فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا خدا هست
کسی تنهانیست...
من اگر گم شده ام؛
تو اگر خسته شدی...
درپس پرده ی اشک من وتو
مأمن گرم خداست...
او همین جاست!
کنار من وتو...
#تقویت_باورها
❥❥❥@delbarkade
#چالش
آخرین یادداشتی که برای همسرت نوشتی چی بود؟ 🤔🤗
کجا قرار دادی و به خاطر چی نوشتی؟📥📝
منتظر نظراتتون هستیم☺️👇
@admin_delbarkade
🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋
به جمع دلبران بپیوندید🥰👇
❥❥❥@delbarkade
دلبرکده
#زناشویی 🔞اشتباهات زنان در رابطه زناشویی⛔️ 3⃣چنگ زدن به پوست همسر 👱🏻♀خانم های دلبر همهتون خوب
#زناشویی
🔞اشتباهات زنان در رابطه زناشویی⛔️
4⃣خاموش کردن چراغها
حتماً میدونید که ساختار مغز خانمها و آقایون با هم فرق داره! 🧠
(✓مغز من که از طلا و جواهر ساخته شده بقیه رو نمیدونم😌)
حتماً اینم شنیدین که خانمها بیشتر شنیداریان و آقایون دیداری؟!👍🙂
خب خداروشکر 🥱
خودتون همه چی رو بلدین
من برم بخوابم... 🛌
آها ببخشید🥶 از اتاق فرمان دستور دادن که درمورد یکی از اشتباهات رایج خانمها صحبت کنیم🚶♀
آخه تیتر زدن "خاموش کردن چراغها" فکر کردم وقت خوابه🥴
کوتاه بگم🔰
👥وقتی برای رابطه جنسی با همسری وارد اتاق خواب میشید؛
قبل از خاموش کردن چراغها
یه شمعی، آباژوری، چراغ خوابی، چراغ قوهای، لیزری، رقص نوری، چلچراغـ... 😒 آ ببخشید...
🤵🤏 یه نوری، هرچند کم و کوچولو، روشن بذارید💡
✓مــــــیدونم
بعضی خانمها تاریکی رو دوست دارن👀
ممکنه فکر کنید
تو تاریکی راحتتر به فانتزیهای جنسی میرسید🤤
(که البته از نظر من خیلی درست نیست🤷♀)
(در مورد فانتزیهای جنسی هم میگم براتون😋)
اما
اگر به علت عدم اعتمادبهنفس در مورد جسم و حالات صورتتون موقع رابطه است؛ 🤯
باید بگم که
حتماً تغییر دیدگاه بدین! 🔄
و روی اعتماد به نفستون کار کنید. 😎
مطمئن باشید که
🔸اول، در رابطه جنسی تمرکز آقاتون روی لذت بردن هر دوی شماست🥰
🔸دوم، آقایی عاشق بدن شما و حالات چهرتونه و زیبایی شما بهش لذت زیادی میده😍
🔸سوم، شما و هر خانم دیگهای ممکنه یه عیبی داشته باشید🤷♀
در برابر زیباییهای شما اون یه مورد به چشم نمیاد🤌
در صورتی که خودتون مرتب تو چشم این و اون نکنیدش👆👉👈👇
هی نگید 📢 شکمم بزرگه، اَبروم کجه، دماغم پولیپ داره، ناخنهام زشته، لبهام نازکه، سینههام درشته...
یه چیزی در گوشی بگم🧏♀
آقایون کلی نگر👀
و
دوربین📷 هستن
خوشبختانه💁🏼♂
پس خودتون روی عیب و ایرادها و کمبودها زومشون نکنید🕵♂
اتفاقاً
هی راه برید و با سیاست از خودتون و خوشکلیهاتون بگید😌
(فقط متکبر و مغرور نشید😑)
خیلی خب
💓خانم دلبرِ خوشکلِ خوش اندامِ خوش چهرهی شوهر دوست💓
لطفاً
داری تشریف میبری تو اتاق
اون چراغ رو خاموش کن💡
چتونه؟! 😳
چرا جیغ میکشید؟!
