داستان کوتاه
بنده شاکر کیست؟
امام صادق علیه السلام فرمود: در زمان های گذشته، در میان بنی اسرائیل، عابری زندگی می کرد، که از امور دنیا محروم بود، و در وضع بسیار دشواری زندگی می کرد، همسرش آنچه داروندار داشت، در تأمین زندگی او مصرف کرد، و دیگر آهی در بساط نماند و عابد و همسرش روزهائی را با گرسنگی بسر بردند. تا اینکه همسرش مقداری نخ را که ریشه بود، پیدا کرد و به شوهرش داد، تا به بازار ببرد، و با فروش آن غذائی تهیه کند.
عابد آن را به بازار برد، وقتی به بازار رسید، دید بازار تعطیل است، و خریدارها جمع شده اند، و مأیوس بر می گردند، عابد با خود گفت، دریا نزدیک است، بروم در آنجا وضو بگیرم و دست و صورتم را بشویم، تا بلکه راه نجاتی پیدا شود، کنار دریا آمد، دید صیادی تور به دریا می اندازد و ماهی می گیرد اتفاقاً تورش را به دریا انداخت و کشید و تنها یک ماهی پلاسیده و بی ارزشی، در میان تور افتاده بود، عابد به صیاد گفت، این بسته نخ را به این ماهی می فروشم، صیاد، با کمال میل قبول کرد، عابر آن ماهی را برداشت و به خانه آمد، و جریان را به همسرش گفت.
همسر، ماهی را گرفت و مشغول پاک کردن و بریدن آن شده تا برای پختن آماده کند، ناگهان در شکم ماهی مرواریدی گرانبها یافت، شوهرش را خبر کرد، شوهر آن مروارید را به بازار برد و آن را به بیست هزار درهم فروخت. و سپس آن پول کلان را که در دو کیسه بود به منزل آورد، در همین لحظه، فقیری به در خانه آمد و تقاضای کمک کرد، عابد به فقیر گفت: بیا و این یک کیسه را بردار و ببر، فقیر خوشحال شد و یک کیسه را برداشت و برد.
همسر عابد گفت: سبحان الله، ما خودمان در حالی که در سختی و دشواری فقر بسر می بریم، نصف سرمایه ما رفت. چند لحظه نگذشت که فقیر دیگری آمد و تقاضای کمک کرد، عابد به او اجازه ورود داد، تا به او نیز کمک کند، او وارد خانه شد و همان کیسه درهم را که فقیر قبلی برده بود، آورد و در جای خود نهاد و به عابد گفت: کل هنیا مریئا...: از این روزی، بخور، گوارا و نوش جانت باد من فرشته ای از فرشتگان خدا هستم، پروردگار تو خواست بوسیله من تو را امتحان کند تو را شاکر و سپاسگزار یافت.
📗 داستان دوستان، ج 3
✍ محمد محمدی اشتهاردی
◼️ @de_bekhand ◼️
#کودکانه
❌بچه ها را بين مخصوصا دو تا چهار سالگی به صورت مستقیم تصحيح نكنيد.
اگر كلمه ای را اشتباه كرد بعد از يک ساعت ميشه كلمه درست را تو جمله ای بدون اشاره به اشتباه كودک استفاده كرد.
اشتباه كودک را به رخش نكشيد يا به روشون نياريد. اين ترس باعث ترمز روانی ميشه و كودک را از پيشرفت باز می داره.
◼️ @de_bekhand ◼️
⚠️حتما براتون پیش اومده که کودکتون بعد از زمین خوردن برای چند ثانیه به شما نگاه میکنه، و بعد تصمیم میگیره گریه بکنه یا نکنه!
⁉️خب چرا؟
🔴چون بچه ها تو سنین پایین خودتنظیمی کامل و قوی ندارن، و دارن آموزش میبینن که تو موقعیتها باید چه رفتاری از خودشون نشون بدن، وقتی نمیدونن خودشونو با شمای والد تنظیم میکنن، شما موقعیت رو بغرنج ببینی اونم بغرنج میبینه و میزنه زیر گریه، شما فان ببینی قاه قاه میخنده! درد که همون درده اما شما بهش یاد میدی چجوری اون درد و ترجمه کنه و واکنش نشون بده.
پس متناسب با موقعیت واکنش نشون بدین نه بیشتر و نه کمتر!
-اگه کودک شما ترسوئه و جسارت نداره باید ببینی کجا بهش یاد دادی مدام محتاط باشه و جسارت نکنه؟!
