"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۲۳
#مولامیفرمایند:
[ادامه] فَاحْذَرُوا مِنَ اَللَّهِ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَ اِخْشَوْهُ خَشْيَةً لَيْسَتْ بِتَعْذِيرٍ
از خدا در آن چه اعلام خطر كرده است بر حذر باشيد! از خدا آنگونه بترسيد كه نيازى به عذر خواهى نداشته باشيد!
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
امام عليه السّلام در ادامۀ اين خطبه، چند توصيۀ اخلاقى مىكند كه تكميلى براى بحثهاى پيشين است. نخست مىفرمايد: از خداوند بترسيد، آن گونه كه شما را از خويش بر حذر داشته است.
اين تعبير، ممكن است اشاره به آيۀ شريفۀ «فَلْيَحْذَرِ اَلَّذِينَ يُخٰالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ» «أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذٰابٌ أَلِيمٌ» ، «آنان كه فرمان او را مخالفت مىكنند، بايد بترسند از اين كه فتنهاى دامنشان را بگيرد، يا عذابى دردناك به آنها برسد». يا اشاره باشد به آيۀ «وَ يُحَذِّرُكُمُ اَللّٰهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اَللّٰهِ اَلْمَصِيرُ» ، «خداوند، شما را از (نافرمانى) خود بر حذر مىدارد! و بازگشت به سوى خدا است.»
حضرت در توصيۀ ديگرى مىفرمايد: «صادقانه، از خدا بترسيد، ترسى آميخته با توجّه به عظمت خدا! به طورى كه نيازى به عذر خواهىهاى واهى نباشد، چرا كه او، از اسرار درون هر كس، آگاه است و عذرهاى واقعى را از عذرهاى بيهوده و نابجا، به خوبى، مىشناسد. قابل توجّه اين كه در جملۀ سابق، سخن از «حذر» در برابر ذات پاك خداوند بود و در اينجا، سخن از خشيت است. لغت شناسان گفتهاند كه خشيت، به ترس آميخته با درك عظمت گفته مىشود، به همين دليل، در قرآن مىخوانيم: «إِنَّمٰا يَخْشَى اَللّٰهَ مِنْ عِبٰادِهِ اَلْعُلَمٰاءُ» ، «از ميان بندگان خدا، تنها، علما و دانشمندان، از او مىترسند» . ولى «حذر» در جايى گفته مىشود كه انسان به عنوان پيشگيرى در مقابل خطر قطعى و يا احتمالى، خود را كنار كشد.
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۲۳
#مولامیفرمایند:
[ادامه] وَ اِعْمَلُوا فِي غَيْرِ رِيَاءٍ وَ لاَ سُمْعَةٍ، فَإِنَّهُ مَنْ يَعْمَلْ لِغَيْرِ اَللَّهِ يَكِلْهُ اَللَّهُ لِمَنْ عَمِلَ لَهُ
عمل نيك انجام دهيد بدون آن كه به ريا و خود نمايى مبتلا شويد، زيرا هر كس، كارى براى غير خدا انجام دهد، خدا او را به همان غير واگذارد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
حضرت در سومين توصيه، اشاره به اخلاص نيّت كرده و مىفرمايد: «اعمال خود را از ريا و سمعه، پاك كنيد! چرا كه هر كس، كارى براى غير خدا انجام دهد، خداوند، او را به همان كس وا گذارد.
آرى، تنها، ترس از خدا و ترس گناه، كافى نيست، بلكه اعمال صالحى بايد داشت كه خالى از هر گونه ريا و سمعه باشد. ريا، به معناى خود نمايى كردن و اعمال نيك خويش را به رخ ديگران كشيدن و براى جلب توجه اين و آن كار كردن، است.
و سمعه، آن است كه عملى را به خاطر خدا انجام داده، ولى سعى مىكند كه آن را به گوش ديگران برساند و از اين طريق، جلب توجه آنها كند و اگر خودش، اين كار را نكند باز خوشحال مىشود كه ديگران بشنوند و از او تعريف و تمجيد كنند.
