┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت هفتم🔅•✾••┈
☀️هجرت به مدینه
شب هجرت
#قریشیان برای نابودی رسول خدا(ص) برنامههای بسیاری داشتند و به هر کاری دست میزدند.
آنها پیوسته در اندیشهء قتل رسول خدا(ص) بودند و هر راهی که به فکرشان میرسید، عملی میکردند؛ تا اینکه در «دارالندوة» گرد هم آمدند و به شور و مشورت پرداختند.
در آن جلسه شیطانی، با حضور ابلیس تمام راههای ممکن برای از میان برداشتن رسول خدا(ص) را بررسی کردند. همه جوانب را سنجیدند و پیامدهای آن را پیشبینی کردند تا اینکه همگی به این نتیجه رسیدند: هر قبیلهای از قریش، مرد جنگجو معرفی کند تا مردان جنگجو با یاری هم و به طور هماهنگ، با شمشیرهای خود به رسول خدا(ص) حملهور شوند و همچون یک جنگجو رسول خدا(ص) را به قتل رسانند. به این ترتیب بعد از کشته شدن وی، هر قبیلهای به حمایت از جنگجوی خود برخیزد و مانع قصاص وی شود تا خون رسول خدا(ص) بیقصاص بماند!
در چنین وضعیتی، جبرئیل بر رسول خدا نازل شد و اخبار جلسهء سران قریش و تصمیم آنان را به اطلاع آن حضرت رساند؛ حتی شبی را که برای حمله تعیین کرده بودند و نیز زمان حمله را که بعد از رفتن رسول خدا(ص) به بستر خواب بود، به ایشان خبر داد.
همچنین از جانب خداوند، این دستور را به پیامبر(ص) ابلاغ کرد که از مکه خارج شود و به سوی غار حرکت کند .
رسول خدا(ص) مرا از جریان توطئهء قریش آگاه کردند و از من خواستند که در شب موعود، به جای ایشان در بسترشان بخوابم و جانم را برای محافظت از ایشان سپر سازم.
من بی درنگ و با اشتیاق، پیشنهاد ایشان را پذیرفتم و به استقبال این خطر بزرگ رفتم و خرسند بودم که فرصت یافتهام جانم را فدای پیامبر کنم و به جای ایشان کشته شوم.
رسول خدا(ص) از مکه خارج شدند و من در بستر ایشان خوابیدم. مردان جنگجوی قریش با اطمینان خاطر از اجرا شدن تصمیم خود، سررسیدند و وارد خانه شدند؛ اما به جای رسول خدا(ص) با من روبرو شدند. بلافاصله شمشیر خود را کشیدم و از خود دفاع کردم، دفاعی که خدا و مردم از آن خبر دارند.
#نشر_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist