eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
روزي حضرت موسي براي مناجات به كوه طور مي رفت و شيطان هم در پي او رفت. يكي از فرشتگان شيطان را نهيب زد و گفت: از دنبال موسي برگرد كه او كليم خداست مگر اميد داري كه بتواني او را بفريبي؟ شيطان گفت: آري. چنان كه پدر او حضرت آدم را به خوردن گندم فريفتم از موسي هم اميد دارم كه چنين شود حضرت موسي متوجه شد . شيطان گفت: اي موسي كليم مي خواهي تو را شش پند بياموزم؟ حضرت موسي فرمود: خير. من احتياج ندارم از من دور شو. جبرئيل نازل شد و گفت: ای موسی صبر کن و گوش بده ، او الان نمیخواهد که تو را فریب دهد . موسی ایستاد و فرمود هر چه میخواهی بگو ،شيطان گفت: آن شش پند اين است: اول : در وقت دادن صدقه به يادم باش و زود صدقه بده كه ممكن است زود پشيمانت كنم گرچه آن صدقه كم و كوچك باشد چون ممكن است همان صدقه كم تو را از هلاكت نجات دهد و از خطر حفظ نمايد. دوم : اي موسي با زن بيگانه و نامحرم خلوت نكن چون در آن صورت من نفر سوم هستم و تو را فريفته و به فتنه مي اندازم و وادار به زنا مي كنم. سوم : اي موسي در حال غضب به يادم باش زيرا در حال غضب تو را به امر خلاف وادار مي نمايم و آرزو مي كنم كه اولاد آدم غضب كند تا من مقصودم را عملي سازم. چهارم : چيزهايي كه خداوند ازآنها نهي كرده نزديك نشو چون هر كس به آنها نزديك شود من او را به حرام و گناه مي اندازم. پنجم : در دل خود فكر گناه وكار خلاف راه مده چون اگر من دلي را چرکین ديدم به طرف صاحبش دست دراز میکنم و او را اغوا میکنم ، تا آن کار خلاف را انجام دهد . ششم :تا خواست كه ششم را بگويد جبرئيل حضرت موسي(ع) را نهيب زد و فرمود: اي موسي حركت كن و گوش مده كه او مي خواهد در نصيحت ششم تو را بفريبد. لذا موسي حركت كرد و رفت. شيطان فرياد زد و گفت: واي بر من پنج موعظه را كه اساس كارم در آنها بود شنيد و رفت مي ترسم كه آنها را به ديگران بگويد و آنان هدايت شوند. من مي خواستم پس از پنج کلمه حق ، او را به دام اندازم و او و ديگران را فريب دهم ولي از دستم رفت. 📚 @dastanak_ir
📖 حجت السلام والمسلمین قرائتی نقل می‌کند: توفیقی بود که چندین روز عاشورا کربلا بودم. روز عاشورا مردم کربلا عزاداری خود را زود تمام کرده و به استقبال  میروند. من علمای زیادی را دیدم که پابرهنه در این هیئت شرکت کرده و به سر و سینه می زدند ، از جمله شهید محراب . از ایشان سوال کردم راز این قصه چیست؟ فرمود: که از علمای بزرگ نجف بود، برای زیارت به کربلا آمده بودند. در مسیر راه حرم، به تماشای هیئت عزادارای طویریج می ایستد. ناگهان مردم می بینند سید بحرالعلوم عبا و عمّامه را به کناری گذارده و به داخل جمعیت رفته و یا حسین! یا حسین می کند. طلبه ها می روند آقا را از داخل جمعیت نجات دهند تا زیر دست و پا له نشود؛ امّا اجازه نمی دهند. بعد از عزاداری می بینند سید در آستانه غش کردن است، علّت این حرکت را می پرسند؟ سید می‌گوید: همین که مشغول تماشای هیئت بودم، علیه السلام را دیدم که با پای برهنه و سر بدون عمامه ، در میان عزاداران به سر و سینه می زند، من شرم کردم که تماشاچی باشم. 📚 @DasTanaK_ir
‍ ▪️علامةامینی شب عاشورا برای امام زمان(عج) صدقه کنار می‌گذاشتند ومی‌گفتند: امشب قلب آن‌ حضرت در فشار است صدقه ودعا برای امام زمان فراموش نشود. در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان‌جا سرها بریده بینی بی‌ جرم و بی جنایت ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
