eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
786 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع همچنان باقیست
...ادامه ♦️بازیگران بحران لیبی در اواخر دهه 80 جریان جهاد نوسلفی لیبی با بازگشت افغانی‌های لیبی و ت
♦️سلفیت در شبه جزیره عربستان: ابن‏‌تيميه مكتب جديدى بنام تأسيس كرد. البته در ميان اصحاب حديث توجه به گذشته وجود داشته است، ولى تعريف سلف به معناى اصطلاحى كه امروز متداول شده، اولين بار از سوى ابن‏‌تيميه طرح شد. تعريف او از سلف «صحابه و تابعين و علماى 3قرن اول هجرى» است. او به اين حديث كه در صحيح بخارى وجود دارد، استناد كرده كه پيامبر(ص) فرمود: «خيرُ القُرون قَرنى ثُمّ يَلوُنى ثُمّ يَلوُنى» «بهترين قرن‌ها، قرن من است سپس قرن بعد و سپس قرن بعد» وى از اين حديث نتيجه گرفته «سلف صالح كسانى هستند كه در اين 3قرن بوده‏‌اند و پس از اينان، سلف محسوب نمى‏‌شوند. ابن‏‌تيميه بيش‏تر، هدفش اين بود كه با اين سخن، اشاعره را رد كند؛ زيرا ابوالحسن‌اشعرى در قرن 4 بوده و نمى‏‌تواند جزء سلف‌صالح باشد و مكتب اشاعره مكتب حق‏‌مدارى نيست. ابن‏‌تيميه متولد 664 و متوفاى 728 است. او فرقه سلفيه را بنيان گذارد، ولى هيچ‏‌يك از علماى اهل‌سنت تفكر او را نپذيرفتند. با مرگ او، افكارش نيز مرُد؛ زيرا از قرن هشتم تا دوازدهم در ميان اهل‌حديث هيچ مدافعى نداشت، بلكه تمام اهل‌سنت مخالف او بودند و حتى چند تن از آنان در ردّ او كتاب نوشتند. در قرن دوازدهم دوباره تفكر سلفى ابن‏‌تيميه توسط 3 نفر مطرح شد: الف) : در نجد محمدبن‌عبدالوهاب، براساس تفكرات ابن‏‌تيميه مكتب وهابيت را بنيان گذارد. وهابيت، از سال 1160 تا 1235 هجرى، در عربستان، تاخت و تاز داشته و 7 يا 8 فقيه از فقهاى حنبلى اهل‌حديث به فتواى آنان اعدام شدند. محمدبن‌عبدالوهاب مى‏‌گفت: يا نظر من را بپذيريد، يا اعدام مى‏‌شويد. تا اين كه امپراتورى عثمانى به سال 1235هجرى، آنان را از بين برد. دوباره به سال 1319 انگليسي‌ها براى اينكه امپراتورى عثمانى را تجزيه كنند به كمك آل‏‌سعود مى‏‌آيند و پول و اسلحه در اختيار عبدالعزيز مى‏‌گذارند تا دوباره وهابيت احيا شود. از آن زمان 18سال قبل از جنگ جهانى اول تاكنون وهابيت توسط آل‏‌سعود حمايت شده و اكنون اين گرايش سلفى افراطى كم‏تر از 50ميليون پيرو دارد. ▪️جریانات وهابیت: 1⃣ جریان ملکیه (درباری): این جریان که از قرن دوازدهم وجود داشته‌است همان جریان دولتی است. در ابتدای امر هنگامی که محمدبن‌عبدالوهاب وارد درعیه شد، وهابیت تقسیمی را انجام داد. علتش این بود که وقتی ایشان در حریمله، عیینه و در مکّه و مدینه نتوانست افکار خود را پیش ببرد، به بصره رفت و از آنجا هم او را بیرون کردند. او نهایتاً به این نتیجه رسید که برای پیشبرد اهدافش باید تکیه‌گاه سیاسی داشته‌باشد. بنابراین هنگامی که وارد درعیه (پایتخت وهابیت) می‌شود، تقسیمی را انجام داد. 