eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
785 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهادت_هنر_مردان_خداست. #بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین یکی از برادرهام #شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.  وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های #غروب رسیدیم به لشکر. #باران_تندی هم می آمد. من رفتم دم #چادر_فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو   #آقا_مهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»  صبح که داشتیم راه می افتادیم، #مادرم بهم گفت« برو #آقامهدی رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..  توی #لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم. یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»  گفتم « چرا ؟» ... گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورده #سردار_شهید_جاویدالاثر #مهدی‌_باکری #شادی_‌روحشون‌_صلوات دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
با سلام و احترام؛ اینجانب از عملیات فتح المبین (ابتدای سال ۱۳۶۱) تا زمان شهادت ، فرمانده بلند آوازه لشکر ۳۱عاشورا به مدت ۳سال در تمام اوقات(جبهه و پشت جبهه) کنار ایشان بودم؛ حتی در مسافرت‌های خانوادگی. در این روزهای حساس و سرنوشت‌ساز انتخابات، مطلبی را می‌خواهم از آن شهید سعید بیان کنم که تاکنون در هیچ مصاحبه‌ای نگفته‌ام اما این روزهای تعدادی از فعالان دکترپزشکیان، نامزد ریاست جمهوری در استفاده از نام و کلام و اندیشه قافله سالار شهید لشکرمقدس عاشورا، حقیر را بر آن داشت حقایقی را بیان کنم. خدای خود را گواه می‌گیرم دقیقا کلمات بیان شده آقامهدی عزیز را بیان میکنم: زمان جنگ تعدادی از مسئولین کنونی ستاد آقای‌پزشکیان، در استانداری آذربایجان شرقی (تبریز) مسئولیت داشتند و آقامهدی بدلیل تامین لشکر با این آقایان ارتباط داشتند؛ چون با بعضی از آن‌ها همشهری و هم دانشگاهی بودند و به همین دلیل ارتباط‌شان نزدیک و صمیمی بود. یادم هست جمعی از پاسداران و حتی بسیجیان لشکر و سپاه منطقه۵ و سپاه تبریز بخاطر اینکه من در مقام مسئول دفتر فرمانده لشکر، همیشه در کنار آقامهدی بودم، اعتماد کرده و می‌گفتند: "خط فکری این آقایان (که در استانداری مسئولیت دارند) با خط امام زاویه دارد!!! چرا با آنها تا این اندازه صمیمی است؟!" این سوال در ذهن خیلی از برادران پاسدار و رزمنده بود و ذهن من را هم درگیر کرده‌بود. تا اینکه آن روز عصر در تبریز، آقامهدی راننده خود را که اهل سردرود بود مرخص کردند و به من گفتند برویم استانداری. سوار ماشین شده و حرکت کردیم. در بین راه دیدم فرصت مناسب است موضوع را مطرح کردم. به آقامهدی گفتم: "رابطه صمیمی شما با این آقایان مسوول در استانداری، بین نیروهای لشکر و سپاه و بسیج شبهه ایجاد کرده. چرا اینقدر به دیدنشان میروید؟" آقامهدی در جوابم گفتند: غلامحسن، لشکر خدا به امکاناتی احتیاج دارد. دولت (منظورشان نخست‌وزیر وقت میرحسین موسوی) هم همراهی خوبی ندارد. من با خطوط فکری این آقایان کاملا مخالفم ولی اینان الان در مسندی هستند که باید با این‌ها ارتباط داشته‌باشیم تا بتوانیم نیازمندی‌های لشکر را تامین کنیم. پدران و مادران بسیجی‌ها، فرزندانشان را به ما سپرده‌اند و ماهم باید با تمام توان و انرژی در تامین نیازمندی‌های آن‌ها و برای پیشبرد جنگ از تمام ظرفیت‌های استان استفاده کنیم. بگذار هرچه می خواهند بگویند؛ مطمئن باش، کار برای خدا بی‌پاداش نمی‌ماند." این بود تفکر شهید باکری. حالا این آقایان برای بدست گرفتن قدرت، در نهایت بی‌تقوایی از نام و عکس و گفتار آقامهدی باکری به نفع خودشان هزینه می‌کنند. من هم با سرکار خانم مدرس، همسر محترمه آقامهدی موافقم که گفتند: "اگر آقامهدی بودند به این آقایان رای نمی‌دادند!" حتی به ضرس قاطع می‌گویم، کسانی را که در لشکر عاشورا خدمت می کردند از همراهی با این بی‌تقواهای نان به نرخ روز خورده، برحذر می‌داشتند. خدایا، شاهد باش، این چند سطر را فقط در دفاع از آقامهدی باکری و خشنودی آن عزیز سفر کرده نوشتم و قصد دیگری نداشتم. امیدوارم قبول درگاه حضرت حق قرار بگیرد و روح شهید والامقام آقا مهدی باکری از ما راضی باشد. غلامحسن سفیدگری / همسنگر شهید مهدی باکری/ ۱۳تیر ۱۴٠۳