ادامهی قصهی معجزهی درخت
شاخه ها کم کم از هم دورتر شدند و تنه کلفت و محکم درخت هم که حالا از وسط نصف شده بود تعادل خودش را حفظ کرد و به سمت پیامبر به حرکت در آمد تا به ایشان رسید.
درخت جوری حرکت میکرد که انگار میخواست دور پیامبر بپیچد...
بزرگان قریش از شدت تعجب از جایشان تکان نمی خوردند.
بعضی آب دهانشان را محکم قورت می دادند و چشم هایشان را باز و بسته میکردند تا مطمئن شوند بیدارند و خواب نمی بینند.
بعضی هم سرهایشان را به زیر انداخته بودند و زیر لب با خود می گفتند:
باز هم محمد برنده شد!
اما آنها نمی خواستند به این راحتی تسلیم شوند
پس باید بازهم بهانه جویی می کردند.
برای همین، این بار گفتند:
ای محمد! به این درخت دستور بده حالا مثل قبل شود و به سر جایش برگردد.
رسول خدا این دستور را هم به درخت دادند و درخت در نهایت احترام، به حرف پیامبر گوش داد و دو نیمه اش را به هم چسباند و همه دیدند که به سر جای اولش برگشت.
بزرگان قریش همه ساکت بودند.
آنها می دانستند که این اتفاق یک معجزه بود که با قدرت خدایی پیامبر ممکن شد اما مگر میشد این را به زبان بیاورند؟؟
تا حالا یک عمر بت پرستی کرده بودند و با دعوت مردم به بت پرستی کلی از پول های آنها را دزدیده بودند و ثروتمند شده بودند.
حالا چطور می توانستند با دیدن یک معجزه، از آن همه پول بگذرند و مسلمان شوند؟؟
همه ساکت بودند و چیزی نمی گفتند.
بعد از چند لحظه، یک صدای آشنا از بین جمعیت شنیده شد.
صدای کسی که قبل از دیدن این معجزه ها هم به پیامبر ایمان داشت و بعد از دیدن این اتفاقات هم، با شجاعت حرف از ایمانش می زد.
حضرت علی، یار همیشگی پیامبر، شروع به صحبت کرد و گفت:
لا اله الا الله! ای رسول خدا! من اولین کسی بودم که به شما ایمان آوردم و امروز هم اولین کسی هستم که قبول میکنم که این درخت به دستور شما و با اجازه خداوند برای نشان دادن پیامبری شما خواسته شما را انجام داد.
سران قریش با عصبانیت و ناامیدی به هم نگاه می کردند...
باز هم نقشه شان عملی نشد...
اما آنها باید باز هم بهانه ای می آوردند تا بتوانند کار پیامبر را کوچک و بی ارزش نشان بدهند.
پس گفتند:
ای محمد! تو جادوگری بزرگ و توانا هستی که کارهای بسیار بزرگ و عجیب را با قدرت جادوگری هرچه تمام انجام می دهی.
اما این تنها حرفشان نبود، آنها برای اینکه نشان بدهند که ایمان آوردن حضرت علی هم خیلی اتفاق مهم و خاصی نبوده گفتند:
ای محمد! فقط کسانی حرف های تو را قبول میکنند که شبیه علی باشند و مثل او فکر کنند. و نه هیچکس دیگر.
و اینگونه بود که گروهی از مردم مکه حتی با دیدن این همه معجزه از پیامبر، باز هم لجبازی می کردند و ایمان نمی آوردن
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
واژه ها در آتش _ جنیفر ای.نیلسن
جنیفر ای. نیلسن از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز در کتاب واژهها در آتش، شما را با خود به گوشهای از تاریخ میبرد و داستان دختر قهرمانی را روایت میکند که برای حفظ هویت و فرهنگ مردم سرزمینش، لیتوانی، ماجراها و خطرات بسیاری را تجربه میکند.
#واژه_ها_در_اتش
- داستان و رمان تاریخی نوجوان
لبخند مهتاب _ ژولین اراندا
معرفی کتاب: در انتهای جنگ جهانی دوم، ملاقاتی ناخواسته مسیر سرنوشت مردی را تغییر میدهد... کتاب لبخند مهتاب اثر خواندنی ژولین آراندا، داستانی هیجانانگیز از زندگی مردی به نام پل ورتیون از کودکی تا زمانی است که به دنبال رویا و هدفش میرود. این رمان جذاب تا کنون به چندین زبان ترجمه شده است.
