eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾•🌹 /قسمت ۱🌹•✾••┈ 🔺🔻دولت باطل و حکومت حق سال ۲۴ هجری بود که عثمان پسر عفان، غاصبانه بر کرسی خلافت تکیه زد. وقتی به قدرت رسید، عموی خود حَکَم‌بن‌عاص و فرزندان او؛ مروان و حارث‌بن‌حَکَم را پیش خود آورد و به آن‌ها پست و مقام داد. همان کسانی که پیامبر گرامی اسلام آنان را از مدینه بیرون کرده بود و دو نفر قبلی هم برای مصلحت و حفظ ظاهر! آنان را راه نداده بودند. ولی او بر خلاف دستور پیامبر و رفتار دو نفر قبلی، آنان را نه تنها به مدینه راه داد! بلکه به آن‌ها پست و مقام هم داد. عثمان وقتی فرمانداران خود را به شهرها فرستاد، عمربن‌سفیان اُموی را به «مشکان» گسیل داشت و حارث‌بن‌حَکَم را به «مدائن» فرستاد. حارص مدتی در آنجا ماند. در این مدت شروع کرد به ظلم و بدرفتاری. مردم مدائن وقتی این اوضاع را دیدند، گروهی به نمایندگی از آن‌ها پیش عثمان آمدند و از حارث شکایت کردند و گزارش بدرفتاری‌اش را دادند و سخنان درشتی به او گفتند. عثمان به ناچار «حذیفة‌بن‌یمان» را که فردی با سابقه، جزو اصحاب خاص پیامبر و از شیعیان خالص امیرالمومنین بود؛ والی و فرماندار آن‌ها ساخت. این قضیه، اواخر حکومت عثمان اتفاق افتاد. حذیفه در مدائن ماند تا اینکه در سال ۳۵ هجری مسلمانان که از دست ظلم و ستم عثمان و بی‌عدالتی این حاکم اموی خسته شده بودند، جمع شده و او را کشتند! و امیرالمومنین به خلافت ظاهری رسید. حضرت هم، حذیفه را در مدائن ابقا فرمود و این نامه را به او نوشت: 🔸بسم الله الرحمن الرحیم 🔸از بنده خداوند علی، امیرمومنان 🔸به حذیفة‌بن‌یمان 🔸سلام بر تو، من تو را همان‌گونه که از طرف قبلی بودی، فرمانروای مدائن قرار دادم و کارهای خراج و روستاها و گرفتن قرارداد اهل‌ذمّه را به عهده تو گذاشتم. پس افراد مورد اطمینان خود و کسانی که از دینداری و امانتداری آنها رضایت داری را گرد آور و از آن‌ها برای کارهایت کمک بگیر؛ چون برای تو و دوست تو، مایه قوت بیشتر و برای دشمنت باعث ممنوعیت و خواری افزون است. 🔸به تو دستور می‌دهم که در پنهان و آشکار، تقوای الهی را در پیش گیری و از او اطاعت کنید. 🔸پس در غیبت و حضور از عِقاب خدا بترس. و به تو پیشنهاد می‌کنم که به نیکوکاران احسان کن و بر کسی که می‌داند ولی نمی‌خواهد بپذیرد؛ سخت بگیر. 🔸به تو دستور می‌دهم که در کارهایت آسان گیری و ملاطفت داشته باشی. 🔸بین رعیت خود با عدالت رفتار کنی، چون در این‌باره بازخواست خواهی شد؛ برای مظلوم دادرسی نمایی؛ از مردم در گذری و روش نیکو در پیش گیری. تا جایی که می‌توانی که خداوند جزای نیکوکاران را می‌دهد. 🔸نیز به تو دستور می‌دهم که خراج زمین‌ها را طبق حقیقت و انصاف بگیری، و از حد آن که به تو فرمان دادم نگذر؛ و چیزی از آن فروگذاری نکن و از پیش خود چیز جدیدی در نیاور. سپس آن خراج را بین اهل آن به طور مساوی و با عدالت تقسیم کن. 🔸و در برابر رعیت خود فروتن باش و در مجلس خود بین آن‌ها مساوات برقرار کن و باید نزدیک و دور نزد تو در راه حق مساوی باشند. 🔸بین مردم طبق حق حکم کن و طبق عدل و داد بین آن‌ها کارها را برپا دار و از هواوهوس پیروی نکن و در راه خدا از سرزنش، هیچ سرزنش‌گری مترس؛ که خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کنند و با کسانی است که نیکوکارند. 🔸نامه‌ای نیز برایت فرستادم تا آن را برای اهل مملکت خود بخوانی تا آن‌ها بدانند که نظر ما درباره آن‌ها و همه مسلمانان چیست. پس آن‌ها را حاضر کن و نامه را برایشان بخوان و از کوچک و بزرگشان برای ما بیعت بگیر. ان‌شاالله. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱🌹•✾••┈ 🔺🔻دولت باطل و حکومت حق سال ۲۴ هجری بود که عثمان پسر عفان، غ