‍ ▪️امام حسین علیه السلام: ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را و خوابیدن خوذ را در قبرت و ایستادن و لیستادن خود در برابر خدا را در حالی که اعضلیت علیه تو شهادت می‌دهند. ارشاد القلوب ، ج1 ، ص 29 ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
‍ ▪️اینفوگرافیک/وقایع صبح تا غروب روز عاشورا ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
‌ ‌یک روز چشم وا می کنی و می بینی همه ی فصل ها و ماه ها و روزها برایت شبیه به هم اند . در پنج شنبه همان احساسی را داری که در شنبه داری و غروب دوشنبه برایت با غروب جمعه ، هیچ فرقی ندارد ! بهار ، فقط بهار است و پاییز ، فقط پاییز ... دیگر زیباییِ گلها ، تو را به وجد نمی آورَد ، خِش خشِ برگ ها تو را یادِ کسی نمی اندازد و جدول های کنار خیابان را که می بینی ؛ به سرت هوای قدم زدن و دیوانگی نمی زند ! تنهاییِ پروانه ها دلت را نمی لرزانَد ، مقصد قاصدک ها برایت مهم نیست و دنبالِ شجره نامه ی جیرجیرک ها نمی گردی ! یک روز چشم وا می کنی و می بینی که زندگی را بیش از اندازه جدی گرفته ای و تمام تلاشی که می کنی برای زنده ماندن است ، نه زندگی کردن ! از یک جایی به بعد ، همه چیزِ جهان برایت تکراریست ، نه اشتیاقی برای عاشقِ کسی شدن داری و نه انگیزه ای برای عاشقانه با کسی حرف زدن ! تمام زندگی ات طبق فرمول یکنواختِ منطق ، پیش می رود و دیگر هیچ آرزوی عجیبی در سرت نداری ... آدم ها لابه لای مشکلات و سختی ها بزرگ می شوند اما بدان که آن روز ، تو بزرگ نشده ای ! فقط کودک بلند پرواز درونت را کشته ای ... بزرگ شدن اینقدرها ترسناک نیست ! 📚 @dastanak_ir
✨﷽✨ پندانه 🌼نماز خواندن دزد و کرامت خداوند ✍حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می‌اندیشید که دخترش را به چه کسی بدهد تا مناسب او باشد‌. در یکی از شب‌ها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد. از قضا آن شب یک دزد قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد. پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید. در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد. هنگامی که به دنبال اشیای مناسب می‌گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در را شنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کند. سربازان داخل شدند و او را در حال نماز دیدند، وزیر گفت: سبحان الله! چه شوقی دارد این جوان برای نماز ... و دزد از شدت ترس هر نمازی که تمام می‌کرد نماز دیگری را شروع می‌کرد. تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم بردند. وقتی حاکم تعریف دعاها و نمازهای جوان را از وزیر شنید، به او گفت: تو همان کسی هستی که مدت‌هاست دنبالش بودم و می‌خواستم دامادم باشد، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می‌آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ... جوان که این را شنید بهت‌زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی‌کرد، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت: خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی فقط با نماز شبی که از ترس آن را خواندم! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود، چه به من می‌دادی و اگر با ایمان و اخلاص می‌خواندم، هدیه‌ات چه بود ... 📚 @dastanak_ir
