هدایت شده از آقای تحلیلگر 🇮🇷✌️
سید حسن نصرالله: ما "در زمان و مکان مناسب" پاسخ نخواهیم داد برادران، در میدان جنگ پاسخ خواهیم داد و ان شاء الله این پاسخ در راه است.
چشم ها به میدان باشد.
صابون سازها با توان مضاعف وارد خواهند شد.
بوی صابون صهیونی به زودی خاورمیانه را بر خواهد داشت....
@mrtahlilgar1
هدایت شده از رونمای حضرت مهدی (سلام الله وصلواته علیه به عدد علمه)صلوات
مداحی_آنلاین_سلام_روزانه_به_امام_حسین_استاد_عالی.mp3
4.16M
.
❌ثواب سلام ها ی روزانه مون و هدیه کنیم به تمام انبیا واوصیاوشهداوبندگان خدا
و از اونها بخواهیم برای ظهور اعلیحضرت صلوات الله وسلامه علیه » دعا کنند
چراکه دعای اموات خیلی مستجابه
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصربحق الحسین علیه السلام
❣ثواب نشر، نذر آرامش و#تسکین دل حضرت حجت بن الحسن« سلام الله وصلواته علیه به عدد علمه »باهزارااان سلام ودرود وصلوات
آجرک الله یا صاحب الزمان
هدایت شده از یا مهدی
#مسائل_سیاسی_روز
#وقایع_آخرالزمان
🔴 #اول از همه #تحریک_جمهوری_آذربایجان برای #تمرکز_زدایی #ایران و #مشغول_کردن #ایران در مرزهای #شمالی کشور
🔴دوم #ترور_فرماندهان تاثیرگذار #محورمقاومت
🔴برای اینکه #زمین_بازی عوض بشه باید پای #ایران به این #جنگ باز بشه
اونوقت ما باید در #داخل با #دشمن بجنگیم
برای این کار، #اول اومدن #سیدرضی و تنی چند از #فرماندهان ما رو #ترور کردن تا #نظام رو #احساسی کنند تا #جواب بده و اونها هم #متعاقبا با ما وارد #جنگ بشن
🔴وقتی دیدن نتونستن #نظامیان ما رو رو #تحریک کنند ، حادثه دیروز رو رقم زدن
اونها میدونند که #حاج_قاسم به شدت برای #مردم_مهمه
و چون مردم #انتقام_سخت رو اونجور که باید #میدیدن ، #ندیدن ، در سالگرد این شهید بزرگوار این #حادثه #تروریستی رو #رقم زدن
الان #هیجانات حاصل از این جمله که #نظام نه #انتقام_سخت حاج قاسم رو گرفت و نه #جواب این #حادثه رو خواهد داد ، سعی میکنند مردم رو #تحریک کنند ، تا هم #تحقیر کنند و هم #نظام رو #تحت_فشار قرار #بدن تا پاسخ بده
🔴اولا #شک نکنید در #همین_سطح و از اون #بالاتر این #حادثه طی همین چند روز #آینده جواب داده خواهد شد
البته میدونم یه عده شاید اینو باور نکنند ولی خواهید دید
بنده برای خوش آمدن کسی #تحلیل نمیکنم
🔴فقط یک خواهش دارم ازتون میدونم که خاستار انتقامید این عالیه ، ولی #نظام رو تحت فشار قرار ندید تا مجبور بشه تو #پازل_دشمن پا بزاره
🔴مثل اون مردم #کوفه ک به اقا #امیرالمومنین علی علیه السلام #پافشاری کردن #قاتلان_عثمان رو #محاکمه کن...
🔴اینو بدونید انتقام قطعی است
هم #مستقیم هم #غیرمستقیم #انتقام انجام میگیره
فقط بدونید #دستان ما در #منطقه از این به بعد #اسرائیل رو #آسوده نخواهند گذاشت
🔴مردمی که اینقدر #احساسی اند که وقتی #حماس به #اسرائیل حمله کرد نگران مردم #اسرائیل بودن و میگفتن نباید اینها رو #کشت الان هم به همون اندازه #احساسی اند
اصلا #تحلیلهای بنده برای این نوع آدمها نیست
چون #تحلیل در حوزه #استراتژی ، #احساس بر نمیتابه
ادامه دارد....
