وطن منی و قلبم برات می زنه
وطن من سرزمینی است که زادگاه و مهد مردان و زنان نوکر اهل بیت ع است
ایران را دوست دارم و ایرانی را زیرا اینجا سرزمینی است که اقتدار و عزت شیعیان را نشانه است
خاکی که بوی عشق می دهد نه طعم تلخ جفا و بی وفایی
به ایرانی بودن خود افتخار کنیم
به اینکه ایرانی افتخارش نوکری آقا امام حسین 'ع' است و نه بازیچه ی قدرت طلبان
ایرانی از صدقه سری ولایت به عزت دوباره دست یافته و این عزت ،فروشی
نیست
و ما آموخته ایم :
#در_مسیر_عشق_امن_و_آسایش_خطاست
✏️دلداده ی حضرت ارباب
@deldadegi
دلدادگی💙
هدایت شده از دلداده انقلاب
❤️یا اباعبداللـــــه (ع) ❤️
«اول صبح»⛅️
☄✨پس از گفتن یڪ
بسم الله...
از دل و جان💚
تو بگو☄✨
💕 «حسین اباعبدالله»💕
#السلام_علیڪ_یااباعبدالله
به رسم هر روز صبح با سلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
صبحتون حسینی☀️
https://eitaa.com/deldadegi
دلدادگی 💙
هدایت شده از یا عباس✋🏻
برای ساخت حمام روستایی ها گل لگد می کرد
شهید بابایی زمانی که با هواپیما پرواز می کرد، در حین عملیات و آموزش هوایی، از آن بالا روستاهای دورافتاده را در میان شیارها و دره ها شناسایی و موقعیت جغرافیایی این روستاها را ثبت می کرد. آن گاه پس از اتمام ماموریت، وقتی که در پایگاه استقرار می یافت، به ماشین قدیمی که داشت سوار می شدیم و مقداری غذا، آذوقه و وسایل زندگی مانند قند و چایی برای روستایی ها بر می داشتیم و از میان کوه ها و دره ها با چه مشکلاتی رد می شدیم تا برسیم به روستایی که از روی هوا شناسایی کرده بود.
می رفتیم آنجا و مردم روستاها من را با لباس روحانی و شهید را با لباس خلبانی می دیدند. این در صورتی بود که شاید آنها سال به سال با هیچ فرد روحانی و غریبه ای برخورد نمی کردند. خیلی برای روستایی ها جالب بود و شهید بابایی بعد از این که وسایلی را که آورده بودیم به روستایی ها می داد، از آنها می پرسید که چه امکاناتی کم دارند. مثلا روستایی ها می گفتند حمام نداریم و ایشان با پول خودش شروع می کرد برای آن ها حمام می ساخت و من به چشم خودم می دیدم که بابایی برای ساختن حمام با پای خودش گل لگدمال می کرد، حمام را می ساخت و برای برق آن، به علت این که روستا برق نداشت از پول شخصی خود موتور برق سیار می خرید و روشنایی آن ها را تامین می کرد که این پروژه حدود دو ماه طول می کشید.
راوی: حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر مقام معظم رهبری)
http://navideshahed.com
@deldadegi
دلدادگی💙
وقتي همسرم سردار شهيد مصطفي رداني پور خواست مراسم عروسي بگيرد كه دو هفته پس از آن به شهادت رسيد كار عجيبي كه كرد، اين بود كه سه كارت به اسم امام رضا و امام زمان و یک كارت هم براي حضرت معصومه نوشت و اين یکی کارت را با خودش به قم برد و در ضريح حضرت انداخت.
مصطفی می گفت: شب قبل از عروسي ام با شما، حضرت زهرا(س) را در خواب ديدم به من مي فرمود: چرا دعوت شما را رد كنيم؟ چرا به عروسي شما نياييم؟ كي بهتر از شما؟ و ادامه داده بود: ببين همه ما به عروسی شما آمده ايم. شما عزيز ما هستيد.
راوی: همسر شهید
منبع: کرامات شهیدان لحظه های آسمانی(جلد چهارم) غلامعلی رجایی1389
نشر: شاهد
http://navideshahed.com
@deldadegi
دلدادگی💙
🌷🌷🌷🌷🌷
15 مرداد
🔸شهادت سرلشگر خلبان "عباس بابایی" معاون عملیاتی نیروی هوایی ارتش (1366ش)
🔸شهادت حجت الاسلام "مصطفی ردّانی پور" فرمانده قرارگاه فتح (1362ش)
🌹 شاخه گل "صلوات" هدیه به ارواح مطهر امام و شهدا
@deldadegi
دلدادگی💙
هدایت شده از سپهر سیاست
تاغدیر
#عذابِالهیبرسرِدشمنغدیر
این واقعه 👇 در روز ۲۰ذی الحجه اتفاق افتاده!