‍ علامه طباطبایی ره: اگر یاد خداوند که نقطه اصلی هرم آفرینش است، آرامش بخش نباشد، مطمئن باش مخلوقات او آرامش بخش نخواهند بود، دنبال اوباش و انقدر سرگردان نباش 📚 @dastanak_ir
❀ ﴾﷽﴿ ❀ ☀️صبح یعنی تپشِ قلبِ زمان، در هوسِ دیدنِ تــو که بیایی و زمین، گلشنِ اسرار شود ✨السلام علیک یااباصالح المهدی(عج)✨ 🍃 سلام. صبح جمعه‌تون بخیر امام حسين عليه السلام: إنَّ الناسَ عَبيدُ الدُّنيا و الدِّينُ لَعقٌ على ألسِنَتِهِم يَحوطُونَهُ ما دَرَّت مَعائشُهُم، فإذا مُحِّصُوا بالبلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ همانا مردمان بنده دنيايند و دين لقلقه زبان آنهاست و هر جا منافعشان [به وسيله دين ] بيشتر تأمين شود زبان مى چرخانند و چون به بلا آزموده شوند آنگاه دين داران اندك اند 🗓 جمعه 29 مردادماه 1400 11 محرم 1443 20 آگوست 2021 ‌ ⌛ 📚 @dastanak_ir
‍ معمولا آیت الله کشمیری ره در امور معنوی بیشتر به امیرالمومنین (ع) و حضرت اباعبدالله الحسین (ع) سفارش می کرد. می گفت قرآن بخوانید یا فلان ذکر را بگویید و به آنها هدیه کنید. در امور مادی هم به امام جواد (ع) ارجاع می دادند. 📚 @dastanak_ir
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت 1) ◾️ شام غریبان کربلا نخستین شب عزا خاندان پیامبر پس از شهادت سید الشهداء علیه السلام است.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.. ▪دیشب چه سالاری داشتند؟دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد؟امروز اما بدن مبارکشان بدون سر روی زمین است! چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المؤمنین علیه السلام... ▪️شب یازدهم شبی است که سر مطهر امام حسین علیه السلام در تنور منزل خولی بود در حالی که نورانیت آن سر فضا را روشن نموده بود. 🔴 عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند، و بر کشتگان خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد. وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رابر شتران بی جهاز سوار کردند . و امام سجاد علیه السلام را نیز با غل و زنحیر بر شتر سوار کردند. 🌅هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین علیه السلام افتاد ، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به ندبه برداشتند... 🔥عمر سعد به کوفه آمد .ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند. ■سپس سر مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود. ⚫️عصر روز یازدهم اهل بیت علیهم السلام را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند. نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند. 💐لذا آن بزرگواران داغدیده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند. 🔥هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد،و بسان فرمانده ای که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد... 📙ارشاد شیخ مفید ،ج2 📗در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی 📚 @dastanak_ir
