eitaa logo
📚داستانک🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
151 ویدیو
35 فایل
داستان های #کوتاه و #آموزنده نکات ناب #اخلاقی متن های #زیبا کپی مطالب با ذکر منبع جایز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر حسین سلام بر دل بی قرار زینب سلام بر عباس باوفا،علمدار حسین
✨امام سجّاد ع ▪️عبّاس ع را نزد خداوند منزلتى است كه در روز قيامت همه شهيدان بر آن رشك مى برند🍃 💠 @dastankm
🔅هرگاه خلافی مرتکب می‌شدم، مادرم نمی‌گذاشت در خانه کار کنم! خدا رحمت کند مادرم را.. یکی از راه های تربیت وی این بود که هرگاه از ما خلافی می دید، دیگر کار به ما نمی داد! یعنی ظرف شستن و دوخت و دوز و مانند آنها را از ما سلب می کرد و از این طریق کار را پیش ما ارزشمند می ساخت. امروزه بسیاری از ما دقیقاً کار را بالعکس می کنیم؛یعنی وقتی بچه خلافی کرد او را به کار وامی دارند یا اگر اذیت کرد، کار او را دوبرابر می کنند. در نتیجه، چنین بچه ای کار را تنبیه تلقی می کند، در حالیکه ما بیکاری را به عنوان تنبیه تلقی می کردیم. آیت الله حائری شیرازی(ره) 🆔 @dastankm
🚩مرحوم آيت‌الله میرزا جواد آقا ملكي تبريزي (ره) : «سزاوار است حال (صلى الله علیه وآله) در دهه اول محرم تغيير كرده و در دل و سيماي خود آثار اندوه و درد اين مصيبت‌هاي بزرگ و دردناك را آشكار كنند.» «و نيز در دهه اول، هر روز امام حسين(ع) را با ، زيارت كند و اگر مي‌تواند مراسم عزاداري آن حضرت را در منزل خود با نيتي خالص برپا نمايد و اگر نمي‌تواند در مساجد يا منازل دوستانش به برپايي اين مراسم كمك كند و هر روز مقداري از اوقات خود را در مكان‌‌هاي عمومي به بپردازد.» 🔹المراقبات •✾📚 @Dastankm 📚✾•
🌹معجزه استغفار 🌼شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن». 🌼شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» 🌼فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن» 🌼حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! 🌼فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند: 🌼«اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید. 📗مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه 12 10 سوره نوح •✾📚 @Dastankm 📚✾•
◽️رفتن به روضه یڪ عبادت مهم است ✸ حبیب ابن مظاهـر را در خـواب دیدند به او گفتند با این مقامی کہ داری چه آرزویی داری؟ ✸ حبیب گفت آرزو دارم زنـده شوم و بہ مجالسی کہ ذکـر مصیبت حضرت اباعبدالله علیه‌السلام را می‌کنند بروم بنشینم و در مصیبت اهل بیت گریه کنم ✸ من در زمان بچگی این را از منبری‌های قدیمی شنیدم خود گریه کردن یک چیزی است « مَنْ اَبْڪـٰی وَجَبَتْ لَـہُ الْجَنَّة» کسی که گریه کند یا بگریاند مثل منبری‌ها کہ روضه می‌خوانند و مـردم را می‌گریاند یا تباکی کند، یعنی گریه ات نمی‌آید دستت را جلوی چشمت بگذار به این عمل تباکی می‌گویند «بهشت بر او واجب می‌شود» ✸ اینقدر گریه بر امام حسین علیه‌السلام ثـواب دارد آیت الله خوانساری رحمت الله علیہ با آن همه علمی کہ دارد باز هم ترس خدا را دارد می‌گوید من دست خالی هستم و فقط بہ یک عملم خیلی امید دارم و آن این است کہ هـر جا که روضه بود می‌رفتم و می‌نشستم و بر مصیبت امـام حسـین علیه‌السلام گریہ می‌کردم. •✾📚 @Dastankm 📚✾•
