🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 با سلام خدمت خانمای گلم. و فاطمه بانوی عزیز. میون این همه مشکلات و درود دلا. میخام خنده رو لباتون بیارم و یه خاطره خیلی خنده دار بهتون تعریف کنم. که بخندید. من دو تا بچه خواهر شوهر دارم. بینهایت شلوغ و شیطون. یکیش هفت سالشه یکیش پنج سالش. یعنی یه چیزی میگم یه چیزی می‌شنوید. زمین و زمان از دست این دو تا بچه در امان نیستن. حالا بگزریم از اینا. بریم سر اصل مطلب که بخندید. یکی از شاهکار هاشون رو تعریف میکنم. خواهر شوهر من طبقه بالا زندگی میکنن تو یه خونه و طبقه پایین هم مادرشوهرشون که خیلی خانم مهربون و متدینی هستن. یه روز که این حاج خانم مشقول نماز خواندن میشن. اون بچه خواهر شوهرم کوچیکه که پنج سالشه میاد پایین پیش مادربزرگش. وقتی حاج خانم سجده رو میرن و داشتن سجده نماز رو میخوندن. این بچه وروجک. اسپری حشره کش رو برمیداره و میگیره زیر چادر حاج خانم بینوا. ایشون هم مردد بودن که نماز رو وقفه ایجاد کنن. و بیچاره ادامه میدادن که شاید بچه دست برداره. ولی این بچه هرچی حشره کش بود کلا زیر چادر خالی می‌کنه. وقتی خواهر شوهرم میاد پایین. میبینه مادرشوهرش افتاده رو زمین حالش خراب شده. دیگه آب میارن و بلندش میکنن. اورژانس میاد و بهش اکسیژن وصل میکنن. خدا رحم می‌کنه به خیر میگزره. البته این یک نمونه خیلی کوچیک از شاهکار های بچه های خواهر شوهرم بود. 💕 @delbarongi💕

قصه ی زندگی‌برادرم🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 .

🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹 سلام فاطمه بانو. دلم میخواد این قصه منو که مربوط میشه به برادرم تو کانال بزارید. در واقع قصه ی سوزناک برادرم. سال ها پیش تقریبا بیست سال پیش وقتی برادرم از سرکار به خونه برمیگشت درست اون چهار شنبه سوری نحس که هیچ وقت یادم نمیره. یه از خدا بی‌خبری جلوی پاش نارنجک پرت می‌کنه. انفجار موج نارنجک طوری بود که به چشمش آسیب سخت وارد میشه. دکترها میگن اگه چاقو میخورد خیلی بهتر بود. ظاهر چشم هیچ مشکلی نداشت متاسفانه موج انفجار داخل و سیستم بیناییش رو نصفش رو از بین برده بود. عمل شد. تا جایی که دکتر خیلی تلاش کرد ولی بینایی کمی پیدا کرد. از قبل هم وقتی کوچیک بود تو مدرسه توپ والیبال خورده بود به اون یکی چشمش یکم ضعیف شدن بود. حالا نارنجک هک موجش به اون یکی چشم سالم خورده بود. در هرحال دکتر بهش عینک داد اونم عینک ته استکانی. طوری که اگه عینک رو نمی زد زیاد دید نداشت. از اون روز به بعد داداشم دیگه سرکار نرفت. و روز به روز افسرده تر میشد. دیگه با دوستاش زیاد بیرون نمی تونست بره. مامانم همیشه لعنت می‌کنه کسی رو که جلوش نارنجک پرت کرد. از خدا بیخبر. زندگی یه جوون رو از بین برد بعد دوسال یه روز سرد پاییزی بهم خبر دادن که داداشم سکته کرده و ده روز تو کما بود و بعدش فوت می‌کنه. از چهارشنبه سوری ها دیگه بدم میاد شانزده سال از رفتنش میگزره ولی هر بار با یادآوری اون روز تلخ قلبم به درد میاد. اگه اون روز اون نارنجک جلوی چشمش انداخته نمیشد. الان زنده بود. برای چشمهای معصومش غصه نمی‌خورد. طاقت نداشت ببینه داره بیناییشو کم کم از دست میده. آیا اون کسی که این کار رو کرد قیامت چطور میخاد پاسخگو برادرم باشه. 😢 💕@delbarongi💕

