دلم شکسته بود ....
دلم روضه میخواست......
دلم میخواست روضه بخونم اما نمیتونستم بچه ها رو اذیت کنم
برای روضه حضرت زهرا ....
به این چند بیت کفایت کردم که از زبان آقا امام حسن بود
میگفت .....
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر
به غرورم برخورد
ایستادم به نوکِ پنجه پا
اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد 💔
اگه قرار بود روضه بخونم .....
شروع میکردم ....
از کوچه و شعله و آتیش و لنگه گوشواره گم شده میخوندم