معروف ميان دانشمندان، اين است كه سمعه، موجب بطلان عمل نمىشود، ولى به هر حال، از نظر اخلاقى، باعث انحطاط روحى انسان، و چه بسا، باعث بر باد رفتن ثواب و پاداش عمل است. امام عليه السّلام در اين عبارت، براى نفى ريا و سمعه و نهى از آن، به دليل لطيفى توسّل جسته، مىفرمايد:
خداوند، تنها، عملى را مىپسندد كه خالص باشد و فقط براى ذات پاك او، انجام گيرد و اگر غير خدا را در آن شريك كند، خداوند، او را به سراغ همان شريك مىفرستد تا پاداش عملش را از او گيرد و بديهى است او هم قادر بر پاداش نيست.
اين، مضمون حديث قدسى معروفى است كه از پيامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده كه خداوند متعال مىفرمايد: (أنا خير شريك و من أشرك معي شريكا في عمله، فهو لشريكي دوني، لأنّي لا أقبل إلاّ ما خلص لي) ، «من، بهترين شريكم، هر كس كه در عملش، ديگرى را با من شريك كند، آن عمل را، به شريكم وا مىگذارم، چرا كه من، جز عمل خالص نمىپذيرم
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۲۳
#مولامیفرمایند:
[ادامه] نَسْأَلُ اَللَّهَ مَنَازِلَ اَلشُّهَدَاءِ وَ مُعَايَشَةَ اَلسُّعَدَاءِ وَ مُرَافَقَةَ اَلْأَنْبِيَاءِ
از خدا، درجات شهيدان، و زندگى سعادتمندان، و هم نشينى با پيامبران را درخواست مىكنيم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
در پايان اين بخش از خطبه، امام عليه السّلام مىفرمايد: «از خدا تقاضا مىكنيم كه درجات شهيدان و زندگى سعادتمندان و همنشينى پيامبران را، به ما عنايت فرمايد!
در حقيقت، امام عليه السّلام اين سخن را به اين منظور بيان مىكند كه ارزشهاى اصيل الهى شناخته شود و ديگران نيز به او اقتدا كنند.
آن ارزشها، ارزش شهادت و ارزش سعادت و نيز همنشينى با پيامبران است و به يقين، هيچ يك از اينها را، بىحساب به كسى نمىدهند.
قرآن مجيد مىگويد: «وَ مَنْ يُطِعِ اَللّٰهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولٰئِكَ مَعَ اَلَّذِينَ أَنْعَمَ اَللّٰهُ عَلَيْهِمْ مِنَ اَلنَّبِيِّينَ وَ اَلصِّدِّيقِينَ وَ اَلشُّهَدٰاءِ وَ اَلصّٰالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولٰئِكَ رَفِيقاً ذٰلِكَ اَلْفَضْلُ مِنَ اَللّٰهِ وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ عَلِيماً» ، كسانى كه خدا و پيامبر را اطاعت كنند، (در قيامت) همنشين كسانى خواهند بود كه خداوند نعمت خويش را بر آنان تمام كرده، از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان. و آنها رفيقهاى خوبى هستند. اين، موهبتى است از ناحيۀ خدا و همين بس كه او (از حال بندگان و نيّات و اعمالشان) آگاه است.
مراحل سه گانهاى كه در كلام امام عليه السّلام آمده - يعنى، شهادت و سعادت و همنشينى پيامبران - مىتواند علّت و معلول هم باشد، چرا كه شهادت، سبب سعادت و سعادت، سبب همنشينى با پيامبران مىگردد. و نيز، اين سخن، ممكن است اشارهاى لطيف به حوادث آينده و شهادت امام عليه السّلام بوده باشد.