🔹دیانت را به خودش واگذار کرد که امروز هم آل‌شیخ متولی این امر هستند 🔹سیاست را هم به آل‌سعود واگذار کرد. پس وهابیت دو شاخه دارد که از ابتدا به موازات هم پیشروی کرده‌اند. جریانی که شاخه مذهبی سعودیه را تشکیل می‌دهد، همان وهابیت درباری است. بعبارت دیگر، اینها با آل‌سعود پیوند دارند. از این رو وهابیت درباری در مقابل مفاسد و مظاهر بی‌دینی آل‌سعود کوتاه می‌آیند؛ زیرا اگر آل‌سعود از بین برود، این‌ها هم از بین خواهند رفت. از این‌رو، این دو شاخه مجبورند همدیگر را حفظ کنند. آل‌سعود به رغم اینکه آل‌شیخ را قبول ندارند، حفظشان می‌‌کنند و آل‌شیخ هم همین طور. شکی نیست که حکومت آل‌سعود اگر از بین برود، مسلماً وهابیت دیگر پناهگاهی نخواهد داشت. به این جریان، جریان یا جریان و گاهی هم جریان گفته می‌شود. در فارسی جریان هم گفته می‌شود. جریان جامیه، جریانی است که هدف اصلی‌اش مشروع کردن اعمال آل‌سعود است؛ یعنی استفاده ابزاری از دین. وهابیت درباری دارای چند مجموعه مهم است که به کارهای آل‌سعود مشروعیت می‌بخشند: یکی است که خیلی فعال است، دیگری هیئت ، جامعه مدینه و و ، که از تشکیلات وابسته به وهابیت درباری‌اند و تا حدودی هم در شبکه جهانی‌ نفوذ دارند. این‌ها با این اهرم‌ها و مکانیزم‌‌ها به فعالیت آل‌سعود مشروعیت می‌بخشند؛ مثلاً‌ در جنگ اول خلیج‌فارس در سال 2003م، هنگامی که آمریکا می‌‌خواست به عراق حمله کند، پایگاهی نظامی در عربستان تأسیس کرد. در این میان کار جریان وهابیت درباری این بود که به حضور آمریکا در عربستان مشروعیت ببخشد. پس ویژگی اول جریان ملکیه، زدن مهر مشروعیت بر سیاست‌ها و کارهای آل‌سعود است. دومین ویژگی این جریان، ضدیت شدید با شیعه است. آن‌ها گرایش‌های تند ضدشیعی دارند . (80) ادامه در پُست بعدی فرقه‌ها و ادیان جهان اسلام https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120 ‌‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
...ادامه ♦️سلفیت در قاره آفریقا اكنون مجموعِ سلفيان حدود 200 ميليون برآورد مى‏‌شوند؛ 50 ميليون سلفى
...ادامه ♦️احزاب و گروه‌های سیاسی دینی شمال آفریقا وی فتوای «ابن‌تیمیه را مبنی بر این که تاتارها مرتدند با وجود اینکه مسلمانی خود را اعلام کرده‌اند قیام علیه آنان و کشتن آنان واجب است. را بر اوضاع حاکم بر مصر و نظام حکومتی آن منطبق دانست.» ج) جماعه‌المسلمین (التکفیروالهجره): رهبر این گروه بود، ایشان مصر را بعنوان یک جامعه جاهلی معرفی و گفت باید نابود شود و جامعه اسلامی بنا شود. شکری‌مصطفی تحت تأثیر افکار سیدقطب و یکی از اعضای جماعت اخوان‌المسلمین بود، در سال1965 زندانی شد و در سال1971 آزاد شد و حزبی به نام جماعت‌المسلمین یا (التکفیر و الهجره) را تاسیس کرد. تفکرات حاکم بر این گروه، عمدتاً متأثر از آثار و نوشته‌های سیدقطب می‌باشد و بنیاد اندیشه‌های این گروه سلفی‌گری است، زیرا مستقیم به منابع اصلی اسلام (قرآن و سنت) استناد می‌کنند و تشابه به این گروه با ، ناشی از تأثیرپذیری آن‌ها از و و تفکرات و بود و شباهت دیگر با آکادمی این بود که هر دو گروه در مورد «تکفیر» نظام سیاسی هماهنگ بودند. البته شکری‌مصطفی و جماعةالمسلمین، علاوه بر تکفیر نظام سیاسی، افراد جامعه را نیز