. دلانهـ 🩵.
باورم نمیشه دارم جایی قدم برمیدارم که خون شهید حججی ریخته شده، جایی که شهید بیضایی دلتنگ کوثر کوچولو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینبیه بودم چه شب آرومی
نوکرات میدونن
تو چقدر خانومی🫀❤️🩹.
. دلانهـ 🩵.
زینبیه بودم چه شب آرومی نوکرات میدونن تو چقدر خانومی🫀❤️🩹.
آره اونجا هنوز جنگ زده بود ولی امنیت داشت!
هنوز ترمیم نشده بود، زخمایی که به در و دیوار شهر خورده بود ولی آرامش در جریان بود!
آره مردم هنوز دلتنگ شهداشون بودن ولی لبخند رو لباشون بود!(:
گوشه گوشهی شهر لبخند زیبای سردار جلوه گر بود🤍.
هدایت شده از 𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
خواست از چهارچوب در عبور کند کہ سریع صدایش زدم: مامان!
بہ سمتم برگشت.
- جانم!
- هنوز بغلات خوشمزهان.
غنچہ لبانش به لبخند باز شد و عشق از چشمانش سرازیر. ادامہ دادم: خیلی خوشمزه🍓.
•آیہهاے جـنون🦋🩵.
روزت مبارک فرشتہے زمینے♥️.