eitaa logo
「 دلـدادهـِ شهدا 」
450 دنبال‌کننده
1هزار عکس
219 ویدیو
2 فایل
بسم رب الشهدا🍃 دلت را که به شـهـدا 🕊️ بسپاری با چشم دل، عناياتشان را ميبينی⚘ دچارِ عشق‌امام‌حُسـیـن‌¹²⁸🖇♥ پـر از حـال بـکاء مـثلِ رقـیه-س- 19خرداد 1402🌱🕊️ #فور_مطالب حرفاتونو میخونم :) https://harfeto.timefriend.net/17017107691236
مشاهده در ایتا
دانلود
کی الان بجای من نشسته روبروی ضریحت امام حسینِ من ... :)
「 دلـدادهـِ شهدا 」
سرِ سفره‌ ی عقد آروم درِ گوشم گفت : میدونے من فَردا شَهید میشم😢 خندیدم و گفتم 😄 از ڪجا میدونے ؟ نڪنه
▫️شب آخر به همسرم گفتم: نمی‌دونم زمان عملیات چه شبی است؛ اما بشین تا برات حنا ببندم، روی مبل نشست و موها، محاسن و پاهایش را حنا بستم. تا صبح خوابم نمی‌برد و به همسرم که خوابیده بود، نگاه می‌کردم. صبح صبحانه آماده کردم و وقت رفتن سه بار در کوچه به پشت سرش نگاه کرد، چهره خندانش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم... روش نمی‌شد پیش دوستانش بگه دوستت دارم گفت من بهت می‌گم یادت باشه تو هم یادت بیوفته که دوست دارم موقع اعزام از پله‌ها پایین می‎رفت و هی می‌گفت: یادت باشه ،یادت باشه🙃 📚 راوی: همسر شهید https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
همرنگ جماعت نشو ای دوست اصیل باش بزار بهترین ها پسندت کنن نه هرکی که تورو میبینه https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
همیشه اݩتهاے پیامکے که مے فرستــــاد مے نوشت: کارهاټ رو ݕہ شہـــــدا بسپار🍂🍂🍂 🕊شهید مدافع حرم مهݩدس سید میلاد مصطفوی🕊 بیاد اعضای کانال 🌱❤️ https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زِ دلم خیال رویت، نرود به هیچ وجهی ... :) بهترین رفیق❤️🌻 https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
اگر خدا بخواهد برای کسی خیری برساند حبِّ "حسین" را در دلش می اندازد... https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
«رَبِّ اِنَّي لِمَا اَنزَلَتَ اَلَيَّ مِن خَیرِ فَقِیرْ» ﴿پروردگارا،من به هرخیری که به سویم بفرستی،سخت نیازمندم♥️!"﴾ https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کشتـگان عشـق بـرایــم دعـا کنیـد یعنـی نمیشود که مـرا هم صـدا کنیـد؟💔 https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
「 دلـدادهـِ شهدا 」
این بخشای آخر کتاب دیگه فقط نوشته نیست برا خودش یه روضه است ... 💔 تنها گریه کن📚 شهیدمحمدمعماریان #ا
و پایان این کتاب پر از عشق مادری‌... مادرت درست میگه آقا محمد عاقبت بخیری و شهید گریه نداره🥲 دعامون کن رفیق :) تنها گریه کن📚 شهیدمحمدمعماریان https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
و چه زیبا گفت حاج احمد دلتون رو گرفتار پیچ و خم دنیا نکنید ... :)
با شهدا حرف بزنید ؛ اونا صداتونو خوب میشنون و براتون دعا میکنن (: https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
بـه دو چـيز خیلی علاقه داشت🌱 موهاش موتورش🏍 قبل اݫ رفتن بــه سوریة موهاش رو کوتاه کرد✂️ موتورشـم بخشیـد....🎈🍁 @deeldadeh_shohada
شب تولد آرمانِ عزیز ما ... :) https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
ای گل زهرا حضرت هادی خوش آمدی یا امام ِ هادی … ‌‌『اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
enc_16579833451035938615010.mp3
3.15M
غـدیر یعنی کہ از دل دارم باور ؛ کہ نیست راھِ نجاتی بہ جُز 🥺!(: 💚 ๋࣭ https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
「 دلـدادهـِ شهدا 」
▫️شب آخر به همسرم گفتم: نمی‌دونم زمان عملیات چه شبی است؛ اما بشین تا برات حنا ببندم، روی مبل نشست و
🙃🍃 از طریق یکی از آشنایان به هم معرفی شدیم و برای اولین دیدار هر دو به همراه مادران‌مان در شبستان آستان حضرت عبدالعظیم(ع) و محلی که اکنون آرامگاه وحید است، با هم ملاقات کردیم. در این دیدار شاهد احترام و ارادت خاص آقا وحید به مادرش بودم و این اخلاقش خیلی مرا جذب خود کرد، چون با خودم گفتم کسی که به مادر احترام بگذارد، حتماً رفتارش با همسر نیز به همین شکل است. آقا وحید شغلش را خیلی دوست داشت و برایش خیلی مهم بود، برای همین در اولین دیدار تنها خواسته‌اش این بود که شرایط کارش را بپذیرم و من با اینکه دوست داشتم همسرم همیشه کنارم باشد اما؛ به دلیل تمام خوبی‌هایی که داشت و از لحاظ اعتقادی، اخلاقی، متانت، ادب، مرتب بودن و قیافه ظاهری‌اش همه آنچه من می‌خواستم را داشت. همچنین به خاطر علاقه زیادی که به سپاه و پاسداری داشتم، پس از چند نوبت دیدار و گفت‌وگو او را به عنوان همسر آینده انتخاب کردم. همسر https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
تمام دل خوشی دنیایم به این است که مولایم امیرالمومنین است🌕❤️😌 https://eitaa.com/deeldadeh_shohada
کباب یا سیب‌زمینی؟! قرار بود عملیات والفجر مقدماتی آغاز شود. آخرین جلسه هماهنگی بین فرماندهان در دهلاویه برگزار شد و شهید همت از ابراهیم خواسته بود در آن جلسه شرکت کند و دعای توسل بخواند. بعد از چند ساعت برای فرماندهان شام آوردن (کباب). و برای بسیجیان نان و سیب زمینی. ابراهیم در همان جا شروع کرد به دعای توسل خواندن و اجازه نداد جلسه تمام شود‌. وقتی برای سوار ماشین شدند حاج حسین الله کرم بسته ایی را به ابراهیم داد و گفتن نان و کباب است. ابراهیم آن را به بیرون پرت کرد و گفت: وای بحال روزی که غذای فرمانده و بسیجی با هم متفاوت باشد آن موقع کار مشکل میشود. https://eitaa.com/deeldadeh_shohada