نكته: مهمترين شرط عمل، اخلاص نيّت است شرك و بت پرستى شاخههايى دارد. يكى از مهمترين آنها، ريا و سمعه است. ريا، از مادۀ «رؤيت» به معناى «تظاهر و خودنمايى و نشان دادن عمل خويش به ديگران» است، يعنى هدف فرد ريا كار، اين است كه با تظاهر به عبادت و كارهاى نيك نظر مردم را به سوى خود جلب كند. چنين كسى، در حقيقت، مشرك است، زيرا، عزّت و آبرو و عظمت خود را به دست مردم مىداند و نه خدا، لذا اعمال خويش را به انگيزۀ جلب نظر مردم انجام مىدهد.
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۲۳
#مولامیفرمایند:
[ادامه] أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ لاَ يَسْتَغْنِي اَلرَّجُلُ وَ إِنْ كَانَ ذَا مَالٍ عَنْ عِتْرَتِهِ وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ هُمْ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ
اى مردم، انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد، باز از خويشاوندان خود بى نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند.خويشاوندان انسان، بزرگترين گروهى هستند كه از او حمايت مىكنند و اضطراب و ناراحتى او را مىزدايند،و در هنگام مصيبتها نسبت به او، پر عاطفهترين مردم مىباشند.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
از آنجا كه در بخشهاى قبلى اين خطبه، امام عليه السّلام توصيههايى به افراد تنگدست كرده بود كه وضع زندگى آنها، سبب انحراف از موازين اخلاق و اطاعت فرمان خدا نشود، در اين بخش، به وضع اغنيا و افراد پردرآمد پرداخته و دستورهاى لازم را به آنها مىدهد، تا تعادلى در اركان جامعه برقرار شود. نخست، به تشويق آنان براى كمك به بستگان و خويشاوندان و نيازمندان پرداخته و با دليلى روشن، آنها را به گذشت از بخشى از ثروتهاى خود ترغيب مىكند، مىفرمايد: «اى مردم! انسان هر چند ثروتمند باشد از اقوام و بستگان خود بىنياز نيست كه از وى با دست و زبان دفاع كنند، آنها در واقع، بزرگترين گروهى هستند كه از او پشتيبانى مىكنند و پريشانى و مشكلات او را از ميان مىبرند و به هنگام بروز حوادث سخت، نسبت به او، از همه، مهربانترند.
آرى، زندگى فراز و نشيبهايى دارد و حوادث تلخ و ناگوار و گاه طوفانهاى سخت، كه هيچ انسانى، به تنهايى، توانايى ايستادگى در برابر آن را ندارد. عقل و درايت ايجاب مىكند كه انسان، در حال سلامت و آرامش، به فكر آن روزها باشد. حال، چه كسب بهتر از بستگان و خويشاوندان انسان است كه از او، در چنين حالاتى، حمايت كنند؟ ولى آيا بدون نيكى به آنها و حمايت مالى و معنوى و ابراز مراتب محبّت و دوستى نسبت به آنان، مىتواند حمايتشان را براى چنين روزهايى جلب كند؟ به يقين، نه. پس چه بهتر كه هر انسانى، با بذل بخشى از امكانات مادّى خود، پيوندهاى محبّت و دوستى با خويشاوندان خويش را محكم سازد تا در برابر حوادث و طوفانهاى سخت تنها نماند. درست است كه نيكى به ديگران، نيز آثارى را دارد كه الإنسان عبيد الإحسان، ولى بىشك، بستگان انسان، نسبت به اين امر، اولويت دارند، علاوه بر اين، زمينههاى محبّت، در آنها، آمادهتر است.