#تربیت_فرزند
◼️ @de_bekhand ◼️
🔸نامه ای از شهید مسعود ارشادی
🔹شهید مسعود ارشادی در یکی از نامههایش میگوید: " اگر نبود خیل جانبازانی که شب و روز برای شهادت لحظهشماری میکنند، اگر نبود جسم چاکوچاک عزیزان ما از آتش کینه دشمن، اگر نبود سرهای بریده جگرگوشههای ما از تیغ ستم سیاهکاران و بداندیشان، اگر نبود جسم پاک شهیدی که گلوله خصم کافر از او کوچکترین اثری هم بهجای نگذاشته و اگر نبود فریاد رسا و استوار برادران اسیر که در چنگال رژیم بعث عراق، دنیا را از رشادت و پایمردی خود به تحیر واداشتهاند، هرگز قامت جمهوری اسلامی ایران در جهان، چنین برافراشته نمیشد و شعله قیام اسلامی در بین ملتهای محروم چنین فراگیر نمیگشت. "
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
◼️ @de_bekhand ◼️
🔴 تلنگر
🔸 امام کاظم (علیهالسلام) فرمود:«اِنَّ لِلّهِ عِبادًا فی الأرضِ یَسعَونَ فی حَوائِجِ النّاسِ، هُمُ الآمِنُونَ یَومَ القِیامَهِ.» خداوند در روی زمین بندگانی دارد که در تأمین نیازهای مردم می کوشند، آنان در روز قیامت، ایمنند.
📚 وسائل الشیعه، ج11، ص582.
شخصی از مردم ری، بدهکار بود و از عهده پرداخت بدهیاش بر نمیآمد، و مأمور حکومتی دولت بنی عباس، او را تعقیب میکرد. چون به مکّه رفت و حجّ را انجام داد، حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) را دید و وضع خود را با او در میان گذاشت.
آن حضرت، نامهای خطاب به طلبکار نوشت و از او خواست که نسبت به برادر دینیاش مساعدت کند، و ثواب شاد کردن یک مسلمان را برای او نوشت... او پس از بازگشت از حج، نامهی امام را به آن شخص داد. وی نامه را بوسید و بر چشم نهاد. آنگاه نه تنها بدهیهای او را بخشید، بلکه مقداری مال به او داد. وی که از عهدهی تشکر آن شخص بر نمیآمد، سال بعد در سفر حج، باز هم به دیدار امام کاظم (علیهالسلام) رفت و داستان را نقل کرد.
حضرت بسیار خوشحال شد و فرمود:«به خدا قسم، کار او، هم مرا خوشحال کرد، هم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را، و هم جدّم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را.»
📚 بحارالانوار، ج71، ص313.
در خدمتِ بندگان خدا بودن، توفیق خیلی بزرگیه. زمینه سازِ این توفیق هم، خودمون هستیم. گاهی خدا میخواد که با دستِ ما، دستِ دیگر بندگانش رو بگیره.. وقتی دست کسی رو به یاری گرفتیم، بدونیم که دست دیگرمون در دست خداست... اصلاً بندگی یعنی همین.. یعنی در کوچه پس کوچههای زندگی،دست کسی رو گرفتن...! تو هر جایگاه و پست و مقامی که هستیم، دست مردم و بگیریم، تا خدا و اهلبیت رو خوشحال کنیم، و قیامت هم، خدا و اهلبیت از ما دستگیری کنند.
◼️ @de_bekhand ◼️
بدترین کارمایی که صددرصد به شما بازخواهد گشت تحقیر و تمسخر دیگران است.
اگر دیگران را تحقیر کنید انسانی را حقیر نکرده اید، بلکه روح الهی او را و آفریدگار و هستی بخش کائنات را مورد تمسخر قرار داده اید.
شک نکنید آنچه در مورد دیگران تصور میکنید، روزی درباره ی خودتان به حقیقت خواهد پیوست.
انسانها بخاطر آنچه گمان میکنند خودشان دارند و دیگران آن را ندارند، آنها را تحقیر میکنند اما نمیدانند این عمل دارایی شان را یک روز به نحوی، از آنها خواهد گرفت.
داراییهای شما منشاء درونی دارند که در درون شما مانند یک چشمه میجوشند و بیرون از شما تجلی پیدا میکنند.
تهمت" تحقیر" و تمسخر" دقیقاً همین چشمه ها را خشک میکند.
و آن دارایی که سبب فخرفروشی شما و تحقیر دیگران شده از دست خواهد رفت.
یک اصل کلی وجود دارد که میگوید:
غرور" و خودپسندی"، تمام داشته هایتان را از شما خواهد گرفت و فروتنی" بقای داشته هایتان را تضمین خواهد کرد.
هیچ داشته ای در این جهان ابدی نیست که موجب فخرفروشی شود.
همواره بگو: خدایا مرا نسبت به آنچه به من عطا کردی متواضع ساز. مبادا به خاطر آنچه که دارم به دیگران فخر فروشی کنم.
◼️ @de_bekhand ◼️
❤️ سجیه اخلاقی میرزا جواد انصاری همدانی
آقای انصاری خود کارهای منزل را انجام می داد. از بازار شخصاً خریداری می کرد و اجازه نمی داد که کسی در خرید خانه و حمل کالا او را کمک کندـ یکی از شاگردان ایشان نقل می کردند: که با اینکه من بیست سال بیشتر نداشتم و مشغول خواندن کفایه بودم و ایشان مجتهد مسلّم و بیش از چهل سال داشت، روزی من مشغول نماز بودم یک دفعه متوجّه شدم این مرد الهی در نماز به من اقتداء کرده است.