سلام فاطمه بانو جان شب بخیر ببینید رهبر عزیزمون درباره زن چی می گن 😍🍃🍃🍃🌹🍃🌹 رهبرانقلاب: زن هواییست که فضای خانه را آکنده است رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار جمعی از بانوان برگزیده سراسر کشور: 🔸زن خانواده به منزله تنفس درخانه است. #لبیک_یا_خامنه_ای 💕@delbarongi💕

با سلام. خانمی که گفتن شوهرشون قبلا با خانمی دوست بودن تو فامیل و هرشب خواب میبینن🍃🍃🍃🌹🍃🌹 و از شما شماره اون خانم رو خواستن. به نظر خودتون یه خانم مطلقه که قبلا با همسرتون رابطه داشته بعدش تموم شده و الان شوهر شما خواب میبینه که ایشون ناراحت هستن. واقعا این درخواست شوهرتون غیر عادی نیست. واقعا چرا ساده هستید. اولا اصلا شماره اون خانم رو ندید اصلا. بعدش چرا شما با اون خانم هنوز دوست هستید. آیا با این حرف شوهرتون یکم احساس خطر تو زندگیتون نمی کنید. یعنی چی این حرفا. خواب میبینم و فلان. کلا شوهر شما خیلی ببخشید عذر میخام. شاید میدونن که مطلقه هست میخاد دو باره دوست بشه. این احتمال هم بده. بهر حال مواظب زندگیت باش دخترم 💕 @delbarongi💕

سلام فاطمه بانو در مورد مشکل خانمی که بچه ۱۰ ماهه داره ومادرشوهرش تو زندگیش دخالت میکنه🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 نمیدونم امکانش رو دارید که برای خودتون حرز کبیر امامجواد علیه رو سفارش بدید خیلی برای ایجاد محبت عالیه چون خونه مادر شوهرتون هستید برای سفارش آدرس خونه پدری رو بدید که بتونید بعدا برید بگیرید وبعد از انجام اعمالش همیشه همراهتون کنید واگر این امکان رو ندارید چله شهدا بگیرید واز شهدا کمک بخواید واقعا جواب میده ومادر شوهرتون رو واگذار کنید به خدا برای چله میتونید سوره یا زیارت عاشورا با دعای علقمه که بعد از زیارت هست ویا هر ذکری که دوست دارید هر شب به یک شهید هدیه کنید به نیت سلامتی وتعجیل درظهور امام زمان بعد حاجتتون رو بخواید آن شاءالله بعد از چله شهدا اگر امکانش بودورابطتون با همسرتون خوب شد هم برای خودتون هم شوهرتون به شوهرتون بگید تا حرز کبیر امامجواد علیه السلام رو بگیرید چون خیلی در رفع مشکلات همراهی حرز جواب میده 💕@delbarongi💕

سلام برای عروس خانمی که میگن روز مادر نمیخواد کادو بده🍃🍃🍃🍃🌹🍃 عزیزدلم چرا لجبازی میکنی بعضی وقتا لجبازی کردن باعث این کدورت ها و کم کاری ها میشه آخه مادر شوهر شماهم به مادره اگر هر کاری هم برای شما تو نامزدی وبعداز عروسی نکرده ولی شوهر شماروبه دنیا آورده بزرگش کرده دامادش کرده عزیزم شماهنوز اول راهی چه عیب داره مثل مادر خودت بهش احترام بزار آخریه روزی جواب کاراتو میبینی اون موقع خوشحال میشی که بهش احترام گذاشتی 💕@delbarongi💕

سلام در مورد مشکل دوستمون که سه سال هست ازدواج کرده و شوهر ش عصبیه🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 خواهر گلم از خوندن درد دلت متاثر شدم خدا کمکت کنه من فکر می‌کنم زندگیت چشم و نظر خورده مگه میشه آدمی که زنش را دوست داشته بهش ابراز علاقه میکرده اینگونه تغییر کنه و یه مورد دیگه هم این که ممکنه با آمدن بچه شما ناخواسته نسبت به شوهر ت کم توجهی کردی و ایشون نسبت به شما سرد شده من فکر می کنم شما مشکل خودت را با یه مشاور اسلامی در میون بگذار اگر به جایی برای مشاوره دسترسی نداری با شماره ۰۹۶۴۰۰ تماس بگیر و با مشاورین این مرکز صحبت کن رایگان هست و هزینه تلفنت هم کم حساب میشه در این مرکز با بخش قرآن و حدیث هم صحبت کن در مورد چشم زخم ازشون کمک بخواه راهنمایت میکنن خواهر گلم توکل بخدا کن انشاءالله با کمک خداوند و توسل به اهل‌ بیت مشکلت حل میشه لطفا برای تعجیل در فرج آقای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و حاجت روایی خودتون و دوست گلمون سه صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💕@delbarongi💕

🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 امام علی علیه السلام: كفروا ذنوبكم وتحببوا إلى ربكم بالصدقة وصلة الرحم. با صدقه و صله رحم، گناهان خود را پاك كنيد و خود را محبوب پروردگارتان گردانید.🍃💕 غررالحكم، ح ۷۲۵۸ 💕@delbarongi💕

نرگس نوشته ای زیبا🍃🍃🍃🌹🍃🌹 🍃

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 یک حبه عشق صدای زنگ ساعت را قطع کرد. سعی داشت بلند شود. چشمانش پر از خواب بود. به آرامی پلک‌هایش روی هم رفت. یک مرتبه با صدای بلندگوی ماشین سبزی فروش از خواب پرید. چشمش روی عقربه‌های ساعت دیواری رو به رویش خیره ماند. ناگهان سیما یاد دیشب افتاد. میهمانان دیر وقت رفتند و او فرصت نکرد آشپزخانه و پذیرایی را مرتب کند. از فکر تمیز کردن خانه بی درنگ از جایش پرید. بی وقفه به خودش نهیب زد: «چرا زودتر از خواب بیدار نشدم؟!» بچه‌های کوچک مهمان‌‌ها خانه را بهم ریخته بودند. سیما تخت را مرتب کرد و بعد موهایش را مقابل آینه قدی شانه زد. در اتاق را باز کرد و خارج شد. او با دیدن گلدان ایستاده‌ی کنار در تعجب کرد. دیشب حمید پسر کوچک خواهرش هنگام بازی آن را انداخت و خاک گلدان روی زمین ریخته شد. با دست چشمانش را مالید. دوباره دقیق شد. شاخه‌های گلدان مرتب و اصلا اثری از خاک و بهم ریختگی نبود. نگاه سیما به دور پذیرایی چرخید. پذیرایی مرتب بود. به سمت آشپزخانه رفت. مقابل سینگ ظرفشویی پشت به اپن آشپزخانه حامد ایستاده بود. سیما محو تماشای قد و بالای همسرش شد. یک مرتبه چشمان عسلی‌ حامد به نگاه سیما گره خورد. حامد با لحنی شیرین گفت: « خانوم خانوما... هنوز صورتت رو نشستی!؟ مغازه رو زودتر بستم... یه استکان چای با یه حبه عشق کنارش... برات بریزم؟» _حامد! عشق و محبت با ابراز علاقه، تو قلب ماندگار میشه... ممنون خیلی زحمت کشیدی. _نمیشه همش زبونی بگم دوست دارم... یه وقتایی هم میشه با کمک تو کار خونه گفت که عاشقتم... آغوش تو برای زمستاتونم بسه من زیر بار هیچ بهاری بدون تو نمیرم❤️ #داستانک #به_قلم_نرگس 💕 @delbarongi💕