تکفیر می‌کردند و فرقی میان جامعه سیاسی و نظام سیاسی نمی‌گذاشتند و این چنین استدلال می‌کردند که جامعه فاسد منجر به نظام فاسد خواهدشد و تعبیر به «جاهلیت مدرن» می‌کرد. ⁉️علت نامگذاری به التکفیروالهجره: طرفداران کتاب «معالم‌فی‌الطریق» در زندان دو گروه بودند: یک دسته معتقد به جدایی معنوی از جامعه و خود را «جامعه‌العزله‌الشعوریه» نامیدند و اعتقاد داشتند که جامعه جاهلی معاصر مصر را باید تکفیر کرد. دسته دوم معتقد بودند که باید از جامعه حالت «مفاصله‌کامله» داشت، شکری مصطفی از این گروه بود که بعدها ریاست این گروه را به عهده داشت. این گروه به کوه‌ها پناه آورند، و از همین خاطر مطبوعات مصر جماعةالمسلمین را بعنوان دسته‌ای از چریک‌ها معرفی کرد و نام آن‌ها را «التکفیروالهجره» گذاشت. این گروه شباهت زیادی با دارد، هر دو معتقدند که پس از خلفای‌راشدین، جامعه‌اسلامی از «اسلام ناب» دور شده و رژیم‌های حاکم اسلامی نیستند و این مساله مسلمانان را مکلف می‌سازد که علیه چنین رژیم‌هایی قیام کنند و دست به مبارزه مسلحانه بزنند تا حکومت اسلامی دوباره برقرار شود. 🔹تفاوت این دو گروه: گروه تکفیر، مدعی است پس از خلفای‌راشدین هم رژیم و جامعه کافر است و مسلمانان راستین باید از آن هجرت کند و این گروه هم مکاتب و مفسران سنتی اسلام را بدون استناء تکفیر می‌کرد، در حالیکه برخی از مفسران سنی مانند ابن‌تیمیه را تأیید می‌نمایند. د) حرکت اتجاه اسلامی تونس: حرکتی است اسلامی که بر منهج و فکر اخوان‌المسلمین اقامه شده است. این حرکت در سال1969 در تونس توسط تاسیس شده‌است. جنبش‌اسلامی در تونس محل تلاقی و گرد آمدن جریان گسترده‌ای از گرایش‌های فکری، سلیقه‌های سیاسی و دیدگاه‌های گوناگون موجود در دیدگاه اصول گرایانه اسلامی بود. هسته اصلی فعالیت‌های اسلامی در تونس عبارت بودند از که شخصیت اسلامی‌اش برخاسته از یک گرایش و جهت‌گیری مشخص نبود، بلکه آمیخته‌ای ازگرایش‌های مختلف بود،‌ الغنوشی، از یک سو به اخوان‌المسلمین و بویژه افکار سید‌قطب تمایل داشت و از سوی دیگر دارای اندیشه‌ای واپس گرایانه بود که نمایندگی آن را در آن زمان دهه60 در سوریه به عهده داشت و الغنوشی در زمان اقامت خود در سوریه در جلسات درسی البانی حاضر می‌شد. همچنین الغنوشی متأثر از کتاب‌های بوده، که مالک نبی را اینگونه معرفی می‌کنند: «ایمان غزالی، گستردگی عقلی‌ابن‌خلدون‌ عزم حسن‌البناء داشت و از شاگردان ابن‌بادیس را می‌شد در دایره جرایانات اصلاح گرایانه محمدرشید و اقبال‌لاهوری دانست. به گفته الغنوشی، پدیده اسلام‌گرایی در تونس متشکل از عوامل زیر بوده است: 1⃣تدوین سنتی تونس که مذهب سنتی مالک و عقاید اشعری و تربیت صوفیانه بر آن غالب است. 2⃣گفتمان سلفی اخوان‌المسلمین که از شرق عربی وارد این کشور شده‌است. 3⃣جریان عقلانی اسلامی که در نیمه دوم 70 ظهور یافت. که در این جریان براساس میراث عقلانی اسلامی موجود در تاریخ عربی اسلامی و به نقد اصلاحی و ریشه‌ای اخوان‌المسلمین بعنوان نمایندگان واپس‌گرایی در این عصر می‌پردازد. (103) ادامه در پُست بعدی فرقه‌ها و ادیان جهان اسلام https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120 ‌‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
