دو نوع از انسان وجود داره، فقط دو نوع!
اونی که منتظر میمونه تا توی جای درستش قرار بگیره و اونی که با پاهاش روی صورت دیگران راه میره.
'دیالوگ
چیزی که هیچوقت برنمیگرده زمان؛وقتت رو با آدم هایی بگذرون که حداقل اگه ابدی هم نیستن ،ازشون یادگاری چیزای خوبی برات باقی بمونه .ادم های بی هدف و منفور فقط تو رو از خودت و افکارت دور میکنن.
خانه بوی نارنگی میدهد، نارنگیهای نارسِ روزهای اول پاییز نوستالژی سالهای کودکی در من بیدار میشود.
هوا بوی پاییزهای کودکیام را میدهد پاییزهایی که هر روزش باران می آمد و زمین پر میشد. از برگهای نارنجی و خرمالوهای نارس که زیر پا له میشدند
پاییزهایی که خبر از آلودگی هوا و سرب و دود نبود.
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
عمیقا نیاز دارم جای آنهشرلی تو کلاس نشسته باشم و وقتی گیلبرت بم میگه هویج با تخته سیاهم طوری بکوبم تو سرش که بمیره
امروز من خودمو از یه روز بارونی و هوای خوب بخاطرت محروم کردم .
میتونستم برم و با ارامش از هوا لذت ببرم ولی . .. انتظاره دیگه ، دلتنگیه دیگه . . توان هرکاری از ادم میگیره
راستی یادم رفت بت بگم ؛ این روزا با باریکه ی نوری که غروب ها از پنجره وسط تنهایی ها و انتظار کشیدنام میاد دوست شدم . .
خب یه مدته از هر ادمی فاصله گرفتم ، تو تاریکی و تنهایی تو جهان اتاقم با شیرکاکائو منتظرت نشستم ، شاید بیای . .. شاید یه روز همراه اون باریکه ی نور بیای !
-
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد.
آنقدر گریه کرد که اشکها خشک شوند.
باید این تن اندوهگین را چلاند
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و همه چیز را از نو شروع کرد!
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
..دیالوگه مصطفی زمانی داخل سریال شهرزاد، تنها دلیلِ لال بودنمونِ
فرهاد: حرف بايد خودش بياد به زبونِ آدم،
نه اينكه من سطل بندازم بِكِشمش بالا
رويا: سطل بندازين به كجا يعنی؟
فرهاد: به چاهِ دلم...
#139_:)
↠ @delbarnadashtam°•