عصری خواب دیدم خنجر از پشت خودم درآوردم، زدم به نفر جلوییم. یارو برگشت، دیدم خودمم! مات و متحیر خواب رو برا خانمم تعریف کردم. تعبیر خانمم: وقتی به حرف من گوش نکنی انگار داری خودتو نابود میکنی 😐😁😅😂😂 😂 @de_bekhand 😂

حال بهم زن فقط اونی که چندتا قند برمیداره تو دستش چایی شو میخوره... یکی دوتاش که می مونه برمیگردونه تو قندون!😵‍💫🫥😁 😂 @de_bekhand 😂

قديما مثه الان نبود که هر کي يه دوچرخه زير پاش باشه. يه نفر دوچرخه داشت بقيمونم دنبالش يورتمه ميرفتيم😐 تازه اگه طرف خيليم ادم لارجي بود يواش ميرفت مام بهش برسيم خيليم راضي بوديم🙄 😂 @de_bekhand 😂

تا اینجاش از سال ۱۴۰۲ راضی بودم چون اولین کاری که بعد از تحویل سال انجام دادم خوابیدن بود😂 😂 @de_bekhand 😂

پارسال این موقعا با استرس دنبال شوهر میگشتم که ۱/۱/۱ عقد کنیم. امسال دیگه واسه ۲/۲/۲ زمان بیشتری داریم یه مقدار استرسم کمتره واسه پیدا کردنش😅😂 😂 @de_bekhand 😂

چرااا واقعا؟؟؟🧐😂 😂 @de_bekhand 😂

وااااای خسته شدم یه آشپزخونه 15متری چقد میتونه مخفیگاه داشته باشه که خوراکی هارو پیدا نمیکنم😂😂😂🤦‍♀️😐 😂 @de_bekhand 😂

‏بعد پیام «سلام بی‌معرفت»، یه «غرض از مزاحمت» در کمینه 😂 @de_bekhand 😂

دوران راهنمایی یه پسره که وضعشم خیلی خیلی مرتب بود اوردن مدرسه‌مون، طفلک غریب بود میخواست سر صحبت رو با من باز کنه گفت راستی ما جکوزی داریم، بعد من اصلا نمیدونستم جکوزی چیه... برا اینکه کم نیارم گفتم مام دیشب شام مرغ داشتیم😂😂😂 😂 @de_bekhand 😂

سؤال امتحانی : به حشره ای که از شهد گل برای ماعسل درست می کند چه میگوییم؟ جواب: میگوییم دست درد نکنه حشره 😊✋😂😂🤣😅😅😁 😂 @de_bekhand 😂

وااااای خسته شدم یه آشپزخونه 15متری چقد میتونه مخفیگاه داشته باشه که خوراکی هارو پیدا نمیکنم😂😂😂🤦‍♀️😐 😂 @de_bekhand 😂

یه خانمی تو فامیل ما اسمش «نگران» بود. پرسیدیم چرا؟ گفت پدرم فال گرفته، شعر «ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد، چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد» اومده😁😁 😂 @de_bekhand 😂