eitaa logo
💕دلبرونگی💕
111.4هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
668 ویدیو
10 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
💕دلبرونگی💕
دلانه ی زیبای مهرو.... بهار ۱۳۶۰..... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸 منم پای همه چیش ایستادم و به فرامرز جواب مثبت دادم و عروسی رو تو یک شب ،گرفتیم همه چیز خوب بود زندگیم با فرامرز درست همونطوری بود که دلم میخواست هر دو عاشق بودیم و کوچکترین مشکلی با هم نداشتیم... فرامرز اهل شیراز بود، خانواده اش وضع مالی چندان خوبی نداشتن اما دل بزرگی ،داشتن، منو خیلی دوست داشتن... یک سال بعد ازدواجمون فهمیدم حامله ،ام، انگار دنیا رو بهم دادن... فرامرز تو آسمونها سیر ،میکرد تو کارش پیشرفت کرده بود و ارتقاء درجه گرفته بود میگفت همش از پاقدم خوب این بچه است... تابستون سال ۵۵ به دنیا اومدی مهرو.... انقدر قشنگ و شیرین بودی که فرامرز نمیتونست دل بکنه ،ازت به سختی سرکار میرفت و شب ها تا دیروقت بالای گهواره ات مینشست و نگاهت ،میکرد شاید هم میدونست که فرصت چندانی برای پدری کردن نداره مامان اینو گفت و گریه اش شدت ،گرفت بدتر گیج شده بودم و دلم میخواست هرچه زودتر كل ماجرا رو بفهمم مامان آهی کشید و ادامه داد تازه دو سالت شده بود که زمزمههای انقلاب بلند شد، اون موقع هیچکس فکر نمیکرد انقلاب ،بشه پدرم میگفت این نظام نیاز به اصلاحات داره اما فرامرز ترسیده بود میگفت نمیشه جلوی این مردم رو گرفت میگفت این مردم تا شاه رو بیرون نکنن و حکومت مورد تایید خودشون رو سرکار نیارن آروم نمیشن... زندگیمون از این رو به اون رو شده بود هیچکدوم آرامش نداشتیم آبادان داشت شلوغ میشد و مامان نگران بابا بود و من دلنگران فرامرزی که فکرهای عجیبی تو سرش بود... شلوغی ها که بیشتر شد بابا به سختی تونست میلاد تنها برادرم رو بفرسته فرانسه خودش هم باید میرفت اما حریفش نشدیم، میگفت من تا آخرین نفس وظیفه ام رو انجام میدم و وظیفه ام دفاع از این مملکته... (پست آذر ماه همون سال بابا احضار شد تهران کمبود نیرو داشتن و به بابا نیاز داشتن هم به خاطر تجربه ی زیادش هم برای آروم کردن اعتراض ارتشی های تازه کار که خیلی هاشون از شاگردای بابا بودن.... میلاد رفته بود ،فرانسه، بابا و مامان هم مجبور شدن برن ،تهران من موندم و فرامرز... ترسیده بودم، شب و روز صدای شعار مردم تو گوشم بود بابا اصرار داشت ما هم بریم پیش میلاد اما فرامرز قبول نمیکرد... هرچی قسمش دادم گفتم به خاطر مهرو میریم آبها که از آسیاب افتاد برمیگردیم اما راضی نشد، میگفت من پشت این مملکت رو خالی نمیکنم. 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
نور چشمی خانواده بودم...اسمم رعناست.... (چندقسمتی)...🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 اب دهنشو به زور قورت داد و گفت :رعنا زنده ای مادر ...دستشو روی شونه ام گذاشت و تکونم داد ولی دست خودم نبود نمیتونستم تکون بخورم و فقط به اون که به سقف چسبیده بود خیره بودم‌...مامان مسیر نگاهمو دنبال کرد و سرشو بالا گرفت و شروع کرد به لرزیدن ... انقدر جیغ کشیدیم و فریاد زدیم که اقام اومد داخل ...تمام اتاق رو شیشه خورده لامپ برداشته بود و خبری دیگه نبود ...مامان تازه فهمید که من چی رو به چشم میبینم ...بنده خدا مامانم لکنت زبون گرفت و بی اختیاری ادرار و لباسشو خیس کرد ...اقام وحشت زده کمک کرد فرش رو اب کشیدیم و مامان بیچاره یه گوشه افتاده بود و از ترس حرف نمیزد ... همه میگفتن سکته خفیف کرده و کسی خبر نداشت که چی به چشم دیدیم و از ترس اون به اون روز افتاده ...اون قسمت از موهامو که دست کشیده بود سفید شده بود و بی دلیل رنگش عوض شده بودمادر کمال گفت:تا اونموقع که دیر میشه و رو به مامان گفت:حاج خانم شما هم راضی نیستی این جوونها بینشون فاصله بیوفته...پسر من خیلی رعنا خانم رو پسندیده من از هیچ کسی بدی شما رو نشنیدم رضایت بده یه عقد ساده انجام بدیم و بعد خوب شدنتون جشن بگیریم براشون...‌مامان با سر گفت که مخالفتی نداره و مادر کمال بلند شد و یه انگشتر از تو کیفش بیرون اورد و به من داد و گفت:لیلقات نبود اینطوری دستت کنم ولی مجبورم شرمنوتم عروس قشنگم برات یه جشن مفصل میگیرم و تو انگشتم کرد چه نامزدی جمع و جور و ساده ای بود... کمال لبخند میزد و انصافا منم خیلی خوشحال بودم..‌اقام گفت:شرمنده ام که اینطوری پذیرای شما شدم انشا...تو یه روز که خانمم بهتر شد ازتون پذیرایی کنم ... مادر کمال بهمو برد تو حیاط و خواست دور از مردها حرف بزنیم و گفت:دخترم بالاخره کمال هم مرده و نباید تو نامزدی زیاد فاصله بیوفته بینتون من با اقات صحبت کردم...مادرت تا بهتر بشه عقدت میکنم و بعدش جشن بگیرید...من نمیخوام خدایی نکرده تو رو از دست بدم کمال گفته ازت بپرسم و خاطر جمع بشه که توام دلت باهاش راضیه... سکوت کردم و از خجالت سرمو پایین انداختم...خندید و گفت:پس حسابی مبارکتون باشه من برم کارهای عقدتون رو بکنم تو هم مراقب مادرت باش تا زودتر خوب بشه میخوام عروسمو تو لباس سفید عروسی ببینم...تا جلوی در همراهیشون کردم و کمال از نبود اقام استفاده کرد و گفت:خیلی چادرتون بهتون میاد و با لبخند من رفت... آقام برگشت داخل و اقام گفت:دیدی کلام خدا رو سید نوشته و اون همزادت ولت کرده..._ولم نکرده اقا من خودم رفتم میوه بیارم دیدمش اون پشت اون درخت گردو بود... اقام با شنیدن درخت گردو به فکر فرو رفت و رفت بیرون...مامان بهتر میشد و یه هفته گذشته بود روزهای سختی رو با مامان گذروندیم تا بهتر شد و تونست بهتر حرف بزنه و سر پا بشه ... قرار بود عاقد که از فامیل های کمال بود بیاد و عقدمون کنه و تا بعد جشن بگیریم...اون روز ارایشگر اوردن و قرار بود صورتمو اصلاح کنن .مادر کمال کلی خرید کرده بود برام و چه خبر بود با دایره ارایشگر رو اوردن خونمون تا بعدش چادرمم برش بزنن...انگشتر کمال تو انگشتم بود و انصافا دلم پیشش. 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 در مورد خانومی ک گفتن برای مهمان با آقای خونه تماس میگیرن چیکار کنن... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام خواهران عزیز در مورد خانومی ک گفتن برای مهمان با آقای خونه تماس میگیرن چیکار کنن... باید بگم ادب و رسم و عرف یک مهمانی رفتن اینه ک با خانوم خونه تماس بگیرن و با ایشون صحبت کنن حالا بخواد بگه طرف دلش خواسته ب داداشش یا پسرش یا دایی یا عمو یا رفیق بگه من راحتم و دوست دارم با آقای خونه زنگ بزنم بگم میخواییم بیاییم خونتون ولی این دور از ادب هست حتما باید خانوم خونه آمادگی میزبانی و پذیرایی رو داشته باشن و حالا ممکنه هر مشکلی باشه خانوم نتونه ک همه در جریان هستیم .... ولی در هر صورت آقا در هر شرایطی میتونه میزبان باشه غیر اینکه ماموریت کاری یا جایی باشه به نظر بنده اگر کسی ب آقای خونه زنگ بزنه ک برای مهمانی بگه این یک اشتباهه و باعث ناراحتی و کدورت میشه در دیدگاه من این حرکت طرف نیت خوبی هم نداره 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 سلام عزیزم برای اون خانمی که محبت کلامی نداره .... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام عزیزم برای اون خانمی که محبت کلامی نداره عزیزم باید تمرین کنی اگه دنیا محبت به شکل مالی به بچه هات بکنی یا به قول خودت پارک ببری فایده نداره به خدا یه قربون صدقه ویا تعریف ازبچه ها بیشتر اثر داره خود من یه پسر ۱۷ ساله دارم انقدر ازبچگی بوسش کردم و بغلش کردم کمبود محبت نداره همه مسائلش روبه من میگه الانشم پسر بزرگو میبوسم و بغل میکنم قربون صدقش میرم بهش میگم سیبیلو ی مادر😁 همه میدونن اونم خیلی منو دوست داره نه که فکر کنین خیلی هوامو داره نه بابا تازه گاهی صداشو بلند میکنه یا ناسزا میگه منم یه تشر بهش میزنم اما زیاد پا پیش نمیشم یه موقع تو روز ازاتاقش میاد بیرون منو یه ماچ میکنه میره عزیزم بچه ها محبت رو یاد میگیرن برعکس من باباش آدم آروم و یه کم سردی بااینکه با محبت است اما نشون نمیده باور کنید پسرم رابطش باهاش خوب نیست جدیدا انقدر من به پسرم تذکر دادم وشوهری یه کم بهتر شده رابطشون داره خوب میشه بچه های شما که دختر هم هستن وباید محبت رو ازشما یاد بگیرن باید تمرین کنی مثلا از نوازش شروع کن وقتی موهاشون رو شونه میکنی سرشون روببوس بگو قربون دختر خوشگلم بشم اولش سخت یواش یواش عادت میکنی تمرین کن اسمشون روباپسوند جان صدا بزنی مثلا زهرا جان ازکلمه عزیزم بیشتر استفاده کن باید این کاررو انجام بدی وگرنه درآینده پشیمون میشی 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 برای خانوم ۳۶سالہ کہ صاحب دوتادختر بچہ ابتدائی ھستن.... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام بہ ھمہ وتشکر از فاطمہ قشنگم برای خانوم ۳۶سالہ کہ صاحب دوتادختر بچہ ابتدائی ھستن عزیز دلم منم برای دختر اولم ھمینطور بودم مامانم خدابیامرز ھمیشہ میگفت🥴 گا گوور نلسہ،🥴 ینی گاوی کہ گوسالشو بعداز دنیا اومدن لیس نزدہ نوازش نکردہ😁 ولی من فقط ھجدہ سالم بود خیلی چیزارو نمیدونستم اما شما ۔ عزیزم اول از سلام صبح بخیر اول صبح شروع کنید بایہ بوس وبقل🥰 ،بچہ ھامیرن مدرسہ بوس کنید بقل کنید برگشتنی از مدرسہ ھم ھمینطور😍 من الان ۴۳ سالہ ھستم سہ تادختر۲۵،۱۶و۴سالہ دارم ھمیشہ اسماشون رو باجونم صدا میکنم بخان برن بیرون میبوسم اکثرا،دختر کوچیکم کہ مرتب میبوسم انقدر کہ شیرین ھست برام ،انشااللہ حرفام بہ کارتون بیاد❤️ ظھور مھدی جانمون صلوات😍 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 منم می خواستم در مورد اون کسی برای زن های بیوه گفته بگم.... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 باسلام خدمت شما ممنون از کانال خوبتون منم می خواستم در مورد اون کسی برای زن های بیوه گفته عزیزم کسی نگفته که زندگی نکن باید باهم سطح خودت زندگی کنی از این که گفتی قدیما دوتا زن می گرفتن پدر شوهر من بعد از دوازده تا بچه رفت با یک خانمی ازدواج کرد بامادر شوهرم تا آخر عمر مشکل داشتن خیلی مشکلات که دیگه نمیشه کف یکش این که شوهر خودم به خاطر مادرش از نوجوانی با قهر به شهر اومده بود اینم از قدیما که دوتازن می گرفتن 😞 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 در مورد مهمان ناخوانده 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام فاطمه خانم عزیز خدا قوت در مورد مهمان ناخوانده و خانمی که گفتن مسخره است بگن آقا باید از خانمش اجازه بگیره مهمان دعوت کنه چون خودم شاغل هستم از مهمان ناخوانده اصلا خوشم نمیاد به همه یاد دادم حتما با اطلاع قبلی تشریف بیارن قدمشون سر چشم مهمانی دادن را خیلی دوست دارم مخصوصا سفره افطار باشه همسر عزیزم هیچ وقت بدون اطلاع منزل نیومدن هیچ وقت بدون در زدن وارد اتاق نشدن هیچ وقت بدون مشورت بنده مهمان حتی مادرشون رو دعوت نکردن در عوض منم خیلی احترامشون رو نگه میدارم تو ۲۴ سال زندگی کوچکترین بی احترمی بهشون نکردم امیدوارم روزی برسه همه خانمها از زندگیشون راضی باشن با تشکر فراوان از ادمین 🌷🌷 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 از قدیم گفتن به سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به مردم 😐 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 از قدیم گفتن به سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به مردم 😐 از دوهفته پیش من هرچی پیام میخونم ‌مثلا آقایی از خساست خانمش گله داشت .هرکی اومد راهنمایی کنه کلا همه خانواده شوهر خسیس بودن 😳 عجبا خانواده خودشون همه حاتم طاعی 😂 یااقایی باز اومدن گفتن خانمشون نظافت رعایت نمی‌کنند .باز .خانواده شوهر همه .کثیف .😳 خانواده خانم همه تمیز 😂 یا باز آقایی اومدن گفتن .خانمشون از مهمان سرزده خوشش نمیاد .باز همه مهمون های سرزده ویهوویی از خانواده شوهر بودن😐 همه که با کارت دعوت یا از یه هفته قبل خبر میدند برای مهمانی خانواده خانم 😂😂 باز هم میگم بابا یه سوزن به خودتون بزنید یه جوالدوز به مردم .😕😕😕 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 بیاین تو گروه همدیگه رو راهنمایی می کنیم ودر مورد هر چیزی نظر میدیم گاهی هم درباره اینکه چطور..
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام ب فاطمه بانو 💕و دوستای🌹امیدوار حال دل❤ همتون عالی باشه بیاین تو گروه همدیگه رو راهنمایی می کنیم ودر مورد هر چیزی نظر میدیم گاهی هم درباره اینکه چطور ب👸 خودتون میرسید ب هم بگیم تا کمی حال همه خوب بشه هم از تجربیات هم استفاده کنیم ما ک نداریم ب خودمون برسیم با چیز های خیلی کوچیک همدیگه رو راهنمایی کنیم ممکن الان بعضی از دوستان بگن دلت خوش ولی نباید همیشه غصه خورد و خودمون پیر کنیم باغصه خوردن مگه مشکل ما حل میشه خدا بزرگه ☘🍀 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 دیدم ک موضوع بحث درباره خانوم های بیوه اس خواستم ی چیز خیلی مهم بگم .... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام دیدم ک موضوع بحث درباره خانوم های بیوه اس خواستم ی چیز خیلی مهم بگم متاسفانه توجامعه ما دخترهای جوون ونوجوون خیلی راحت بامردهای جوون یاپسرها ارتب اط ...برقرارمیکنن تروخدا مادرها مراقب دختراتون باشین وقتی خونه ی اقاپسری خالی میشه خیلی راحت میان توخونشون، نمیدونم دلیلش چیه که اینقدبی ح ی...... زیادشده متاسفانه بدحجابی ک خودتون میبینین چقدبدشده وراب....طه های غیر مجاز هم خیلی خیلی بیشتر شده لطفاپیام منوبذارین تامادرها بخونن وبفکردخترهای نوجوونشون باشن ممنون 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 مشکل م تو این چند سال همه چی بوده از بی کاری شوهرم گرفته تا مهاجرت به شهر غریب وتنهایی و مستاجر