🔴گناهان کبیره کدامند؟ 💠عبید بن زراره میگوید:از امام صادق علیه السلام پرسیدم:گناهان کبیره کدام اند؟ 👈آن حضرت فرمود: گناهان کبیره در نوشتار امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هفت چیز است: 1⃣کفر به خداوند 2⃣ کشتن انسان 3⃣عاق پدر و مادر شدن 4⃣ربا گرفتن 5⃣خوردن مال یتیم به ناحق 6⃣فرار از جهاد 7⃣تعرب بعد از هجرت 💥عرض کردم: شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید.!! 🌹حضرت فرمود: اولین چیزی که از گناهان کبیره برایت گفتم چه بود؟ ⚡️عرض کردم: کفر به خداوند. 🌷حضرت فرمود: همانا تارک نماز کافر است. 📚 الکافی ج 2 ص278 📚بحار الانوار، ج 84 •✾📚 @Dastankm 📚✾•
🚩مرحوم آيت‌الله میرزا جواد آقا ملكي تبريزي (ره) : «سزاوار است حال (صلى الله علیه وآله) در دهه اول محرم تغيير كرده و در دل و سيماي خود آثار اندوه و درد اين مصيبت‌هاي بزرگ و دردناك را آشكار كنند.» «و نيز در دهه اول، هر روز امام حسين(ع) را با ، زيارت كند و اگر مي‌تواند مراسم عزاداري آن حضرت را در منزل خود با نيتي خالص برپا نمايد و اگر نمي‌تواند در مساجد يا منازل دوستانش به برپايي اين مراسم كمك كند و هر روز مقداري از اوقات خود را در مكان‌‌هاي عمومي به بپردازد.» 🔹المراقبات •✾📚 @Dastankm 📚✾•
آیت الله بهجت ره فرمودند: خود را درست کن ما به سراغت میایم! ❤️شخصی در فکر دیدار امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- بود با محاسبات فهمید که آن حضرت با فرد قفل سازی مراوده و ارتباط دارند. 🔶 در راستای قفل سازان نزد یکی از قفل سازها رفت- دید پیرزنی برای ساختن کلید قفل به او مراجعه کرد و پرسید اجرت آن چه قدر می شود؟ 🔵 قفل ساز پاسخ داد: یک عباسی می سازم . پرسید بعد از ساختن چقدر می خری؟گفت:آن را به سیصد دینار یا یک سنار(مبلغی که خیلی کمتر ازآن چه می ساخت) می خرم. 🔶 سپس به قفل ساز دیگری مراجعه نمود که به یک سنار می ساخت و به یک عباسی(دو برابر)می خرید. 🔵 از اینجا فهمید که این قفل ساز است که شاید با حضرت ارتباط دارد. لذا به او گفت: سلام مرا به آقا برسان و بگو چگونه می توان به خدمت شما رسید؟ 🔶 قفل ساز گفت: فلان وقت برای گرفتن جواب بیا. در وقت مقرر به وی مراجعه کرد و جواب حضرت را خواست. 🔵 قفل ساز گفت: حضرت فرمودند: بگو تو در فکر این نباش که مرا ببینی-خودت را درست کن -ما به سراغ شما می آییم. 🔶 از کسانی مباش که قفل را به یک عباسی درست می کنند و سیصد دینار یا یک سنار می خرند- مثل کسانی که به یک سنار درست می کنند و یک عباسی می خرند. 🔴 آری- ترک واجبات و ارتکاب محرمات- حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است. •✾📚 @Dastankm 📚✾•
🔘 روزی جوانی از پدرش پرسید معنی حمد چیست؟ 🍃پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر می‌روی و سلطان تو را می‌بیند و سلطان بدون این‌که به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسه‌ای طلا می‌بخشد. 🌼آیا تو از وزیر تشکر می‌کنی یا سلطان؟؟ 🌺پسر گفت: از سلطان. 🌸پدر گفت: معنی شکر هم این‌ است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است. اگر کسی به تو نیکی می‌کند او وزیر است و این نیکی به امر خدا است. پس او لایق همه حمدها است. 🌸 @dastankm
