eitaa logo
دعبلانه
417 دنبال‌کننده
712 عکس
269 ویدیو
44 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
شب حضرت مسلم: الهی صِدام به تو می رسید، که برگرد و دیگه به کوفه نیا ببین مسلمو غریبِ غریب تُو این کوچه ها کوفه کرده رها نیا ای حسین! نیا جان من! که کوفی جماعت نداره مرام نیا ای حسین! که نامَردَن و اسیر می کنن زینبو تا به شام میترسم آقا! از اون روزی که جلو چشمت اکبر بشه پاره تن میترسم آقا! از اون روزی که نباشه به جسم تو حتی کفن
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت کربلا از من عموی مهربانم را گرفت وقت دلتنگی همیشه او کنارم می‌نشست بی‌وفا دنیا انیس و همزبانم را گرفت از سر دوش عمویم عرش حق معلوم بود «منکرِ معراج» از من نردبانم را گرفت... روز عاشورا چه روزی بود؟ حیرانم هنوز جانِ کوچک تا بزرگ خاندانم را گرفت خرمنِ جسمی نحیف و آتشِ داغی بزرگ درد رد شد از تنم، روح و روانم را گرفت تار شد تصویر عمه، از سفر بابا رسید! «آن مَلک» آهی کشید و بعد جانم را گرفت کاظم بهمنی ▪️عقیق شعر
🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹 ای اشک پیش از این هنری داشتی چه شد؟  ای مردمک تو چشم تری داشتی چه شد ؟  ای ناله رسا اثری داشتی چه شد  ؟  ای آه غم فزا اثری داشتی چه شد ؟  زنهار کن به روضه شیر خدا گذر   برگو که پاره جگری داشتی چه شد ؟  یعقوب وار دیده مردم سفید شد   یا مرتضی علی پسری داشتی چه شد ؟  مضمون غلام توست شها چشم را مپوش  بر رویش از کرم نظری داشتی چه شد ؟  🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹
دعبلانه
🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹🏴🔹 ای اشک پیش از این هنری داشتی چه شد؟  ای مردمک تو چشم تری داشتی چه شد ؟  ای ناله رسا اثری
سایت عقیق: ♦️ شاعر این شعر کیست؟ ♦️  نامدار صداقت پژوهشگر شعر آیینی: عموم تذکره نویسانی که به تخلص "مضمون" اشاره کرده اند متفق القول هستند که نام او" میر محمد هاشم عظیم آبادی" است. صاحب "الذریعه "درباره او نوشته است: " دیوان مضمون عظیم آبادی او شعره و اسمه المیرهاشم " در عین حال مشخص شد که این شاعر دو تخلص   "مضمون  " و  " مشربی "  دارد. در تذکره  " صحف ابراهیم " از او به عنوان  "مشربی عظیم آبادی " یاد شده اما در همین منبع می خوانیم " گاهی مضمون " تخلص می کرد. تذکره نویسان  ، "میرهاشم "را از ساکنان "عظیم آباد هند "برشمرده اند . در تذکره "نگارستان سخن " آمده است : " مضمون میرهاشم ساکن عظیم آباد است و میر معز موسوی خان او را اوستاد و سراپا مضمون بوده و همه تن مو.ون " تذکره "روز روشن"، او را از شاگردان"میر معز موسوی"و نزدیکان "میر عبدالجلیل علامه بلگرامی"برشمرده است و با توجه به سال وفات مرحوم "علامه بلگرامی" می توان گفت "میر هاشم عظیم آبادی" یا همان" مضمون "متعلق به قرن 12 هجری است.   حدود 350 سال قبل شاعری دلسوخته برای امیر المومنین از مرثیه فرزند دلبند آن جناب سخن می گوید و با سوز و آه و اشک حیدر کرار را به مجلس  عزای سیدالشهدا در شعر خود دعوت می کند. این شعر میان شیعیان هند و کشمیر دهان به دهان نقل می شود تا ادب شناسی خوش ذوق در کشمیر آن را میان اشعار مرثیه و منقبت سرایان برجسته ای نظیر محتشم و مقبل و ملا حسن کاشی و سلیمی کتابت کند . دست قضا کتاب را از دیار کشمیر به ایران مِی آورد و کتابخانه ملی مقصد نهایی این کتاب است. در این بین مصرعی از این شعر سینه به سینه نقل می شود تا سرانجام در شعر شاعری مخلص تضمین شود و از حنجره ذاکری با اخلاص بر قلب ها بنشیند و از چشم ها جاری گردد. و من هنوز در این  اندیشه ام که رزق امسال سفره محرم را سیصد و پنجاه سال قبل تدارک دیده بودند.
