🏴شب دوم
🏴ورودیه:
رسیدیم دیگه
به خاک بلا
همون جا که میگن بهش کربلا
علی اکبرم
علی اصغرم
میرن از همین جا به سمت خدا
..........
سپه دار من
علمدار من
همین جا دو دستش میفته زمین
جسارت میشه
که غارت میشه
لباسا و گوشواره ها و نگین
..............
تنا یک به یک
میفتن به خاک
سرا هم میرن بر سر نیزه ها
عزیز خواهرم!
تو و دخترم
میرید به اسارت تا شام بلا
#روضه
#مداحی
#کربلا
🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹
پناهی مرا تکیه گاهی حسین
تو بی سر مرا سرپناهی حسین
خلیلی؟ کلیمی؟ مسیحی؟ که ای؟
که داری چنین جایگاهی حسین
نبی از حسین و حسین از نبی است
بخوان احمدش گاه و گاهی حسین
شه حق پرستان! ره مومنان!
چه خوانم تو را؟ شاهراهی حسین
امیری حسین و نعم الامیر
امیری ولی بی سپاهی حسین
در آنجا که خنجر قضاوت کند
نداری بجز سَر، گواهی حسین
غریبانه و تشنه لب کشته اند
تو را با چه جرم و گناهی حسین؟
مَنِه بر هم این پلک خونین مرا-
نگاهی... نگاهی... نگاهی حسین
بکِش آهی از خیمه ی سینه ات
بسوزان جهان را به آهی حسین
الهی بمیرم برایت عزیز
بمیرم برایت الهی حسین
امیدم همین است, یوم الورود
شفیع منِ روسیاهی حسین
محمدرضا طهماسبی
🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹◾️🔹
#طهماسبی
#کربلا
#معرفی_مستند
حاج مرزوق عرب که ابتدا در کربلا به نوحه خوانی می پرداخت بنابر خوابی که دید به سفارش حضرت سیدالشهدا علیه السلام به تهران می آید.
ایشان پدر نوحه خوانی سنتی ایران است که سبک های مختلف امروزی از جمله سینه زنی واحد، شب های مسلمیه،
چارپایه خوانی و... از کارهای اوست.
🌹مستند #حاج_مرزوق را می توانید از سایت شبکه مستند دانلود بفرمایید.🌹
#مستند
#کربلا
🔹بند اول و دوم از ترجیع بند حسن بیاتانی🔹
🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹
«شور به پا کردهای» ماه محرم سلام
تازه شب اول است «اذن بده یا امام»
باز به دنبال من پیک فرستادهای
باز به دنبال من... این منِ کوفی مرام
عشق! چها کردهای؟ عزم کجا کردهای؟
چشم به راهت منم تشنهلب از روی بام
اشک غمت جاری است، فصل عزاداری است
نام تو را میبرم لحظۀ حُسن ختام
داغ دل خواهرت... تشنگی اصغرت...
روضۀ آب آورت... گریه کنم بر کدام؟
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
عشق؛ شدیدالعقاب؛ عشق؛ رئوفٌ رحیم
سورۀ دوم رسید: عشق، الف، لام، میم
در شب دنیا دمی، خیمه زده ماه من
هر که از این خیمه رفت فأصبَحَت کالصَّریم
فصل جنون آمده موکب خون آمده
میشنوم از غروب آیۀ کهف و رقیم
کیست صدا میزند نام مرا سوزناک؟
کیست که آتش زده قلب مرا از قدیم؟
در پیات آوارهام، مصحف صدپارهام!
