☀️♨️☀️♨️☀️♨️☀️♨️☀️
#داستان_آموزنده
🔆مورچه
✨شخصی در ایام جوانی، در زورخانهای در بازار دولاب تهران ضرب میزد و شعر میخواند. در ایام پیری به مداحی روی آورد و چون سواد حسابی نداشت، روضهها را از مداحان دیگر یاد میگرفت و میخواند، اما تا میتوانست مصائب را رقّت انگیز تر و شدیدتر میخواند تا گریه بیشتری از مردم بگیرد.
✨من –عارف بالله حاج اسماعیل دولابی- از این کار ناراحت بودم و چند بار خواستم او را تذکّر بدهم، نشد. در حالت کشف دیدم که تمام صورتش حتی مژههای چشمهایش پر از مورچههای سفیدی است که صورتش را میخورند و او دائم با ناخنهایش آنها را از صورت خود میکَند و به زمین میریزد و بلافاصله مورچههای جدیدی بهجای آنها ظاهر میشوند.
📚(مصباح الهُدی، ص 311)
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
📚 داستان کوتاه
گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد.
عکس خود را در آب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد.
غمگین شد.
اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد.
در همین حین چند شکارچی قصد شکار او کردند.
گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک می دوید، صیادان به او نرسیدند ٬ اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه ی درخت گیر کرد و نمی توانست به تندی فرار کند.
صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند.
گوزن چون گرفتار شد با خود گفت:
دریغ پاهایم که از آن ها ناخشنود بودم نجاتم دادند، اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند.
چه بسیارند در زندگی چیزهایی که از آنها خوشمان نمی آید ولی مایه خوشبختی و آسایش ما هستند و بالعکس چه چیزهایی که داریم و یا دوست داریم داشته باشیم اما مایه بدبختی و عذاب ما هستند. تمام تلاشمان را برای داشتن زندگی بهتر انجام دهیم اما همواره به حکمت های خداوند راضی باشیم.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ #داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
⚫چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام تاختن❓❓❓😭😭
🌺حدود هشتاد سال پیش
یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند...
✔دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى روضه اش تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود.
🍂نقل می کند:
عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
☘حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🌺بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🌺گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🌺گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🌺آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🌺گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند.
🌺گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!»
✔آقا سید می گوید:
من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
🔆گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🌺گفتند:« چى هست؟»
🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
🔥اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🌸نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
⚘آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان عج بوده اند)
🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀
📚دفتر نشر بیانات حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
ملانصرالدین از جلو غاری میگذشت،
مرتاضی را در حال مراقبه دید و از
او پرسید دنبال چه می گردد.
مرتاض گفت:" بر حیوانات مطالعه می کنم،
از آن ها درس های زیادی می گیرم که
می تواند زندگی آدم را زیر و رو کند."
ملا نصرالدین پاسخ داد:" بله، قبل از این،
یک ماهی جان مرا نجات داده. اگر هرچه
را که می دانی به من بگویی، من هم
ماجرای ماهی را برایت می گویم."
مرتاض از جا پرید:" این اتفاق فقط
می توانست برای یک قدیس رخ بدهد."
بنابراین هرچه را که می دانست به او گفت.
-" حالا که همه چیز را به تو گفتم،
خوشحال می شوم که بدانم چگونه
یک ماهی جان شما را نجات داد؟!"
ملا نصرالدین پاسخ داد:" خیلی ساده!
موقع قحطی داشتم از گرسنگی می مردم
و به لطف آن ماهی توانستم سه روز
دیگر دوام بیاورم"
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
#داستانک
شخصی تنها کفشی را که
داشت برای تعمیر نزد پینه دوز برد.
از آنجا که پینه دوز در صدد
تعطیل کردن دکانش بود، به او گفت:
فردا برای تحویل کفش هایت بیا.
با ناراحتی گفت: اما من
کفش دیگری ندارم که تا فردا بپوشم.
پینه دوز شانه بالا انداخت و گفت:
به من ربطی ندارد، اما می توانم یک جفت
کفش مستعمل تا فردا به تو قرض بدهم.