اين نكته قابل توجّه است كه اگر اين دستور اجرا شود، در حقيقت، در تمام سطح جامعه، با محروميتها، مبارزه خواهد شد، زيرا، در هر قبيله و فاميلى، معمولا افراد متمكّنى وجود دارند كه اگر آنها به خويشاوندان خود برسند، مشكلات در سطح عموم حل خواهد شد. به خصوص اين كه هم شناخت انسان نسبت به افراد محروم فاميل خود بيشتر است و هم پذيرش آنها بر آنان گواراتر. امام عليه السّلام در نامهاى به امام حسن مجتبى عليه السّلام سخن جامعى در اين زمينه بيان فرموده، و فايدۀ توجّه به اقوام و بستگان را چنين شرح مىدهد:
«و أكرم عشيرتك! فإنّهم جناحك الّذى به تطير و أصلك الّذي اليه تصير و يدك الّتي بها تصول»، قبيله و بستگانت را گرامى دار! زيرا آنها، بال و پر تو هستند كه به وسيلۀ آن، پرواز مىكنى، و اصل و ريشهات هستند كه به آن، باز مىگردى، و دست و بازوى تو هستند كه با آن، به دشمن حمله مىكنى»
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۲۳
#مولامیفرمایند:
[ادامه] وَ لِسَانُ اَلصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اَللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي اَلنَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ اَلْمَالِ يَرِثُهُ غَيْرُهُ
و نام نيكى كه خدا از شخصى در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثى است كه ديگرى بردارد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
حضرت سپس به سراغ دليل لطيف ديگرى مىرود و افراد متمكّن را از اين طريق، به انجام كمكهاى مالى نسبت به همه، ترغيب مىكند.
مىفرمايد: «نام نيكى كه خداوند (در سايۀ نيكوكارى و محبّت) به انسان عطا مىكند، از ثروتى كه به هر حال، براى ديگران به ارث مىگذارد، بهتر است (كه اين ثروتى است معنوى و ماندگار، و آن جيفهاى مادّى و فرّار).
و به تعبير ديگر:
نام نيكى گر بماند ز آدمى
به كزو ماند سراى زرنگار
اشاره به اين كه مال و ثروت، به هر صورت چيزى نيست كه با انسان، در قبر و قيامت وارد شود، بايد بگذارد و بگذرد و بىشك بعد از مرگ او، به دست وارثان مىافتد و صاحب اصلى معمولا فراموش مىشود، ولى يك چيز ممكن است بعد از مرگ انسان، براى او بماند و آن، نام نيك و ذكر خير است كه هر وقت مردم، اسم او را مىشنوند، رحمت خدا را براى او تقاضا مىكنند و بر او درود مىفرستند.
اين يك سرمايۀ جاودان معنوى و مادّى است كه يكى از طرق مهم كسب آن، انفاق در راه خدا و بذل و بخشش و احسان و نيكوكارى نسبت به بندگان حق است. در واقع، در مجموع اين سخن از دو طريق، اغنيا بر كمك به نيازمندان و جامعه تشويق شدهاند:
يكى به دست آوردن اعوان و انصارى كه در طول زندگى و در حوادث تلخ و دردناك، به يارى او مىشتابند و ديگر، يارانى كه بعد از مرگ، آمرزش و شادى روح او را از خدا طلب مىكنند.
و چه افتخارى از اين بالاتر كه انسان، بتواند با متاع زودگذر دنيا، هر دو سرمايه را به دست آورد.
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۲۳
#مولامیفرمایند:
[ادامه] أَلاَ لاَ يَعْدِلَنَّ أَحَدُكُمْ عَنِ اَلْقَرَابَةِ يَرَى بِهَا اَلْخَصَاصَةَ أَنْ يَسُدَّهَا بِالَّذِي لاَ يَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَكَهُ وَ لاَ يَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَكَهُ
آگاه باشيد، مبادا از بستگان تهيدست خود رو برگردانيد، و از آنان چيزى را دريغ داريد، كه نگاه داشتن مال دنيا، زيادى نياورد و از بين رفتنش كمبودى ايجاد نكند.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
در آخرين بخش اين خطبه، بار ديگر، امام عليه السّلام مردم - به خصوص افراد متمكّن را - به كمك كردن نسبت به بستگان و خويشاوندان، تشويق و ترغيب مىكند، و با سه تعبير مختلف، بر اين مسأله تأكيد مىنهد. نخست مىفرمايد:
«آگاه باشيد! هيچ يك از شما، نبايد از بستگان نيازمند خود رويگردان شود و از آنان، چيزى را دريغ دارد، كه نگه داشتنش مايۀ فزونى اين تعبير، ممكن است كه اشاره به يكى از اين دو معنا باشد: يا اشاره به جنبۀ معنوى اين كار باشد كه محروم ساختن بستگان از امكاناتى كه در اختيار دارد، بركت را از مال و زندگى انسان بر مىچيند و مايۀ فزونى مال و ثروت او نمىشود و بر عكس، كمك كردن به آنان، بركات الهى را به دنبال دارد و نقيصۀ ظاهرى، به زودى، به لطف پروردگار، جبران مىشود.