هدایت شده از یا مهدی
#مسائل_سیاسی_روز
#وقایع_آخرالزمان
🔴به جرأت و با #اطلاع میگم تا الان #حملهای به ما نشده که #بدترش رو جواب نداده باشیم
منتهی #ما #رسانهای_نمیکنیم
🔴میگن از بس #اونها_زدن و ما #جواب_ندادیم اونها #پر_رو شدن
نه عزیز بزرگوار
این #ضربات_کوری که #دشمن داره میزنه برای اینه که از #زیر_فشار #بیرون_بیاد
#اسرائیل گوشه #رینگ #گیر کرده و داره #چپ و #راست میخوره ، اون #وسطا هم سعی میکنه با یکی دو تا عملیات از #زیر_ضربه دربیاد
ما نمیگذاریم #اسرائیل از گوشه #رینگ بیرون بیاد
🔴این کار رو هم برای #خوشامد یا #نیامدن کسی نمیکنیم
#استراتژی_کلان #محورمقاومت #ازاله این #غده_سرطانی است
🔴#اسرائیل توان #جنگ با ما رو نداره و #میدونه که به زودی #نابود میشه
برای همین سعی میکنه پای #ایران رو وسط بکشه تا به #دنیا بگه من با #ایران میجنگیدم نه با یک #گروه_کوچک #مقاومت
و اگر #نابود هم بشم کار #ایران بوده
🔴بزرگواران
#نابودی_اسرائیل که کاری #نداره
اگر #اسرائیل رو #نابود کنید شک نکنید #صهیونیزم_جهانی از یک کشور دیگه #سر_برمیاره
ما باید #تفکر_صهیونیزم رو از ریشه #بخشکونیم
اینجوری دیگه نمیتونن #سربر_بیارن
🔴از همین به بعد ببینید چه بلایی سر #اسرائیل خواهد آمد
حلقه #محاصره رو اینقدر #تنگ خواهیم کرد که نتونن #نفس بکشند
🔴امیدوارم اینهایی که #احساسی شدن که چرا ما #جواب_نمیدیم ، دو روز دیگه برای #سگ_کشی کردن #اسرائیلی_ها دلشون به #رحم نیاد
🔴شک نکنید جواب ما در #همین #سطح و بالاتر #حتمی خواهد بود
🔴وقتی دشمن مردم #بیگناه رو مورد #هدف قرار میده یعنی اینقدر بد #شکست خورده که دیگه براش #فرق نمیکنه #کجا رو بزنه فقط #مهم اینه که #خون بریزه
🔴#ارتش_سایبری اینها #دو_روش در دستور #کار دارن
#روش-اول #تحقیر و #تحریک_مردم برای #جواب دادن به این #حادثه
دوم #انتشار_شایعه (کار خودشونه)
🔴من واقعا درک نمیکنم اون عده ای که قبول میکنند که #کار_خود #نظام بوده واقعا تو سرشون #عقل هم دارند؟
چرا #نظام باید #خودزنی کنه در حالی که #مردمش الان به خاطر #وضعیت_اقتصادی وضع #روحی_مناسبی ندارند
چرا #دقیقا در #زمانی که ما نیاز داریم به #کشورهای_همسایه #اطمینان بدیم که مسیر #کریدورهای:اقتصادی ما #امنه ، این #کارو_انجام بدیم و این #موقعیت #استثنایی رو از دست بدیم
3⃣و اما قسمت سوم :
#وظیفه ما در #قبال این #اتفاقات چیست؟ و تاثیر این #حادثه در #جامعه چگونه خواهد بود؟
🔴رفقا
ما برای اجرای #استراتژی_محورمقاومت که بلاشک به #ظهور منتهی خواهد شد نیاز به #آرامش داریم
نباید بگذاریم #جامعه_احساسی بشه
#احساسی شدن #جامعه ، #تعقل رو از مردم #میگیره
اینکه ما #انتقام میگیریم #حتمی خواهد بود ولی #نحوه_انتقام رو به حضرت #آقا بسپریم
🔴همه شما رو به توصیه #امیرالمومنین_علی علیه السلام دعوت میکنم
و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر
تا میتونید #بصیرتتون رو #بالا ببرید و #صبر پیشه کنید
ان الله مع الصابرین
و خداوند با صابران است
این #صبری که میگم ، #سکوت نیست بلکه #صبری برای #احساسی نشدنه ، #صبر برای #موقعیت_مناسب برای #ضربه زدنه
🔴شک نکنید #جیگرتون هم یه روزی که خیلی نزدیکه #خنک میشه
و شادی تون #روزافزون خواهد بود
🔴نوبت ما هم میرسه
به امید اونروز
✅والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
❤️🔥وضعیت گناهان در قیامت
حضرت علی (ع) در فرمایشی مهم گناهان را به سه دسته کلی تقسیم کردهاند:
گناهان سه دسته هستند:
1⃣گناهانی که بخشیده میشوند
2⃣گناهانی که بخشیده نمیشوند
3⃣گناهانی که برای مرتکبین آنها، هم امید عفو داریم و هم نگران عذاب هستیم.