#لبخند_مهتاب
- داستان و رمان تاریخی
#معرفی_کتاب
مانستر _ ای. لی. مارتینز
در کتاب مانستر نوشتۀ ای. لی. مارتینز، شما با هیولاها آشنا میشوید! این رمان داستان دو فردی را به تصویر میکشد که ناچارند برای نجات دنیا با اژدهایان، گربهسانان و... مواجه شوند. جودی در شیفت شب یک فروشگاه فودپلاس محلی مشغول کار است. با اینکه زندگی فوقالعادهای ندارد اما سعی میکند شاد باشد. زمانی که او داخل یخچال یک یتی بزرگ را مشغول خوردن بستنی میبیند، زندگیاش به طور خطرناکی با زندگی مانستر پیوند میخورد.
#مانستر
- داستان و رمان طنز
#معرفی_کتاب
سایه باد _ کارلوس روئیز زافون
کتاب سایه باد رمانی است که پس از خواندنش، مطالعهی آن را به همهی کتابخوانها توصیه میکنید! کارلوس روئیث ثافون در این کتاب پرافتخار و پرفروش نیویورک تایمز، داستان پسری به نام دانیل را روایت میکند که همراه با پدرش به یک کتابخانهی مخفی، به نام گورستان کتابهای فراموششده میرود! او تنها نسخهی یک کتاب فراموششده را از روی کنجکاوی برمیدارد و سعی میکند هویت نویسندهی کتاب را کشف کند؛ غافل از اینکه چنین کاری، سرنوشت او را برای همیشه تغییر میدهد.
#سایه_باد
- داستان و رمان خارجی
#معرفی_کتاب
گربههای آدمخوار – هاروکی موراکامی
مجموعه ی شش داستان با مضامین وهم آلود و خیال انگیز را دربردارد. هر کدام از این داستان ها شبیه یک خواب یا بهتر بگوییم، کابوس هستند که شخصیت ها در تلاش اند تا خود را از این کابوس شوم نجات دهند. اما علی رغم دست و پا زدن های مداوم، همه به این واقعیت گریزناپذیر آگاهند که راه نجاتی وجود ندارد.
#گربه_های_ادمخوار
- داستان کوتاه خارجی
#معرفی_کتاب
گربه ای که کتاب ها را نجات داد سوسوکه ناتسوکاوا
رینتارو ناتسوکی، دانشآموز دبیرستانی کتابخوان، در شرف تعطیلی کتابفروشی دست دومی است که از پدربزرگ کتابخوان محبوبش به ارث برده است. سپس، یک گربه سخنگو با یک درخواست غیر معمول ظاهر می شود. گربه از نوجوان کمک می خواهد - یا بهتر بگویم می خواهد - برای ذخیره کتاب به او کمک کند. دنیا پر است از کتاب های تنهایی که خوانده نشده و مورد بی مهری قرار گرفته اند و گربه و رینتارو باید آنها را از دست صاحبان غافل خود آزاد کنند.
در کتاب "گربه ای که کتاب ها را نجات داد" ماموریت آنها این زوج عجیب و غریب را به سفری شگفت انگیز می فرستد، جایی که آنها وارد پیچ و خم های مختلف می شوند تا کتاب ها را آزاد کنند. در طول سفر، گربه و رینتارو با مردی آشنا میشوند که کتابهایش را رها میکند تا در قفسه کتاب از بین بروند، یک شکنجهگر ناخواسته کتاب که صفحات کتابها را به قطعاتی برش میدهد تا به مردم کمک کند تا سرعت مطالعه را افزایش دهند، و یک هواپیمای بدون سرنشین انتشاراتی که فقط میخواهد کتابهای پرفروش بسازد. ماجراجوییهای آنها در یک چالش نهایی و فراموشنشدنی به اوج
داستانی جذاب و فانتزی
داستانی است برای کسانی که کتاب برایشان بسیار بیشتر از کلمات روی کاغذ اهمیت دارد.