و يا اشاره به جنبۀ ظاهرى و مادّى اين كار است، چرا كه مشكلات بستگان و خويشاوندان، به هر حال، به انسان منتقل مىشود و فكر او را آزار مىدهد و روح او را به خود مشغول مىدارد و آبرو و حيثيت او را به خطر مىاندازد و در مجموع، مشكلات زندگيش را بيشتر مىكند، پس چه بهتر كه به يارى آنها بشتابد كه هم ثواب آخرت و هم بركات دنيوى و ذكر خير و آبرو و شخصيت و آرامش خاطر براى خود كسب كند.
در حديث آمده است كه على عليه السّلام فرمود: «البركة في مال من آتى الزّكاة و واسى المؤمنين و وصل الأقربين، بركت، در مال كسى است كه زكات بدهد و با مؤمنان، مواسات كند و نسبت به نزديكان، صلۀ رحم به جا آورد»
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۲۳
#مولامیفرمایند:
[ادامه] وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ، فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ وَ تُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ كَثِيرَةٌ، وَ مَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ اَلْمَوَدَّةَ
آن كس كه دست دهندۀ خود را از بستگانش باز دارد، تنها يك دست را از آنها گرفته امّا دستهاى فراوانى را از خويش دور كرده است و كسى كه پر و بال محبّت را بگستراند، دوستى خويشاوندانش تداوم خواهد داشت.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
حضرت مىفرمايد كه: چرا انسان، از كمك كردن به عشيره و بستگانش، چشم بپوشد، در حالى كه زيان و خسران بزرگى دامن او را مىگيرد؟! آن كس كه دست دهندۀ خويش را از بستگانش، باز دارد تنها، يك دست را از آنها باز داشته و در مقابل، آنان دستهاى بسيارى از كمك كردن به او، باز مىدارند.
هيچ عاقلى، دست به چنين كارى نمىزند و حاضر نمىشود كه سود بزرگى را از خود، به خاطر از دست دادن منافع كوچكى، دور كند.
حضرت به نكتۀ ديگرى اشاره كرده، مىفرمايد: آن كس كه نسبت به بستگانش متواضع و نرمخو و پر محبّت باشد، دوستى آنان را براى خود هميشگى خواهد ساخت.
بسيار ديدهايم كه از ميان يك فاميل يا قبيله، فرد يا افرادى، متمكّن مىشوند و به خاطر تكبّر و بخل، از همۀ بستگان خود فاصله مىگيرند و دوستان ديروزشان، مبدّل به دشمنان امروز مىشوند، در حالى كه اگر به شكرانۀ اين نعمتها، فروتنى و سخاوت را در برنامۀ خود قرار مىدادند، نه تنها از محبتشان كاسته نمىشد، بلكه فزونى مىيافت.
اين موضوع، قابل توجّه است كه تعبير به «حاشيه» در جملۀ بالا، تاب دو معنا را دارد: نخست اين كه اشاره به صفات و روحيات خود انسان باشد و ديگر اشاره به اطرافيان و كارگزاران بوده باشد.
بنا بر اين، تفسير مفهوم جمله، چنين مىشود كه كسى كه اطرافيان او، نسبت به مردم، خوش برخورد و متواضع و پر محبّتاند، دوستى اقوام دور و نزديكش را، همواره، به او جلب مىكنند. بسيار ديدهايم كسانى، خودشان، آدمهاى خوبى هستند، ولى بر اثر خشونت اطرافيان و سوء برخوردشان با مردم، همه، از اطرافشان پراكنده شدهاند.