عصرِ بیستم ذی الحجه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم همراه اصحاب خودشون و عدهای از منافقین [که حارث فهری در بینشان بود ] نشسته بودند
پیامبر از فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمودند؛
ایشان خطاب به علی علیه السلام فرمودند :
در تو شباهتی به عیسی بن مریم وجود دارد . اگر این گونه نبود که گروههایی از امت درباره تو کلامی بگویند که مسیحیان برای عیسی گفتند . درباره تو کلامی میگفتم که از کنار هر گروه از مردم که عبور میکردی خاکِ پای تو را برداشته و به آن تبرک میجستند .
👇
منافقین با شنیدن این کلام برآشفتن و هرکدام کلامی توهین آمیز گفتند که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم جوابشون رو داد👌
👈در این میان حارث فهری برخاست و با زبان تند و جسورانه به پیامبر عظیم الشأن گفت :وقتی قرار شد تو رسول الله باشی و علی جانشینت و دخترت فاطمه سیده زنان عالم و حسن و حسین [صلوات الله علیهم اجمعین] سید جوانان اهل بهشت باشند پس برای قریش چیزی باقی نگذاشته ای !
پیامبر فرمودن : این مقامات را من تعیین نکردهام بلکه دستور خداوند است .
👇
👈حارث دوباره گفت : ای محمد ! ما را دعوت کردی که لااله الا الله را قبول کنیم و ما پذیرفتیم
👈سپس از ما خواستی که پیامریت را پذیرا باشیم و پذیرفتیم
در حالی که قلبمان رضایت نمیداد !!!
بعد دستور نماز .روزه .حج . خمس و زکات آوردی و ما انجام دادیم . به همه یِ اینها اکتفا نکردی تا اینکه امروز پسر عمویت را منصوب نمودی و گفتی : من کنت مولاه فهذا علی مولاه ؟آیا واقعا همه اینها از طرف خدا بود ؟؟
پیامبر فرمودن : همه یِ اینها از طرف خدا به من وحی میشود
حارث دوباره گفت : تو را به خدایی که جز او خدایی نیست آیا حتما از طرف خداست و از نزد خودت نیست ؟!
حضرت فرمود : به خدایی که جز او خدایی نیست همه اینها از طرف خداست نه از پیش خودم و این را سه مرتبه تکرار فرمودن.
👇
حارث دوباره سخنان کفرآمیز را تکرار کرد
در این حال پیامبر صلوات الله علیه فرمودند : ای حارث ! از خدا بترس و از آنچه درباره دشمنی علی بن ابیطالب بر زبان آوردی توبه کن
حارث سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : خدایا ! اگر محمد آنچه میگوید صادق و راستگو ست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذابی نازل کن که انتقامی در اولین ما و نشانهای بر آیندگان باشد و اگر آنچه محمد میگوید دروغ است عذابی بر او نازل کن !!
👈طبق آیه ۳۴ سوره ی انفال با حضور پیامبر صلوات الله علیه عذاب نازل نمیشود ؛ لذا حضرت فرمودن : ای حارث یا توبه کن و یا از پیش ما برو !
حارث گفت : ای محمد . راه دیگر این است که برای قریش هم نصیبی در این امر قرار دهی !
👈حضرت فرمودن : این مسئله در اختیار من نیست بلکه مربوط به خداوند تبارک و تعالی است
👇
حارث گفت : اگر اینگونه است اعلام میکنم که قلبم توبه را نمیپذیرد ولی از حضور تو میروم . سپس برخاست و به سمت شترش رفت و سوار شده حرکت کرد
در اینجا اتفاقی افتاد که برای مسلمانان خاطره اصحاب فیل و ابرهه زنده شد
👇
پرنده ای در آسمان ظاهر شد که سنگریزه ای در منقار داشت
آن سنگریزه را بر سر حارث رها کرد !!
آن سنگ در سر حارث فرو رفت و طول بدن او را درنوردید و از انتهای بدنش خارج شد .
سپس ابر سیاهی پدیدار شد و رعد و برقی زد و صاعقه آن به بدن او اصابت کرد و او را سوزاند!