...ادامه ♦️احزاب و گروه‌های سیاسی دینی شمال آفریقا وی فتوای «ابن‌تیمیه را مبنی بر این که تاتارها مر
...ادامه ♦️احزاب و گروه‌های سیاسی دینی شمال آفریقا هـ) جماعت انصارالسنةالمحمدیه: جمعیتی اسلامی سلفی است که در مصر بوجود آمد و سپس در جاهای دیگر نیز نفوذ کرده‌است، این جمعیت نیز اساس دعوتش را دعوت توحیدخالص و سنت صحیح قرار داده‌است. مؤسس این جمعیت و همفکرانش در سال1345 هـ ق/1926م در قاهره تاسیس کرده‌اند. مبانی فکری این جماعت، براساس عقیده و منهج است، که از مصنفات ، ، ، اخذ کرده‌اند. ▪️عقاید این جمعیت : 1⃣ اعتقاد به اینکه اصل در دین کتاب و سنت است، به فهم سلف صالح 2⃣ صفات خدا همانگونه که خود و رسولش توصیف می‌کنند می‌باشد، بدون تشبیه، تمثیل،‌ تأویل 3⃣ اعتقاد به رؤیت خدا در روز قیامت بررسی و خاستگاه منشاء‌فکری طالبان در رابطه با خاستگاه اجتماعی جنبش طالبان، نظرات مختلف و آراء گوناگون وجود دارند، اما آنچه که از همه‌ی این‌ها یقینی‌تر و صحیح‌‌تر به نظر می‌رسد ، این است که خاستگاه اجتماعی این جنبش را افغانستان بدانیم، نه جای دیگر؛ زیرا خاستگاه بسیاری از اعضای طالبان مناطق پشتون‌نشین مرزی میان پاکستان و افغانستان است. علاوه بر این که آغاز ظهور جنبش طالبان از آن‌جا و اکثر پایگاه‌های این گروه نیز در همان منطقه بوده‌است. یعنی نباید در مرحله اول طالبان را ساخته و پرداخته دست کشورهای خارجی و بازیچه دست آنان و فاقد استقلال رأی بدانیم، بلکه آنچه که واقعیت دارد این است که طالبان بازیچه دست هیچ‌کسی نبوده و سرنوشت آن‌ها [درآغاز] بطور قطع از اسلام‌آباد تعیین نمی‌شده است و رهبر طالبان افغانی‌الاصل و کاملاً مستقل عمل می‌کرده. به هیمن جهت آنچه را که پاکستان و کشورهای دیگر از طالبان می‌خواست، با مخالفت این جنبش روبرو شده‌است، در واقع طالبان بعنوان یک نیروی اجتماعی برخاسته از شیوه‌های گوناگون اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه افغانستان بوده، نه نیروهای بیگانه و خارج از مرز افغانستان. باتوجه به مواضع جنبش‌طالبان، کشورهای خارجی حمایت خود را پس از ظهور طالبان درراستای رسیدن به منافع ملی و امنیتی و اقتدار سیاسی خود آغاز نمودند و در رشد و پیشرفت این جنبش نقش اساسی را ایفاء نمودند و با نادیده گرفتن عملکرد طالبان در نقض آشکار حقوق بشر آن‌ها را مورد حمایت پنهان سیاسی قرار دادند. در طول تاریخ نقش استعمار از طریق حمایت‌ گروه‌های بنیادگرا و افراطی مثل طالبان بطور مستقیم یا غیرمستقیم برجسته بوده و از این طریق توانستند به اهداف خود برسند. اسلام طالبانی، پدیده‌ی نوظهوری است که منبع فکری آنان برپایه تفکرات القاعده (اسامه‌بن‌لادن و ایمن‌الظواهری) و دیدگاه افراطی دیوبندی پذیرفته‌اند که طی دوران جهاد برخی احزاب مذهبی پاکستان به تبلیغ آن پرداختند. یکی از ویژگی‌های بارز مدارس دیوبند، ضدیّت با مذهب شیعه و نقش قایل نشدن