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۱ [و من خطبة له عليهالسلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم]
#مولامیفرمایند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لاَ يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ اَلْقَائِلُونَ
سپاس خداوندى را كه سخنوران از ستودن او عاجزند.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
امام (ع) سخن را از حمد و ثناى الهى شروع مىكند و در برابر آن اظهار عجز كرده، مىگويد: «ستايش مخصوص خداوندى است كه ستايشگران از مدح و ثناى او عاجز و ناتوانند».
چرا كه اوصاف «كمال» و «جمال» او از حدّ بيرون است. آنچه انسانها و فرشتگان از حمد و مدح او گويند به مقدار معرفت و شناخت خودشان از آن ذات بىمثال است نه به مقدار كمالات او. هنگامى كه شخص پيامبر (ص) كه بزرگترين پيامبر الهى است مطابق حديث مشهور اظهار عجز از معرفت خالق متعال مىكند و نغمۀ «ما عرفناك حقّ معرفتك» را سر مىدهد ديگران چگونه مىتوانند دعوى معرفت او كنند؟ و هنگامى كه انسان از معرفت او عاجز باشد چگونه مىتواند حقّ حمد و ستايش او را به جا آورد؟
بنا بر اين بالاترين حدّ «حمد» ما همان است كه مولا فرموده، يعنى اظهار عجز و ناتوانى در برابر حمد و ثناى او كردن و اعتراف به اين كه هيچ گويندهاى توانايى ندارد كه بر قلّۀ حمد و ثنايش عروج كند.
در حديثى از «امام صادق (ع)» مىخوانيم كه: «خداوند به موسى (ع) وحى فرستاد: اى موسى! حقّ شكر مرا به جا آور، عرض كرد: پروردگارا! چگونه حقّ شكر تو را به جا آورم در حالى كه هرگاه شكر تو را به جا آورم، اين خود نعمتى است كه به من ارزانى فرمودى (و توفيق شكرگزارى دادى و به اين ترتيب مشمول نعمت تازهاى شدهام كه شكر ديگرى بر آن لازم است)؟! فرمود: «يا موسى الان شكرتنى حين علمت انّ ذلك منّى، اى موسى الآن شكر مرا به جا آورى كه دانستى اين هم از من است (و تو از اداى شكرش ناتوانى)».
البته از يك نظر هنگامى كه انسان به طور سربسته مىگويد: الحمدولله(هر گونه حمد و ستايش مخصوص خداست) چيزى از مراتب حمد و ستايش باقى نمىماند، مگر اين كه مخصوص ذات پاك او مىشود.
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۱ [و من خطبة له عليهالسلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم]
#مولامیفرمایند:
[ادامه] وَ لاَ يُحْصِي نَعْمَاءَهُ اَلْعَادُّونَ
و حسابگران از شمارش نعمتهاى او ناتوان
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
در توصيف دوّم مىفرمايد: «و حسابگران (زبردست) هرگز نتوانند نعمتهايش را شماره كنند» زيرا نعمتهاى مادّى و معنوى، ظاهرى و باطنى، فردى و جمعى او از آن برتر و بيشتر است كه قابل احصاء باشد.
بدن يك انسان از سلولها و ياختههاى بىحدّ و حصرى تشكيل شده، كه هر كدام يك موجود زنده است با ساختمان پيچيدهاش و هر يك نعمتى است از نعمتهاى پروردگار كه شمارش آنها در دهها هزار سال نيز ممكن نيست.
وقتى انسان نتواند تنها اين بخش كوچك از نعمتهاى الهى را شماره كند، چگونه مىتواند آن همه نعمتهاى بيرونى چه در جنبههاى مادّى يا معنوى را شمارش كند؟ اصولا ما از همۀ نعمتهاى او آگاه نيستيم كه بخواهيم آنها را شماره كنيم. بسيارى از نعمتهاى او سراسر وجود ما را احاطه كرده و چون هرگز از ما سلب نمىشود، پى به وجود آنها نمىبريم (زيرا وجود نعمت هميشه بعد از فقدان آن شناخته مىشود) اضافه بر اين، هر قدر دامنۀ علم و دانش انسان توسعه مىيابد، به مواهب جديد و نعمتهاى تازهاى از خداوند دست مىيابد. با اين حال بايد قبول كرد - همان گونه كه مولا مىفرمايد - حسابگران قادر به احصاء نعمتهاى او نيستند!
