دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
#داستان_همین_شبها ٧ 🪔 ساعاتِ یکی از همین شبها بود که با خودش حرف میزد و غرق رویاهایش بود نگران بود
#داستان_همین_شبها ٨
ادامهٔ پست قبل
قاسم بن الحسن مخالفت عمو را با مادر خویش در میان گذاشت
مادر برای وی چاره جویی کرد
💌 نامهای را که امام حسن (ع) برای روز عاشورا خطاب به قاسم نوشته بودند، به سیدالشهدا تسلیم کرد، در آن نامه امام حسن (ع) به فرزند خویش وصیت کرده بود که دست از یاری امام حسین (ع) برندارد.
قاسم (ع) با تسلیم این نامه به امام حسین (ع) توانست اجازه میدان رفتن را از ایشان کسب کند، اما هیچ زره و لباس جنگی به اندازه قامت حضرت قاسم یافت نمیشد...
🔥 این یکی از لحظات سخت روز عاشورا بود که اشک را بر دیدگان اباعبدالله الحسین (ع) جاری کرد ❤️🔥
ادامه...
#طلب_حقیقی #محرم
#قاسم_بن_الحسن #عبدالله_بن_الحسن
🪶 خط #نسخ #لیلا
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
34.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
#داستان_همین_شبها ٩
همهٔ اصحاب شهید شده بودند
الوتر الموتور...
تنهای تنها بود...
ندای هل من ناصر ینصرنی را که سر داده بود،
جوابی نشنیده بود...
اینجا بود که علی اصغر طاقت نیاورد و به پدر لبيک گفت...
گریه برای غریبی پدر
برای یاری امام
علی اصغر گریه کرد تا چگونه لبيک گفتن را به «من» نشان دهد
لبیکی که هنوز صدای آن به گوش میرسد
برای غریبی و تنهایی که هنوز ادامه دارد...
أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ
سلام بر آن شیرخوارِ کوچـک
ادامه...
#طلب_حقیقی #محرم
#علی_اصغر
🪶 خط #نسخ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
#داستان_همین_شبها ٩ همهٔ اصحاب شهید شده بودند الوتر الموتور... تنهای تنها بود... ندای هل من ناصر
#داستان_همین_شبها ۱۰
🥀 برای غریبی و تنهایی که هنوز ادامه دارد...
الوتر الموتور...
تنهای تنهاست...
ندای هل من ناصر ینصرنی را که سر داده است:
💔 اگر شیعیان ما به اندازۀ یک لیوان آب تشنۀ ما بودند، ما ظهور میکردیم...
هنوز جوابی نشنیده است...
ادامه...
#طلب_حقیقی #محرم
#امام_زمان
🪶 خط #لیلا
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
#داستان_همین_شبها ١١
با مادر و برادر و عمّه هایت وداع نما
صدای علی اکبر که به گوش پرده نشینان حرم رسید همگی به دور او حلقه ماتم زدند و به علی اکبر گفتند:
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن
عجله به جانب میدان نکن
فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
ما فراق تو را طاقت نداریم
ابی عبدالله فرمود:
اهل بیت من، رهایش کنید
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
امام حسین (ع) بدست خود سلاح جنگ به قامت علی اکبر پوشانید
و او را روانه میدان کرد.
امام از شدّت غم گاهی می نشست
و گاهی بر می خاست
سر خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا شاهد باش که علی را فدای امّت جدّم کردم
زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود
ارباً اربا دل بابای علی اکبر بود 💔
ادامه...
#طلب_حقیقی #محرم
#علی_اکبر
🪶 خط #نسخ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود
ارباً اربا دل بابای علی اکبر بود 💔
#شعر #محرم
#علی_اکبر
🪶 خط #نستعلیق
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
🥀 حالا که روضهٔ عطش
بالا گرفته،
بگذار من هم فریاد بزنم:
الهی
من نیز تشنهٔ توام...
ای محبوب من!
#محرم
🪶 خط #دستنویس #نسخ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
✨ نگاه او به همه یکسان هست
اگر طلب، حقیقی باشه و
علی اکبر باشی، به تو هم میگه:
هَاتِ لِسانَکَ!
زبانت را بیرون بیاور...
❤️ و حقیقت وصال،
آنجاست که
ارباً ارباً شوی...
آنجاست که
امام
به سجده میافتد
و تا قتلگاهت
همان، طور سینای عشق
پا برهنه میآید....
بهشرط آنکه
علی باشی...
دانستی در هــوای عاشـــقی
سیراب شدن بهدست امام
چگونه است؟!
🌱 تشنهٔ کام تو هستم یا اباعبدالله!
#طلب_حقیقی #محرم
#علی_اکبر
🪶 خط #نسخ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
#داستان_همین_شبها ١٢
✨مشک از آب خالی شد...
شاید حضرت ابوالفضل ع بیشتر از شرمندگی و ناراحتی از اینکه آب به خیمه نرسید،
در تحیر بود از کار مردم
تعجب کرد که:
من که برای بچههای حسین آب میبردم!
چرا تیر تو مشک میزنید؟!
ادامه...
#طلب_حقیقی #محرم
#ابوالفضل_العباس
🪶 خط #لیلا #نسخ
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq
دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
#داستان_همین_شبها ١٢ ✨مشک از آب خالی شد... شاید حضرت ابوالفضل ع بیشتر از شرمندگی و ناراحتی از اینکه
#داستان_همین_شبها ١٣
✨ شاید حضرت
از این ناراحت بود
که کوفیان با بستن راه آب،
راه حیات خودشون رو قطع کردند!
✨ شاید اگر آب به خیمه میرسید
لشکریانِ عمرسعد هم
نجات پیدا میکردند!
میگن وقتی در گودی قتلگاه امام حسین(ع) از شمر طلب آب کرد، نه برای تشنگی خودش، نه! برای نجات خودِ شمر، طلب آب کرد.
امام دید شمر متوجه نیست که باید خواهش کنه و برای همین خودشون بجای شمر، این کار رو کردند و بظاهر فرمود:
اگر میخواهی مرا بکشی، با جرعهای آب سیرابم کن
✨ قمر بنی هاشم هم
به همین خاطر با مَشک رفت سمت فرات...
امام حسین بجای شمر، برای خودش بظاهر طلب آب کرد؛
حضرت ابوالفضل علیهالسلام
اینجا هم ادب کرد
و برای فرزندان حسین
تا قیامت، سقایت!
اینقدر مهربان 💔
عشق ما را پی کاری به جهان آورده
ادامه...
#طلب_حقیقی #محرم
#ابوالفضل_العباس
#امام_حسین
🪶 خط #شکسته_نستعلیق
✾•┈┈••✦••┈┈•✾
دست نوشت عشق
💠 @dastneveshteshq