هنگامے ڪه تو #زندگے را پشت سر میگذارے مرگ به تو روے مےآورد پس دیدار با #مرگ چه زود خواهد بود... مولاعلی ع

قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ: در شگفتم چگونه تو با #مردم اُنس مےگیرے‌؟! و به #دیگران دل مےبندے... در حالے ڪه مےدانے؛ #تنہا خواهے مُـرد! و میدانے #تنہا در قبر خواهے خُفت! و #تنہا در پیشگاه من خواهے ایستاد! و #تنہا حساب پس خواهے داد... #حواسمون_هست؟

امان از تنهایی امان از شب اول قبر به دادمون برس #حُسِیــــْــــنْ_جانم_مدَدی

میگفت: شمرِ #گناهانت را سَر بِبُر ... پیش از آنڪه بنشیند روے سینه‌ے اِمامت...

همیشه میگفت: ڪار خاصے نیاز نیست بڪنیم ڪافیه ڪارهاے روزمره مون رو بخاطر #خدا انجام بدیم اگه تو این ڪار #زرنگ باشے شڪ نڪن #شہیدِ بعدے تویـے... #شهید_همت

فڪرِ #مرگ ، آدم را به هرچه ڪه دارد قانع مےڪند...!

و این #زندگانےِ_فانے، جوانے خوشے‌هاے امروز و اینجا به افسوس بسیار #فردا نیارزد...

میگفت: هر موقع #گناه سراغت اومد خواستے گناه نڪنے رو به قبله وایسا دست بزار رو سینت سه مرتبه بگو {صل الله علیڪ یااباعبدالله}ِ

دلش نمے‌اومد #گناه ڪنه ... اما ؛ باز هم گفت : این باره آخره... مواظب بارِ آخرهایـے باشیم ڪه بارِ #آخرتمان را #سنگین میڪند...

پروردگارا مرا #ببخش! به خاطر #چشم_چرانی ز چشمے ڪه باید #امام_زمان را ببیند! به #گناه باز شد... از دلے ڪه باید براے #صاحبش مےتپید! براے غیر #خون شد... از دستے ڪه باید در دستان #پدر_امت قرار مےگرفت! با #نامحرمان روزگار همراه شد... از پایے ڪه باید براے #رسیدن به فرزند زهرا(سلام الله علیہا) گام بر میداشت! به #بیراهه رفت... #ببخشا

مگذار؛ نبودنت، عادتم شود... #اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج

روحَش آن‌قدر لطیف بود که برای‌ِتسلیت به کودکی که گنجشکَش مُرده بود ، رفت. #رسول‌ِمهربانی