اين جمله مىتواند به منزلۀ علّتى براى جمله قبل باشد، زيرا وقتى نتوان نعمتهاى او را احصا كرد چگونه مىتوان مدح و ستايش و حمد او را به جا آورد؟ گر چه متأسفانه گروهى از بىخبران و ستمگران، بسيارى از نعمتهاى او را به صورت انحصارى در آورده، يا از طريق اسراف و تبذير بر باد دادهاند و گروهى از خلق خدا را به زحمت افكندهاند، ولى اينها هرگز دليل بر محدوديّت نعمتهاى او نيست.
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۱ [و من خطبة له عليهالسلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم]
#مولامیفرمایند:
[ادامه] وَ لاَ يُؤَدِّي حَقَّهُ اَلْمُجْتَهِدُونَ اَلَّذِي لاَ يُدْرِكُهُ بُعْدُ اَلْهِمَمِ وَ لاَ يَنَالُهُ غَوْصُ اَلْفِطَنِ
و تلاشگران از اداى حق او درماندهاند. خدايى كه افكار ژرف انديش، ذات او را درك نمىكنند و دست غوّاصان درياى علوم به او نخواهد رسيد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
در سوّمين توصيف مىفرمايد: «و تلاشگران و كوشش كنندگان حقّ او را ادا نمىكنند(هر چند خود را به تعب بيفكنند)».
اين جمله در حقيقت نتيجهاى است از جملۀ سابق، زيرا وقتى نتوان نعمتهاى او را احصا كرد، چگونه مىتوان حقّ او را ادا نمود؟ و به تعبير ديگر حقّ او به اندازۀ عظمت ذات اوست و شكر و حمد ما به مقدار توان ناچيز ماست و به همين دليل اين، جوابگوى آن نخواهد بود.
نه تنها در مقام عمل از مدح و ثنا و اداى حقّ او عاجزند كه در مقام انديشه و تفكّر نيز از درك ذاتش ناتوانندبه همين دليل در ادامۀ اين سخن - ضمن بيان دو وصف ديگر - مىفرمايد: «همان خدايى كه افكار بلند و ژرفانديش، كنه ذاتش را درك نكنند، و غوّاصان هوشمند درياى علوم و دانشها، دسترسى به كمال هستيش پيدا ننمايند».
تعبير به « بعد الهمم و غوص الفطن » گويا اشاره به اين حقيقت است كه اگر افكار بلند در قوس صعودى و انديشههاى قوى در قوس نزولى حركت كنند، هيچ يك به جايى نمىرسند و از درك كنه ذاتش عاجز و ناتوانند.
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۱ [و من خطبة له عليهالسلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم]
#مولامیفرمایند:
[ادامه] اَلَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لاَ نَعْتٌ مَوْجُودٌوَ لاَ وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لاَ أَجَلٌ مَمْدُودٌ
پروردگارى كه براى صفات او حدّ و مرزى وجود ندارد و تعريف كاملى نمىتوان يافت و براى خدا وقتى معيّن، و سر آمدى مشخّص نمىتوان تعيين كرد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
در ادامۀ سخن، خود امام (ع) به دليل آن پرداخته كه چرا انسانها از درك كنه ذاتش عاجز و ناتوانند؟ مىفرمايد: «او كسى است كه براى صفاتش حدّى نيست و توصيفى براى بيان اوصافش وجود ندارد، و نه وقت معيّنى و نه سرآمد مشخصى براى ذات پاك اوست!».