خبرگزاری تسنیم به نقل از ملاعلی آقا واعظ تبریزی: گویند، چون پسر مولانا محتشم درگذشت، مرثیه ای به جهت او گفت. شبی حضرت علی (علیه السلام) را در خواب دید. فرمود: «ای محتشم! از برای فرزند خود مرثیه گفتی، چرا برای قرة العین من نگفتی؟!» صبح بیدار شده، در اندیشه این خواب بود، که شبی دیگر بار، در خواب دید که فرمود: «مرثیه به جهت فرزندم حسین بگو!» عرض کرد که فدایت شوم! چه بگویم؟! فرمودند که بگو:    «باز این چه شورش است که در خلق عالم است»  بیدار شد مصرع دیگر در خاطرش بود همان ساعت به یُمن توجّه امیرالمؤمنین(علیه السلام) شروع کرد، تا به این مصرع رسید:   «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال...»  مصرع دیگر به خاطرش نمی رسید... چند روز بر این بگذشت، شبی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) را در خواب دید که فرمودند:  «او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال!»
🌹◾️🌹◾️🌹◾️🌹◾️ باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقین پروردهٔ کنار رسول خدا حسین محتشم کاشانی 🌹◾️🌹◾️🌹◾️🌹◾️
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ خواندید از حجاز مرا جانب عراق و‌آن ‌گاه پرده‌های مخالف نواختید نیاز جوشقانی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هدایت شده از روشنگری
💠 تقدیر رهبر انقلاب از شعر افشین اعلا علیه توافق حاکمان عرب با رژیم صهیونیستی 🔺افشین اعلا از شاعران شناخته شده کشورمان چند روز گذشته پس از امضا توافقنامه حاکمان امارات و رژیم صهیونیستی شعری خطاب به حاکمان عرب سرود که امروز از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تقدیر قرار گرفت. ✍ متن پیام حضرت آیت الله خامنه ای به این شرح است: شعری که خطاب به حاکمان عرب سرودید، بسیار بجا و به موقع بود. دست شما درد نکند. شیری که برازنده فخر است و مباهات سید حسن است آیا یا شیخ امارات؟ این داده چو قواده به عشرتکده، رونق آن گشته ولی قائد احرار به شامات آن پخته سخن گوید با تکیه به قرآن این خام ولی چون شتران، حامل تورات آن لرزه درافکنده به ارکان تل آویو این با تن لرزان شده پنهان به عمارات ای شیخ! کنی تکیه به قومی که خداوند از دوستی‌اش کرده تو را نهی به آیات؟ این نهی، ندیدی و نخواندی تو به قرآن؟ یا خوانده‌ای از وحی، فقط لفظ و عبارات؟ هش دار و بپرهیز، از این غده ی بدخیم جز ننگ چه بخشید مناخیم به سادات؟ /Snn 🏴 @Roshangari_ir
🏴شب دوم 🏴ورودیه: رسیدیم دیگه به خاک بلا همون جا که میگن بهش کربلا علی اکبرم علی اصغرم میرن از همین جا به سمت خدا .......... سپه دار من علمدار من همین جا دو دستش میفته زمین جسارت میشه که غارت میشه لباسا و گوشواره ها و نگین .............. تنا یک به یک میفتن به خاک سرا هم میرن بر سر نیزه ها عزیز خواهرم! تو و دخترم میرید به اسارت تا شام بلا
🏴 بخشی از قصیده مرحوم آیت الله غروی اصفهانی(مفتقر) 🏴 ◾️🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹◾️ موکب شاه فلک فرّ، در زمین نینوا چون فرود آمد "تَجَلَّي اللّه فِي وادِي طُوي" تا که خرگاه امامت شد در آنجا استوار آسمان زد کوسِ "الرَّحمن عَلَي العَرشِ استَوي" 🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹
🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹 پناهی مرا تکیه گاهی حسین تو بی سر مرا سرپناهی حسین خلیلی؟ کلیمی؟ مسیحی؟ که ای؟ که داری چنین جایگاهی حسین نبی از حسین و حسین از نبی است بخوان احمدش گاه و گاهی حسین شه حق پرستان! ره مومنان! چه خوانم تو را؟ شاهراهی حسین امیری حسین و نعم الامیر امیری ولی بی سپاهی حسین در آنجا که خنجر قضاوت کند نداری بجز سَر، گواهی حسین غریبانه و تشنه لب کشته اند تو را با چه جرم و گناهی حسین؟ مَنِه بر هم این پلک خونین مرا-  نگاهی... نگاهی... نگاهی حسین بکِش آهی از خیمه ی سینه ات بسوزان جهان را به آهی حسین الهی بمیرم برایت عزیز بمیرم برایت الهی حسین امیدم همین است, یوم الورود شفیع منِ روسیاهی حسین محمدرضا طهماسبی 🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