eitaa logo
سبک زندگی اسلامی
1.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
4.3هزار ویدیو
193 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺حضور حکیم باقری در تجمع ۲۱-۶-۱۴۰۰ 👈پایتخت بصیرت و شجاعت 👆پدر طب اسلامی تویی چمران طب اسلامی —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir
نگران نباشید 😔تجمع امروز در وزارت کشور برای حرکت به سمت ارمنستان هست، هیچ مشکل امنیتی وجود نخواهد داشت! ضمنا موکب ها هم برای سفر به ترکیه و آنتالیا هستند —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir
🔺واکسیناسیون اجباری خلاف عرف و شرع 👈تجمع اعتراض‌آمیز مقابل استانداری قم 💠دولت انقلابی، اقدام انقلابی —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir
🔺تجمع اعتراض‌آمیز به واکسیناسیون اجباری در میدان ۷۲ تن قم 🟫 ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir
🤶🧝واکسن اجباری نادیده گرفتن حق من! 🌸اعتراض کودکان سرزمین من —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir
🔺تجمع اعتراض‌آمیز به واکسیناسیون اجباری استانداری قم 👈چرا آمار فوتی های واکسن‌ اعلام نمی‌شود —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir
ت داشت* *نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت* *هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید* *عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید* *بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد* *اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد* تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود . ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد : ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند. سلام لطفا بعنوان صدقه جاریه و هدیه به روح تمام گذشتگان از مؤمنین و مومنات وامام راحل وبرادر شهیدم. *التماس دعا*
*مقبل کاشانی* شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده. هر وقت سایر افراد کربلا می رفتند اشک حسرت می ریخته و آرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته. یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا. در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان، قافله رو تاراج میکنند. یک عده از افراد بر میگردند کاشان. یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری. از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده. دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت. با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه. همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرّم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرّم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرّف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن. *مقبل میگه* ؛ با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند. *مقبل میگه* : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید. ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد. حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود. حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان. و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش : *کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا* *در خاک و خون طپیده میدان کربلا* *گر چشم روزگار بر او زار میگریست* *خون میگذشت از سر ایوان کربلا* *نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک* *زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا* *از آب هم مضایقه کردند کوفیان* *خوش داشتند حرمت مهمان کربلا* *بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید* *خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا* *زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد* *فریاد العطش ز بیابان کربلا* - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود : ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . *محتشم ادامه داد :* *روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار* *خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار* - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود ؛ باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده. محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله : *این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست* *وین صید دست و پا زده در خون حسین توست* *این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی* *دود از زمین رسانده به گردون حسین توست* *این ماهی فتاده به دریای خون که هست* *زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست* - با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند. و مَلَکی این شعر محتشم را میخواند: *خاموش محتشم که دل سنگ آب شد* *بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد* *خاموش محتشم که از این حرف سوزناک* *مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد* - محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد. پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت. *مقبل میگوید* : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند. *مقبل گوید* رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع کردم به خواندن اشعارم: *نه ذوالجناح دگر تاب استقام
💠خواهرم! بصیرت و آزادی خواهی شما، خواب از چشمان مدعیان بصیرت و اسیران محافظه کاری خواهد ربود! 👌استقلال، آزادی... —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👊مشتی بر دهان یاوه گویان 👌آنها که فتنه ی گلوبالیست های صهیونیست در طرح واکسیناسیون و حکومت واحد برده داری با هوش مصنوعی را رصد کرده و ملت را آگاه کرده اند، نخبگان جوان انقلابی هستند! 👈تجمع اعتراض آمیز در مقابل وزارت کشور_ تهران شهریور ۱۴۰۰ —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir
✊تجمع آزادی از اجبار 👈تجمع نه به واکسن اجباری تهران_مقابل وزارت کشور_شهریور ۱۴۰۰ —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ اینجا فرانسه است و این‌ها نه برای واکسن نزدن، بلکه برای آزادی خود می‌جنگند. ✍ جنبش‌های ضد اجباری شدن واکسن در اروپا و سایر نقاط جهان معتقد اند واکسیناسیون اجباری و گره زدن ارائه خدمات اجتماعی مانند بانک، مسافرت، بیمه و ... به داشتن کارت واکسن، به معنای آن است که مردم حق ندارند از نظرات علمی غیر از آنچه حاکمیت به عنوان علم می‌شناسد پیروی کنند، در واقع اگر یک متخصص پزشکی در فرانسه به این نتیجه برسد که واکسن زدن برایش مضر است نمی‌تواند به علم خود عمل کند چون دیگر به بانک، بیمه و خدمات مسافرتی و ... دسترسی نخواهد داشت، این استبدادی است که به نام علم رقم می‌خورد و مردم سربازان این استبداد هستند علیه خودشان. 💡 این روزها در مورد وقوع چنین تعارض‌هایی در اجتماع ایران هشدار می‌دهیم و برخی گمان می‌کنند واحد سلامت مصاف در دو قطبی واکسن زدن و نزدن گرفتار است، کشته‌های پاندمی خفقان، نبود آزادی بیان در مورد علم و حکمرانی سلامت از کشته‌های کووید۱۹ بیشتر است. ✅ کانال واحد سلامت مؤسسه مصاف(سلام) @masaf_salam —————————— ✅ بروزترین پایگاه خبری‌ طب اسلامی @t_124ir