میخواستم بخوابم...🚶♀
نه دیگه خاموش نکن خوابم پرید😒🥱
#آموزشی_زناشویی
❥❥❥@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
تو ناب تریـن، واژهی اعلای زمانی ♥️🌱
تــــو خوب ترین، عشـق منـی..
حضـرت جانی.. 🫀😍
#عاشقانه
❥❥❥@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موی بلند حتی به اسبم میاد حالا شما هی برین چتری بزنین😄
❥❥❥@delbarkade
#حدیث_ناب
رسول اللهﷺ میفرماید:
❞هر کس سختی را از مسلمانی بردارد خداوند یکی از سختیهای قیامت او را برمی دارد،و هر کس(گناه)مسلمانی را بپوشاند خداوند روز قیامت گناهانش را میپوشاند...❝
چقدر خوبه که اول از همه همسر و فرزندانمون رو مصداق این حدیث بدونیم☺️👆
❥❥❥@delbarkade
دلبرکده
😌 جونم برات بگه: یه خانم دلبر👱🏻♀ اتاق خوابش برای همسری آمادهاس🛏 حالا نمی گم هر شب شمع روشن میکنه
😌 جونم برات بگه:
یه خانم دلبر👱🏻♀
اتاق خوابش رو برای همسرش یه جای امن میکنه👀🧨
یعنی:
ورود و خروج بچهها بی اجازه ممنوعه⛔️
و
قفل کردن در اتاق یه امر عادیه🔐
نمیدونی چقدر مَردت به داشتنت افتخار میکنه 😇
اینجوریاس خواهر... 😉
#عشوه_گری
#زناشویی
❥❥❥@delbarkade
همه مهتاب بجویند به تاریکی شب
من به دنبال هلال رخ تو میگردم... 🌙😍
شب بخیر✨🌗
❥❥❥@delbarkade
🍃
دلــم مىخواهد؛
صُــبحها ⛅️
با صدای دلنشينت بيدار شوم 💕
و هر روز صبح
عاشقانه تر برايت بنويسم... ❤️🔥
محبـــوبَم.. 🤍
نگاهت گرمتر از خورشيد است 🌞
“دوستــت دارم"
#عاشقانه
❥❥❥@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋امام علی(ع):
آنکه در گناهی بسیار اندیشه کند،
این کار او را به گناه میکشاند.
غررالحکم، ح۸۵۶۱✨
#حدیث_ناب
❥❥❥@delbarkade
دلبرکده
سلام به همراهان عزیز کانال🌷
روزتون پربرکت✨🦋
نگید که تو دوره های همسرداری و محرمانه های زناشویی شرکت نکردید که ناراحت میشم🥲
به جرئت میگم همه ی سوالایی که برای ادمین میفرستید
جوابش تو این دو دوره ی پرمحتوا هست😌
شما دوره ای رو پیدا نمیکنید که طبق طبع و مزاج خودتون و همسرتون، برنامه های زناشویی و ریز نکات رابطه و همسرداری رو بهتون بگن⛔️🤩
پس بشتابید و وقت رو ازدست ندید و تو این دوره های پرمحتوا با قیمت استثنائی شرکت کنید😇💕💟
❥❥❥@delbarkade
معمولا زیر بغل لباس ها، به خصوص لباس هایی که در لایه های زیری می پوشید بعد از مدتی لک می شوند. برای پاک کردن این لکه از وایتکس استفاده نکنید❌
چون لباس تان را زرد می کند. اگر لباس تیره است، باید آن را مرتب بشویید. چون عرق بدن کم کم رنگ مشکی را کم رنگ می کند.
