بهناماو
امروز اخبار گفت: «شیشهای به همت دانشمندان نانو در ایران اختراع شده که حرارت را عبور نمیدهد.» خوشحال از این اکتشاف، دلم ناخواسته راهی کوچههای مدینه میشود.
شب، تاریکی و کوچههای خشت و گلی، که نه عایق صوتاند و نه حرارت.
آنوقت علی(ع) میماند و کودکان یتیم
فاطمه(س) که باید آرامشان کند و تنها به وصیت دختر پیامبر جامه عمل بپوشاند، اما کسی هست که علی(ع) را آرام کند؟
این حجم از غربت برای سکّان زمین و آسمان چقدر غیرقابل محاسبه است، دیوارهایی که آه علی(ع) را هم عبور میدهند و درهایی که عایق حرارت نیستند و به سرعت آتش میگیرند.
علی(ع) میماند از کهکشانی از غم که اگر تا آخر دنیا هم بین شیعیانش تقسیم شود، باز هم از درد علی(ع) کم نمیکند.
----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
مسجد قلب شهر است
خانهدار شدیم وقتی پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) اولین مسجد را بنا نهادند. مکانی برای تمام مسلمانان، با هر رنگ و نژادی. به لطف خاتم الرسل، مسجد مکانی شد برای اجتماع مسلمانان با یکدیگر برای کاراجتماعی در راستای تحقق جامعهاسلامی و تمدن نوین اسلامی.
ما خانهدار شدیم، خانهای که از آنِ هیچکس نبود ولی برای همه بود و این اجتماع نقیضین، عین قاعده لطف بود که خدا از جانب عزیزترین خلقش به آدمابوالبشر هدیه داد.
مسجد، هویت اجتماعی مردم روزگار را زنده کرد و خاکستر نیمه جان مردم خسته را دوباره به شعله انداخت تا ققنوسی پر ابهت و زیبا از هم زیستی مسلمانان را به نمایش گذارد.
هم زیستی برادرانه، آنهم نه از جنس رگ و خون، بلکه به قاعده این آیه شریفه: «أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» و در زیر ولایت خاتم الرسل در برابری و برادری در سایهی قاعده استثنای: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَکُمْ.
مسجد این ودیعهی الهی، در طول هزار و چهارصد سال رشد یافته و به بالندگی رسیده است؛ گاهی هم از گزند نااهلان در امان نبوده و دچار عزلت شدهاست. اما آنچه واضح است رفتار و تمدن اسلامی مردمان در اعصار گوناگون است که هویت مسجد را بارور و یا کم رونق میکند. مردمانی که تصمیم گرفتهاند در راه صلاح و رستگاری قدم بردارند و یا نه، اندک مطاع دنیا، آنان را کفایت کرده و اهل رهتوشه نبودند برای سفری به طولانی قیامت.
مساجد ایران ما هم تحولی ققنوس وار داشته است. تحولی زیبا چون همان ققنوس که وصفش شد. اگر دلیل خداست که بهترین دلیل است و اگر محمد(صلیاللهعلیهوآله) خاتم پیامبران است؛ پس محل عبادت این خدا هم باید به اوصاف بیاید و اینگونه شد که بتها شکست و طاقها تَرَک برداشت و آتشها سرد شد. آتشکدهها اولین مکانها در ایران بودند که خود را آراستند برای خدایی که منزه است از دوگانگی. پس وقتی اوست آتش و هیزم به چهکار آید؟!
ایران رنگ و بوی آسمانها گرفت، از همان وقت که به یگانگی آن یگانه معترف شد.
ایران کهن در سایه اسلام بالنده میشود و گِل وجودش با عطر اهلبیت خوشبو میشود، تا زمان به صفویان میرسد. حالا حکومت هم، تشیع را فریاد میزند، فرزندانِ زهرا(سلاماللهعلیها) عزیز بودند، عزیزتر شدند. محقق کَرکی خود را به دارالخلافه قزوین نرسانده، شاه طهماسب خود به پیشواز مرجع عالی میرساند برای آستان بوسی. حکومت شیعی باید بسیار روزگار بگذراند تا مس وجودش، طلای آبدیده شود.