رسیدهام تا فدیناهُ بذبحٍ عظیم
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
منبع: سایت شعر هیأت
🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹
#بیاتانی
#کربلا
🏴 #معرفی_شاعر
🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹
حسن بیاتانی در سال ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. وی در کودکی با خانواده به قم مهاجرت نمود و تا امروز ساکن این شهر است. او در سال ۱۳۷۵ موفق به اخذ دیپلم در رشتۀ علوم انسانی شد، همان سال به حوزۀ علمیۀ قم راه یافت و همزمان به تحصیل رشتۀ علوم سیاسی در دانشگاه مفید پرداخت. بیاتانی در سال ۱۳۸۰ از دانشگاه فارغالتحصیل شد اما تحصیل حوزوی را ادامه داد. وی سرودن را از سال ۱۳۷۴ با درونمایۀ مذهبی آغاز کرد. او در سال ۱۳۸۶ برای اولین بار با جلسات نقد آقای سیدمهدی حسینی آشنا شد و بعد از این آشنایی، مسیر شعری خود را با قدمهای دقیقتری پیمود. بیاتانی سالهاست توفیق بهرهمندی از انجمن ادبی محیط را دارد. از آثار او میتوان به «از دوشنبه تا جمعه»، «حافظ ما»، «کهکشان راه نیلی» و «آقایی که شما باشید» اشاره کرد.
منبع: سایت شعر هیأت
🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙قدیمیترین صدای ضبط شده از نوحه خوانی و تصاویر مراسم عزاداری در زمان قاجار
@HawzahNews
#توجه
پخش برنامه ی مقتل خوانی با اجرای خوب
#استاد_احمد_علوی
هرشب ساعت ۱۰
از شبکه ی دوم سیما
شب سوم
🌹حضرت رقیه🌹
بابا جون حسین!
میدونی یا نه؟
چی اومد بابا! بر سر دخترت
کوفیا بدَن
همَش میزدن
تنِ من کبود شد مثه مادرت
................
بی جرم و گناه
زَدَن گاه و گاه
ببین تُوی این سن قدّم خمید
لبم غرق آه
روزم شد سیاه
موهای سرم هم دیگه شد سفید
..............
تُو شامِ خراب
دلم شد کباب
همون شب که دیدم سری بی تَنو
دلم تنگه و
تُو فکر تواَم
ببر پیش بابام خدایا! منو
#روضه
#مداحی
#کربلا
🔹بند سوم و چهارم از ترجیع بند حسن بیاتانی🔹
🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹
باز شب جمعه و موکب نعم الحبیب
نام تو بردم وزید از نفسم بوی سیب
شور به پا کرده در هیأت انصار عشق
روضۀ هل من معین، نالۀ أمن یجیب
عشق، نفسگیر شد سینهزنت پیر شد
زود بیا - دیر شد - بر سر نعش حبیب
مهلت ما سررسید لحظۀ آخر رسید
تا نفسی مانده أوصیکَ بِهذا الغریب
«گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق»
میشنوی نوحهای در غم شیب الخضیب:
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
آتش عشق است و نیست حرفِ صغیر و کبیر
در طلبت هستیام سوخت أَجِر یا مُجیر
پیر و جوان میرسند سینهزنان میرسند
به کربلا با دَمِ «ای که به عشقت اسیر...»
شور جوانیست این، سوز نهانیست این
تپیده در خاک و خون به پای نعم الامیر
راز رشید من است کاش شهیدت شود
شیر من از کودکی با غم تو خورده شیر
رفت گلم؛ والسلام سایۀ تو مستدام
ای دل من در خیام شورِ دمادم بگیر:
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
منبع: سایت شعر هیأت
🔹🌷🔹🌷🔹🌷🔹
#بیاتانی
#کربلا
🔹یا حبیب🔹
از برق تیغ او احدی بینصیب نیست
این کیست؟ اینکه آمده میدان «حبیب» نیست؟
شمشیر آبدیدۀ صفین و نهروان
میرقصد و میانۀ میدان رقیب نیست
او از فداییان علی بوده سالها
این طرز رزم و شوق شهادت عجیب نیست
حالا شده فدایی فرزند مرتضی
او را برای وعدۀ میثم شکیب نیست
آنکس که دل به دست امامش سپرد و بس
در راه خود، اسیر فراز و نشیب نیست
از درد مرگ، عاقبت او هم نجات یافت
این درد را به غیر شهادت طبیب نیست
عصر دهم حسین نگاهی به دشت کرد
دیگر کسی کنار امامِ غریب نیست
یا مسلم بن عوسجه! یا هانی! یا حبیب!
«نام حبیب هست و نشان حبیب نیست»
سیدمحمدمهدی شفیعی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
#شفیعی
#کربلا