#گربه_ای_که_کتاب_ها_را_نجات_داد
••|💚🦋|••
مولای من 🥹
🥀چه قطور شده
کتاب تاریخ نبودنت!...
هزار و چند فصل دارد؛
دلتنگی زمین!
و فصل آخر، هنوز هم ناتمام ...
قصهی نیامدنت بسر نمیرسد؟
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
برای تعجیل در ظهور آقامون صاحب زمان عج ۳ صلوات عنایت فرمایید ♥️♥️
🔸داستان بازگشتی حماسی...
از ۱۱ تا ۱۲ بهمن چه گذشت و ️امام چطور از نوفل لوشتو به وطن بازگشت؟
*حضرت امام در آخرین شب حضورشان در فرانسه، شب هنگام به خیابان نوفل لوشاتو رفتند و از اهالی این دهکده خداحافظی کردند.
ایشان همچنین با نوشتن پیامی خطاب به مردم فرانسه ضمن تشکر از مهماننوازی آنان از زحماتی که طی مدت حضورشان از ۱۷ مهر تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به همسایگان و اهالی این دهکده داده بودند، عذرخواهی کردند.
طبق خبری که خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد گروهی به نام «سازمان کماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر این خبرگزاری تماس گرفته و هشدار دادند «اگر آیتالله خمینی قصد داشته باشد از پاریس به سمت تهران پرواز کند، هواپیمای ایشان را منفجر میکنند.»
در پی این تهدید، شرکت هواپیمایی ایرفرانس حاضر به انتقال حضرت امام و همراهان ایشان به ایران نشد و هیچ شرکت بینالمللی بیمهای نیز حاضر به بیمه هواپیمای حامل رهبر انقلاب اسلامی نشد، اما با پادرمیانی چند خَیِر ایرانی، پرواز ایرفرانس اجاره و بیمه شد.
هواپیمای جمبوجت ۷۴۷ ایرفرانس در ساعت ۵:۳۰ بامداد در حالی که حدود ۵۰۰۰ پلیس، ژاندارم و نیروهای ویژه فرودگاه شارل دوگل و راههای منتهی به فرودگاه را تحت نظر داشتند این فرودگاه را به سمت مهرآباد ترک کرد.
پرواز ایرفرانسِ حاملِ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با استقبال هزاران نفر از مردم چشمانتظار تهران و البته با نیم ساعت تاخیر در ساعت ساعت ۹:۲۷ بر روی باند فرودگاه مهرآباد فرود آمد.
امام خمینی بعد از ۱۴ سال تبعید و دوری از وطن به کشور برگشت و ایران اسلامی بزرگترین و تاریخیترین استقبال را از ایشان به عمل آورد.
حضور میلیونی مردم که صف مستقبلین را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده بود، حاکی از عشق و علاقه بینظیر مردم به امام و رهبر خویش بود. مردم با شوق ورود امام، خیابان ها را آب و جارو کرده بودند و مسیر حرکت ایشان را تا کیلومترها با گلهای رنگارنگ، تزیین کرده بودند.
با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه مهرآباد و فریاد «الله اکبر» فضای سالن فرودگاه رنگ و بوی دیگری پیدا کرد. گروه سرود دانشآموزی با خواندن سرود «خمینی ای امام» شوق ورود امام را با اشکهای مشتاقان درآمیختند.
امام خمینی در فرودگاه مهرآباد در جمع مستقبلین، از همه طبقات تشکر کردند و خروج شاه و ورود خود را گام نخست پیروزی دانستند.
با وجود قولی که دولت شاپور بختیار داد، پخش مستقیم مراسم ورود امام پس از دقایقی قطع شد که این اقدام موجب خشم شدید مردم شد که بختیار در واکنش به این اتفاق گفت «من دستور قطع پخش برنامه تلویزیون را ندادم.»
فرمانداری نظامی تهران بر اثر ازدحام و فشار مردم، راهپیمایی مردمی را برای ۳ روز آزاد اعلام کرد.
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
جان فورمن، هنرمند کشور ولز، از طبیعت اطرافش به عنوان بوم استفاده میکنه
⏰کانال پرورشی ایران
حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑💻
@Schoolteacher401
↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️
@madrese_yar