┈••✾•🌹 /قسمت ۲🌹•✾••┈ 📜 نامه امیرالمؤمنین به مردم مدائن وقتی نامه امیرالمومنین به حذیفة رسید، مردم را جمع کرد و نماز جماعت را به جا آورد، بعد دستور داد نامه‌ حضرت را بیاورند. نامه را آورده برای مردم خواندند. نامه‌ای که برای مردم بود، این است: 🔸بسم الله الرحمن الرحیم 🔸از عبد خداوند علی، امیرمومنان 🔸به هر مسلمانی که این نامه من به او برسد 🔸سلام بر شما 🔸با شما، خدایی را که جز او معبودی نیست، می‌ستایم و از او می‌خواهم تا بر محمد و آل او صلوات بفرستد. 🔸اما بعد، خداوند متعال اسلام را دین خود، فرشتگان و فرستادگان خویش برگزید، و آن اسلام را مایه استواری نظام آفرینش و تدبیر نیکوی خود قرار داد و آن را نگاهی از جانب خود به بندگان خویش انتخاب فرمود و مقداری از آن دین اسلام را به هر مخلوق خود که دوست داشت اختصاص داد. 🔸پس محمد را به سوی آنان فرستاد. او نیز به آنان کتاب و حکمت آموخت. آموزش کتاب و حکمت به این خاطر بود که این امت را گرامی بدارد و فضیلت بخشد. آنان را تربیت فرمود تا هدایت شوند؛ گردشان آورد تا دچار پراکندگی نشوند و دانایشان ساخت، تا از راه حق برنگردند. 🔸وقتی ماموریت آن حضرت در این‌باره به اتمام رسید، ستایش شده به رحمت خدای خود شتافت. 🔸سپس برخی از مسلمانان، دو شخص را بعدا آن حضرت سر کار آوردند؛ که به هدایتگری و روش‌های آنان راضی شدند. آن دو هم، آن اندازه که خدا خواست بر منصب بودند تا آن که خدای عزوجل آنان را از دنیا برد. بعد از آن، سومی را متولی امر ساختند، او هم بدعت‌هایی به وجود آورد. 🔸مسلمانان دیدند که کارهای قبیحی انجام داده؛ لذا در مقابل او یکپارچه برخواستند. با ناراحتی، او را مورد مؤاخذ قرار دادند و اوضاع را دگرگون ساختند. 🔸بعد از آن، مانند اسب‌های دنبال هم، به سوی من آمدند و با من بیعت کردند. من هم از خدا می‌خواهم مرا هدایت کند و مرا در تقوا کمک فرماید. 🔸آگاه باشید که حق شماست که ما در مقابل شما به کتاب خدا و سنت پیامبرش عمل نماییم، حق او را به پا داریم. سنت‌اش را احیا کنیم و چه در پشت سر و چه جلوی رویتان خیرخواه شما باشیم؛ از خدا می‌خواهیم ما را در این کارها یاری فرماید و او ما را بس است و همو، خوب وکیلی است. 🔸حذیفة‌بن‌یمان را والی شما قرار دادم، او از کسانی است که رهیافتگی‌اش او را قبول داشته و امید به صلاحیت و شایستگی وی دارم. به او دستور دادم که به نیکوکاران شما نیکی کند و به کسی که مورد شک و شبهه است، سختگیری نماید و به همه شما آسان بگیرد. 🔸از خدا می‌خواهم که برای ما و شما خیر پسندد، و احسان نماید و رحمت گسترده‌اش را در دنیا و آخرت شامل ما فرماید و سلام بر شما باد و رحمت و برکات الهی. 🗣 سخنرانی حذیفه در مدائن بعد از اینکه نامه امیرالمومنین برای مردم خوانده شد، حذیفه روی منبر رفته، حمد و ثنای الهی را به جا آورد و بر پیامبر و آل‌پیامبر، درود فرستاد؛ 🔸بعد گفت: ستایش خدایی را که حق را زنده کرد و باطل را میراند؛ عدل را آورد و ستم را باطل فرمود و ستمکاران را به زمین زد. 