💔🖤💔🖤
✅ عابدترین و زاهدترین مردم چه کسی است؟
#امام_عسکری صلوات الله علیه فرمودند:
🌿« #پارساترینِ مردم کسی است که
در برخورد با شبهه توقّف کند؛
🌿 #عابدترینِ مردم کسی است که
واجبات را انجام دهد؛
🌿 #زاهدترینِ مردم کسی است که
حرام را ترک نماید
🌿و #سختکوشترینِ مردم کسی است
که گناهان را کنار بگذارد.»
💠 «عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ علیهالسلام قَالَ:
أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ أَعْبَدُ النَّاسِ
مَنْ أَقَامَ عَلَى الْفَرَائِضِ أَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ تَرَكَ
الْحَرَامَ أَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.»
📚 تحف العقول (ابن شعبه)، ص۴۸۹
📚 بحار الانوار (علامه مجلسی)، ج۷۵، ص۳۷۳
🖤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🖤
🆔 @dastankm
خدای من!
چیزی ندارم که
شایستهی بخششت باشد؛
❤️جز امیدم به خودت...❤️
#صحیفه_سجادیه
@dastankm
💠
#حکایت
#امام_حسن_عسکری
هدیه انگشتری
ابو هاشم جعفری (ره) نقل شده :
به حضور امام حسن عسكری (علیه السلام) رفتم ، هدفم این بود كه نگین انگشتری را از آن حضرت تقاضا كنم ، تا انگشتری بسازم و آن نگین را به عنوان تبرك ، بر سر انگشترم بگذارم.
وقتی كه به حضورش شرفیاب شدم ، به طور كلی آن تقاضا را فراموش كردم ، پس از ساعتی ، بر خاستم و خداحافظی كردم ، همین كه خواستم از محضرش ٍ بیرون بیایم ، انگشتری را به طرف من نهاد و فرمود:
تقاضای تو، نگین بود، ما به تو نگین را با انگشترش دادیم ، خداوند این انگشتر را برای تو مبارك گرداند.
از این حادثه ، تعجب كردم ، كه آن حضرت به آنچه در ذهنم پوشیده بود، خبر داد.
عرض كردم : ای آقای من ! براستی كه تو ولی خدا و همان امامی هستی ، كه خداوند فضل و اطاعت آن امام را دین خود قرار داده است .
فرمود: غفر الله لك یا ابا هاشم
خدا تو را ببخشد ای ابو هاشم.
@dastankm
✅مردم آخرالزمان
✍امام حسن عسکری (ع) می فرمایند:
بر مردم زمانی خواهد آمد که چهره هایشان خندان و شاد است، ولی دل هایشان تاریک و گرفته است؛ سنّت در میان آنان بدعت شمرده می شود و بدعت، سنتی رایج می گردد؛ مؤمن در میانشان حقیر است و منافق در بین آنان محترم شمرده می شود.
📚 الحیاة، ج۲، ص۳۱۱
💠: @dastankm
✨﷽✨
✅داسـتان مـعـنوی
✍شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیهالسّلام برمیخورد، به حضرت سلام میداد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پروندهی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است.
لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پروندهی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیهالسّلام را دید. محکم ایستاد و به ملائکهای که او را میبردند گفت من در دنیا هیچ وقت بدون سلام کردن از این بیرقها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم میآیم. ملائکه گفتند نمیشود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی.
تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت اباعبدالله علیهالسّلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکهی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پروندهی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند.
ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند امّا در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت میروند خیلی تعجّب کردند!
به پروندهی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامهی اعمال آن شخص نوشتهاند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ ای کسی که بدیها را به خوبی تبدیل میکنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند.
📚مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب
@dastankm
هدایت شده از حیات وحش/ طبیعت
گروه سبک زندگی اسلامی،ایرانی🌺
با محوریت پرسش و پاسخ طبی
تمام سوالات خود در حوزه پزشکی را اینجا مطرح کنین👇 ورایگان جواب بگیرید
http://eitaa.com/joinchat/1399717914Cbc4dbb4527
👨🏫استاتید با تجربه انواع علوم پزشکی(سنتی،اسلامی،نوین و...)
با سابقه بالای ۱۰سال
بهترین پاسخ علمی را به شما خواهند داد👌
http://eitaa.com/joinchat/1399717914Cbc4dbb4527
پیشنهاد ما عضویت در کانال بالا👆👆
✅مورد اعتماد ما👌
May 11
دعای سلامتی امام زمان(عج)❤
🌸اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
خدایا،ولىّ ات حضرت حجّة بن الحسن
🌸صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی
كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد
🌸هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ
در این لحظه و در تمام لحظات
🌸وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر
🌸دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ
و راهنما ودیدبان باش،تا اورا بصورتى
🌸طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا”
كه خوشایند اوست ساكن زمین
گردانیده و مدّت زمان طولانى در
آن بهره مندسازى
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🆔 @dastankm
✨﷽✨
✅احکام دین
✍همراه پدر برای نماز جماعت به مسجد رفت. صف اول، کنار پدر ایستاد. بزرگترها اعتراض کردند که شاید احکام نماز را بلد نباشد و نماز جماعت بقیه خراب شود. پدر به آنها گفت: بیایید و هر سؤالی میخواهید، از این پسر بچه بپرسید. اگر نتونست جواب بده، صف اول نایسته. آیتالله میلانی هم آنجا حضور داشتند. جلو آمدند وسؤالاتی را پرسیدند. سیدمصطفی در کمال آرامش همه را پاسخ داد! آن عالم وارسته که از جوابهای او حیرتزده و متعجب شده بود، تشویقش کرد و رویش را بوسید. ده تومان هم به او هدیه داد و اجازه دادند صف اول بایستد.
