#سلام
دوستانی دربارهی وجه تسمیهی این کانال شعری به ((الاعتضاد فیالاعتقاد)) سوال کردهاند. در جواب باید عرضه بدارم که:
۱. در سالهایی که جوانتر بودم، نمیدانم روی چه حسابی کتابهای فلسفی #محمد_غزالی (ملقب به امام غزالی) را تورق میکردم. آثاری چون المنقذ من الضلال و تهافهالفلاسفه و...ولی کتابی که بیشتر نظر مرا به خود جلب کرد ،کتاب #الاقتصاد_فی_الاعتقاد بود. کتابی کلامی ولی روشن که افرادی که در علم کلام ورزیده نیستند نیز میتوانند از آن تا حدودِ بسیاری بهره ببرند.
ناگفته نماند که این کتاب به هیچ عنوان ارتباطی به اقتصاد به معنای Economy ندارد و در واقع، معنی اصلی واژهی اقتصاد به معنای میانهروی(Median) را با خود دارد و سعی غزالی هم رساندن این مطلب است که اسلام دین خرَد است و نه دین تعصب و افراطیگری و...
ولی چیزی که بیشتر از محتوای کتاب، ذهن این کمینهی #کمی_شاعر را قلقلک داد، نام هنری و موزون آن بود. #وزن و #قافیهی نام این کانال، عاریه گرفته از این کتاب محمد غزالی است.
۲.حالا اگر بخواهم این وسط، عمل پیوند گودرز به شقایق را انجام دهم، میرسم به جهان کنونی که هزاران رهزن بر سر راه اعتقاد آدمی است. حال که "کَلیم" ما در "طور" غیبت درنگی نسبتا طولانی دارد، "سامریها" چه جولانی که نمیدهند.
۳. اینها همه یک طرف، یک گودرز دیگر هم هست به نام جناب #ژان_پُل_سارتر و همنظرانش که اعتقادشان بر این است که برای رسیدن به ماهیت انسان، باید وجود خود را توسعه دهیم و تمام بار این توسعهی وجود بر دوش خود آدمی است و هیچ یاریگری در این میان نیست. لذا اگر آدمی همواره دلهرهی نرسیدن و نشدن داشته باشد و از این دلهره افسرده گردد، سزاست و رواست!
۴. ولی در باور ما شیعیان، آدمی نباید دلهرهی سارتری داشته باشد چرا که تنها نیست. یاریگری هست، که در همهی شئون، روزیِ مِهرش به ما میرسد. از جمله روزیِ اعتقاد.
سامریها اگرچه زیاد و به ظاهر قوی هستند، ولی #بازویی حیدری هست که این گوسالهها و فیلها و الاغها* را در هم میشکند.
این است که این لحاف چهل تیکهی افکار این دیوانه، ختم شد به نام ((الاعتضاد فیالاعتقاد)).
فیالواقع، این شد که شد این!
زیاده چه دردسر دهم؟
یاعلی!
#پژمان_اصلانی
*خدای نکرده قصد توهین ندارم، این حیوانات نماد رسمی حزبی هستند.