‍ یکی از شاگردان آیت الله قاضی می فرمود: هنگامی که از مسجد کوفه، با عده ای از دوستانشان برای قدم زدن به اطراف مسجد بیرون می آیند، آیت الله قاضی برای آنان صحبت می نمود تا آن که به بلندی و تپه ای می رسند، در آنجا می نشینند، استاد صحبت با آنان را ادامه می دهد، در این هنگام، مارسیاه بزرگی به سوی جمعیت می آید، استاد با بی اعتنایی به سخن خود ادامه می دهد، ولی همراهان را وحشت فرا می گیرد، چون مار نزدیک می شود، استاد می فرماید: «مث باذن الله»، مار دیگر حرکت نمی کند. مرحوم قاضی پس از مدتی سخن گفتن همراه جمعیت به مسجد کوفه برمی گردند. بحرالعلوم رشتی، یکی از همراهان ایشان، وارد مسجد نمی شود و به بلندی بر می گردد تا حال مار را دریابد (بی آن که به کسی بگوید چون می رسد، مار را مرده می یابد، سپس برمی گردد. همین که چشم مرحوم قاضی به وی می افتد، می فرماید: رفتی، دیدی و اطمینان یافتی؟! 📚 @dastanak_ir
‍ آیت الله مجتهدی تهرانی ره: روزی آیت الله العظمی ملا علی همدانی_رضوان الله علیه_ در مشهد بر آیت الله العظمی میلانی_نور الله قبره الشریف_ وارد می شوند. 🔹در آن جا علامه طباطبایی_اعلی الله مقامه الشریف_ صاحب تفسیر المیزان حضور داشتند. 🔹مدت یک ماه بین علامه طباطبایی و آخوند ملا علی همدانی، مناظرات عالمانه و حکیمانه واقع می شود. 🔹از علامه طباطبایی پرسیدند: آخوند را چگونه دیده اید؟ فرمودند: جا دارد که مردم از اطراف و اکناف و نقاط دور دست به همدان به قصد زیارت آقای آخوند بیایند. 🔹بعد از مدتی از آخوند پرسیدند: علامه طباطبایی را چگونه دیده اید؟ فرمودند: مدتی بود که من دعایی را می خواندم که درباره آن دعا آمده بود: هرکس این دعا را بخواند،خداوند متعال گنجی را نصیب او می کند، معلوم شد که دعای من مستحاب شده و آن گنج آقای طباطبایی است که در این مدت نصیب من شده بود. 📚 @dastanak_ir
‌ ‌ ‏تو سختی های زندگی مثل سازمان ملل باشین ابراز تاسف کنید ولی خودتون رو درگیر جزئیات نکنید. ‌ ‌ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✳️منتظران ظهور ⚫به شب عاشورا نگویید شب عزیز! ✔️در زبان عامه مردم مرسوم است که می گویند شب عاشورا شب عزیزی است! از این کلمه اجتناب کنید. 🔴شبی که در فردای آن اولیای خدا رابه خاک و خون می کشند چطور می شود گفت شب عزیز؟! ▪️بگویید شب بزرگی است. شبی است که عظمت این ماجرا از عقول ما خارج است. این نهضت ، نهضت بسیار بزرگی بوده که اگر نبود دیگر اثری از لااله الا الله باقی نمانده بود. 🔰بدانید کتب ما ، علمای ما و دانشمندان ما همه از برکت نهضت امام حسین علیه السلام است. یزید می خواست با کشتن سیدالشهدا در دانشگاه دین را ببندند ولی امام حسین (علیه السلام) با خون خود و عزیزانش این در را بازکردند. ✳️در فضای خفقان مدینه فردی می گوید رفتم خدمت سیدالساجدین(علیه السلام) عرض کردم : یابن رسول الله کیف اصبحت؟چگونه صبح کردید؟ 🏴جواب خیلی تلخ است .برای این جمله امام سجاد باید خون گریست. 🌹حضرت فرمودند :« اصبحنا خائفین برسول الله... 🔶صبح کردیم در حالی که به خاطر انتساب به رسول خدا امنیت نداریم... ولی بقیه مسلمین در امنیت به سر می برند» ⚡️انتساب به پیامبر مثل گناه بوده. اما در آن اختناق مدینه حضرت نهضت علمی به راه انداختند و این نهضت را به حضرت باقر(علیه السلام) سپردند. 💥پس از شهادت امام باقر(علیه السلام) مدرسه به دست امام صادق (علیه السلام) افتاد. آوازه علمی امام صادق در عالم پیچید به نحوی که از سراسر جهان برای کسب علم خدمت ایشان می رسیدند. 🌟 این مدرسه از عجایب علمی عالم است، مدرسه امام صادق(علیه السلام) جامع همه علوم بود. فلاسفه ، عرفا ، فقها ، کلامیون همه و همه گمشده خود را در این نهضت علمی امام صادق(علیه السلام) می یافتند. 🌹همه این برکات و معارف ثمره نهضت حضرت سید الشهدا بوده است. چقدر مدیون ابا عبدالله هستیم. هیچ کاری از دست ما جز همین گریه و عزادرای برنمی آید. خدا انشا الله به ما توفیق بدهد تا حد توانمان به این معارف عمل کنیم. ✨در زیارت اربعین داریم که می فرماید : امام حسین علیه السلام جان در کف نهاد که بندگان خدا را از جهالت و گمراهی نجات بدهد. 📙از فرمایشات استاد فاطمی نیا 📚 @dastanak_ir