فریاد کشید: چی؟! تو از
من می خواهی کفشی را
بپوشم که قبلا پای کس دیگری بوده؟
پینه دوز با خونسردی جواب داد:
حمل افکار و باورهای دیگران
تو را ناراحت نمی کند، ولی پوشیدن
یک جفت کفش دیگری تو را می آزارد؟
داشتن ذهن پاک نعمتی است بس بزرگ
🌿
🌺🌿
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما کوچیکا خدامون بزرگه.......😭
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
☘💥☘💥☘💥☘💥☘
#داستان_آموزنده
🔆ترس از عذاب جهنّم
💥در زمان پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم در مدینه شخصی بود به نام مالک بن ثعلبه که وضع مادیاش خوب بود. وقتی این آیه را شنید که خدا میفرماید: «کسانی را که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره) میسازند و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازات دردناکی بشارت ده؛ در آن روز که آن را در آتش جهنّم، گرم و سوزان کرده و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را داغ میکنند (و به آنها میگویند) این همان چیزی است که برای خود اندوختید، پس بچشید چیزی که برای خود میاندوختید.» (سورهی توبه، آیات 35-34)
💥غش کرد، چون به هوش آمد، عرض کرد: «یا رسولالله! این آیه عذاب مال کسی هست که طلا و نقره را ذخیره کرده باشد؟» فرمود: بلی.
پس مالک جمیع اموالش را صدقه داد و از مردم دوری جست و به بیابانها رفت. دخترش گفت:
💥«پدر جان مرا در زندگی خود یتیم کردی.» سلمان سخن این دختر را به پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم رساند، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم گریه کرد و به سلمان فرمود: «مالک را پیدا کن و به نزدم بیاور.»
💥سلمان او را در میان کوهی یافت و خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آورد.
💥(پیامبر از احوال او پرسیدند) عرض کرد: «خوف از آتش جهنم رنگ مرا تغییر داده است و بین من و شما جدایی انداخته است.»
چون پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم این آیه را خواند: «جهنم میعادگاه همهی آنهاست.» (سورهی حجر، آیهی 43)
مالک نالهای زد و روح از بدنش مفارقت کرد و به لقای الهی پیوست.
📚(منتخب التواریخ، ص 826 -بحارالانوار)
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
بابا داشت روزنامه میخوند بچه گفت:
بابا بیا بازی
بابا که حوصله بازی نداشت
ی تیکه از روزنامه رو ک نقشه دنیا بود
رو تیکه تیکه کرد وگفت فرض کن
این پازله درستش کن
چند دقیقه بعد بچه درستش کرد
بابا، باتعجب پرسید:
توکه نقشه دنیا رو بلد نیستی
چطور درستش کردی؟
بچه گفت:
آدمای پشت روزنامه رو درست کردم
دنیا خودش درست شد...
آدمای دنیا که درست بشن...
دنیـا هم درست میشه
👳#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
امام محمد باقر (علیه السلام) :
چهار صفت در هرکس باشد اسلامش کامل و گناهش آمرزیده است و هنگام مرگ خدا از او راضی خواهد بود :
۱. چون با مردم پیمانی بندد برای خدا به عهدش وفا کند.
۲. زبانش راستگو باشد.
۳. از کاری که نزد خدا یا در نظر مردم زشت است شرم کند.
۴. اخلاقش با زن و فرزندش خوش باشد.
🏴شهادت پنچمین اختر تابناک امامت و ولایت، یادگار کربلا تسلیت باد🏴
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
🌹صلوات خاصه امام محمد باقر(ع)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَإِمَامِ الْهُدَى وَقَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَالْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ اللَّهُمَّ وَکَمَا جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ وَمَنَاراً لِبِلَادِکَ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ وَمُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَأَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَحَذَّرْتَ عَنْ مَعْصِیَتِهِ فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّهِ أَنْبِیَائِکَ وَأَصْفِیَائِکَ وَرُسُلِکَ وَأُمَنَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ.🕋
🍁اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم
اللهمَّ عجل لولیک الفرج
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
امشب ز زهر دشمن باقر(ع) شود فدایی
او که بدیده خون ها در دشت کربلایی
هم تسلیت به زهرا(س) هم بر علی(ع) دل خون
در این عزای عظمی، یابن الحسن(عج) کجایی؟!
"عاصی"
🌹نثار امام باقر علیه السلام در شب شهادتشان ۳صلوات هدیه کنیم
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
اینروزها چهروزهای عجیب و باعظمتی است
🔹موسی به طور میرود
🔹فاطمه به خانه علی
🔹ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه
🔹محمد با علی به غدیر
🔷و حسین با تمام هستیش به کربلا
بهکعبه رفتم و زآنجا،هوایکوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به ياد روی تو کردم
نهاده خلقِ حرم، سوی کعبه روی عبادت
من از میان همه، رویِ دل بهسوی تو کردم
--••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••--
3⃣ ۳ روز دیگر مانده تا عید بزرگ عرفه3⃣
--••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••--
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
ღ꧁ღ╭⊱ꕥ تـلنـڪَر#
ꕥ⊱╮ღ꧂ღ
یه صاحبخونه میگفت مستاجرم کرایه نداده؛ مستاجر فیش نشون داد گفت خدا شاهده ایناها ریختم براش؛ صاحبخونه قبول نکرد. مستاجر بهش گفت اون دنیایی هم هست، صاحبخونه گفت کو اون دنیا تو دیدی؟ مستاجرشو توو زمستون بیرون کرد.
