eitaa logo
خبرگزاری دفاع مقدس کرمان
234 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
609 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📞 "حاجی جان سلام ما را به امام مان برسان و از قول ما به او بگو همان طور که گفته بودی، حسین وار جنگیدیم و حسین وار به شهادت رسیدیم.." این را که گفت تماسش قطع شد..! حاج همت یک لحظه مبهوت به بلندگوی مرکز پیام نگاه کرد! و بعد سراسیمه از قرارگاه بیرون رفت، دنبالش رفتم دیدم در آن دمِ غروبی رو به خورشید ایستاده و های های گریه می‌کنه... ابراهیم‌همت 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
💚محو روضه‌ی امام حسین علیه السلام؛ هر هفته توی خونه روضه داشتیم ، وقتی آقا شروع می کرد به خوندن ، تا اسم امام حسین (ع) می اومد حاجی رو می‌دیدی که اشکش جاری شده. حال عجیبی می‌شد با روضه امام حسین علیه السلام انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد... یک بار وسطِ روضه ، مصطفی رفته بود بشینه رو پاش متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش! گریه‌کنون اومد پیش من، گفت: « بابا منو دوست نداره.. هر چی گفتم جوابم رو نداد ...» روضه که تموم شد، گفتم: «حاجی، مصطفی اینطوری میگه» با تعجب گفت: «خدا شاهده نه من کسی رو دیدم نه صدایی شنیدم...» از بس محوِ روضه بود ... به روایت: همسر شهید 🖤❤️🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/defaperskerman
💚محو روضه‌ی امام حسین علیه السلام؛ هر هفته توی خونه روضه داشتیم ، وقتی آقا شروع می کرد به خوندن ، تا اسم امام حسین (ع) می اومد حاجی رو می‌دیدی که اشکش جاری شده. حال عجیبی می‌شد با روضه امام حسین علیه السلام انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد... یک بار وسطِ روضه ، مصطفی رفته بود بشینه رو پاش متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش! گریه‌کنون اومد پیش من، گفت: « بابا منو دوست نداره.. هر چی گفتم جوابم رو نداد ...» روضه که تموم شد، گفتم: «حاجی، مصطفی اینطوری میگه» با تعجب گفت: «خدا شاهده نه من کسی رو دیدم نه صدایی شنیدم...» از بس محوِ روضه بود ... به روایت: همسر شهید 🖤❤️🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/defaperskerman
شهید حاج قاسم سلیمانی: اگر شهدا نبودند، و اگر شهدا در این مسیر فداکاری نمی‌کردند جان خودشان را فدا نمی‌کردند، به شهادت نمی‌رسیدند... امروز این استقلال و این عزت پایدار نبود. ❤️🖤🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
⚜ بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید عباس دانشگر🥀 ⚜ مرضی بالاتر از این؟ چرا درمانی برایش جست‌وجو نمی‌کنیم؟ روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم، الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ، ما هستیم. مرده‌ام، تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم، تو بیدارم کن خدایا! به‌حرمت پای خسته‌ی رقیه(س)، به‌حرمت نگاه خسته‌ی زینب(س)، به‌حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج)؛ به ما حرکت بده. ❤️🖤🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
🌱🫀شهادت‌یعنی.. ره‌رو‌راه‌حق‌شدن با‌درد‌دین‌دمغ‌شدن حامی‌مستحق‌شدن اونقدری‌یا‌حسین‌میگم‌تا‌حاجتم‌روا‌شه:) مثل‌تموم‌شهدا‌درد‌منم‌دوا‌شه..🙂 شهادت.. شهادت.. همه‌ی‌ارزومه:)🫀🌱 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