عزیزی می‌گفت: با خودم حساب ڪردم دیدم از هشتادمیلیون ایرانی حداقل 50 میلیون نفر روزانه بیست بار از ڪرونا حرف میزنند یا میشنوند. فڪر ڪردم اگر هر ڪدام روزی بیست بار گفت و شنود ڪرونایی داشته باشند میشود روزی یڪ میلیارد😔 *با خودم گفتم اگه به جای ڪلمه ڪرونا هر ڪدام نام منجی عالم مولا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را تلفظ میڪردند چه می‌شد؟* حرفش خیلی به دلم نشست دیدم عجب دردی شده این دل مشغولی ڪرونا. با خودم فڪر ڪردم و گفتم:امام زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صاحب و مولای ماست. *خودش فرموده به واسطه من بلا از شما دور می‌شود.* *ای ڪاش بجای یڪ میلیارد ڪرونا گفتن، به نیت تعجیل در امرفرج امام زمان صلوات میفرستادیم* *اصلا بیایید با هم قراری بگذاریم هر جا اسم ڪرونا آمد، برای سلامتی و تعجیل در امر ظهور منجی عالم امام زمان صلوات بفرستیم امام معصوم ما هم بینهایت مهربان است و هم بینهایت ڪریم؛ خیالتان راحت زیر دِین ڪسی نمی ماند* *در نشر این پیام سهیم وکوشا باشید.* *🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤* *التماس دعا🤲🏻🤲🏻🤲🏻* 📚 @dastanak_ir
‍ عاقبت منفورترین چهره‌های واقعه کربلا... 📚 @dastanak_ir
‍ 📙 نقش اشرف در ترغیب شاه برای کودتا ▪️طرح اصلی کودتا با ورود کرمیت روزولت در 28 تیرماه به تهران کلید خورد. او که با گذرنامه جعلی به پایتخت آمده بود در تهران پنهان شد و اقدامات برای برگزاری کودتا را شروع کرد. همزمان زاهدی نیز از مجلس خارج و در تهران پنهان شد. ▪️شاه به صورت مستقیم وارد جریان کودتا نمی‌شد و چنانچه در کتاب سهراب یزدانی آمده است: برای اقناع او، یک افسر آمریکایی و نورمن دربی‌شایر در پاریس اشرف پهلوی را دیدند و بخشی از برنامه را با او در میان گذاشتند. ▪️ اشرف روز سوم مرداد وارد تهران شد و پنج روز بعد از کشور بیرون رفت. در آن فاصله با برادر خود ملاقات کرد، اما گویا توانست او را قانع کند در کودتا شرکت جوید. گزارش کامل را در لینک زیر بخوانید: https://www.cafetarikh.com/news/48486 ▪️منبع: کودتاهای ایران اثر سهراب یزدانی 📚 @DasTanaK_ir
‍ 📙شاهی که حتی به فرماندهان خود رحم نکرد ▪️از نظر رضاخان، فرماندهان وظیفه‌ای جز جنگیدن با مخالفان و شکست آنان نداشتند. در صورت شکست خوردن مجازاتی بزرگ پیش فرماندهان بود. ▪️«احمد امیراحمدی» در کتاب «خاطرات نخستین سپهبد ایران» سردار سپه یک مرتبه از من پرسید: هنگامی که از لرستان به تهران آمدید، چه مقدار از قوای لرستان را با خود آوردید؟ گفتم: پانزده سوار و یک آجودان با خود . رنگش برافروخته شد و پرسید: شاه بختی زنده است؟ آن افسرانی که تسلیم شدند، کدامشان اعدام گردیدند؟ ▪️من از تغییر قیافه سردار سپه دریافتم که آشفتگی خاطرش از این است که چرا با تغییر یک فرمانده، قوای خرم آباد دچار چنان شکستی شده و نمی‌خواهد که پیشرفت و پیروزی روی شخص دور بزند. در پاسخ گفتم: کسی مقصر نبود که دربند و حبسش نگاهدارم. ▪️او گفت: چگونه این طور قضاوت درباره کسانی که تسلیم اشرار شده‌اند می‌کنید؟ گناه سرتیپ شاه بختی و سایر افسرانی که خود را در محاصره انداخته یا تسلیم شده‌اند، ایجاب می‌کرد که تا حالا زنده نباشند. 📚 @DasTanaK_ir
