ما يک سور به تو مي دهيم و گرنه تو بايد يک مهماني مفصل به همه ما بدهي. ملا نصرالدين قبول کرد. شب به آنجا رفت و تا صبح به خود پيچيد و سرما را تحمل کرد و صبح که برگشت گفت: من برنده شدم و بايد به من سور دهيد. گفتند يعني از هيچ آتشي استفاده نکردي؟ ملا گفت: نه! نزديک ترين شعله به من در يکي از دهات اطراف بود که گويا شمعي در آنجا روشن بود. دوستان گفتند: همان آتش تو را گرم کرده و بنابراين شرط را باختي و بايد مهماني بدهي. ملا نصرالدين قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بياييد. دوستان يکي يکي آمدند اما نشاني از ناهار نبود. گفتند: انگار نهاري در کار نيست. ملا نصرالدين گفت: چرا ولي هنوز آماده نشده، دو سه ساعت ديگر هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا نصرالدين گفت: آب هنوز جوش نيامده که برنج را درونش بريزم. دوستانش به آشپزخانه رفتند ببيننند چگونه آب به جوش نمي آيد. ديدند ملا نصرالدين يک ديگ بزرگ به طاق آويزان کرده دو متر پايين تر يک شمع کوچک زير ديگ نهاده. گفتند: ملا اين شمع کوچک نمي تواند از فاصله دو متري ديگ به اين بزرگي را گرم کند. ملا نصرالدين گقت: چطور از فاصله چند کيلومتري مي توانست مرا روي تپه گرم کند، شما هم بنشينيد تا آب جوش بيايد و غذا آماده شود. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
📚داستانک از شہید نور محمدۍ✨ باران تندی می‌بارید، هر کس دنبال یک سر پناه می‌گشت.🌧️ بعضی ها پتو ها را کشیده بودند روی سرشون که بارون خیسشون نکنه، اما اون داشت اسلحه ها را جمع می‌کرد از زیر بارون؛ پتوی خودش را کشید روی همه ی اسلحه ها تا زنگ نزنه... می‌گفت:«بیت المال ارزش داره!..» ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
#یک_حدیث_ناب امام صادق(ع) روایت کردند که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: از کشتن زنبور عسل، مورچه، قورباغه، گنجشک، شانه به سر و پرستو بپرهیزید. #حقوق_حیوانات ادامه در مطلب بعد👇 📚 @dastanak_ir 👈💯
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
#یک_حدیث_ناب امام صادق(ع) روایت کردند که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: از کشتن زنبور عسل، مورچه، قورباغه
امام صادق(ع) روایت کردند که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: از کشتن زنبور عسل، مورچه، قورباغه، گنجشک، شانه به سر و پرستو بپرهیزید. زنبور عسل را به این سبب که پاکیزه می‌خورد و پاکیزه پس می‌دهد، حیوانی است که خدای ارجمند به او وحی کرد و حیوانی است نه از جن و نه در شمار انسان. مورچه به این دلیل که مردم در روزگار حضرت سلیمان‌ بن‌ داوود(ع) به قحطی گرفتار شدند، پس هنگامی که به سوی نماز باران خواهی می‌رفتند، مورچه‌ای را دیدند که روی دو پای خود ایستاده دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرده و می‌گوید: "خدایا، ما آفریده‌ای از آفریدگان تو هستیم و از فضل تو بی‌نیاز نیستیم، ما را از نزد خود روزی ده و ما را به گناهان کم‌خردان آدمی زادگان بازخواست منما." پس سلیمان به مردم گفت: به خانه‌هایتان برگردید که همانا خدای فرازمند بر اثر دعای دیگران به شما آب داد. قورباغه بدین رو بود که چون بر ابراهیم(ع) آتش برافروختند، همه جانداران زمین به خدای بزرگ و ارجمند شکایت کردند و از او خواهش کردند که بر آتش آب بریزند، خدا به هیچ یک از آنان اجازه نداد مگر قورباغه که دو سوم پیکر قورباغه در انجام این کار سوخت و تنها یک سوم از پیکرش سالم ماند. شانه به سر (هدهد) به این دلیل بود که او راهنمای سلیمان(ع) به کشور بلقیس بود. گنجشک به این دلیل که یک ماه راهنمای حضرت آدم(ع) از سرزمین سراندیب به سرزمین جده بود. و اما پرستو به این سبب که گردش او در آسمان به دلیل اندوه خوردن بر ستم‌هایی است که روا داشتند و عبادت او خواندن «سوره حمد» است و آیا نمی‌بینید که او می‌گوید: «ولااضالین». منبع: الخصال المحمودة والمذمومة(صفات پسندیده و نکوهیده)، جلد 1، ص 448-451 نوشته شیخ صدوق(ره) ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
📸 پوستر معنی‌دار سایت رهبر انقلاب پس از خروج ترامپ از کاخ سفید 📚 @dastanak_ir 👈💯
🔰 مجموعه لوح | بت مقوایی 🔺️ رهبر انقلاب: شما وضع و حال بت بزرگ را امروز می‌بینید. این دموکراسی‌شان، افتضاح انتخاباتی‌شان، حقوق بشرشان، ارزشهایشان و اقتصاد فلجشان. این وضع امروزِ آمریکا است. ۹۹/۱۰/۱۹ 📚 @dastanak_ir 👈💯