مسجد قلب شهر بود، مسجدی که سنگ بنایش برای عبادت کندهشدهبود و به انحراف آتشکده شدهبود. مسجد جامعِ دارالخلافه قزوین، حالا مکانی برای تجمع برادران دینی بود برای تفقه در دین، فرقی نمیکرد زیر ایوان خمارتاشی بنشینند یا زیر ایوان هارونی. کمکم کاسبها دور مسجد جمع میشوند و مدارس هم بی بهره نمیمانند، خواه علوم دینیه تدریس کنند خواه علوم علمیه. از گذار آنها اولین خیابان ایران هم قد راست میکند و میشود خیابان سپه.
مسجد قلب شهر بود وقتی بچههای محل، خود را آنقدر بزرگ دیده بودند که به جنگ اهریمن بروند، دشمنی که تاب انقلاب ایرانشان را نداشت. انقلابی که بنا داشت متصل به انقلاب آخرالزمانی آن مرد انقلابی شود(و میشود ان شاءالله).
اتوبوسها کنار مسجدِجامع صف به صف ایستادهاند تا جوانان شهر را به جبههها برسانند.
جنگ تمام شد و بهار آمد و روسیاهی به ذغال ماند. وقت پیشرفت بود و وقت صدور خوبیها به همه مسلمانان منطقه.
منطقهای که پر شده بود از کثیفی داعش و صهیونیست.
مسجد قلب شهر بود برای راهی کردن دهه هفتادیهایی که چشم مستضعفان سوری منتظر هنرنمایی آنان بود.
رفتند و هنرنمایی کردند، گفتند، (یادت باشد) و ما هم یادمان ماند که حمید ریز نقش مسجد خیابان سعدی شد شهید سیاهکالی مرادی که یک ایران را شیفته و واله خودش کرده بود.
مسجد قلب شهر بود حتی وقتی که خرمشهر داشت سقوط میکرد.
مسجد قلب شهر است همین الانی که داعیه تمدن اسلامی داریم و مسجد قلب شهر خواهد بود زمانی که انقلابیترین مرد تاریخ (انا بقيه الله) بگوید.
🖊فاطمه میری طایفهفرد
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
دیپلماسی شهری در همسویی تمدن نوین اسلامی
دیپلماسی شهری که معادل فارسی “Urban Diplomacy” است؛ در رشتههای روابط بینالملل، جامعهشناسیسیاسی، دیپلماسی و جغرافیای شهری اصطلاح رایجی است. دیپلماسی شهری؛ هنر کاربردی روابط بینالملل برای مذاکرات، تعامل، توسعه و بهسازی روابط بین ملتها ورای مشکلات و معضلاتِ روابط دولتهاست و بخش مهمیاز “دیپلماسی عمومی” (Public Diplomacy) کشورهای پیشرفته به شمار میرود. این تعریف بر سه وجه تمایز دیپلماسی شهری از دیپلماسی دولتی تأکید دارد. دیپلماسی شهری؛ اولا یک هنر است دوما کاربردی است و سوما در این دیپلماسی، هدف اصلی ملتها هستند.
خواهر خواندگی فقط در انسانها نیست. گاهی این بین شهرها نیز رخ میدهد
شهرهایی که از نظر نوع تمدن و فرهنگ و دیرینگی، با هم شباهتهای فراوانی دارند.
این شباهتها میتواند بهترین دلیلی باشد برای این خواهرخواندگی و یا هر اسم مستعار دیگری.
خواهرخواندگی در واقع قراردادی است بین سران مملکتی یا مسئولان اجرایی دو شهر که برای ایجاد همبستگی و اتحاد فرهنگی بیشتر بسته میشود. بهطور معمول این قرارداد بین شهرهایی منعقد میشود که دارای منافع، خصوصیات و وجوه مشترک مانند سابقه تاریخی، شهرهای دانشگاهی، شهرهای گردشگری و مانند آن هستند و در قالب این تفاهمنامه در صدد تعمیق روابط میان خود هستند.