⬛ آیت الله فقیه ایمانی به دیار باقی شتافت ▪️دقایقی قبل روح آیت الله سید کمال فقیه ایمانی، عالم اصفهانی به دیار باقی شتافت. ▪️آیت الله سید کمال فقیه ایمانی، متولد 1313 هـ.ش، از علمای مجاهد و خیّر اصفهان و از شاگردان امام خمینی بودند. 📚 @DasTanaK_ir
‍ ▪️"ارتش مدرن افغانستان" رو دیدید؟ ارتش مدرن رضاخان هم چند ساعته نیروی دریاییش نابود شد و 5 روز بعد هم ایران سه قسمت شد! حکومت های برساخته شبیه هم اند. 💬 سلمان معمار 💙 ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
⬛ آیت الله فقیه ایمانی به دیار باقی شتافت ▪️دقایقی قبل روح آیت الله سید کمال فقیه ایمانی، عالم اصفه
آیت الله سید کمال فقیه ایمانی (متولد ۱۳۱۳ هـ.ش)، از علمای مجاهد و خیّر اصفهان و از شاگردان امام خمینی است. ایشان منشاء خدمات و آثار بزرگ عمرانی، اجتماعی، فرهنگی و درمانی زیادی بوده است. آیت الله فقیه ایمانی به سفارش امام خمینی، پدید آورنده اولین تفسیر قرآن به زبان انگلیسی و روسی با عنوان «نورالقرآن فی تفسیر القرآن» می باشد. 🔹 ولادت و خاندان سید کمال فقیه ایمانی، در سال ۱۳۱۳ خورشیدی (برابر با ۱۳۵۳ قمری)، در خانواده ای روحانی در محله امام زاده اسماعیل اصفهان چشم به جهان گشود. پدر ایشان آیت الله حاج سید مصطفی فقیه ایمانی و پدر بزرگشان آیت الله حاج کاظم، از علمای بزرگ اصفهان بودند. 🔹تحصیلات و اساتید سید کمال فقیه ایمانی، پانزده ساله بود که وارد مدرسه جده بزرگ اصفهان شد؛ مدرسه ای که محل تحصیل و تدریس بسیاری از بزرگان و اعلام بود. جامع المقدمات را نزد آقای شیخ محمدحسن نجف آبادی آموخت و مطوّل را زیر نظر آیت الله ادیب خواند. در همان مدرسه، حجره نشینی را تجربه کرد و در حجره پدر و دایی اش به تحصیل و زندگی طلبگی ادامه داد. در این میان، هم بحث هایی نیز برای خود پیدا کرد. آقای حاج احمد امامی و ابراهیم امینی، هم دوره ای و هم بحث های سید کمال بودند. سید کمال تحصیلات مغنی را در اصفهان گذراند و پس از کسب مقدمات در مدرسه جده، راه قم را در پیش گرفت. وی در همان ابتدای ورود به قم، به دارالشفا رفت و تتمه مغنی را نزد حاج شیخ مصطفی که اهل آذربایجان بود، گذراند و پس از آن شرح لمعه را نزد بزرگوارانی چون آقای خلیلی و باقری بهره برد. سید کمال چند سال اول را با برادر بزرگ تر خود در مدرسه دارالشفا هم حجره بود و بعد به مدرسه فیضیه رفت که با بزرگانی مثل احمدی گلپایگانی و شهید باهنر هم حجره شد. او در سال ۱۳۳۳ شمسی، لباس روحانیت را به تن کرد و به دیدار امام خمینی نیز رفت. امام او را در آغوش گرفت و این روز فرخنده و این اتفاق مبارک را به وی تبریک گفت، سپس فرمود: «از امروز تاج رسول الله بر سر شماست. مبادا در راه رفتن، خندیدن و حرکات خود کاری کنید که برای اسلام زیان بار باشد!». سید کمال در مدت تحصیل در حوزه، از محضر استادان دیگر نیز بهره برد و به مدرسه های گوناگون چون مدرسه حجتیه، فیضیه، دارالشفا و مدرسه خان رفت. همچنین، در محضر استادان بزرگواری چون آیت الله نوری همدانی، حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی، آیت الله مجاهدی تبریزی، آیت الله طباطبایی، آیت الله سلطانی و آیت الله مشکینی شاگردی کرد. مدارج علمی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و به مراتب بالا دست یافت. سید کمال پس از گذراندن سطح، به فراگرفتن درس خارج روآورد و توانست کتاب الزکوة را نزد آیت الله داماد و کتاب الصلوة رانزد آیت الله العظمی بروجردی به پایان برساند. وی همچنین، از درس خارج آیات عظام امام خمینی و آیت الله العظمی گلپایگانی بهره برد. 