🔸ای مردم، ولیّ و سرپرست شما؛ تنها خداست و فرستاده خدا و ؛ کسی که می‌دانیم بعد پیامبرمان محمد، او از همه بهتر است؛ همو که بر ولیّ مردم بودن از همه است. برای خلافت از همه ، از همه به راستی ، به عدل ، به راه حق ، مقامش نزد خدا و خویشاوندی‌اش با رسول‌الله است. 🔸برگردید و از اولین مطیع و فرمانبردار خدا پیروی کنید؛ کسی که از همه و است؛ همو که از همه ایمان آورده؛ از دیگران بهتر و کارهای خوبش از همه است؛ در جهادِ در راه خدا و مقامش بر همه دارد؛ برادر رسول‌الله و پسر عموی او؛ پدر حسن و حسین؛ همسر زهرای بتول، سرور زنان عالم. 🔸پس ای مردم، الآن برخیزید و بر طبق کتاب خدا و سنت و روش پیامبر خدا بیعت کنید، چون خدا از این بیعت خشنود است، برای شما هم خرسندی و صلاح را دربر خواهد داشت. والسلام. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۲🌹•✾••┈ 📜 نامه امیرالمؤمنین به مردم مدائن وقتی نامه امیرالمومنین به
┈••✾•🌹 /قسمت ۳🌹•✾••┈ ✅ مسلم؛ جوان ایرانی کنجکاو می‌شود 🔸بعد از سخنرانی حذیفه، مردم همگی برخاستند و با امیرالمومنین به بهترین نحو بیعت کردند. وقتی بیعت تمام شد از آخر جمعیت به نام که برده محمدبن‌عمارةبن‌تیهان بود، با شمشیر حمایل کرده‌اش در مقابل حذیفه بلند شد و از همان جا صدا زد: 🔘 ای امیر! شنیدیم که می‌فرمودید: «ولیّ و سرپرست شما تنها خداست و رسول خدا و »، به خلفای قبای گوشه می‌زدی که آن‌ها واقعاً امیرمومنان نبودند! ما را آگاه کن ای امیر! خدا شما را مورد رحمت خود قرار دهد. چیزی از ما پنهان نکن، چون شما از کسانی بودید که در جریانات حضور داشتید و با چشم خود ماجراها را دیده‌اید. و ما این موضوع را که چه کسی حق است و چه کسی باطل، به گردن شما می‌گذاریم. خدا هم گواه شما است که چگونه خیرخواهی امت خود را می‌کنید و خبر واقعی را از پیامبرتان بیان می‌دارید. 🔸 حذیفه در پاسخ جوان ایرانی گفت: ای مر! حالا که پرسیدی و این گونه کنجکاوی کردی، پس گوش کن و چیزهایی که برایت بازگو می‌کنم به خوبی دریافت کن: خلفای قبل از علی بن ابی‌طالب که خود را امیرالمؤمنین نامیدند، علتش این بود که آن‌ها خود را به این اسم نامیدند، مردم هم آنان را به همین اسم نام گذاردند. ولی علی‌بن‌ابی‌طالب را جبرئیل از طرف خدای متعال به این اسم نامید؛ پیامبر هم شاهد بود که جبرئیل به آن حضرت با عنوان امیرالمؤمنین سلام کرد. اصحاب پیامبر نیز در زمان حیات، آن بزرگوار را به نام «امیرالمؤمنین» می‌خواندند. 🔘جوان ایرانی گفت: برای ما تعریف کن که این قضیه چگونه اتفاق افتاد؛ خداوند تو را مورد رحمت خویش قرار دهد! ✅ امارت بر مومنان 🔸حذیفه گفت: مردم قبل از مسأله حجاب، هر وقت می‌خواستند که خدمت رسول‌الله می‌رسیدند. پیامبر به آنان فرمود که وقتی دحیةبن‌خلیفهٔ کلبی حضور دارد، کسی وارد نشود. آخر آن حضرت نامه‌هایی را که برای قیصر پادشاه روم، بنی‌حنیفه و پادشاهان بنی‌غسان می‌نوشت؛ به دحیه می‌داد که به آنان برساند. جبرئیل هم با چهره دحیه بر آن حضرت نازل می‌شد، برای همین رسول‌الله نهی فرمود که وقتی دحیه نزد آن حضرت است مسلمانان خدمت ایشان نیایند. 