يعنى چگونه ما مىتوانيم به كنه ذاتش برسيم در حالى كه فكر ما بلكه تمام هستى ما محدود است و جز اشياى محدود را درك نمىكند حال آن كه ذات خدا از هر نظر نامحدود و صفات بىپايانش از ازل تا ابد را گرفته، نه حدّى دارد، نه توصيف قابل دركى و نه آغاز و نه پايانى.
نه تنها ذات او كه صفات او نيز نامحدود است. علمش نامحدود است و قدرتش بىپايان، چرا كه همۀ اينها عين ذات نامحدود اوست.
به تعبير ديگر او هستى مطلق است و هيچ قيد و شرطى ندارد و اگر قيد و شرط و حدّ محدودى به ذاتش راه يابد مركّب خواهد بود و مىدانيم كه هر موجود مركّبى ممكن الوجود است نه واجب الوجود.
بنا بر اين واجب الوجود ذاتى است نامحدود در تمام جهات و به همين دليل يكتا و يگانه و بىنظير و بىمانند است زيرا دو وجود نامحدود از هر جهت، غير ممكن است چرا كه دوگانگى باعث محدوديّت هر دو مىشود اين يك، فاقد وجود ديگرى است و آن هم فاقد وجود اين. (دقّت كنيد)
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی
"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
🌺 خطبه ۱ [و من خطبة له عليهالسلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم]
#مولامیفرمایند:
[ادامه] فَطَرَ اَلْخَلاَئِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ اَلرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ
مخلوقات را با قدرت خود آفريد، و با رحمت خود بادها را به حركت در آورد و به وسيلۀ كوهها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
پس از اشارهاى كه در جملههاى سابق به صفات جمال و جلال خدا (صفات ثبوتى و سلبى) آمد، به گوشهاى از صفات فعل پروردگار اشاره كرده مىفرمايد:
«مخلوقات را با قدرتش آفريد و بادها را با رحمتش به حركت در آورد و گسترش داد و لرزش و اضطراب زمين را به وسيلۀ كوهها بر طرف ساخت». تعبيرات بالا هر كدام ناظر به يك يا چند آيۀ قرآنى است: جملۀ «فطر الخلائق بقدرته» ناظر است به آيۀ «فٰاطِرِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ» كه در چندين سورۀ قرآن آمده و جملۀ «نشر الرّياح برحمته» ناظر است به آيۀ «وَ هُوَ اَلَّذِي يُرْسِلُ اَلرِّيٰاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ» ، او كسى است كه بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش فرستاد)».
جملۀ سوّم اشاره دارد به آيۀ شريفۀ «وَ أَلْقىٰ فِي اَلْأَرْضِ رَوٰاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ» ، در زمين كوههاى افكند تا شما را نلرزاند». با توجّه به آنچه در معنى «فطر» گفته شد، آفرينش را تشبيه به شكافتن پردۀ ظلمانى عدم كرده، پردهاى كه يكپارچه و منسجم و خالى از هر گونه شكاف است، ولى قدرت بىپايان حق آن را مىشكافد و مخلوقات را از آن بيرون مىفرستد و اين چيزى است كه جز از قدرت او ساخته نيست.
دانشمندان، امروز در اين مسأله اتّفاق نظر دارند كه محال است ما بتوانيم چيزى از عدم به وجود آوريم، يا از وجود به ديار عدم بفرستيم، آنچه در قدرت ماست همان تغيير شكل موجودات است و بس! تعبير به رحمت، در مورد وزش بادها تعبيرى است گيرا و جذّاب كه با لطافت نسيم و وزش باد و آثار مختلف آن مانند حركت ابرها به سوى زمينهاى تشنه، تلقيح و بارور ساختن گياهان، تلطيف و جابجايى هوا، حركت كشتيها، تعديل درجۀ گرما و سرماى هوا و بركات فراوان ديگر، بسيار سازگار است. امّا اين كه چگونه كوهها و صخرهها از لرزش زمين جلوگيرى مىكنند، دانشمندان پيشين با اعتقاد به سكون زمين، تفسيرهايى براى آن داشتهاند كه امروز قابل قبول نيست.
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی