🌸🍃 در مورد خانمی که بچه اشون مشکل در صحبت کردن دارند وپرخاشگر هستند ... 🍃

🍃🍃🍃🍃🌸 سلام . در مورد خانمی که بچه اشون مشکل در صحبت کردن دارند وپرخاشگر هستند عجیب دیدم خانمی گفتند بچه رو دکتر نبر .خودش خوب میشه با حرف زدن با بچه های فامیل یا توی پارک😕😒 خانم ها تورو خدا هر مشکلی رو با مشکل خودتون مقایسه نکنید و راهکار ندین الان بچه داداش من 6سال داره .تا دوسالگی اصلا حرف نمیزد،حتا به صدا کردن هم واکنش نشون نمی‌داد .اول فک کردیم شاید .مشکل شنوایی داره .خدا شکر بعد چکاب معلوم شد از شنوایی نیست .توی فامیل چندین بچه هم سن خودش داشت اصلا باهاشون ارتباط نمی‌گرفت .گاها حتا بچه هارو میزد .من خودم داخل همین گروه چندین مرتبه دیده بودم بعضی خانم ها از بچه های اوتیسم خودشون میگن که بعضی علائم رو بچه داداش من داشت چندین مرتبه به مادرم گفتم این بچه مشکل اوتیسم شاید داشته باشه .ولی مادرم همیشه منو دعوا میکرد که این حرف جلوی داداش وزن داداشت،نگی ناراحت میشن،یک سال به همین منوال گذشت تا اینکه داداشم بچه رو برد دکتر .چون پرخاشگری زیادی داشت هرچی دم دست بود پرت میکرد .وحرف زدن عمرا .هرچی که میخواست جیغ میزد .دکتر بهشون میگه بچه شما توی طیف یک اوتیسم هست .هر چه زودتر درمان رو شروع کنید تا پیشرفته نشده الان 4سال هست درمان رو شروع کردن .پسر داداش من الان خیلی قشنگ صحبت می‌کنه .ارتباطش با بچه ها بهتر شده مهد کودک میره.البته معلم خصوصی هم داره که توی خونه بهش .درس میده باهاش کار می‌کنه تا آماده رفتن به مدرسه معمولی بشه از علائم اوتیسم این هست که بچه در اوایل زندگی بسیار خوب و عالی هست .مثلا ارتباط میگیره .حرف میزنه .حتا دستشویی رفتن خودش میره.کارهای عادی خودش انجام میده ولی وقتی علائم اوتیسم آشکار بشه .همون بچه باهوش .دیگه حرف نمیزنه .پرخاشگر میشه .یه کار رو تکرار می‌کنه مثلا .بچه داداش من عادت داشت ساعت ها اونور اپن آشپزخونه میموند وتوپش رو پرت میکرد توی سالن .وشاید این کار رو ساعت ها انجام میداد بدون خستگی .ومادری که فک میکرد این بچه با کوچکترین چیز سرگرم میشه .درحالی که این علائم اوتیسم بود .بچه ای که از پوشک گرفته شده .باز دستشویی رفتن رو فراموش می‌کنه وچرخه پوشک کردن باز شروع میشه البته بچه داداش من تا پنج سالگی نشد از پوشک بگیرند .تازه کمتر از یک سال با معلم خصوصی فهمیده باید به دستشویی بره اینها رو نگفتم که خدایی نکرده مادر این بچه نگران بشن .ولی بهتر هست قبل از هر کاری بچه رو پیش متخصص مغزواعصاب ببرند که انشالله اوتیسم نباشه .وبعد نسخه ای که دوستان می‌پیچند رو اجرا کنند 🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸

🌸🍃 در مورد دوست عزیزی که گفتن بچشون رو بردن گفتار وپیشرفتی نکردن 🍃

🍃🍃🍃🍃🌸 سلام.در مورد دوست عزیزی که گفتن بچشون رو بردن گفتار وپیشرفتی نکردن .عزیز جان در مورد کار های توانبخشی به یک نفر بسنده نکنید چون نحوه کار ورفتار کار درمان ها متفاوت هست بعضی ها حوصله ندارن و فقط میخوان اون ساعت مد نظر بگذره وپولش رو بگیرن .شما باید به چند مرکز برید وتحقیق کنید که گفتار خوب پیدا کنید که هم حوصله واز لحاظ کاری حاذق باشه . 🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸

🌸🍃 خانوم کانالمون میگه 🍃

🍃🍃🍃🍃🌸 سلام فاطمه بانو سلام به همه دوستان گلم. چند وقت پیش فک میکنم تو همین کانال بود که عزیزی گذاشته بودن برای پاکسازی خونه از انرژیهای منفی و طلسم و... باید سرکه و آب و... تو خونه یا گوشه های خونه اسپری کنیم حالا من جزئیاتش یادم رفته خواهش میکنم عزیزانی که این راهکار رو میدونن تو کانال بذارن. خدا خیرتون بده🌺🌸🌺 🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸

🌸🍃 خاطره جذاب خواستگاری‌‌‌ 🍃

🍃🍃🍃🍃🌸 قرار خواستگاری رو گذاشته بودن ساعت ۱۰ ، سر ساعت رفتیم و زنگ در رو زدیم ، خیلی دیر در رو باز کردن ، وقتی وارد خونشون شدیم رختخواب ها وسط سالن ولو بود و دختر خانم چشاش باز نمی شد و هی خمیازه می کشید ! می دونید قضیه چی بود ؟ مادرم منظورش ۱۰ صبح بود ، مادر دختر خانم خیال کرده بود ۱۰ شب 🥱🫤😱 🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸

🌸🍃 برا خانمی که دوسال از عقدش میگذره... 🍃

🍃🍃🍃🍃🌸 سلام دوستان برا خانمی که دوسال از عقدش میگذره قراره برای اولین بار برن خونه خواهر شوهر. عزیزم هرجا یا خونه هرکی میخای بری چه اولین بار چه چندمین بار فقط کافیه خودت باشی نیاز نیست خودت رو برای چند ساعت تغییر بدی ولی خب اونجا رفتی نمیخاد خیلی صمیمی و خودمونی هم باشی. برا کادو گرفتن از خواهر شوهر هم کاش میگفتی جنوب کدوم استان. اگه استان بوشهر هستی که صابون به دلت نزن چون از این رسما نداریم😂وقتی بعدازدوسال پاگشاتون نکردن یعنی رسم ندارن حالا میتونی از شوهرت بپرسی ببینی رسم کادو دادن تو این مرحله رو دارن یا نه میدونی که هرجای کشور رسم و رسومات خودشون رو دارن مثلا یکی از رسمای استان بوشهر اینکه از دختر توقع جهیزیه آنچنانی ندارن و تهیه وسایل خونه به عهده خانواده پسر هست🙏🙏 🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸

🍃🌸🍃 خبر کوتاه بود و سنگین... صبح روز عروسیم بود که گفتن شوهرت....👇🏻 شروع دلانه ی زیبا.... 🍃

🍃🍃🍃🍃🌸 صبح شد و منی که با چشم های ورم کرده از شدت اشک نمیتونستم درست ببینم.بیدار شدم ولی اصلا حوصله نداشتم برم بیرون و ببینم چه خبره و چی شده! فقط بعد از کلی که بی انگیزه نشستم توی رختخوابم، در باز شد و خورشید اومد داخل. قیافه اش یه طوری بود. اونم واضح بود غمگینه اما پر از سوال هم هست. خورشید زن فوق العاده مهربون و دلرحمی بود و کمم حقه به گردن ما چهار بچه فرخنده نداشت اما خیلی هم کنجکاو بود و دوست داشت از همه چی خبردار بشه. بنابراین اومد پیشم نشست و با من من کمی احوالم رو پرسید و آخرش هم زمینه رو صاف کرد و رسید به اینجا که اصل ماجرای من و کریم چی بوده! میدونستم از اول هدفش همینه! نگاهی دلسوزانه بهم کرد و گفت دی(مادر)، هرچی هم شده باشه به دی ات بگو! من محرم اسرارت هستم و میتونم کمکت کنم! دستای مهربونش رو گرفتم و سر گذاشتم روی شونه اش و زار زدم و گفتم که اصلا قضیه ای نبوده و از این حرفا.خورشید هم کمی فکر کرد و گفت واقعا اینطور بوده؟!تایید کردم که نوچی کرد و گفت این جهاندار باز داره موش میدوونه! از همون نوجوونی که میشناسمش پسر جسور و احساساتی ای هست و البته ساده! همین سادگی اش هم باعث میشه سرش کلاه بزارن! با ناراحتی گفتم چه سود؟! همه ام هرچی اون میگه تکرار می‌کنند. نوچی کرد و گفت نه! بابات هنوز کریم رو خیلی دوست داره ولی دلخوره دیگه! شاید اصلا از پسر خواهرش انتظار نداشت بی رسمی کنه و عقد نکرده با تو بگه و بخنده ولی میدونم دلش هنوز با کریمه. اما خداداد، اونم مثل پرویز نکته سنج و زیرکه و صد البته اصلا اهل دروغ و دغل نیست اما مهزیار، اون هم قربونش برم مثل جوجه خروس هایی تازه بنگ زدن( بانگ زدن) رو یاد گرفتن میخواد خودس نشون بده ولی بازم آخر سر رایش با نظر جمع هست.با دلخوری نگاه خورشید کردم و گفتم آهان! پس یعنی همه چی گل و بلبله؟! خنده ای نمکی زد و گفت نه! منظورم اینه پرویز درستش میکنه نگران نباش ولی خوب انتظار هم نداشته باش بابا و کاکاهات به همین راحتی فراموش کنن!نقس عمیقی کشیدم و گفتم توکل بر خدا! دی خورشید هم پیشونیم رو بوسید.بعد ها از طریق خاله آفتاب(زن پرویز که رابطه خوبی با خورشید داشت) فهمیدم که اون روز بابا جمشید با توپ پر اومده پیش عمو پرویز و ماجرا رو گفته. عمو پرویز هم پسز بزرگش ایوب رو می‌فرسته دنبال اسکندر و کریم و خداداد و مهزیار و خیلی زود همه خونه شون جمع میشن 🍃🌸 #تجربه #مشاوره #همسرداری آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