تنها چیزی که مرا به ادامه این فلاکت وا میدارد و هرروز مرا میکشد ، امید است؛
امید از نبود او نیز کشنده تر است
امید است که مرا به این حال و روز انداخته است،
هدایت شده از [مِـتـانُـویا]
نمیخوام با کسی حرف بزنم.
نمیخوام کسی حتی نگاهم کنه یا صدام کنه.
میخوام بخزم گوشه اتاقم.
تا بعدازظهر درس بخونم.
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
_ تو دلم گفتم:
کاش آدم بتواند دنیا را بالا بیاورد
و این همه دروغ و ریا نبیند.
دنیا به دست دروغگوها
و پشتِ هم اندازها
و حقه بازها اداره میشود،
مرده شورش را ببرند...
-عباس معروفی
دلممیخواد یه کافی شاپ بزنم
یه سری تون بیاین باهم اونجا کار کنیم
مثلا شیرینی و کاپ کیکای کیوت و تازه بپزیم انواع قهوه و کاپوچینو و شیرکاکائو رو تو منو بزاریم
نصف دیگتون هم بیاین مشتری بشین بعد وقتی همه دور هم جمع شدیم رو در مغازه close بزنیم بشینیم باهم شیرکاکائو بخوریم از عالم و ادم حرف بزنیم.