🔹تدریس و تبلیغ آیت الله فقیه ایمانی به علت فوت پدرش به اصفهان بازگشت و خدمات گسترده تبلیغی و علمی خود را آغاز نمود. ایشان در اصفهان، به تدریس و تربیت طالبان علوم دینی پرداخت و برای شروع تدریس، شرح لمعه را برگزید. پس از آن جلسه درس رسائل را برپا کرد و توانست مشتاقان زیادی را جذب کند. 🔹مبارزات سیاسی در روزهای حکومت ستمشاهی، آیت الله سید کمال فقیه ایمانی به شدت زیرنظر بود. ایشان وجوه شرعی را با اسم مستعار برای امام خمینی می فرستاد. مأموران ساواک که این مطلب را دریافته بودند، ادعا داشتند که ایشان در ظاهر نماینده آیت الله خویی است، ولی در عمل به سود امام کار می کند. امام نیز با واسطه آیت الله فقیه‌ایمانی برای آیت الله خادمی پیام ارسال می کردند. در یکی از این پیام ها، آیت الله فقیه ایمانی با منزل آیت الله خادمی تماس می گیرد و می گوید: «آقا از نجف تلفن کردند که اجازه بدهید نماز و منبر آزاد شود. الان دولت از خدا می خواهد منبر و نماز تعطیل باشد.» وی دعوت ساواک برای استقبال از شاه را به علت کسالت نپذیزفت و مورد غضب آن ها واقع شد. همچنین روزی که روزنامه اطلاعات مقاله توهین آمیزی درباره امام چاپ کرد، آیت الله فقیه ایمانی روحانیون اصفهان را فراخواند و آنها را از این رفتار زشت آگاه ساخت. سپس با محکوم کردن روزنامه تأکید کرد که باید حرمت مراجع حفظ شود و مسئولان باید به این امر رسیدگی گنند. آیت الله فقیه ایمانی درباره نحوه دستگیریشان توسط ساواک می گویند: «شب اول حکومت نظامی اصفهان که ماه رمضان هم بود وارد منزل بنده شدند، منزل حقیر مرکز فعالیت علماء اعلام و انقلابیون واقع شد و به دلیل همکاری با نهضت امام خمینی و رساندن پیام ایشان به مردم پس از مزاحمت زیاد نیروهای طاغوت مرا به مرکز نیروهای ارتش و نظامی بردند. دارد 📚 @DasTanaK_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
⬛ آیت الله فقیه ایمانی به دیار باقی شتافت ▪️دقایقی قبل روح آیت الله سید کمال فقیه ایمانی، عالم اصفه
از قبل دو روز بازداشت بودم سپس به زندان منتقل شدم تا بالاخره دادستان نظامی برای من حکم صادر کرد و اعلام نمود با توجه به اینکه منزل وی مرکز توطیه علیه شاه و نظام شاهنشاهی بوده و با آیت الله خمینی ارتباط دارد برای من تقاضای اعدام نمود». اما پس از چندی، با اعلام آزادی زندانیان سیاسی ایشان نیز از زندان آزاد شدند. 🔹فعالیتهای فرهنگی و عمرانی آیت الله حاج سید کمالی فقیه ایمانی منشا خدمات و اثرات بزرگ عمرانی، اجتماعی، فرهنگی و درمانی زیادی بوده اند. از جمله می توان به عناوین ذیل اشاره کرد: تهیه و تدوین «نورالقرآن فی تفسیر القرآن»: آیت الله فقیه ایمانی درباره سفارش امام خمینی جهت تفسیر انگلیسی قرآن می گوید: «... یک بار رفتم خدمت حضرت امام. فرمودند: «آقای فقیه علمای بزرگوار گذشته شاید غفلت کردند یا توجه خاصی نبوده که تفسیر قرآن به زبان انگلیسی و روسی نداریم. ترجمه داریم اما تفسیر نداریم. خواهش می کنم شما همه کارهای آخوندی را بگذار کنار و