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام میخواستم از خواهرای گلم یه سوالی بپرسم ودرواقع زندگیمو به طور خلاصه تعریف کنم اگه کسی میتونه راهنماییم کنه ۲۱ سال ازدواج کردم ۳ تا بچه هم دارم تا پارسال هم زندگی خوب خوب نبود بد هم نبود یعنی مشکل م تو این چند سال همه چی بوده از بی کاری شوهرم گرفته تا مهاجرت به شهر غریب وتنهایی و مستاجر ی دست تنها بچه بزرگ کردن وهر مشکلی که فکرشو بکنید اما با شوهرم کنار میومدم به همچی ساختم به امید روزای بهتر بعد ۱۸ سال مستاجرش بلاخره سال ۹۹ خونه دار شدیم خدا رو شکر پارسال تازه داشتم به این فکر میکردم که امسال دیگه قسطای خونه تموم میشه ویکم زندگی راحت تر میشه تا اینکه فهمیدم شوهرم داره بهم خ یانت میکنه اوایل که گردن نمگزفت و می‌گفت این خانم جای خواهرم بعد از یک سال خون دل خوردن تا حد مرگ رفتن تازه اقا رفته خانم و صیغه کرده الانم اصلا قبول نمونه که خ یانت کرده میگه تو در جریان بودی اسمش خی انت نیس ومن شما رو ول نکردم ودارم خرجی میدم منم نمیدونم چی کار کنم از یه طرف تحمله این زندگی برام به زندگی توی جهنم شده از یه طرف بچه‌هام وچی کار کنم از طرفی ۲۱ سال برای این زندگی زحمت کشیدم از همه چیمزدم تا به اینجا رسیدم کسی رو هم ندارم که از لحاظ مالی منو تامین کنه موندم توی برزخ اگه کسی میتونه منو راهنمای کنید ممنون از طرف یه دل شکسته 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🌸🍃 🌹من سی و چهار سالمه و شوهرم سی و هفت ساله یه پسرسیزده ساله خدا بهمون داده ما تواین پونزده سال خ
🍃🍃🍃🍃🌸 سلام خسته نباشید بانوجان خیلی ممنونم که پیامهامو زحمت میکشی میزاری تا دوستان راهنماییم کنن 🙏🙏🌹 🌹من سی و چهار سالمه و شوهرم سی و هفت ساله یه پسرسیزده ساله خدا بهمون داده ما تواین پونزده سال خیلی سختی کشیدیم هیچ پیشرفتی نداشتیم فقط یه خونه قدیمی با ماشین داریم پدرشوهرم خیلی ملک داره چون مادر شوهرم به رحمت خدا رفته پدرشوهرم زن گرفته یه بچه از زنه داره خودش و زنش هرساله کل زمینهای کشاورزی رو میکارن خییییلی برداشت میکنن اصلا نمیزارن ما بریم ازشون بکاریم هرچی میگیم ماهم بچه داریم بزارید ماهم کشاورزی کنیم برا بچمون میگه هیچی از املاکم به پسر و دخترا نمیدم همه مال این زن و بچشه ماهم خونه و ماشین از مادرشوهرم بهمون رسیده پدرشوهر هیچی نداده حتی عروسیمونم شوهرم وام گرفت برا ازدواجمون حالا من از فکر وخیال که پسرم خدا را شکر مرد شده و ما هیچ پیشرفتی نداریم بچمم کل فامیل من و باباش خیلی مال دارن غصه میخوره میترسم برا آیندش که ما هیچی نداریم باید چیکار کنیم بچم درسش خیلی زرنگه ولی پولی نداریم براش کلاس بگیریم یا خرج درست وحسابی براش کنیم دارم دیونه میشم آخه تا کی من خودم یه زنم صبرداشتم بچه نوجوان چطور تحمل کنه خواهش میکنم راهنمایی کنید🌹🌹🌹 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