👈در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیاتی از سوره معارج را آورد؛
سأل سائل بعذاب واقع
للكافرين ليس له دافع
من الله ذى المعارج
؛طلب کرد درخواست کنندهای عذاب واقع را
برای کافران که قدرت دفع آن را ندارند
و این از طرف خداوند بود .
پی نوشت ؛ تفاسیر آیات ابتدای سوره ی معارج
تذكره الخواص ص ۱۹
ابن جوزى حنفى و تفسیر المنارج ج ۶ ص ۴۶۴
الغدیر علامه امینی به نقل از تعدادی مفسران اهل تسنن
👈۱۴روز تا غدیر
#مستوره
؛ @mastore
♦️♦️♦️♦️ #پای_منبر_ولی
چرا #عید_غدیر از همهی اعیاد بالاتر است؟
❤️امام خامنه ای :
اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید #غدیر عیداللهالاکبر و از همهی اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟
خب، در #قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئلهی #غدیر به مسئلهی دیگری قابل تطبیق نیست.
🔹همین آیهی معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سورهی مائده است، با غیر مسئلهای در وزن و اهمّیّت و اندازهی مسئلهی غدیر، قابل تطبیق نیست.
🔹امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ ...این تعبیر دربارهی #نماز ، #زکات و #جهاد نیامده است.
🔹پس این یک قضیّهی دیگری غیر از احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّهی رهبری جامعهی اسلامی؛ قضیّهی نظام حکومت و امامت در جامعهی اسلامی - 1395
#عید_غدیر 🌾
#عید_ولایت
@deldadegi
دلدادگی💙
«غروب ِ لاریجانی ها»
✍️ دکتر حسین علیپور
در گذشته ای نه چندان دور خانواده ای بود که نماد«خاندان قدرت» در نظام جمهوری اسلامی شناخته میشد. اگر هاشمی رفسنجانی ها صاحب نفوذ ِ شماره یک در دهه های ۶۰ تا ۸۰ بودند لاریجانی های دهه ی ۹۰ چیزی کمتر از آنها نداشتند. با وجود آنکه در تئوری و عمل لاریجانی ها مرادشان را مریدی ِ خاندان هاشمی میدانستند اما رؤیایشان نیز رسیدن به جایگاه هاشمی در نظام شده بود.
اینگونه بود که محافظه کاری را سرلوحه کار قرار داده و برای حفظ مشروعیت خود از روحانیت بهره ها بردند. میرزا هاشم آملی ِ پدر را مبنا قرار داده و وصلت ها با خانواده ی روحانیونِ سرشناس کردند، بطوریکه تنها دخترِخانواده، عروس ِ محقق دامادها شد و علی، داماد ِ خانواده ی آیت الله مطهری. صادق با دخترِ آیت الله وحید خراسانی وصلت کرد و باقر با خانواده ی حسن زاده ی آملی. گویی پایه های رسیدن ِ به قدرت با این وصلت ها محکم تر شد و رنگی واقعی تر به خود میگرفت که البته گرفت.
نمایه های قدرت کار خود را کرد و دیری نپایید که در دهه ی ۹۰ «علی» بر پررنگ ترین صندلی ِ سبزِ بهارستان نشست و حکمران مجلس شد و «صادق» بر محکم ترین صندلی قُضات در قوه ی قضاییه تکیه زد و قاضی القضات نام گرفت. محمدجواد که بزرگ ِ خانواده و از تئورسین های محافظه کاران بود بر معاونت امور بین الملل و ریاست ستاد حقوق بشر ِ برادر کوچکتر در قوه ی قضاییه تکیه زد و فاضل بر دانشگاه آزادی در آمل که به نام ِ پدر و به کام ِ ایشان بود ریاست کرد و دیگر برادر هم قبول مسئولیتی داشت در معاونت وزارت بهداشت!