1⃣ امّا گناه مغفور، گناهی است که خداوند بر اثر آن بندهاش را در دنیا عذاب داده است؛ و خداوند بزرگوارتر است از آنکه بندۀ خود را دوبار عذاب کند.
2⃣ و امّا گناه غیر مغفور، ستمی است که بندگان خدا بعضی به بعض دگر مینمایند. خداوند چون برای خلائق ظاهر شود سوگندی بزرگ بر خویشتن یاد کرده است و گفته است: خداوند برای بندگانش قصاص میکند، و حقّ بعضی را از بعضی دیگر میستاند؛ بطوریکه برای هیچ بندهای در نزد دیگری تظلّم و دادخواهی باقی نماند. و سپس همه را به معرض حساب گسیل مینماید
3⃣و اما گناه دسته سوم گناهی است که خدا آنرا بر مخلوقات پوشانده و به او توفیق توبه داده است و او از یک طرف از گناهش میترسد و از طرف دیگر به رحمت خدایش امیدوار است، و حال ما هم اینچنین است که هم امید به رحمت خدا داریم و هم از عذاب او میترسیم
📚اصول الکافی، ج2، ص: 443
┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
https://splus.ir/payameshohada
📌 به امام صادق علیهالسلام عرض کرد:
ای فرزند رسول خدا، من نزد خدا حاجتی دارم، و میخواهم که واقع شود
📌 حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند:
در هر روز 👈هنگام غروب خورشید بگو:
👈 اُقسِمُ عَلَی الله بحق فاطمه و اَبیها و بَعلها و بَنیها و السّر المُستودع فیها اِلا ما قَضَیتُ حاجَتی
قسم میدهم خدارا بحق فاطمه و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و فرزندان فاطمه و آن سِری که نزد فاطمه است، که حاجت مرا برآورده کنی
👈 آن مرد رفت و بعد از سه روز آمد عرض کرد: حاجتم برآورده شد
📌حضرت گریستند و این آیه را قرائت کردند👇
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ
ﻭ آن قسمی بس بزرگ است، اگر بدانید
📚واقعه/آیه۷۶
📚 بحارالانوار، ج٣١، ص٣٠٧.
🔰پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند.
✍️ خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم.
درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند.
به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.»
حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم.
شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم.
پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم.
صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم.
حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند.
📚برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم»
خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
هدایت شده از «و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا»
4_322982300868412200.mp3
2.95M
📝 لعنت به ساعتهای بی تو...
اللهم عجل لولیک الفرج ♥️
#دعای_عهد
🎤کربلائی مهدی #میرداماد
کانال
#صوتهای #دلنشین
هدیه به چهارده معصوم
@delneshinha
🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
هدایت شده از یا غریب مدینه
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴💎🌴#زیارت_ال_یاسین با صدای استاد فرهمند
#امام_زمان
🌴💎🌹💎🌴