🔸حذیفه ادامه داد: روزی من برای کاری که داشتم وسط روز در گرمای زیاد به طرف منزل پیامبر حرکت کردم که شاید کسی در آن وقت خدمت آن حضرت نباشد؛ وقتی به در خانه ایشان رسیدم دیدم عبایی بر در کشیده‌اند، عبا را بالا زدم و طبق عادت گذشته، خواستم وارد شوم که دیدم دحیه خدمت رسول‌الله نشسته و آن حضرت خوابیده و سر مبارکش در دامن دحیه است، با دیدن دحیه برگشتم. در راه برگشت علی‌بن‌ابی‌طالب با من برخورد کرد، فرمود: ای پسر یمان! از کجا می‌آیی؟ 🔸عرض کردم: از خدمت رسول‌الله 💢فرمود: نزد حضرت چه کار داشتی؟ 🔸عرض کردم: می‌خواستم درباره فلان مطلب به خدمت آن حضرت برسم، مطلبی را که در نظر داشتم برای آن حضرت بیان کردم. ولی امکانش فراهم نشد که کارم را انجام دهم. 💢فرمود: چرا؟ 🔸عرض کردم: دحیه کلبی خدمت آن حضرت بود. 🔸از علی خواستم که مرا برای مطلبم نزد پیامبر کمک کند. 💢حضرت فرمود: پس با من برگرد. 🔸با آن حضرت برگشتم، وقتی به در خانه رسیدیم، من کنار در نشستم و علی عبا را بالا زده و وارد اتاق شد و سلام کرد. 🔸شنیدم که دحیه می‌گوید: «و سلام بر تو باد ای امیرمومنان و رحمت و برکات الهی بر تو» 🔸بعد عرض کرد: بنشین و سر برادر و پسرعمویت را از دامن من بردار، چون تو از همه مردم به او سزاوارتری. 🔸علی نشست و سر مبارک پیامبر را برداشته، به دامن خود نهاد. دحیه هم از اتاق خارج شد. 💢علی فرمود: بیا داخل، حذیفة! 🔸وارد شدم و نشستم، چیزی نگذشت که رسول‌الله به حالت عادی برگشتند و [از خوشحالی] به چهره علی لبخند زدند، بعد فرمودند: ای ابوالحسن! از دامن چه کسی سرم را برداشتی؟ 💢عرض کرد: از دامن دحیه کلبی. 🔸فرمودند: او جبرئیل بود. وقتی وارد شدی، تو چه گفتی و به تو چه گفت؟ 💢عرض کرد: داخل شدم و سلام کردم، او به من گفت: «و سلام بر تو ای امیرمؤمنان و رحمت و برکات الهی» ادامه دارد... آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۳🌹•✾••┈ ✅ مسلم؛ جوان ایرانی کنجکاو می‌شود 🔸بعد از سخنرانی حذیفه، مر
┈••✾•🌹 /قسمت ۴🌹•✾••┈ ... ادامه ✅ امارت بر مؤمنان 💢رسول‌الله فرمود: یا علی! فرشتگان الهی و ساکنان آسمان‌ها قبل از زمینیان به تو به عنوان امیرالمؤمنین سلام کردند؛ یاعلی! جبرئیل این کار را به دستور خداوند متعال انجام داد و قبل از این که تو وارد شوی، از طرف پروردگار به من وحی شده که به مردم لازم کنم که این گونه به تو سلام دهند. و اگر خدا بخواهد این کار را انجام خواهم داد. 🔸فردای آن روز پیامبر مرا برای کاری به طرف فدک فرستاد. چند روزی آنجا ماندم، وقتی آمدم، دیدم مردم می‌گویند که رسول‌الله به مردم دستور داده که به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام دهند و جبرئیل این دستور را از طرف خداوند عزوجل آورده است. 🔸گفتم: رسول‌الله راست گفته، من هم از جبرئیل شنیدم که به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کرد. قضیه‌ای را که شاهد آن بودم برای آن‌ها تعریف کردم؛ و همین‌طور که من در مسجد مشغول صحبت بودم، عمربن‌خطاب سخنان مرا شنید؛[با حالتی منکرانه] به من گفت: تو جبرئیل را دیدی؟! و این حرف را از او شنیدی؟! از سخنان گزاف بپرهیز چون حرف بزرگی زدی!! یا اینکه قاطی کرده‌ای؟!! 🔸گفتم: بلی، من این را شنیدم و دیدم؛ خدا بینی هر که را که این فضیلت به او برمی‌خورد و نمی‌پذیرد، به خاک بمالد! گفت: ای اباعبدالله! چیز شگفت‌انگیزی دیده‌ای و شنیده‌ای!! 