🌹
✨امشب قبل از خواب
❄️زمزمه کنیم
✨اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ
❄️امُورِنا خَیْراً
✨خداوندا 🙏
❄️آخر و عاقبت کارهاے
✨ما را ختم به خیرکن
❄️آمین
شبتون پراز آرامش🌙✨
🌼الــّلــهُـمــَّ عــَجــِّــلــْ لــِوَلــِیــِّڪــَـــ الفرج
هدایت شده از اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
#اعتقادی
#امام_زمان_(عج)
🖤 امام زمان اروحنافداه برای کدام مصیبت خون گریه می کنند؟!
▪️ مرحوم شیخ ملاسلطان علی تبریزی که از جمله عابدان و زاهدان بود، در عالم رؤیا خدمت امام زمان ارواحنافداه رسید و عرض کرد: آیا این که فرمودید: «هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مىكنم و در مصيبت تو به جاى اشک، خون مىگريم» صحیح است؟
فرمودند: آری، صحیح است.
عرض کردم: آن کدام مصیبت است که به جای اشک، خون گریه میکردید؟ آیا مصیبت حضرت علیاکبر علیهالسلام است؟
▪️ حضرت فرمودند: اگر علیاکبر علیهالسلام هم بود، در این مصیبت خون میگریست.
پرسیدم آیا مصیبت حضرت عباس علیهالسلام است؟
▪️ حضرت فرمودند: اگر عباس علیهالسلام هم بود، در این مصیبت خون میگریست.
سؤال کردم آیا مصیبت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام است؟
حضرت فرمودند اگر سیدالشهدا علیهالسلام هم بود، در این مصیبت خون میگریست.
سؤال کردم: پس کدام مصیبت است؟
حضرت فرمود: مصیبت اسیری زینب سلاماللهعلیها.
هدایت شده از مُنتَظَر
📌سرلشکر سلامی حکم پاسداری قهرمان شاهچراغ را صادر کرد
🌀در مراسمی با حضور فرمانده کل سپاه ضمن تقدیر از فرزاد بادپا، نیروی خادم فداکار حرم مطهر شاهچراغ (ع) که توانست تروریست داعشی را زمینگیر کند، وی به درجه پاسداری مفتخر شد.
#قهرمان_شاهچراغ
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
📌#نماز_شب ༻⃘⃕༅ ❀⃟
🍃 ⃟⃟ زائرخدا در دل شب
◽️•°وقتی که میشنویم یکی زائر امام رضاست امام حسین علیه السلام هست می گوییم خوش بحالش رفته زیارت یعنی در واقع خودش باپای خودش باذوق وشوق خودش بدون هیچ گونه عذاب وعقابی رفته زیارت..
◇•° انسان هم وقتی نماز شب میخواند در واقع زائر خداست..!
چون نمازشب امر واجبی نیست که از ترس عقاب وعذاب بخواند بلکه با ذوق وشوق وعلاقه خودش ميرود به زيارت اكرم الاكرمين!
◽️•°آيا مرتبه ای از اين بالاتر هست كه خداوند به بندهاش كه ازروی عشق ومحبت او در دل شب بيدار شده است ،بگويد : خوش آمدی! مرحبا!
تو زائر منی
♡هدیه به لبخند #امام_زمان عج
#حجاب گنه بیفکنیم
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از دلداده انقلاب
1_6269289251.mp3
18.25M
#رزق_شبانه امشب رو با هم بشنویم👆
❌ برای من حرف مردم و نگاه و قضاوتشون خیلی مهمه، نمیتونم ندید بگیرمشون!
❌من نمیتونم به حمایتهای خدا اعتماد کنم، باید همه شرایط رو آماده ببینم، تا کاری رو شروع کنم!
چرا من اینجوریاَم؟
منبع : کارگاه تفکر | #استاد_شجاعی
•دلــــــــــداده انــــــــــقلاب👇
🆔@deldadegi
🆔@deldadegi
هدایت شده از دلداده انقلاب
⁉️کدام یک از ما مثل او هستیم؟!
♨️رفتگر محله چهرهاش را پوشانده بود. معلوم بود همان مرد همیشگی نیست. جلو رفت و سلام داد و فهمید شهردار شهر است!
🔖قصه این بود که زن رفتگر محله مریض شده بود. به او مرخصی نمیدادند. میگفتند جایگزین ندارند. رفتگر مستقیم رفته بود پیش شهردار شهر یعنی همون آقا مهدی باکری.
خلاصه دیدند
آقا مهدی خودش جای رفتگر آمده سر کار.
🌷شهید مهدی باکری
#عاقبتمون_شهدایی_ان_شاءالله
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌷
#شهدا
•دلــــــــــداده انــــــــــقلاب👇
🆔@deldadegi
🆔@deldadegi
حکایت عبدالله دیوونه
🌹اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
*میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿♂
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت .
💔😭😭
هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین
*کپی با ذکر صلوات*
🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حرکت بزرگترین کاروان زائران پیاده اربعین از بصره
🔹موکب معروف «بنی عامر»، بزرگترین کاروان عزاداران حسینی (ع)، امروز از بصره به سمت کربلای معلی حرکت کرد.
☫ :: سپاه قدس
▪️کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟»
آرام در گوشش گفتم « این پیکر بابامهدی است.»
یکهو دلش ترکید و داد زد «این بابا مهدی منه؟»
از صدای گریههای ریحانه مردم به هق هق افتادند.
دوباره در گوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من میکنی؟»
با همان حال گریه گفت «چه کار؟»
بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس.»
پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم.»
گفت «من هم نمیبوسم.»
یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید. سرش را بلند کرد و دوباره بوسید. آمد توی بغلم و گفت:مامان از طرف تو هم بوسیدم.
یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان میدهد. به برادرم التماس کردم ببردش. گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟اگر میدید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچهام دق میکرد.
همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه غافل بودم.
شهید مدافع حرم #مھدی_نعمایی
#رقیه های زمان
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌺🌺🌺
امام صادق عليه السلام:
💠خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید:
1️⃣ بركتش كم شده،(دائم مشکل مالی دارند.)
2️⃣ فرشتگان آن را ترك مىكنند(رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود.)
3️⃣ شياطين در آن حضور مىيابند.
(نزاع و جدال در آن خانه زیاد است.)
📚كافى، ج۲، ص٤٩٩.ح١
.
.