قطعا این نوع از دیپلماسی، کاری فراتر از سیاست میتواند انجام دهد. دیپلماسی شهری میتواند دور از نزاع سیاسی و کشمکشهای مختلف، فرهنگ و هویت آن منطقه را به وجه مقبول ارائه دهد. بیان اشتراکات قطعا تمایزات را هم نمایان میکند، تمایزاتی که نشان از هویت دیرینه و وجه برتری تمدن ایرانی اسلامی ماست.
خواهرخواندگی یک کاتالیزور قوی اقتصادی است که در تغییر سطح فرهنگی، ورزشی، همچنین در زمینه تحکیم مناسبات اقتصادی بین کشورهای مربوطه نقش بسزایی دارد و بستر بسیاری از تعاملات بینالمللی را فراهم میکند.
گاهی در بیان این قسم دیپلماسی، هویت ارزشمندی که در طول تاریخ مکتوم مانده، سر از مُهر بیرون میآورد و هماورد میطلبد.
دیپلماسی شهری ابزار سیاستگذاری شهری است که به منظور کنترل کشمکشها برای تقویت همکاریهای جهانی میان شهری و رسیدن به منافع عالی شهری و شهروندی مشترک استفاده میشود. برقراری صلح و بازسازی پس از منازعات در یک منطقه درگیر منازعه، انجام میشود.(دیپلماسی شهری، دهشیری،1397: 93)
دیپلماسی فرهنگی در نگاه شهری آن میتواند به نوعی هر کشوری را به سمت اهداف فرهنگی خاص خود سوق دهد. زیرا چه بسیاری از گفتمانها که در قالب سیاسی میتواند تنشزا باشد، اما در قالب و محتوای فرهنگی پیشران. بهطوری که این گفتمان، بسیاری از دشمنیهای سیاسی را تحتالشعاع قرار میدهد. باتوجه به گستره تمدنی سرزمینها و اشتراکات فرهنگی که در حین داد و ستد معاملات و یا حتی جنگها رخ میداده، اقوام و ملل گوناگون از هم به یک شناخت متقابل رسیده بودند و در تعاملات خود از آن شناخت بهره میبردند. قطعاً این مسأله اجتماعی برای عصر حاضر نیست و از پیشینه تاریخی برخوردار است.
یک مثال تمدنی و باستانی که بسیار جالب به نظر میرسد، اکتشاف قانون حمورابی تمدن بابل، در منطقه باستانی شوش و اکتشاف استوانه منشور حقوق بشر کوروش در منطقه بابل عراق بودهاست؛ حال این وقایع چگونه رخ داده مدنظر ما نیست، اما این نوع وقایع تاریخی نشاندهنده تبادل فرهنگی در مناطق مختلف است. بهترین کتاب در این حیطه را میتوان کتاب شهید مطهری دانست که با زبان ساده در صدد بیان خدمات تمدنی و فرهنگی متقابل اسلام و ایران است.
تعامل شهرهای همسو میتواند ثمرات فراوانی داشته باشد که یکی از آنان توسعه گردشگری (توریسم) است. نقطه اتکا و مهم این بخش، بیان ناگفتههای فراوانی است از تمدن شهرهای ایران اسلامی که در مسیر دشمنیها ناشناخته ماندهاست. یکی از این ابعاد جنبههای هنری-تمدنی است که میتواند برای هر بینندهای جذاب باشد؛ هنگام حمله عثمانی به تبریز، سلطان سلیم، شیفته نگارگری و صنایع دستی تبریز میشود و هنگام مراجعت به کشورش تعداد زیادی از هنرمندان ایرانی را با خود به عثمانی میبرد. گواهان تاریخی فراوانی داریم برای اثبات تمدن بیبدیل ایرانی اسلامی، اما هیچگاه دیپلماسی عمومی برای اثبات این مدعا کافی نیست، اما دیپلماسی فرهنگی و خواهرخواندگیها میتواند کمک بسزایی در مسير هویت و تمدن شهرها داشته باشد؛ تعامل شهروندان مختلف این شهرها، در بردارنده تاریخ اجتماعی اینشهرها است، تاریخی که هنوز به کتابت درنیامده است و شاید بعدها در قالب تاریخ اجتماعی به آنها پرداخته شود.
