#نمازخوان_شدن
بنظرم یکی از مهم ترین کارهایی که میتونه یک کودک را نماز خوان و البته نماز گزار دایمی بکنه *خوش رفتاری مخصوصا در مساجد* با آنهاست...
خاطراتی که خودم از دوران کودکیم دارم.
تو یه خونه ی دو طبقه با مادر بزرگم زندگی میکردیم.
موقع اذان خانم جون صدا میکردند فائزه، مائده، بچه ها بریم مسجد؟
ما هم با کلی ذوق چادر نماز و سجاده مونو برمیداشتیم و دوان دوان میرفتیم بسمت مسجد.
تو مسجد با اینکه روحانی پیر بود و خیلی آهسته نماز را میخواند به حدی که خانم جون تعریف میکردند خواهرم یه شب تو سجده خوابش برده بوده، ولی با این حال بازم دوست داشتیم بریم مسجد.
با اینکه اون موقع هم مسجدی هامون پیرزن ها بودند که گاها حوصله ی بچه هم نداشتند و شاید بهمون اخم هم میکردند اما من فقط رفتار خانم جون یادمه. اینکه *با لبخند شیرینی که همیشه روی لبشون داشتند و بوی عطر خوشی که از جانمازشون میومد برامون جانمازمون را پهن میکردند و کلی تحویلمون میگرفتند.*
هر کدوممون را بین یه آدم بزرگ جا میدادند و درواقع جامونو باز میکردند.
وقتی بزرگ شدم تازه دلیل جاگزاریمون بین بقیه ی آدم بزرگا را فهمیدم.
بااینکه دوست داشتم کنار خواهر مایده بشینم ولی انقدر رفتار خانم جون قشنگ بود که هیچی نمیگفتم.
#کارگروه_نماز_دبستان
@davat_namaz
#موانع_نماز
یک روز از یک فرد بزرگسال که متاسفانه نمازش دیگر براش اهمیت نداره پرسیدم چرا! چی شد اینطوری شد؟
گفت : *باباش میخواسته تشویق کنه میگفته نمازتو بخون تا فلان چیزو بهت بدم یا فلان کا را برات بکنم.*
اینکه آدم بزرگا بدونند چی بچه را خوشحال و راضی میکنه خیلی مهم و البته سخته.
خدا همه مون را هدایت کنه.
#کارگروه_نماز_دبستان
@davat_namaz
#نمازخوان_شدن
#مدرسه
چون مدرسه ما نمازخانه ندارد، *در راهرو یا حیاط فرش می اندازیم* که بچه های دیگه در رفت و آمدند و نظم نماز رو بهم می زنند و سر و صداست و چون عموما خانواده ها اهل نماز نیستند، بچه ها وقتی دوستهاشون رو می بینند که دارن تو راهرو یا حیاط نماز می خونند، مسخره می کنند و اعتماد بنفس بچه هایی که نماز می خوانند رو می شکنند.
یکی از کارهایی که باعث شد بچه ها دوستهای دیگه اشون رو مسخره نکنن
و براشون جالب بود، این بود که *کارت دعوت درست کردیم با بچه های نمازگذار و از معلمین و مدیر و معاون و روابط عمومی و مسئول سایت و حتی مستخدم و... دعوت کردیم به نماز ،* یه چند جلسه معلمها و مدیر می اومدند و خیلی برای بچه ها جالب بود هم بچه های نمازگذار که روحیه و اعتماد بنفسشون بالا رفت و هم باعث شد بچه هایی که نماز نمی آمدند، مسخره نکنند و بعضی شون خودشونم بیان و یا دوست داشته باشند این هفته اونها مسئول استقبال یا مکبر باشند ولی متاسفانه کادر همکاری نکرد و دچار افول شد.
وقتی بچه ها *معلم علوم یا ریاضیشون رو دیدند که دارند نماز می خوانند خیلی براشون جالب بود* و هی ازشون می پرسیدند مگه شما هم نماز میخونید؟
@davat_namaz
*بسم الله النور*
سلام علیکم
طاعات قبول.