پسر جوانی ،با وسوسه یکی از دوستانش به محلی رفتند که زنان روسپی، فاحشه در آنجا خود فروشی می کردند. او روی یک صندلی در حیاط آنجا نشست . در آنجا پیرمرد ژولیده ای و فروتنی بود که حیاط و صندلی ها را نظافت می کرد. پیرمرد در حین کارکردن ، نگاه عمیقی به پسرک انداخت و سپس پیش او رفت و پرسید : پسرم ، چند سالت است گفت : بیست سالم است . پرسید : برای اولین بار است که اینجا می آیی گفت : بله پیرمرد آه پر دردی از ته دل کشید و گفت : می دانم برای چه کاری اینجا آمده ای ؛ به من هم مربوط نیست ، ولی پسرم ، آن تابلو را بخوان. پسرک به طرف تابلویی رفت که در یک قاب چوبی کهنه به دیوار آویخته شده بود . سپس با صدای لرزان شروع به خواندن شعر تابلو کرد: گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن تا پیدا شود گوهر شناس قابلی آب پاشیده بر زمین شوره زار بی حاصل است صبر کن تا پیدا شود زمین باربری قطرات اشک بر گونه های چروکیده پیرمرد می غلتید ... اشک هایش را پاک کرد و بغضش را فرو برد و گفت : پسرم ، روزگاری من هم به سن تو بودم و به اینجا آمدم ، چون کسی را نداشتم که به من بگوید: « لذت های آنی ، غم های آتی در بر دارند کسی نبود که در گوشم بگوید : ترک شهوت ها و لذت ها سخاست هر که درشهوت فرو شد بر نخاست کسی را نداشتم تا به من بفهماند : به دنبال غرایز جنسی رفتن ، مانند لیسیدن عسل بر روی لبه شمشیر است ؛ عسل شیرین است ، اما زبان به دو نیم خواهد شد . کسی به من نگفت : اگر لذتِ ترک لذت بدانی دگر لذت نفس را لذت ندانی و هیچ کس اینها را به من نگفت و حالا که : جوانی صرف نادانی شد و پیریُ پشیمانی دریغا ،روز پیری آمی هوشیار می گردد پیرمرد این را گفت و دست بر پیشانی گذاشت و شروع به گریستن کرد. چیزی در درون پسر فرو ریخت ... حال عجیبی داشت ، شتابان از آنجا بیرون آمد در حالی که شعر پیرمرد را زیر لب زمزمه می کرد: « گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی ...» و دیگر هرگز به آن مکان نرفت. •✾📚 @Dastankm 📚✾•
پسر جوانی ،با وسوسه یکی از دوستانش به محلی رفتند که زنان روسپی، فاحشه در آنجا خود فروشی می کردند. او روی یک صندلی در حیاط آنجا نشست . در آنجا پیرمرد ژولیده ای و فروتنی بود که حیاط و صندلی ها را نظافت می کرد. پیرمرد در حین کارکردن ، نگاه عمیقی به پسرک انداخت و سپس پیش او رفت و پرسید : پسرم ، چند سالت است گفت : بیست سالم است . پرسید : برای اولین بار است که اینجا می آیی گفت : بله پیرمرد آه پر دردی از ته دل کشید و گفت : می دانم برای چه کاری اینجا آمده ای ؛ به من هم مربوط نیست ، ولی پسرم ، آن تابلو را بخوان. پسرک به طرف تابلویی رفت که در یک قاب چوبی کهنه به دیوار آویخته شده بود . سپس با صدای لرزان شروع به خواندن شعر تابلو کرد: گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن تا پیدا شود گوهر شناس قابلی آب پاشیده بر زمین شوره زار بی حاصل است صبر کن تا پیدا شود زمین باربری قطرات اشک بر گونه های چروکیده پیرمرد می غلتید ... اشک هایش را پاک کرد و بغضش را فرو برد و گفت : پسرم ، روزگاری من هم به سن تو بودم و به اینجا آمدم ، چون کسی را نداشتم که به من بگوید: « لذت های آنی ، غم های آتی در بر دارند کسی نبود که در گوشم بگوید : ترک شهوت ها و لذت ها سخاست هر که درشهوت فرو شد بر نخاست کسی را نداشتم تا به من بفهماند : به دنبال غرایز جنسی رفتن ، مانند لیسیدن عسل بر روی لبه شمشیر است ؛ عسل شیرین است ، اما زبان به دو نیم خواهد شد . کسی به من نگفت : اگر لذتِ ترک لذت بدانی دگر لذت نفس را لذت ندانی و هیچ کس اینها را به من نگفت و حالا که : جوانی صرف نادانی شد و پیریُ پشیمانی دریغا ،روز پیری آمی هوشیار می گردد پیرمرد این را گفت و دست بر پیشانی گذاشت و شروع به گریستن کرد. چیزی در درون پسر فرو ریخت ... حال عجیبی داشت ، شتابان از آنجا بیرون آمد در حالی که شعر پیرمرد را زیر لب زمزمه می کرد: « گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی ...» و دیگر هرگز به آن مکان نرفت. •✾📚 @Dastankm 📚✾•