🌹شهید سیدمصطفی معزی
📚«فرمانده! فرمان قهقهه!»، ص۲۷
حضرت محمد صلوات الله علیه وآله:
هركه برای شركت در نماز جماعت به مسجدی برود، برای هر قدمی كه بر میدارد، هفتاد هزار حسنه نوشته میشود، و به همان اندازه درجاتش بالا میرود؛ و اگر در آن حال بمیرد، خداوند هفتادهزارفرشته بر او میگمارد كه در قبرش به دیدار او بروند و انیس تنهایی او باشند، و تا هنگامی كه برانگیخته شود، برایش آمرزش بطلبند.
📚بحارالانوار؛ ج ۷۳، ص ۳۳۶، ب ۶۷
@dastankm
✨﷽✨
✅شفای مفلوج
✍یکی از بزرگان در زمان طاغوت دو پسر خود را از دست داده بود. همسرش بابت بی تابی های زیاد فلج شد و چشم ها و جوانی خود را نیز تقریبا از دست داد و به نوعی پیری زودرس گرفت. بنا شد این زن را به تهران ببرند بخوابانند و درمان شود. شوهرش میگفت: دیدم فردا اول صبح قراره همسرم را ببرند، بچه ها هم بی سرپرست اند. نگران شدم و به امام زمان متوسل شدم و به خدا گفتم لطفی کن که امام زمان زمان به ما عنایت بکنند. میبینی که وضع ما ناراحت کننده است...
نصف شب دیدم چراغ ها روشن شد و سر و صدا بلند شد. گفتم چه شده؟ آمدم پایین یک دخترِ کوچک داشتم جلو آمد و گفت بابا، مامانم خوب شد. جلو رفتم دیدم سالم است، پیری زودرس او هم برگشته و جوان شده و چشم هایش هم خوب شده. بعدا خود زن قضیه را تعریف کرد و گفت:
تنها در اتاق خواب بودم یکدفعه اتاق روشن شد نور مقدس حضرت مهدی رو به من کرد و فرمود: برخیز به شرطی که دیگر بی تابی نکنی. بلند شدم، آقا از اتاق بیرون آمدند و من هم به همراهش رفتم یک وقت متوجه شدم که من سالم هستم.
💥زنی که فلج بود به تمام معنی سالم شد، چشم ها و جوانی اش هم برگشت. وقتی ما چنین آقایی را داشته باشیم حیف است به آقا امام زمان بی توجه باشیم و اتفاقا همه ما هم بی توجه ایم.
📚جهاد با نفس؛ (آیت الله مظاهری) ص۴۳۲
@dastankn
✨﷽✨
✍یکی از دانشمندان، آرزوی زیارت امام زمان را داشت. مدتها ریاضت کشید و کوشید ولی نشد. سپس به علوم غریبه و اسرار حروف رو آورد، اما نتیجه نگرفت.
روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر بروی». او نیز رفت و در آنجا چلّه گرفت و به ریاضت مشغول شد. روزهای آخر بود که به او گفتند: «الان امام زمان، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفل سازی نشسته اند». سریعا به آنجا رفت. وقتی رسید دید امام زمان نشسته اند و با پیرمرد گرم گرفته اند و سخنان محبت آمیز میگویند. سلام کرد، حضرت پاسخ دادند و اشاره به سکوت کردند. دید پیرزنی قد خمیده با عصا آمد و قفلی را داد و گفت: اگر ممکنه برای رضای خدا این قفل را از من سه شاهی بخرید که به سه شاهی پول محتاجم. پیرمرد قفل را دید سالم است و گفت: این قفل هشت شاهی ارزش دارد... من کلید این قفل را میسازم و ده شاهی، قیمتش خواهد بود! پیرزن گفت: نه، نیازی ندارم.
پیرمرد با سادگی گفت: تو مسلمانی، من هم مسلمانم، چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حقت را ضایع کنم؟ این قفل اکنون هشت شاهی ارزش دارد، من اگر بخواهم سود ببرم، به هفت شاهی میخرم، زیرا بیش از یک شاهی منفعت بردن، بی انصافیست. باز تکرار میکنم: قیمت واقعی آن هشت شاهی است، چون من کاسبم و باید سود ببرم، یک شاهی ارزانتر میخرم! پیرزن باورش نمیشد. پیرمرد هفت شاهی به او داد و قفل را خرید.
💥همین که پیرزن رفت، امام به من فرمودند: «این منظره را تماشا کردی؟! اینطور شوید تا ما به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست، به جِفر متوسل شدن سودی ندارد. عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید تا من بتوانم با شما همکاری کنم! از همه این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کرده ام، زیرا این مرد، دیندار است و خدا را می شناسد، این هم امتحانی که داد. از اول بازار... همه میخواستند که ارزان بخرند و هیچ کس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد و این پیرمرد به هفت شاهی خرید. هفته ای بر او نمیگذرد، مگر آنکه من به سراغ او می آیم و از او دلجوئی و احوالپرسی میکنم.»
📚 ملاقات با امام عصر، ص۲۶۸
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌹🌹 @dastankm