نکته غیرقابلانکار در منطقه خاورمیانه همین مرزبندیهایی است که توسط کشورهای غربی وضع شدهاست و این مرزها هیچگاه نمیتواند جداکننده و خط انفصال ریشه تمدنی اسلامی مردمان این منطقه باشد؛ مرزهایی که هر کدام داستانهایی دارند از منافع هر یک از این دول به ظاهر متمدن.
در پایان آنچه مسلم است غنای فرهنگی و بینظیر ایران است که باید با ابزار و روشهای صحیح و موجه به مردمان دنیا شناسانده شود. فرهنگی که از دیانت مردمان این سرزمین حکایت دارد، چیزی که بشر امروز به آن محتاج است. در آخر، همداستانی شهرهای مختلف، حس منفی ناشی از تفکرات مسموم رسانههای غربی در مورد هویت ایران اسلامی ما را کماثر میکند و مردمان عصر حاضر را با داشتههایشان بیشتر آشنا میکند، داشتههایی که برای بسیاری از همین دول غربی رویاست.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
دیپلماسی شهری، پازل تمدن نوین اسلامی
گاهی در بیان این قسم دیپلماسی، هویت ارزشمندی که در طول تاریخ مکتوم مانده، سر از مُهر بیرون میآورد و هماورد میطلبد.
دیپلماسی فرهنگی در نگاه شهری آن میتواند به نوعی هر کشوری را به سمت اهداف فرهنگی خاص خود سوق دهد. زیرا بسیاری از گفتمانها که در قالب سیاسی میتواند تنشزا باشد؛ اما در قالب و محتوای فرهنگی میتواند پیشران باشد. به طوری که این گفتمان، بسیاری از دشمنیهای سیاسی را تحتالشعاع قرار میدهد. باتوجه به گستره تمدنی سرزمینها و اشتراکات فرهنگی که در حین داد و ستد معاملات و یا حتی جنگها رخ میداده، اقوام و ملل گوناگون از هم به یک شناخت متقابل رسیده بودند و در تعاملات خود از آن شناخت بهره میبردند.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
در اینجا مشاهده کنید 👇
https://serajonline.com/newspaper/item/11361
بهناماو
چه روزی باشد شیرین، خیلی شیرین، احلی من العسل، روزی که به نماز ایستادهایم، در خانهی ابراهیمی، در قدس مقدس، نمازی که شاید کمی از درد این لحظه ما را کم کند
#هایکو
#جان_فدا
#حاج_قاسم
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
دیشب را نخوابیدم.
از ترس سهسال پیش،
از ترسی که صبحش خبر شهادتت تو باشد.
ترس شنیدن خبر بد، خبر شهادت تکهای از جان وطن.
ترسیدم از خوابی که ما را فرا گرفت و دشمنی که تو را از ما.
اما بیدار شدیم از شهادتت، فهمیدیم دشمن تو شوخی ندارد. بیم ندارد که دستش را به خون عزیزان دلِ ایرانم تر کند.
حاجی کجایی؟ دلم برایتان تنگ شده، خیلی؛
راستش را بگویم حسودی میکنم به مقام شما. دلم تنگ است برای خودم، دلم برای خودم میسوزد، چرا کاری نکردم برای ایران عزیزم، منِ ادعایی، قدمی برنداشتم، قلمی نزدم؛ دلم مرگی بسان تو را میخواهد.
حاجی به مردم شهرت حسودی میکنم که همشهری آنان بودی.
حاجی! به محبت درون دل نوجوانم حسودی میکنم، حسودی میکنم که تو را بهتر از من شناخته.
من حسودی میکنم به کل مردم ایران، که تو را دوست دارند.
اما خوشحالم که دوستداشتنیِ من عزیز دل مردم است.
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید از حدیث دیگران
والعزّة لله جمیعا
و عزت از آن خداست.
برای عزتمندی هرچهبیشتر مردمان نجیب ایران دعا کن.
تو که آن بالا نشستی و متنعم به خوان حضرت زهراء(س) هستی،
برای مرگ ما هم دعا کن.
مرگی چنین میانه میدانم آرزوست.
#جان_فدا
#حاج_قاسم
#هایکو
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
خواب حرام است برای ما
وقتی هزینه بیدار شدنمان شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی باشد
#هایکو
#جان_فدا
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye