فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی عراقی ها برای ایرانی های زائر اربعین
مداح:قحطان البدیری
#ماملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🕊@ghasemiun.🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••🌱
🎥 #ڪلیپ
❣اولین سالیست که نیستی ...
گره به کار اربعینمان افتاده...
.
#شهید_سردار_حاج_قاسم_سلیمانی🕊♥️
🕊@ghasemiun.🏴
#سالروز_شهادت_سردار_حسین_همدانی
اینجا کوفه نیست
ایــران است
عهدی کہ بسته با ولایت ،
هرگـز نمیشڪند ..
اینجا ، " یکـی " نه !
" هزاران " حاج حسین همدانی دارد.
آری !
سر ندارد قابلِ #رهبر ،
اگر ! فرمــان دهد.
#اربعین
🕊@ghasemiun.🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
٭★[دࢪیا دلان]★٭
۱۶ مهر ماه ؛
سالروزِ نبرد دریادلانِ نیروے دریایے سپاه با شیطانِ بزرگ، آمریکاےِ متجاوز گرامی باد!🇮🇷
#ما_ملت_امام_حسینیم
🕊@ghasemiun.🏴
🔸️شما میتوانید نذورات اربعینی خود را برای کمک به درمان زوجهای نابارور به طرح " فرزندان غدیر" اختصاص دهید.
#اربعین
#فرزندان_غدیر
💠 @samtekhoda3
تیر تو پیکر عباس به آن روز انداخت
این که اندازه تیر است، تمام بدنش
#حب_الحسین_یجمعنا
🕊@ghasemiun.🏴
🔥🔥حرمله چگونه به جهنم وارد شد؟🔥🔥
منهال بن عمرو از شیعیان و یاران امام سجاد (علیه السلام): پس از زیارت خانۀ کعبه، از مکه عازم مدینه شدم و خدمت امام سجاد (علیه السلام) رسیدم. امام از من پرسیدند: منهال، از حرمله بن کاهل اسدی چه خبر؟
عرض کردم: هنگامی که از کوفه آمدم، زنده بود. دیدم امام (علیه السلام)، هر دو دستش را به دعا بلند کردند و چنین فرمودند: خدایا، سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش آتش را به او بچشان. پس از زیارت، از مدینه عازم کوفه شدم. هنگامی که به کوفه رسیدم، مختار مشغول قلع و قمع قاتلان امام حسین (علیه السلام) و یارانش در کربلا بود و من قبلاً با او رفاقت قدیمی داشتم.
چند روزی در خانه، برای دید و بازدید مردم نشستم و پس از آن به قصد دیدار با مختار، سوار بر مرکبم شدم و به سوی او شتافتم. او را در خارج از خانهاش با گروهی دیدار نمودم، گویا به مأموریتی میرفتند. همين كه چشم مختار به من افتاد، گفت: ها، منهال، چطور تا حال به دیدن ما نیامدی!؟ و برای تبریک و تهنیت به خاطر پیروزی و حکومت ما سری به ما نزدی و ما را در قیاممان همراهی نکردی؟!
منهال گوید: به او گفتم امیر، من به سفر حج رفته بودم و حال خدمت رسیدم. آنگاه همراه او به راه افتادم و از اوضاع صحبت میکردیم تا به محلۀ "کناسه" رسیدیم. مختار، در آنجا ایستاد و به نقطهای می نگریست. به او خبر داده بودند که اینجا مخفی گاه حرمله است. سپس تعدادی از افرادش را به جستجوی حرمله گسیل داشت و خود همچنان آنجا ماند. دیری نپايید که مأموران با تاخت برگشتند و با خوشحالی فریاد زدند: بشارت ای امیر، بشارت، حرمله دستگیر شد و عدهای حرمله را کشان کشان به نزد مختار آوردند. همين كه چشم مختار به قیافۀ وحشتزدۀ حرمله افتاد، به او نگاه تندی کرد و گفت: الحمدلله الذی مکننی منک؛ خدای را شکر که به چنگ افتادی! و بلافاصله فریاد زد: جلّاد، جلّاد.جلاد که آماده و حاضر بود،گفت: بفرمايید قربان. مختار دستور داد كه اول دو دوستش را بزن. جلاد بلافاصله با ضربتی سخت دو دست نحس او را افکند. سپس فریاد زد: دو پایش را نیز قطع کن. جلاد فرمان را اجراء کرد. جسد بی دست و پای حرمله، در خون کثیفش غوطه میخورد که باز مختار صدا زد: آتش، آتش. بلافاصله، چوبهای نازکی را روی جسد انداختند و آتش زدند و جسد آن جنایتکار همچنان میسوخت. من همچنان با چشمان حیرتزده، در کنار مختار ایستاده و منظره را تماشا میکردم. هنگامی که بدن حرمله میسوخت با صدای بلند گفتم: سبحانالله!
مختار ناگهان رو به من کرد و گفت: ها! منهال! تسبیح خدا گفتی، خوب، اما علتش چه بود؟!
گفتم:ای امیر! گوش کن تا برایت بگویم. در همین سفر که از مکه برمیگشتم به خدمت علی بن الحسین امام سجاد (علیه السلام) رسیدم، او از من حال حرمله را پرسید. من در جوابشان گفتم که هنوز زنده است. دیدم، امام(علیه السلام) دستها را به سوی آسمان بلند کردند و دو بار فرمودند: خدایا، سوزش شمشیر را بر او بچشان و خدایا سوزش آتش را بر وی بچشان.
مختار، با حالت تعجب پرسید: راستی تو خودت از امام این را شنیدی؟!
گفتم: آری، به خدا سوگند از خودش شنیدم.
دیدم مختار، از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجدهاش را طولانی کرد، سپس برخاست و سوار شد و تا آن وقت جسد حرمله به زغال تبدیل شده بود. ( منبع: کتاب قيام مختار )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاج_سعید_حدادیان
سلام آقا...
سلام من به پرچمت؛
حلالمکن...
اگه نمردم از غمت...
#اربعین🏴
...♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩سلام بر فرماندهان سلیمانی و ابومهدی المهندس
صوت بلندگوهای حرم امام حسین در استقبال از زائرانی که با تصاویر فرماندهان مقاومت وارد حرم مطهر می شوند؛
🔺سلام بر دو صورتی که با خون خضاب شده
🔻سلام بر فرماندهان سلیمانی و ابومهدی المهندس
#اربعین #کربلا
#ما_ملت_امام_حسینیم
📷 پیغام یک عراقی از مقابل حرم سید الشهدا
به نیابت از برادران ایرانی، لبنانی و یمنیام زیارت میروم.
#ما_ملت_امام_حسينيم
@aks_porofailee
44.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #مستند #شباربعین
#به_عشق_حسین ❤️
تولید مؤسسه منتظران منجی"عج"
نمیدانستیم خاطرات اربعین ۱۴۴۱، میشود آخرین قاب از اربعین بر طاقچهی قلبهای ما.
شاید ... باید بیشتر قدر میدانستیم نشستن در کنار کسانی که نه نژاد و رنگشان شبیه ما بود، و نه فرهنگ و زبانشان...
این #مستند، سفرنامهایست از آشنایی و همصحبتی و همسفری ، با زائران ملیتهای گوناگون در "طریق نجف_کربلا"
✍🏻 همه از حسین خودشان میگویند ...
#اربعین
@aks_porofailee
⭕️دیدی ایرانیا نرفتن کربلا ولی نه دختر بی جهازا جهاز دار شدن.. نه نیازمندا توانگر...؟
دیدی ایرانیا نرفتن و عراقی ها از گشنگی نمردن؟!
دیدی چراغی که به مسجد رواست به خانه حرام شد؟!
دیدی سید الشهدا به ایرانیا گفت نیایید تا بفهمید بدون شما ، هم اربعین برگزار میشه هم عاشورا؟
#کفران_نعمت
#اربعین
🌹مهمانی خدا🌹
@aks_porofailee
📸 عکسی زیبا در قابی ماندگار که اوج تعلقخاطر میان دو فرمانده شهید مقاومت، حاجقاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس، را ثبت کرده است.
🕊@ghasemiun.🏴
زائر اربعین،
یادمان باشد؛ "جاماندگانی" که برای غربت حسین زمانشان، میدوند تا مانعی از موانع ظهورش را بردارند، در خانهی خویش هم که باشند؛
زائر اربعینند!
#حب_الحسین_یجمعنا
#بسوی_ظهور
🕊@ghasemiun.🏴
مداحی آنلاین - چهل شب تلخ - مهدی سلحشور.mp3
3.51M
پاشو گل من از دلِ هامون
ببین که رسیده برات مهمون ...
#مهدی_سلهشور
#به_تو_از_دور_سلام
🕊@ghasemiun.🏴
میثم_مطیعی_میاد_خاطراتم_جلو_چشام.mp3
9.63M
میاد خاطراتم جلوے چشام♥️🕊
من اون خستگے تو راهو میخوام🖤🌱
🔊 با نواے : حاج میثم مطیعے
#اربعین
#به_تو_از_دور_سلام
#ما_ملت_امام_حسینیم
🕊@ghasemiun.🏴
آقــا گـــدای دسـت بـر دامــان نمـیخـواهـی؟
ای شــاه آیـا رعـیـت و دربــان نمـیخـواهـی؟
ای دافــع شـــر و بـــلا اعــجــــاز کــن دیـگــر
جـانـم به قـربـانـت بــلاگـردان نمـیخـواهـی؟
ای کشـتـهٔ اشـک دو چشـمـم پس چه شد آقـا
دیـگـر تـو از مـن دیـدهٔ گریـان نمـیخـواهـی؟
ای کـــاش مـن هـم عـراقـی بــودم ای اربـاب
امـسـال گـویــا زائـر از ایـــران نمـیخـواهـی
بـیـن عــرب هــا و عــجــم فـرقـی نـمـیدادی
حالاچه شد پس،از #عجم مهمان نمیخواهی؟
دیدم پُر است از عـرب هـا نـزد شـش گـوشـه
قلبـم شکسـت عاشـق حیـران نمـیخـواهـی؟
کم کم حـسـادت میکنـم مـن بـه عـراقـی هـا
من طالب صحن تو ام خواهان نمیخواهی؟
باشـد قـبـول امــا بـدان ایـن #اربعیـن از هجر
جان میدهم، هرچند از من جان نمیخواهی