برای زنان در جامعه است. اما تفکر دیوبندی در پاکستان پس از جدایی از هند در سال1947 رشد سریع‌تری پیدا کرد. دیوبندی‌ها یک جنبش مذهبی به نام«جمعیت‌العلماالاسلام» به راه انداختند که بتدریج به یک حزب سیاسی تبدیل شد که بعدها از نظر مذهبی و ایدئولوژیک تأثیر فراوانی بر طالبان گذاشت. یکی از مهم‌ترین شاخه‌های مدرسه «جمعیت‌العلماءالاسلام» مدرسه «دارالعلوم حقّانیّه» است که مولانا آن را رهبری می‌کند. این مدرسه که مدارس بسیار دیگری را نیز سرپرستی می‌کند در ایالت سرحدّ پاکستان در مجاورت مرزهای افغانستان قرار دارد. این مدرسه در دهه‌ی80 یکی از مهم‌ترین مراکز آموزشی دینی و نظامی مجاهدان افغان بوده‌است، پس از آن‌هم محلی برای آموزش گروه طالبان تبدیل گشت. بیشترین طلبه‌های این مدرسه را، دانش‌آموزان افغانی تشکیل می‌دهند، صدها تن از آنان در شرایط سخت و دشوار در اردوگاه‌های پناهندگان افغان در پاکستان چشم به جهان گشودند. گردانندگان مدرسه حقانی افتخار می‌کنند که بیش‌ترین نیروهای طالبان از جمله: 8وزیر کابینه‌ی‌ طالبان و بیش از 20نفر از والیان(استانداران) از فارغ‌التحصیلان این مدرسه هستند. مولانا سمیع‌الحق می‌گوید: «ملاعمر درباره آینده افغانستان چاره‌جویی می‌کردند. به آنان گفتم حزب تشکیل ندهند بلکه یک جنبش طلبگی به راه اندازند.» (104) ادامه در پُست بعدی فرقه‌ها و ادیان جهان اسلام https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120 ‌‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
...ادامه ♦️دیوبندیه/طالبان برای نمونه یکی از کشتارهای بی‌رحمانه و جنایات ضداسلامی و انسانی طالبان ر
...ادامه ♦️دیوبندیه/طالبان 1-1) جماعت تبلیغ: سفیران مهم مکتب دیوبند گروه‌های (جماعت تبلیغ) هستند که در ابتدا به صورت علنی در مکه و مدینه، اندیشه‌های این مکتب را تبلیغ می‌کردند، هر چند بعدها به واسطه‌ی حادثه اشغال مسجدالحرام توسط شخصی به نام (جهیمان‌العتیبی) بدلیل همنام بودن برخی آن‌ها با گروه جماعت‌تبلیغ که دستگیر شده‌بودند؛ از تبلیغ علنی آن‌ها جلوگیری شد. دامنه تبلیغ مؤثر آنان منحصر در مکه و مدینه نبود، بلکه بدون واسطه یا با واسطه به و نیز تأثیرگذار بود. تأثیرپذیری گروه طالبان در افغانستان و پاکستان از آموزه‌های مکتب دیوبند مستقیم یا از طریق همین واسطه‌ها بودند. 2-1) جنبش جهاداسلامی فلسطین: از مهم‌ترین محورهای تأثیرگذاری مکتب دیوبند، برجنبش‌های اسلامی از آن جمله جنبش طالبان و جنبش جهادفلسطین است. بدلیل تأثیرات مهم علوم دینی علمای دیوبند در پاکستان و افغانستان که اکثر مراکز دینی و مذهبی این دو کشور، از شعبات مدرسه دارالعلوم دیوبند هستند. که بیشتر توسط علمای دیوبند اداره می‌شد، تأثیر بسیار مهم بر داشت. که باعث شد ارتباطش را با علمای افغانستان با گرایش دیوبندی حفظ کند. پس، در نتیجه می‌توان گفت که مکتب فکری دیوبند هند، تأثیر مهمی بر جنبش‌های اسلامی معاصر بخصوص سلفی‌گری داشته‌است. که از تلافی این جنبش‌ها، جنبش دیگری همانند طالبان با همان گرایش دیوبند در افغانستان بوجود آمدند. اما تأثیر طالبان از جنبش جهاد فلسطین، یا همان نقاط اشتراک فکری بین آنان عبارتند از: 1⃣اعضای آنها همگی از مسلمانان اهل سنت و دارای قرائت بخصوصی از اسلام می‌باشد. 2⃣افکار حاکم بر رهبران و اعضای هر دو گروه(طالبان و جنبش جهاد) این است که مشی مبارزه مسلحانه را برای رسیدن به اهداف خود بر می‌گزیند. 