🔸حذیفه می‌گوید: بُریدة‌بن‌حصیب اسلمی شنید که من برخی از آنچه دیده و شنیده بودم را تعریف می‌کنم، به من گفت: ای پسر یمانی! واقعاً رسول‌الله آنان را دستور داد که به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنند؛ پس عده کمی فرمان حضرت را پذیرفتند، ولی بیشتر مردم این دستور را رد کردند و نپذیرفتند. 🔸گفتم: بُریده! آیا در آن روز حضور داشتی؟ گفت: از اول تا آخرش حاضر بودم. 🔸گفتم: برایم تعریف کن. خدا تو را مورد رحمت قرار دهد. آخر من آن روز نبودم. 🔸گفت: من و برادرم عمار در نخلستان بنی‌نجار خدمت رسول‌الله بودیم که علی بن ابیطالب نزد ما آمد و سلام کرد، پیامبر جواب سلامش را داد؛ ما هم همین‌طور. بعد به او فرمود: اینجا بنشین. علی در همان مکانی که پیامبر فرموده بود نشست. عده‌ای آمدند، رسول‌الله به آن‌ها دستور داد که به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنند، آن‌ها هم بدون هیچ حیله‌ای به دستور حضرت سلام کردند. بعد ابوبکر و عمر آمدند و سلام کردند، پیامبر به آن‌ها فرمود: به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنید. 🔻گفتند: این دستور از طرف خدا و رسول است؟ 💢فرمود: بلی بعد طلحه و سعدبن‌مالک آمدند و سلام کردند، پیامبر به آن‌ها هم این دستور را دادند. 🔻گفتند: این دستور از طرف خدا و رسول است؟ 💢فرمود: بلی. 🔻گفتند: به گوشیم و فرمانبردار. بعد سلمان فارسی و ابوذر غفاری آمدند و سلام کردند، پیامبر جواب سلامشان را داد؛ بعد همان دستور را به آنان فرمود، آن‌ها به دستور پیامبر سلام کردند و چیزی نگفتند. بعد خُزمیةبن‌ثابت و ابوهیثم‌تیهان آمده، بعد از دستور پیامبر، به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کرده، چیزی نگفتند. بعد عمار و مقداد آمدند و همین‌گونه رفتار کردند. 🔻بعد عثمان و ابوعبیده آمده، سلام کردند، حضرت جوابشان را داد؛ 💢بعد فرمود: به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنید 🔻گفتند: آیا این دستور از طرف خدا و رسول است؟ 💢فرمود: بلی بعد فلانی و فلانی آمدند- بُریده عده‌ای از مهاجر و انصار را نام برد- همه می‌آمدند رسول‌الله هم این دستور را می‌فرمود، برخی سلام کرده و چیزی نمی‌گفتند؛ برخی هم به پیامبر می‌گفتند: این دستور از طرف خدا و رسول است؟ 💢حضرت هم می‌فرمود: بلی تا اینکه مجلس مملو از جمعیت شد طوری که کنار درِ اتاق نشستند، بعضی هم در راه، می‌آمدند سلام می‌کردند و بیرون می‌رفتند. 💢بعد پیامبر به من و برادرم فرمود: بُریده! تو و برادرت بلند شوید و به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنید! بلند شدیم و دستور حضرت را اجرا کرده، سپس سر جایمان برگشتیم. بُریده ادامه داد: بعد رسول‌الله به همه رو کرد و فرمود: 💢 گوش کنید و حفظ کنید: به راستی که من به شما دستور دادم که به علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنید؛ عده‌ای از من پرسیدند که «آیا این دستور از طرف خدا و رسول است؟» اصلاً محمد حق ندارد که از پیش خود چیزی بیاورد، بلکه هرچه می‌گوید از وحی و دستور پروردگارش است. 💢چه فکر می‌کنید؟! سوگند به آن خدایی که جان من در دست او است، اگر نپذیرید و این پیمان را بشکنید حتماً حتماً کافر می‌شوید و از آنچه که پروردگارم مرا به آن مبعوث فرموده، جدا می‌شوید. پس هر که خواست ایمان بیاورد و هرچه خواست کافر شود. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist