6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺همخوانی #دختران_انقلاب در «جشن فرشتهها» با حضور رهبر انقلاب اسلامی
#حجاب
@deldadgann1401
@deldadgann1401
امیر سرتیپ حاجیلو: ارتش به صورت شبانهروزی در حال امدادرسانی به مردم خوی است
🔹فرمانده قرارگاه شمال غرب نیروی زمینی ارتش با اشاره به توزیع مواد غذایی، اهدای چادر، والور نفتی، مواد غذایی گرم، نان و جیره خشک ۷۲ساعته و وسایل گرمایشی به مردم آسیب دیده اظهار داشت: در گردان بلیّات نیروی زمینی ارتش که تجربه کمک به مردم زلزلهزده سرپل ذهاب را نیز دارند، امکانات اساسی برای رفع مشکلات مردم وجود دارد که با همکاری تیپ مرند، تیپ سلماس، تیپ شهید آبشناسان و گروه ۴۳۳ مهندسی رزمی در حال توزیع میان مردم زلزله زده است.
🔹امیر حاجیلو افزود: در حال حاضر نیز، با استفاده از حداکثر توان خود، در حال امدادرسانی به مردم ۲۰روستای زلزلهزده با توزیع روزانه پنج هزار پرس غذا و ۱۲ هزار قرص نان هستیم.
🔹همچنین قرارگاه امداد و نجات حضرت ولیعصر(عج) برای امدادرسانی به مردم زلزلهزده شهرستان خوی تشکیل شده که علاوه بر این موارد، امکاناتی از جمله چادر و کانتینر را برای مردم روستاها فراهم آورده است.
@deldadgann1401
#علی_ولی_الله🍃💚
ورد لب و ذڪر شبِ عشاق علیسٺ
تاصبح قیامٺ ولےالله علیسٺ
من یاعلےو یاعلے گویم همہ عمر
آنڪس ڪه مرا باب نجاٺ اسٺ، علیسٺ
#میلاد_امام_علی(ع)🌿🌺
#روز_پدر_مبارک_باد🌿🌺
@deldadgann1401
#داستان_زیبا📚
در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام «شوڪت» در زمان ڪریم خان زند زندگی می ڪرد.
انگشتر الماس بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، ڪه نیاز به فروش آن پیدا کرد.
در شهر جار زدند ولی ڪسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاڪم و نماینده ڪریم خان در تبریز رسید.
آن زن را خدادادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال وحرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوڪت خوشحال شد و از دربار برگشت.
خدادادخان، ڪه مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای ڪرده و عوض نمودند.
شوڪت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا ڪار نمی آید.
شوڪت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید ڪه نگین آن عوض شده است. چون می دانست ڪه از والی نمی تواند حق خود بستاند، سڪوت ڪرد. به شیراز نزد، ڪریم خان آمده و داستان و شڪایت خود تسلیم کرد.
ڪریم خان گفت: ای شوڪت، خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم.
بعد از مدتی چنین شد، ڪریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوڪت گرفته و در آن جای ڪرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوڪت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خدادادخان برگردانند و بگویند، ڪریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر.
شوڪت از این عدالت ڪریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش ڪش کند، ولی ڪریم خان قبول نڪرد و شوڪت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد.
دست بالای دست بسیار است،
گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمے سڪوت ڪرد و شڪایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شڪایت برتر است؟
داستان وپند
@deldadgann1401
🔴 شهادت یک بسیجی بر اثر یخزدگی
🔹 داوود جاودانیان از گردان امام حسین (ع) تیپ ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد صبح امروز در حین انجام وظیفه بر اثر برودت هوا و سرمای شدید دچار یخ زدگی شد و به شهادت رسید.
@deldadgann1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوپرایز دختران دهه نودی
قدم های با صلابت پدر اُمَّت
@deldadgann1401