یک بار در خانه صحبت وصیت نامه شد، به پوستر حاج همت روی کمدش اشاره کرد و گفت: وصیت من، همان جمله حاج همت است. ”با خدای خود پیمان بسته ام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم.” https://eitaa.com/defaperskerman
شهادت؛ حکایت‌عاشقانه‌آنانی‌است‌ که‌دانستند.. دنیا‌جاۍ‌ماندن‌‌نیست ‌باید‌پرواز‌کرد!'🕊 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
🔹چند خواهش دارم: ۱- نماز اول وقت بخوانید که گشایش از مشکلات است. ۲- صبر و تحمل ۳- به یاد امام زمان (عج) باشیم. شبتون و عاقبتتون شهدایی✨✨ 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
~🕊 💥تصویری تکان‌دهنده از یک شهید مدافع حرم این شهید عزیز قبل از اینکه روحش برای همیشه به آسمان پرواز کند، انگشت در خون خود زد و نوشت : «سقطنا شهداء ولن نرکع، انظرو دمائنا و تابعوا الطریق» یعنی: در خون خود غلتیدیم و هیچگاه تسلیم نخواهیم شد. به خون ما بنگرید و راهمان را ادامه دهید. 🥀 نام شهید بزرگوار ذکر نشده است. ❤️🖤🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
بعضی‌ها ما را سرزنش می‌کنند که چرا دم از کربلا می‌زنید و از عاشورا؛ آنها نمی‏‌دانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده‌ایم، نه یک بار نه دو بار، به تعداد شهدایمان! 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✍ما را ببخش که فراموش کرده ایم هزینه سفرمان به کربلا را  حساب کردی چه خوب گفته بودی رفتن خون میخواهد ولی نگفته بودی خون دادنش با ما زیارت رفتنش با شما 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
🌷شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوب شهر بود😊 🔹️مدیر مدرسه اش میگفت آقا ابراهیم از جیب خودش پول میداد به یکی از شاگردان تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد. 🔸️چون آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه های منطقه محروم هستند و اکثرا سر کلاس گرسنه هستند و بچه گرسنه هم درس را نمیفهمد. 🌷ابراهیم هادی نه تنها معلم ؛ بلکه الگوی اخلاق و رفتار بچه ها بود.                                                            طاق ابروی تـو سرمشق کدام استاد است که خرابات دلـم در پی آن آباد است ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ❤️🖤🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
ده ماه بود ازش خبری نداشتیم. مادرش میگفت: خرازی! پاشو برو ببین چی شد این بچه؟ زنده‌اس؟ مرده‌اس؟ میگفتم: کجا برم دنبالش آخه؟ کار و زندگی دارم خانوم. جبهه یه وجب دو وجب نیست. از کجا پیداش کنم؟ 🥀رفته بودیم نماز جمعه حاج آقا آخر خطبه ها گفت: حسین خرازی را دعا کنید. آمدم خانه.به مادرش گفتم.گفت: حسین ما رو میگفت؟ گفتم: چی شده امام جمعه هم می‌شناسدش؟ نمیدانستیم فرمانده لشکر اصفهان است. راوی:مادرشهید ❤️🖤🌱 https://eitaa.com/defaperskerman ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بـزرگۍمۍگفـت: تڪیہ‌ڪن‌بہ‌شھـدا؛شھـداتڪیہ‌شـون‌خـداسـت.✨ اصـلاڪنار‌گل‌بنشـینۍبـوۍگـل‌مۍگیـرۍ؛ پس‌گلسـتـان‌ڪن‌🌷 ڪل‌زندگیـت‌روبـٰایـٰادشھـدا...!' شھیدآنه‌زندگۍڪنیم؟!(: ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج ❤️🖤🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
🍂دست هاي مرا از تابوت بيرون گذاريد تا دنيا پرستان بدانند كه دست خالي از اين دنيا مي روم و چشم هاي مرا باز بگذاريد تا كوردلان بدانند كه كور كورانه اين راه را انتخاب نكرده ام. 🍂 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شهید سید مرتضی آوینی: از شجاعت سخت در وحشت است آنها که از او در دل ندارند...! 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