*گام دوم عملیات نماز*
🔰 در محل های حضور کودکان، به آنهایی که تمایل به نماز دارند یا اهل ادای نماز هستند، هدیه بدهیم.
🔰 این حرکت خودجوش است.
در کیف هایمان هدیه های کوچکی می گذاریم تا به کودکان نمازخوان تقدیم کنیم.
🔰 اولویت اجرای این فعالیت *مساجد* هستند.
#پیشنهاد
#کارگروه_نماز_دبستان
#گام_دوم_عملیات_نماز
#نمازخوان_شدن
🌱 من و مامان و خواهرم با دختراي همسایمون که هم سن و سال بودیم *هر شب واسه نماز می رفتیم مسجد محلمون* .
اونجا فقط نماز ميخونديم و کار خاصی واسه بچه ها انجام نميدادن که بخوايم جذب بشیم ولی همون که هر شب قبل نماز واسه مسجد رفتن آماده میشدیم و به نوعی انگار یه کار جمعی بود و *تو راه رفت و برگشت و بین نماز با هم حرف میزدیم و می خندیدیم و فضای معنوی مسجد حالمون رو خوب میکرد خیلی در جذب شدن من به نماز تاثیر داشت.*
حتی وقت هایی که مامانم نمی توانست نماز بخواند، کلی گریه میکردم و می ترسیدم مامانم بی نماز شده باشه. همش دعا میکردم و از خدا میخواستم تا خدا ایمان مامانم رو زیاد کنه.😂
#تاثیر_القا
🌱 تو بچگی همه من رو *به عنوان یک بچه مؤمن ميشناختن* (علتش رو نمیدونم شاید القاي مامانم بود) همین باعث شد تا به نماز جذب بشم چون نمیخواستم تو ذهن مردم آدم مومنه نباشم.😊
حتی وقتی دروغ می گفتم و اطرافیان ميفهميدن ولی مامانم پاشو تو یه کفش میکرد و میگفت این اصلا دروغ نميگه، من میدونم حتی اگه ولش میکردی قسم هم میخورد که من دروغ نمی گم همین باعث شد الحمدلله دیگه دروغ نگم.
@davat_namaz
#لبخند
یه بنده خدایی با شنیدن اذان ظهر افطار کرد 😳
بهش گفتن چرا افطار کردی؟
گفت:خوب اذان گفتن 😕
گفتن این اذان ظهر بود 😂
گفت: جدی؟ چقه شبیه اذان مغرب بود 😂 😊
@davat_namaz
#نمازخوان_شدن
🌱 ما قبل از تکلیف شدن دخترم... *مدلهای تشویقی و بامزه براش ابداع میکردیم تا با شادی صبح ها پاشه و وضو بگیره و برای نماز ترغیب بشه* .
برای همین یک روز صبح، *بابا، زهرا رو پشتش سوار میکرد و تا دم روشویی میبرد و یه روز بغلش میکرد و تا گرفتن وضو همراهیش میکرد یه روز با قلقلک و یه روز لای پتو میگذاشتیمش و مثل بچه ها تابش میدادیم و شعر میخوندیم* ... شعرهایی که از خودمون در میاوردیم.
مثلا میگفتیم دختر بهشتی پاشو پاشو...
یکی یه دونه پاشو پاشو...
دردونه ی بابا پاشو...
همینجوری تا اخر...
خلاصه *هر کاری میکردیم تا این روزا براش خاطره بشه.*
حتی یادم میاد زهرا مریض بود و میگفت تا دم روشویی هم نمیتونم برم و بدن درد دارم ، براش یه لیوان اب میاوردم و یه تشت که با اونا *تو رختخواب وضو بگیره.*
خلاصه کنم، روزای اول خیلی خیلی مهم هستن و مثل اینه که رو سنگ نقش میزنیم.
🌱 ما همیشه *دعا میکنیم* خدا نه تنها بچه هامون رو نماز خون قرار بده، بلکه در آینده ادمهایی باشن که تو هر جایی که هستن به پا دارنده و زنده کننده ی نماز باشن.
#بیدارکردن
@davat_namaz