برای از بین بردن لکه عرق از روی لباس روشن می توانید از آب نمک یا سرکه استفاده کنید. آب و سرکه را به مقدار مساوی با هم مخلوط کنید و لباس را ۳۰ دقیقه در آن بگذارید و بعد به روش معمولی و با آب گرم بشویید.🧽🛁
#ترفند
❥❥❥@delbarkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی غلبهٔ صفرا داری🔥
و داری آشپزی میکنی🙃🧑🏻🍳😂
#طنز
❥❥❥@delbarkade
دلبرکده
#داستان #فیروزهی_خاکستری51 #سرنوشت در سکوت، از مرکز بهداشت بیرون آمدیم. پیاده به طرف خانه قدم زدی
#داستان
#فیروزهی_خاکستری52
#برزخ
کلید را در قفل انداختم. به خاله تعارف کردم. سعی کردم خونسرد و بیتفاوت نشان دهم. فرانک زودتر از بقیه متوجه ما شد. جلو پرید. ناشیانه کِـل کشید. خاله با دست گوشهایش را گرفت و ابروهایش را گره داد. دلم خواست به خانه نمیآمدم. به فرانک نگاه نکردم. مستقیم به اتاق رفتم. دکمههای مانتو را با طمأنینه باز کردم. نفهمیدم دلم نبودن امیر را بهانه کرد یا بابا را. مثل رودخانهای که راهبندش باز شده، اشکهایم بیرون ریخت. فرانک به دنبالم آمد:
_فیروزه چی شده؟! اتفاقی افتاده؟! دعواتون شده؟! خاله حرفی زده باز؟!
تندتند سوالاتش را پرسید. به کتفم کوبید:
_حرف بزن خب با توام...
نخواستم گریهام صدادار شود. قفسهی سینهام تکان خورد. با دست دهانم را فشار دادم. دم کمد روی زمین نشستم. صدای تلفن از هال بلند شد. قلبم بیشتر به سینهام کوبید. تلفن پشت سر هم صدا کرد اما هیچکس جوابش را نداد. دوست داشتم خودم برای برداشتن تلفن میدویدم. فرانک به شانهام زد:
_چرا اینجوری میکنی؟! نمیخوای حرف بزنی؟! وای...
صدای در اتاق و بعد فریاد فرانک بلند شد:
_کسی نیست این تلفن رو برداره؟!
چند ثانیه بعد برگشت:
_پاشو بیا امیر پشت تلفنه.
صدایم به زور از بین بغض درآمد:
_بگو نیست.
_چی بگم؟!
_ بگو... بگو نمیتونه حرف بزنه.
از لای در داخل آمد. روبرویم روی پا نشست. نگاهش کردم. ابروهایش درهم بود. لب وا کرد که فهیمه آمد:
_فیروزه کجایی؟! بدو امیر پشت خطه
در محاصرهی دو خواهر گوشی را گرفتم. فهیمه به آشپزخانه رفت. اما فرانک به لبهایم زل زده بود. سلام و احوال پرسی سردی با امیر کردم.
_چه خبر؟! رفتین برا جواب آزمایش؟
_آره رفتیم. شما کی برمیگردی؟
_به این زودی دلت تنگ شد؟!
لبم را گاز گرفتم:
_ باید هر چه زودتر بیای.
_خیلی خب میگی آزمایش چی شد یا الان پیاده راه بیوفتم؟
_گوشی رو میدم به مامانت.
صورت فرانک را دیدم که تغییر کرد. گوشی را کنار تلفن روی میز گذاشتم. بیتوجه به فرانک به طرف اتاق پذیرایی رفتم. دم در ایستادم. صدای بغضآلود خاله و هق هق مامان قاطی شده بود:
_خواخِرم یعنی اگر کمال بود با این وضعیت راضی به این وصلت میشد؟!
تمام غمهای عالم دوباره روی قلبم نشست. دست از روی دستگیره برداشتم. به طرف اتاق خودمان رفتم.
_به خاله بگو امیر پُـشـ تِ خَـ طه...
بغض آخر جملهام را خورد.
زیر پتو آنقدر گریه کردم تا خوابم برد. صدای فرانک چشمانم را باز کرد:
_فیروز... پاشو... فیروزه... پاشو امیر اومده
❥❥❥@delbarkade