امروز خبردار شدیم صاحبخونههه فوت کرده؛ رفت اون دنیا رو ببینه.
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
Gholam Hossein Banan Elaheye Naz [ musicmedia.ir ] 128.mp3
7.99M
باز ای الهه ناز... 💔
با دل من بساز
کین غم جانگداز
برود ز بَرَم...
#رازبانو
🌱⃟🌸๛
•┈┈•❀🌸❀•┈┈•
Join✨
👈نماز شب🌙
🔸️فرزند آیت الله نجف آبادی نقل می کنند، زمانی پدرم می گفت:
وقتی #نمـازشـــب مـی خوانم،
نـوری از قلبم ساطع می شود
که با آن همـه چیز را میبینم.
پ ن: منظور ایشان از همه چیز، عالم غیب را هم شامل می شود.
#ظهوربسیارنزدیڪ_است🌱
#به_عشق_مولا_گناه_نکنیم
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
🌱🕊
⭕️✍💞حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🔻 #تا_انتها_بخوانید 🔻
جوانی که برای یک دوره آموزشی به هلند رفته بود، میگفت :
یک روز برای خرید لپ تاپ به بازار شهر آمستردام پایتخت هلند رفتم...
به اولین مغازه فروش وسایل صوتی تصویری که رسیدم لپ تاب مورد نظرم رو قیمت کردم...
فروشنده گفت:
قیمتش ۶۹۵ یورو است.
خداحافظی کردم و به مغازه بعدی رفتم و قیمت همان لپ تاپ را پرسیدم...
گفتند:
۶۹۵ یورو
نخریدم و به هوای قیمت پایین تر به مغازه سوم و چهارم و ...
بالاخره پنجمین مغازه رفتم ولی هر پنج فروشنده گفته بودند ۶۹۵ یورو.
فروشنده پنجم که ایرانی تبار بود متوجه شد که من ایرانی هستم، موقع بیرون رفتن از مغازه اش گفت
آیا شما واقعا میخواهید خرید کنید؟؟
گفتم بله، میخواهم بخرم.
گفتند اگر واقعا قصد خریدن دارید بفرمایید همینجا بخرید ، زیرا قیمت این لپ تاب در سراسر هلند همین است و به هوای ارزانی خودتان را خسته نکنید اینجا هلند است نه ایران!!
قیمت اجناس همه جا یکسان و مقطوع است و چک و چونه زدن هم بی فایده!
فکری کردم
و با خود گفتم:
راست می گوید، چون همه جا قیمت یکی بود.
از فروشنده خواستم یک لپ تاب برایم بیاورد و خودم نیز هفتصد یورو روی میز فروشنده گذاشتم و منتظر لپ تاب و باقیمانده پولم که پنج یورو بود ماندم
فروشنده کارتن لپ تاب را به دستم داد و پول را شمرد.
من منتظر بودم پنج یورو به من برگرداند
اما با تعجب دیدم که فروشنده یک اسکناس صد یورویی و یک اسکناس پنجاه یورویی و یک اسکناس پنج یورویی که میشد ۱۵۵ یورو را به من داد!!!
گفتم آقا شما که گفتید قیمت مقطوع است و تخفیف ندارد؟!؟
پس این ۱۵۰ یورو اضافه رو چرا برگردوندید؟؟!!
فروشنده خنده ای کرد و گفت:
ببین عزیزم، این ۱۵۰ تا مالیاتی است که شهروندان هلندی باید بپردازند و مسافرها از پرداخت این مالیات معاف هستند
برای همین آن را به شما پس دادم.
در کمال ناباوری از مغازه بیرون رفتم و ناخودآگاه به یاد جمله سید جمال الدین اسدآبادی افتادم که میگفت :
من در غرب اسلام دیدم و مسلمان ندیدم و در شرق مسلمان دیدم و اسلام ندیدم!!
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾
┄•●❥
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹۱۱ روز تا عید الله الاکبر🌹
✅زیارت مجازی مرقد آقا امیرالمومنین(ع):
http://www.imamali.net/vtour
اللهم عجل لولیک الفرج❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مداحی دلنشین ملاباسم کربلائی بمناسبت شهادت امام باقر علیه السلام
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob