عجول بود در خواندن نماز اولِ وقت
و چون تشنهای که روزها آب نخورده
در طلب رسیدن وقت نماز بود
#شهید_سجاد_طاهرنیا
✍|دلتنگ|♡
𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
وقتی کہ روح انسان
بہ عالم دیگر رفت
میفهمد این همہ تشریفات
در دنیا لازم نبود :)🌱
✍|دلتنگ|♡
𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدرنامِتوزیباستاباعبدالله♥️!'
✍|دلتنگ|♡
𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
+ اَلماعِندهحسینآخرتَهلوِین!؟
-کسیکهحسیننداردسرنوشتشچیست . . .
#امام_حسین
✍|دلتنگ|♡
𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
«🌱🍃»
حاجقاسممیگفت:محمدرضانمازشرا
باشوروحالعجیبۍمیخوانددرحال
نمازوتعقیباتآنگونههایشخیس
میشدهرموقعمیخواستمحالمعوض
شودوروحیهبگیرمواردسنگرِ
اطلاعاتوعملیاتمیشدموپشتِسرِ
شهیدکاظمےنژادنمازمیخواندم...(:
#شھیدمحمدرضاڪاظمےنژاد
#حجاب
✍|دلتنگ|♡
𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
🌱🥀✨
رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد ...
يك بار اتفاق افتاد كه بچه ها چند روز مى گشتند و شهيد پيدا نمى كردند. رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد، نام مقدس حضرت زهرا (س) بود. ١٥ روز گشتيم و شهيد پيدا نكرديم. بعد يك روز صبح بلند شده و سوار ماشين شديم كه برويم. با اعتقاد گفتم: «امروز شهيد پيدا مى كنيم، بعد گفتم: كه اين ذكر را زمزمه كنيد:
دست منو عنايت و لطف و عطاى فاطمه (س)
منم گداى فاطمه، منم گــــــداى فاطمه (س) »
تعدادى اين ذكر را خواندند. بچه ها حالى پيدا كردند و گفتيم: «يا حضرت زهرا (س) ما امروز گداى شماييم. آمده ايم زائران امام حسين (ع) را پيدا كنيم. اعتقاد هم داريم كه هيچ گدايى را از در خانه ات رد نمى كنى.» همان طور كه از تپه بالا مى رفتيم، يك برآمدگى ديدیم.
كلنگ زديم، كارت شناسايى شهيد بيرون آمد. شهيد از لشگر ١٧ و گردان ولى عصر (عج) بود. يك روز صبح هم چند تا شهيد پيدا كرديم. در كانال ماهى كه اكثراً مجهول الهويه بودند. اولين شهيدى كه پيدا شد، شهيدى بود كه اول مجروح شده بود. بعد او را داخل پتو گذاشته بودند و بعد شهيد شده بود. فكر مى كنم نزديك به ٤٣٠ تكه بود.
بعد از آن شهيدى پيدا شد كه از كمر به پايين بود و فقط شلوار و كتانى او پيدا بود. بچه ها ابتدا نگاه كردند ولى چيزى متوجه نشدند. از شلوار و كتانى اش معلوم بود ايرانى است. ١٥ _ ٢٠ دقيقه اى نشستم و با او حرف زدم و گفتم: كه شما خودتان ناظر و شاهد هستى. بيا و كمك كن من اثرى از تو به دست بياورم. توجهى نشد.
حدود يك ساعت با اين شهيد صحبت كردم، گفتم: اگر اثرى از تو پيدا شود، به نيت حضرت زهرا (س) چهارده هزار صلوات مى فرستم. مگر تو نمى خواهى به حضرت زهرا (س ) خيرى برسد. بعد گفتم: كه يك زيارت عاشورا برايت همين جا مى خوانم. كمك كن.
ظهر بود و هوا خيلى گرم. بچه ها براى نماز رفته بودند. گفتم: اگر كمك كنى آثارى از تو پيدا شود، همين جا برايت روضه ى حضرت زهرا (س) مى خوانم. ديدم خبرى نشد. بعد گريه كردم و گفتم: عيبى ندارد و ما دو تا اين جا هستيم؛ ولى من فكر مى كردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بيايد، غوغا مى كنيد. اعتقادم اين بود كه در برابر اسم حضرت زهرا (س) از خودتان واكنش نشان مى دهيد.
در همين حال و هوا دستم به كتانى او خورد. ديدم روى زبانه ى كتانى نوشته است: « #حسين_سعيدى از اردكان يزد.» همين نوشته باعث شناسايى او شد. همان جا برايش يك زيارت عاشورا و روضه ى حضرت زهرا (س) خواندم.
📚 کتاب کرامات شهدا🌱
#حضرت_زهرا
✍|دلتنگ|♡
𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂
هدایت شده از 🇮🇷 دلـتنـگـ♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ
🕋 بسم اللّه الرحمن الرحیم 🕋
🌼 یــــاصـــاحـــــبـــ الزمــــانــــ 🌼
💗#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیکَ_الفَرَجْ💗
#امام_زمان
مداحی.mp3
7.44M
◉━━━━━━━━━──────
↻ㅤ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ ⇆♪
یکم روحمونو جلا بدیم 😉
✍|دلتنگ|♡
𝓭𝓮𝓮𝓵𝓽𝓪𝓷𝓰𝔂