و در اثر همین منش و سجیه اخلاقی تواضع و فروتنی است که علم و تلاش این بزرگان به ثمر نشسته و برکت یافت و توانستند با عنایات الهی، هزاران هزار انسان را به سمت حقیقت رهنمون شوند و الگوئی وارسته از شیعیان اهل بیت(ع) به جهانیان عرضه نمایند.
◼️ @de_bekhand ◼️
⚫️ حرکت درخت خرما( حق مؤمن بر خداوند چیست؟)
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
عبادبنکثیر میگوید: روزی به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: حق مؤمن بر خداوند چیست؟ (یعنی خداوند برای مومن چه حقوقی قائل میشود؟)
امام سکوت کرد. برای بار دوم و سوم این سؤال را تکرار کردم. امام فرمود: یکی از حقوق مؤمن بر خداوند این است که اگر مومن به این درخت بگوید جلو بیا خداوند به درخت این اجازه را بدهد که جلو بیاید.
در ادامه عباد میگوید: به خدا قسم دیدم آن درخت از جای خود حرکت کرد و به طرف امام به راه افتاد، اما امام اشارهای به درخت کرد و فرمود: در جای خود باش! منظورم تو نبودی. پس آن درخت به جای خود برگشت و به حال اول قرار گرفت
منبع
علامه مجلسی بحار الانوار ج ۴۶ ص ۲۴۵ حدیث ۳۹
◼️ @de_bekhand ◼️
📚چرا داستان میخوانیم؟
انسان در داستان زندگی میکند مانند ماهی که در آب. داستانها به جهان انسانها شکل دادهاند: هویت هر انسان یک داستان است، سکونت گاه او تاریخی در قالب روایت دارد و فرهنگش مجموعهای از روایتهاست. انسان از طريق داستان با جهان زمانمندش مواجه میشود و زندگیاش چیزی نیست جز داستانی که قسمت بزرگی از آن را خودش روایت میکند. در نتیجه:
۱- هر داستانی از تکنیکها ساخته میشود و یادگیری هر تکنیک تازه برابر است با به دست آوردن توانایی برای روایت داستانی تازه و توان روایت داستان تازه برابر است با یک زندگی تازه. یک انسان هر چه بهتر داستان بگوید و ذهن داستان پردازتری داشته باشد میتواند زندگی گستردهتر و عمیقتری بسازد و بالقوگیهای بیشتری را در زندگیاش بالفعل کند.
۲- داستانها بستر امکان تجربهاند. خواننده زمانی که باورش را تعلیق میکند و در داستان غرق میشود، رویدادها و ارتباطات درون داستان را بهتر و عمیق تر تجربه میکند. این خصیصهی داستان موقعیتی را فراهم میآورد که در آن، خواننده با رویدادهایی مواجه میشود که تجربهشان در جهان واقعی پرهزینه، خطرناک یا غیرممکن است. از این نظر، داستان مانند یک «شبیه ساز» عمل میکند که تجربهی موقعیتهای خطرناک در آن عملی و کم هزینه است. انسانها از طریق داستانها میتوانند تجربهی موقعیتهای خطرناک، پیچیده یا شگفت را به دیگران آموزش دهند و نسلهای بعد را برای مواجهه با خطرات زندگی آماده کنند.
٣- نحوهی ارائهی ایدهها و اندیشهها در داستانها با متون علمی و فلسفی متفاوت است. داستانها بیمسئولیت، آزاد و چندصداییاند. خواننده مجبور نیست هیچ ایدهی مشخصی را بپذیرد یا باور کند. هیچ حقیقت یکه و یگانهای وجود ندارد و داستان، آزمایشگاهی است که در آن، خواننده میتواند تفکرات و ایدههای مختلف را در کنار هم بیازماید و محک بزند. داستانها ابزار بسیار مهمی برای آموزش دموکراسی و چندصدایی در یک جامعهاند.
۴- جهان داستان میتواند به جهان خواننده اضافه شود و جهان او را گستردهتر کند. هر داستان تازه، یک یا چند زندگی تازه در جهانی است که احتمالا مختصات و مشخصات آن با جهان خواننده متفاوت است. در نتیجه هر داستان تازه نویدبخش امکانات تازه ای برای زندگی خواننده است. انسانها از طريق داستانهای تازه جهان خود را گستردهتر میکنند و به زندگیشان وسعت میبخشند. هر مشخصهی تازهای در جهان یک داستان (هر چقدر هم که غیرواقعی) میتواند یک امکان تازه در جهان خواننده باشد.
على شاهی | کتابخانه بابل
◼️ @de_bekhand ◼️
⁉️جالبه بدونید #آبراهام_لينكلن بحدى سخنور بود كه هنگام سخنرانى سال 1865 ايلينويز،
خبرنگاران مجذوب سخنان او شدند و فراموش كردند يادداشت بردارى كنند.
اين سخنرانى به سخنرانى گمشده لينكلن معروف است
◼️ @de_bekhand ◼️