3⃣هر دو جنبش، آمریکا و اسرائیل را دشمن مشترک مسلمانان می‌دانند. 4⃣سرانجام هر دو جنبش، خواهان خروج آمریکا ازکشورهای اسلامی و امحای کامل اسرائیل هستند. البته همان‌طور که از اول اشاره شد که علیرغم اشتراکات، تفاوت‌های عمیقی نیز بین جنبش‌های اصلاحی معاصر و جنبش جهادفلسطین و جنبش‌طالبان وجود دارد. تفاوتی که بین گروه‌ طالبان و جنبش جهادفلسطین وجود دارد این است که مبارزه جنبش جهاد علیه دشمنی است که سرزمین‌شان را غصب نموده‌اند و آنان از سرزمین‌شان دفاع می‌کنند و تسلیم شدن در برابر دشمن(صهیونیزم غاصب) را به هیچ‌وجه نمی‌پذیرد؛ به همین دلیل این جهاد و مبارزه مقدس است و افرادی که در این میان شهید می‌شوند حقیقتاً شهید هستند و... اما طالبان کسانی هستند که علیه هموطنان خود می‌جنگند و آنان را تکفیر می‌کنند و خانه‌هایشان را به آتش می‌کشند و... هیچگونه مشروعیت ندارند و مورد قبول هیچ یک از کشورهای اسلامی(بجز کشورهایی همچون: پاکستان، عربستان سعودی، امارات‌ متحده‌عربی، آمریکا و انگلیس) نیستند، طالبان قبل از آنکه جنبشی ‌با معیارهای اسلامی‌ باشد، یک ‌ خطرناکی است که جهان اسلام را تهدید می‌کند. گروه طالبان بجز خود، هیچ فرقه و طوایف‌ دیگری بخصوص شیعیان را در افغانستان قبول ندارند و بسیاری از اندیشه‌های آنان با دین و شریعت و مسلمّات اسلامی سرسازگاری ندارد و .... طالبان آن‌قدر افراط کرد که دست همه دیوبندی‌ها و هر جنبش تندرو دیگر را از پشت بست و همه‌ی آنان را به فراموشی سپرد. 2) وهابیت: نخستین کسی که مذهب وهابیت را پدید آورد محمد‌بن‌عبدالوهاب(1111 ـ 1207ق) از علماء نجد در قرن دوازدهم بود. اما آنچه که قابل یادآوری است این است که ایشان مبتکر و بوجود آورنده عقاید وهابیان نیست؛ بلکه قرن‌ها قبل بخش‌هایی‌از آن عقاید وجود داشت. هر چند که بصورت مذهب درنیامده بود و طرفدارانی هم پیدا نکرده‌ بود و به همین جهت است که وهابیان خود را سلفیه می‌دانند. در حقیقت آراء ریشه‌ها و اساس مذهب وهابیت را تشکیل می‌دهد؛ تفاوتی که بین این دوتا وجود دارد در رشد و تکامل آن است که در زمان انجام گرفته‌است. یکی از نویسندگان وهابی به نام ، آراء و عقاید ابن‌تیمیه را چنین بیان می‌کند: 1) بازگشت به کتاب خدا و سنت پیامبر؛ یکی‌ از عقاید مهم ابن‌تیمیه، بازگشت به کتاب خدا و سنت پیامبر و پیروی از سلف صالح، صحابه پیامبر و تابعین در فهمیدن آیات و احادیث مربوط به خدا و نرفتن به راه متکلمان و فلاسفه و صوفیه؛ زیرا آن‌ها موافق طریقه‌ی سلف صالح نیستند. (107) ادامه در پُست بعدی فرقه‌ها و ادیان جهان اسلام https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120 ‌‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist