🍃🌸🍃🌸🍃🌸 این هم یه روتین طبیعیه برای هر خانواده و زن وشوهری...🍃🍃🍃🌹🌹 خیلی ها گله میکنن که ازوقتی بچه دار شدیم رابطه مون عشقمون کمرنگ شده،و مثل اول ازدواج نیست بدونید طبیعیه 👌🏻🌸 حتی بعضی ها گله دارن دوران نامزدی و عقدی زندگیمون شیرین تر بود تا اوایل ازدواج بازم باید بگم طبیعیه 💕چون انتظارات و مسولیت ها متفاوت میشه و وارد یک زندگی واقعی میشین🍃 امااااا خبر خوب اینکه☺️😅💕🌸👇🏻 بعد از سروسامون گرفتن بچه ها و ترکشون از خونه عشقتون دوباره بهم زیاد میشه اون موقع میدونید همراه و یار همیشگی هم فقط خودتونید و خلاصه قدر هم رو بیشتر میدونید😇🌸 اینها نتایج یک جامعه ی آماری واقعیه از سال‌های بسیار دوووور و قبل تر از من و شما💛👏🏻 💕@Delbarongi 💕

#ارسالی_اعضا 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹 سلام فاطمه بانو خوبین راستش در جواب اون خانمی که میگه برای چی باید حجاب داشته باشیم من کلیپی رو براتون ارسال میکنم ببینید اگه خواستین تو کانالتون بذارین اگر نه بهم بگین از روی این کلیپ من متنی رو آماده کنم اونو رو تو کانالتون استفاده کنید ممنون میشم راهنمایی بفرمایید حالا همش بگید با پوشیدن یا نپوشیدن روسری اتفاقی نمیفته! ببینید چه فاجعه‌ای رخ میده کشوری که ۸۵ درصدش شیعه است چه بر سر حجاب و مسجد و شعائرش می‌آورند. 💕@Delbarongi 💕

#پاسخ_اعضا به سوال هفته🍃🍃🍃🍃🌹🌹 سلام خدمت فاطمه خانم و اعضای کانال من دختر خاله ام با پسر خاله ام ازدواج کرده چون فامیل هستن خواهرشوهرا و مادر شوهر به خودشون اجازه ی دخالت میدن و وقتی میره خونه پدرشوهرش اصلا خوب باهاش برخورد نمیشه البته با بقیه ی عروس ها هم همینطور هست از وقتی ازدواج کرده رابطه ی دو خاله هام اصلا خوب نیست با دعوای اونا قهرن دعوا هم نمیکنن بازم قهرن، واقعا نمیفهمم. مادر خودم هم ازدواج فامیلی هست خاله و عموم باهم ازدواج کردن مادرم اصلا راضی نیست تا یه اتفاقی مربوط به خانواده مادریم هست سریع زنگ میزنن پدرم و ایناهم دعوا میکنن، یا بحثی پیش میاد مادر من سرزنش میشه میگه چون فامیلم بهم همه چی میگن ولی به دوتا عروس کوچک ها هیچی نمیگن ما تهران هستیم و همه ی فامیل مادری و پدری شهرستان و مادرم از این بابت خوشحاله 💕@Delbarongi 💕

🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 همین روزها اتفاقاتِ خوب خواهند افتاد درست وسطِ روزمرِگی هایمان،دلخوشی ها راهشان را گم خواهند کرد و این بار سمتِ ما روانه خواهند شد. شب هایی را می بینم که از خستگیِ شادی و لبخندِ روزهایمان می خوابیم و صبح هایی که با اشتیاقِ دلخوشی هایِ تازه بیدار می شویم... من شک ندارم یکی از همین روزها،همه چیز درست خواهد شد...🌱 💕@Delbarongi 💕

🌸🍃 صبح آدینه بخیر 💕🌸 .

🍃🌹🍃 بشنویم ادامه صورتهای دکتر حبشی دررابطه با خانواده و....👇🏻🌸🍃 .

🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌸🍃رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده بخش سوم 🌸 🍃چرا توی خانواده در مقابل ما مقاومت شکل میگیره؟! 💕@Delbarongi 💕

پاسخ شما به سوال هفته 🍃🍃🍃🍃🌹 سلام به همه دوستای گلم ندیده همتون رو دوست دارم و برای همتون دعای عاقبت بخیری دارم 🙏برای دوست عزیزی ک سوال کردن ازدواج فامیلی بهتر یا غریبه عزیزم بستگی به خودت و انتخابت داره اگر آگاهانه انتخاب کنی هر دو خوبه من خودم شوهرم پسر عموم و راضی هستم مشکلات زیادی داشتم ولی همیشه سعی کردم تو زندگی نیمه پر لیوان رو ببینم و الان راضی ام خواهر خودم با غریبه ازدواج کرده و باز کاملا راضی دوستان عزیز خواهش میکنم آگاهانه انتخاب کنید ازدواج و زندگی مشترک پیراهن نیست که هر وقت خسته شدید بندازید دور بحث یک عمر زندگی پس چشماتون باز کنید انشالله که موفق باشید 💕@Delbarongi 💕

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃💕🌸🍃💕 زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست... آرزویم این است آنقدر سیر بخندی.... 🍃🌸 💕@Delbarongi 💕

#پاسخ_اعضا به سوال هفته 🍃🍃🍃🍃🌹 سلام دختری که پسر عموت خواستگارته انشالله که هرچه خیره بشه و خوشبخت باشی به نظر من ازدواج با غریبه خیلی بهتره البته اگر بتوانی کاملا بشناسیشون که کار سختیه عروس عمو شدن بستگی به زن عمو داره اگر انسان خوب و مومنی باشه خوبه اگر بدجنس و بد ذات باشه بدترین ازدواجه من خیلی‌ها را می‌شناسم که زن عموهاشون خوب نبودن و عروسشون شدن چقدر بدبختی کشیدن نمونش خواهر خودم انگار بعد از ازدواجش میخواست با اذیت خواهرم همه ما را عذاب بده خیلی دقت کن ممنونم 💕@Delbarongi 💕

بابام اصرار داشت که سینا به دردم نمیخوره... 🍃🍃🍃🍃🌹 .

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 . بابام اصرار داشت که سینا به دردم نمیخوره و منم هرکاری میکردم نمیتونستم راضیش کنم :( رفته بودم خونه ی عزیز جون و از شدت ناراحتی تو حال خودم بودم که عزیز جون با یه استکان جوشونده ی گل گاو زبون و مسقطی گل محمدی دارش اومدکنارم و گفت دوستت داره ننه؟ یه آه عمیق کشیدم و گفتم خوشبحال شما عزیز جون...اونموقع نه عاشق میشدین نه فارغ..یهو یکی اول نوجوونی میومد خواستگاریتون و چشم وا میکردین میدیدین شده شوهرتون و سه تا بچه قد و نیم قد تو بغلتونه یه خنده تلخ کرد وگفت جوشوندت رو بخور تا برات تعریف کنم از بچگی به فلفل قرمز حساسیت داشتم...تا میخوردم همه صورتم کهیرمیزد آقاجونت شاگردِ بقالی محل بود و منم دختر ته تقاری خونه جمشید آقا بزاز که خرید خونه با من بود...وقتی عاشقم شد هنوز اجباریشو نرفته بود ننه..تازه پشت لبش سبز شده بود. اونموقع ها اجباری مثل الان نبود که صبح بری شب بیای...دو سال میبردنت یه گوشه ی جهنم و خبری ازت نبود تا تموم بشه ازم خواست منتظرش بمونم همچین بگی نگی منم عاشقش شده بودم اما هر روز که میگذشت جوون تر میشدم و خوشگل تر و خواستگارام هم بیشتر بابامم میگفت دختر مجرد اگه زیاد تو خونه بمونه شگون نداره و فرشته ها نمیان تو اون خونه و میخواست هر جور شده زودتر شوورم بده. اونموقع ها هم مثل الان نبود که دختر بتونه بگه اینو نمیخوام اونو میخوام -خب پس چیکار کردین؟ هیچی.روزی یه قاشق فلفل خوردم :) شدم موجود عجیبی که خواستگار نداشت هیچی حتی مامانمم تو روم نگاه نمیکرد وقتی حاج اسمال خدا بیامرز از اجباری برگشت با همون کهیرا رفتم دیدنش اصلا انگار کهیرامو ندید و دیدم نه تنها کافورای اجباری عشق رو از سرش نپرونده بلکه آقا عاشق تر شده.فهمیدم ارزششو داشت این دهن سوختنهای هر روزه. قضیه رو بهش گفتم و اونم خندید و اومد خواستگاریم. آقا جونم که ترسیده بود رو دستش بمونم سریع صیغه محرمیت رو خوند و منم از فرداش دیگه فلفل نخوردم آره دخترم.اگه واقعا دوستت داره کمکش کن بهت برسه نمیگم بجنگی نه جنگیدن کار مردونست اما شمشیرش رو براش تیز کن نزار فک کنه تنهاست و عقب نشینی کنه مرد جماعت حامی میخواد . #سید_مهدی_بنی_هاشمی💕🍃 . . 💕@Delbarongi 💕