شایسته سالاری یا ژن ِ خوب هر چه که بود، گستره ی این خانواده آملی، ملی شد و از مجلس و قوه قضاییه تا وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد را فرا گرفت. خانواده ای که ۳ پسر ِ اول زاییده در نجف بودند و دو دیگری بدنیا آمده در قم، حالا محور ائتلاف قم _ تهران شده بود برای مدیریت ایران، تا جاییکه علی برای حضور مجدد خود در مجلس و نشستن بر صدر، هم خود را خرجِ قم میکرد و هم بیشتر از آن قم نشینان را خرج ِ خود. تا حمایت آنان را محل ِ لابی خود با حاکمان قرار دهد. گویی در این خاندان چندان تفاوتی نمیکرد که فقه خوانده باشی یا فلسفه، فیزیک یا پزشکی، چون محمدجواد در کالیفرنیا تحصیل کرده باشی و یا چون فاضل در لندن. آنچه مهم تر بود ریشه های خانوادگی بود که در نَسَب و هم در سَبب پرقدرت بود و البته شناخت ِ قواعد ِ بازی بزرگان هم مزید بر علت میشد. همین ها بود که قم را به مناصب ِ مهم ِ تهران میرساند و لاریجانی ها را به آنچه آرزویشان بود.
زمانه گذشت و گذشت و حالا با رسیدن به انتهای دهه ی ۹۰ بویی تازه به مشام میرسد. آنکس که بر بهارستان حکومت میکرد غزل ِ خداحافظی برایَش میخوانند و آنکس که سودای بالاتر از قوه ی قضائیه را داشت یاران ِ غار خود را اسیر ِ زندان های ابراهیم رئیسی میبیند. علی که زمانی میرفت محور ائتلاف میانه روها با حمایت ِ دولت باشد برای ریاست جمهوری حالا با غرق شدن روحانی بهتر است به فکر نجات ِ خود باشد و صادق که حامیانش نیم نگاهی به جانشینی داشتند حالا قافیه را به رئیسی باخته میبیند. «علی از راست رانده و از چپ مانده شده است» و صادق آرام آرام نقش َش کمرنگ تر میشود.
پس از دو دهه ای که خاندان لاریجانی خود را صاحب تئوری و مرد ِ اجرا میخواندند اما نشان داده شد بی توجهی به یک اصل سادهی سیاست زمینگیرشان کرده است. بی توجهی به آنکه در زمین ِ بازیِ کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد نباید بازی کرد. اینگونه بود که رئیس جمهور سابق در پساغروب ِ خویش دست در یقه ی علی و فاضل و صادق برد و آنها را نماد «حاکمانی در برابر مردم» معرفی کرد. آنکس که خود زمانی از نگاه مردم نمادی از قدرت بود، به نامشروع بودن ِ قدرت ِ خاندان لاریجانی پرداخت و از چشم مردم و البته گویا حاکمان انداخته است.
به نظر غروب ِ خاندان ِ لاریجانی فرا رسیده است و خانواده ای که فراتر از یک قوه بود و از پس ِ هاشمی ها بزرگ خانواده ی قدرتمند جمهوری اسلامی محسوب میشد وارد فضایی غریب میشوند، ساختاری که مشروعیت را نه از شایستگی، که از روابط و قاعده ی بازی اش به اینان داد حالا لاریجانی ها را نه در گام دوم و جوانگرایی اش و نه در مبارزه با فسادش تعریف نمیکند.
بنظر در غرق شدن محافظه کاران ِ به رهبری حسن روحانی، هم ائتلافی هایش یعنی لاریجانی ها هم باید نوایی غم انگیز برای خود بسُرایند. انگار غروب ِ خاندانی دیگر از خاندان ِقدرت هم فرا رسیده، خاندانی که در نگاهشان رسیدن به مرکز و گریز از مردم محور بوده و حالا هم مردم و هم شاید مرکز از ایشان گریزان شده اند. آری، لاریجانی ها را وقت ِ رفتن است. گویی این رسم ِ روزگار است؛ بامردم که نباشی باید عطای ماندگاری را به لقایش بسپاری…!
@deldadegi
دلدادگی💙
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
بیا که رنج فـراقت بُرید امـان مرا
به یُمن آمدنت تازه کن جهان مرا
بیا بـهار حقیقی و از سر احـسان
به غمزه ایی نظری کن دل خزان مرا
@deldadegi
دلدادگی💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️♦️♦️♦️رئیس جمهور ایران:
خداوند در جهنم جایی دارد که مساوی است با گناه هشتاد میلیون انسان* آنجا جای من است؛ هر سخن و حرکت و برخوردم، حتی گفتن یک بله و یک نه، روی زندگی همه مردم اثر میگذارد.
[درس اخلاق رئیس جمهور فقید
به رئیس جمهور حاضر]
*جمعیتِ ایران در زمان شهیدرجایی ۳۶ میلیون نفر بود
@deldadegi
دلدادگی💙