در هر امری به سخنان حضرت امام(قدس سره) مراجعه کنید! با سکوتش سکوت کنید و با اعتراضش، اعتراض. با تأییدش، تأیید و با تکذیبش، تکذیب... من، فقط یک آرزو دارم و آن این که اعمالی که انجام داده‌ام و انجام می‌دهم، قبول درگاه خدای تعالی باشد. ✍🏻فرازی‌ از‌ وصیت شهیدانه 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نماز در قایق 🚤 نزدیکى‌هاى غروب آفتاب ، مسیر طولانى رو به طور مخفیانه شناسایى کرده بودیم، موقع غروب محمدعلى گفت : «میخوام نماز بخوانم ». گفتم : مقابلمون دشمــنه ممکنه هرلحظه شناسایی و یا حتى اســیر بشیم، ولى محمد علی بی اعتنا به حرف من مشغول وضو شد؛با خودم فکر کردم که اصلا جنگ ما به خاطر نماز است 🍃 همون جا پتو پهن کردیم و نماز رو به محمدعلى اقتدا کردیم 🙃 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
شهید صدرزاده در یادداشتی به دوستان بسیجی خود مینویسد: چه میشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیافتد! فکرش را بکن، راه میروی و راوی میگوید اینجا قتلگاه شهید رسول خلیلی است، یا اینجا را که میبینی همان جایی است که مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد. یا مثلا اینجا همان جایی است که شهید حیدری نماز جماعت میخواند، شهید بیضایی بالای همین صخره نیروها را رصد میکرد و کمین خورد، شهید شهریاری را که میشناسید همینجا با لهجه آذری برای بچهها مداحی میکرد، یا شهید مرادی آخرین لحظات زندگیش را اینجا در خون خودش غلتیده بود، یا شهید حامد جوانی اینجا عباسوار پرکشید. خدا بیامرزد شهید اسکندری را همینجا سرش بالای نیزه رفت و شهید جهاد مغنیه در این دشت با یارانش پرکشید(:🖤🌱 ❤️🖤🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
فرازی از وصیت‌نامه 👇👇 وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامه‌ی حق و ظهور ولی خدا امام زمان‌(عج). نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی(ع) غریب شود. به‌هوش باشید. روزی می‌رسد که امام زمان می‌آید و شرمنده‌ی او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی(عج) ان شالله 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
آماده باش حتی در خواب ..!☺️ 🌱تصویری از "شهید صمد قدرتی" پیکِ تلاشگر شهید مهدی باکری فرمانده‌ی لشکر۳۱ عاشورا ‌ 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman
آقا مهدی بعد از شناسایی از منطقه برگشت. در عملیاتی که شب قبل صورت گرفت، وارد قرارگاه عراقی‌ها شد و آن فرمانده را اسیر کرد. بعد به نیروهایش گفت: فردا که هوا روشن شد، او را پیش من بیاورید. ماشین، جلوی سنگر فرماندهی ایستاد. آقا مهدی در ماشین را باز کرد. عقب آیفا آن افسر عراقی نشسته بود. پیاده‌اش کردند. ترسیده بود. از ترس سرش را با دستانش می‌گرفت. آقا مهدی دست او را گرفت و رها نکرد. پنج متر آن طرف‌تر او را بُرد و گفت: برای این افسر عراقی کمپوت بیاورید. مدتی را چهارزانو روی زمین نشسته بودند و عربی صحبت می‌کردند. آن فرمانده عراقی باورش نمی‌شد که آقا مهدی، فرمانده لشکر باشد. او تا ماشین از مقر بیرون برود، یک‌سره به مهدی نگاه می‌کرد.... سردار ❤️🖤🌱 https://eitaa.com/defaperskerman ‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌بھش‌ گفتم؛ ‌چرا BMW را‌ ول‌ کردۍ‌ مدافع‌ حـرم‌ شدی . ؟! نونت‌ کم ‌بود‌ یا‌ آبت گفت: عشقـم‌کم‌بود …♥! 🖤❤️🌱 https://eitaa.com/defaperskerman