❤️امام دلها: ♦️♦️♦️ اگربخواهيد گره‌های كور اقتصادى خود را با پناه بردن به‌ کانون سرمايه‌دارى غرب حل كنيد، نه‌ تنها دردى ازجامعۀ خويش را دوا نكرده ايد كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند. 📆 ۱۱ دی ۱۳۶۷ #سخن_امام @deldadegi دلدادگی💙

🔴برده داری جنسی در سعودی اميرة بنت عيدان همسر سابق شاهزاده الولید بن طلال فاش ساخت از کودکان خردسالی که از سریلانکا، فیلیپین، سومالی، بلغارستان و ... به سعودی قاچاق میشوند به عنوان برده جنسی استفاده میشود. ❌قاچاق زنان سفیدپوست برای شاهزادها نیز رونق دارد. @deldadegi دلدادگی💙

لطفا ساده لوح نباشید که آفت مسلمانی ساده لوحی است ♟ #تهران #خیانت_خواص : تحریم ظریف همزمان با توییت ترامپ مبنی بر اینکه ایرانی ها تاکنون در هیچ مذاکره ای شکست نخورده اند، دو روی یک سکه است تا جریان غربگرای داخلی را بابت شکست مذاکرات قبلی و توجیه مذاکرات بعدی تطهیر کند. هر کس #توییت و #تحریم ترامپ را باور کند، الحق روی ابوموسی اشعری را سپید کرده است. ترامپ در پیشنهاد مذاکره با دیوار بتنی و سد آهنین رهبری معظم انقلاب مواجه شده و در حال بکارگیری استراتژی نیرنگ و تولید توجیه برای ستون پنجم در داخل است. ملاک صدق تحلیل ما این است که در روزهای آینده موج مطالبه مذاکره با آمریکا از سوی خواص خائن آغاز خواهد شد. لطفا حمار نشوید ♟ #عملیات_روانی #تحمیق_خواص #تحمیر_مردم #نئولیبرالیسم #جوزف_نای #جنگ_نرم #براندازی_نرم @deldadegi دلدادگی💙

⭕️بزن‌ بزن‌ها داره جدی میشه #حسین_یکتا دلدادگی💙 @deldadegi

آه! من العشق وحالاته...🌱 می نویسم عشق وبی تردید می خوانم حسین عاقلان دانند لکن اکثرا لایعقلون ✉️دعوتید به کانال " من العشق وحالاته"🎀 @menaleshghvahalatehi

🔴🔴یک پیشنهاد خاص این بار و برای اولین بار از شما خوبان و عزیزان صمیمانه خواهش می کنم این رسانه را به لیست کانالهای خودتان اضافه کنید کوچکترین عضو دلدادگی از شما بزرگان درخواست می کند عضو این کانال شوید این اطمینان را می دهم از عضویت در این رسانه پشیمان نمی شوید

مدیران بزرگوار کانال لطفا عضو شوند و عزیزانی که از کانال خودشان رضایت دارند این پیشنهاد و عمل به آن را به منزله ی یک خسته نباشید و کادو به این حقیر حساب کنند

من خودم ۳ تا دختر دارم که بعد از ۱۳ سال خدا به ما یک پسر داد که اسمش راعلی اصغر گذاشتیم . ۵ ساله که شد هر هفته با خودم میبردمش نماز جمعه ، همه اعتراض میکردند که بچه مسجد نیارید اذیت میکند . ما که از روستا به شهر می رفتیم تا در نماز جمعه شرکت کنیم که ۲۰ کیلو متر فاصله بود مورد توجه امام جمعه شهرمان قرارگرفت و کوچک ترین نمازگزار شهرمان معرفی و تشویق شد.تا اینکه بزرگتر شد و دوست داشت مکبر مسجد روستایمان شود چند باری رفت ولی پسرها اعتراض میکردند و علی اصغر گریه میکرد و می آمد خانه . تایک شب گفت میرم مسجد و مکبر میشم بیرون بمونید تا صدای من را بشنوید ما هم قبول کردیم . یک ربع نگذشته بودکه با سرخونی اومد خونه ، بین راه مسجد پسرها متوجه شده بودند که برای مکبری به مسجد میرود برای همین ازپشت سر با سنگ به پسرم حمله کرده بودند وقتی سرش را دیدم خیلی ترسیدم و داد زدم یا امیرالمومنین همین یک پسره مثل نوه ی خودت بدونش و بهمون برگردونش. پزشکان گفتند معجزه شده و گرنه به دلیل ضربه ای که به پشت سرش واردشده باید چشمانش آسیب جدی میدید که خدا را شکر ندیده بودند. جون دوباره پسرمان را مدیون امیرالمومنین (علیه السلام) هستیم. ✏️علی رماوندی

به نظر من امیرالمومنین (علیه السلام یکی از امامان ماست که همه جوره هوای بندگان خدایش را دارد من که خودم زیاد مشاهده کرده ام.) یکی که از همه مهم تر و با ارزش تر هست زنده شدن دوباره پسرم بود.👇 بعد از پسر اولم دوباره ما پسر دار شدیم این بار ۲قلو بودند پسر که خانمم چون فشار بهش اومده بود بردیمش ایلام که دکتر ها گفتند اولی سالمه ولی قل دوم امیدی بهش نیست. من هم گفتم یا امیرالموممنین هر چی خودت میدونی و صلاح میدونی هر چی خیره پیش بیاد. ما هم اومدیم خونه و بچه ها را در همان بیمارستان گذاشتیم ۲۴ساعته زنگ میزدند بیایید بچه ها را ببرید من هم گفتم حالشان که خوب نیست برای چی بیام بزارید همان جا بمانند ،گفتند شاید با آمپول که هر کدام یک میلیون و پانصد هزار تومان هست حالشان خوب شود من هم گفتم من نمی دونم من سپردمشون به امیرالمومنین ،دکتر زنگ زد گفت تغییر نکرده اند بیایید ببریدشون گفتم نمیام و گفتند که شکایت می کنند. بعد از ۲هفته قل دوم حالش خوب شد و چشمانش را باز کرد و شروع کرد ه شیر خوردن ،درسته شوک خیلی بدی بود حتی دیر هم حرف زدن را یاد گرفت ولی مهم این بود که به امیرالمومنین سپرده بودمشون و پشتم به بودن امیرالمومنین در زندگی مان گرم بود. ✏️علی رماوندی

سلام پسر بزرگم که اسمش به عشق مولا علی گذاشتیم علی دو سالش نشده بود یه روز دیدم تو اتاق یهو صدای افتادن یه چیزی اومد صدا وحشتناک بود دویدم تو اتاق دیدم پسرم داره چجور گریه میکنه😭 دراور لباس افتاده بود رو پاها پسرم و از ساق پا مونده زیر دراور 😢 دراور سنگین و پر لباس😫 بچه ام داشت از حال میرفت با جاریم بزور دراور از رو پاها پسرم بلند کردیم جای لبه های دراور رو. ساق پاهای پسرم مونده بود و فرورفتگی ایجاد کرده بود,,, پسرم نمیتونست سر پا بمونه فقط پاهاش میلرزید و گریه میکرد😭 زنگ زدم همسرم اومد ببریمش بیمارستان,, بین راه یه امامزاده بود یهو دلم شکست بلند زدم زیر گریه گفتم یااااااا علی تو را به زهرای پهلو شکسته ات من پاهای علی را از تو میخوام بچه ام استخونا پاش سیاه شده,,, گفتم اگه پاهاش چیزیش نباشه به پنج تن قسم اگه شده زیر از زیر سنگ باشه بعدظهر همین امروز به نیت پنج تن آش رشته میپزم و پخش میکنم😢 واااای خداشاهده به پنج دقیقه نشد پسرم یهو رو پاهاش وایساد پاهاش میلرزید ولی رو پاهاش وایساد 😍😍😍 همونجور که گریه میکردم گفتم یااااا علی عاشقتم من پسرم علی را به عشق شما علی نامیدم همیشه مثل امروز خودت علی من را شفیع و دعا گو باش اونروز عصر با هر سختی بود تمام لوازم آش جور کردم و آش پنج تن پختم و تو محل پخش کردم مولا علی نگهدار عزیزان همتون باشه ان شاء الله ✏️م یاوری