وارد این مرحله شو که این کار زنده شود.» من هم گفتم: چشم اطاعت می کنم.» گفتند: «هر کاری هم داری من در خدمتم.» گفتم: نه من فقط دعا می خواهم. دعا کنید که بتوانم. گفتند: «چند نفر هم به میدان آمدند اما عقب زدند. سفت و محکم برو جلو بلکه به حول و قوه خدا این کار انجام گرفت.» آمدم اصفهان و چند نفر از رفقا را جمع کردم. بنا شد فارسی این کار را خودم انتخاب کنم. از چند تفسیر سنی و شیعه گلچین می کردم. مواردی که رویش حساسیت بود را نمی آوردم. اخبار اهل بیت علیهم السلام از فریقین را هم چاشنی آن می کردم. آن گروه این را از من می گرفت و ترجمه می کرد. در زمان حیات امام سه جلدش بیرون آمد. باقی اش هم بیست جلد شد. آقا خیلی از این کار خوشحال بودند...؛ تفسیر در بیست جلد به انگلیسی منتشر شد و نسخه روسی هم چون حروف و صفحه اش را ریزتر گرفتند، هجده جلد شد...». تفسیر «نورالقرآن فی تفسیر القرآن» گلچینی از تفسیرهای گوناگون است که با چشم پوشی از اختلاف های لغوی و موارد اختلاف شیعه و سنی، مجموعه ای روان و قابل اعتماد را به مخاطبان عرضه کرده است. روزانه ۶۰ تا ۷۰ جلد تفسیر برای درخواست کنندگان فرستاده می شد، حتی برخی از کشورها نیز خود تصمیم به چاپ این کتاب گرفتند. همچنین، این کتاب در اینترنت نیز موجود و در اختیار علاقه مندان است. ایجاد کتابخانه بزرگ و با حجم زیادی از کتاب های ارزنده به نام کتابخانه امیرالمومنین علیه السلام و مرکز تحقیقات و پژوهشهای علمی تاسیس حوزه علمیه اصفهان به نام دارالحکمه باقر العلوم علیه السلام با گنجایش بیش از ۱۰۰۰ طلبه و پرداخت هزینه تحصیلی به طلاب علوم دینی پژوهش، چاپ و نشر کتابهای ارزشمند در این مرکز شیعه و فرستادن آنها به سراسر جهان تاسیس بیمارستان امام حسین علیه السلام و مرکز تخصصی بیماری های عفونی بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی کاظم علیه السلام بیمارستان زنان و زایمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) درمانگاه شهدا مدرسه حجتیه مشهد تاسیس صندوق جهیزیه سفرهای تبلیغی به خارج از کشور از جمله هلند، بلژیک، کویت، عراق، لبنان، بوسنی، پاکستان و… صندوق قرض الحسنه ساخت واحد های مسکونی برای طلاب روحشان شاد ...🤲🤲🤲 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✨﷽✨ 🏴بخشی از زيبایی های وقايع کربلا ...! ✿ زيباترین خواهش یک زن ↯ همراه کردن زهير با امام حسین (ع) توسط همسرش ✿ زيباترين بازگشت ↯ توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (ع) ✿ زيباترين وفاداری ↯ آب نخوردن حضرت اباالفضل (ع) در شط فرات ✿ زيباترين جنگ ↯ نبرد حضرت علی اکبر (ع) با دشمن ✿ زيباترين واکنش ↯ پرتاب کردن سر وهب توسط مادرش به طرف دشمن ✿ زيباترين پاسخ ↯ احلیٰ مِن الْعَسَل جناب قاسم ابن الحسن(ع) ✿ زيباترين هديه ↯ تقديم عون و محمد به امام حسين (ع) توسط مادرشان حضرت زينب (س) ✿ زيباترين نماز ↯ نماز ظهر عاشورا در زير باران تير ✿ زيباترين جان نثاری ↯ حائل قرار دادن دست ها، توسط عبدالله ابن الحسن (ع) و دفاع از عمو ✿ زيباترين سخنرانی ↯ سخنرانی امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) در کاخ ظلم 🔻از همه زيبايى ها زيباتر، جمله «ما رأيتُ إلّٰا جميلاً» که حضرت زينب (س) حيدر وار بيان کرد. وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب, چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم 📚 @dastanak_ir