💥 توییت کاربر یمنی
http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
12.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 تويیت #استاد_رائفی_پور
✍️ مدت ها قبل عرض کردم
پس از عصر «لامساس» که همان کرونا بود
عصر «فَاقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ» و کشت و کشتار خواهد بود.
و آنچه سال گذشته در ایران رخ داد در مقابل آنچه در آینده در جهان به چشم خواهید دید شوخی و فانتزی بیش نیست.
ایران جزیره ثبات و آغازگر عصر جدیدی در جهان خواهد بود.
کمربند ها را محکم ببندید ، شما در ایستگاه آخرالزمان هستید و رسالتی تاریخی و الهی بر دوش دارید
#رسالت_الهی_ایرانیان
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
#مرگ_سفید
#مرگ_سرخ
http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دائم سوره ی قل هو الله و احد را بخوانید
و ثوابش را هدیه کنید به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
این کار عمر شما را برکت می دهد،
و مورد توجه خاص حضرت فرار میگیرید. 🤍
آیت الله بهجت🍃
http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
#حکایت_پند
🌹روزی واعظی به مردمش می گفت : « ای مردم! هر کس دعا را از روی اخلاص بگوید ، می تواند از روی آب بگذرد ، مانند کسی که در خشکی راه می رود . »
🌸جوان ساده و پاکدل، که خانه اش در خارج از شهر بود و هر روز می بایست از رودخانه می گذشت ، در پای منبر بود . چون این سخن از واعظ شنید ، بسیار خوشحال شد . هنگام بازگشت به خانه ، دعا گویان ، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت .
🌼روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری می کرد ، آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند .
🌹روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد ، تا از او به شایستگی پذیرایی کند . واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد . چون به رودخانه رسیدند ، جوان " دعا" گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت. اما واعظ همچنان برجای خویش ایستاده بود و گام بر نمی داشت .
🌸جوان گفت :" ای بزرگوار! تو خود ، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز ، چنین می کنم . پس چرا اینک برجای خود ایستاده ای ، دعارا بگو و از روی آب گذر کن!"
🌼واعظ ، آهی کشید و گفت: « حق، همان است که تو می گویی ، اما دلی که تو داری ، من ندارم !»
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یک شهروند انگلیسی با دستگاه تنفس در تظاهرات و حمایت از فلسطین حاضر شد!
هرچی جلوتر میریم راهپیمایی هاشون بیشتر شبیه ۲۲ بهمن میشه 😁
🔗 توییتر انقلابی
➖➖➖➖➖➖➖
http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
🌷امام رضا علیه السلام :
عَن أبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام : سَأَلتُهُ عَن شَيءٍ فِي الفَرَجِ ، فَقالَ : أوَ لَيسَ تَعلَمُ أنَّ انتِظارَ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ ؟ إنَّ اللَّهَ يَقولُ : « فَانتَظِرُواْ إِنِّى مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ »
محمّد بن فضيل : از امام رضا عليه السلام چيزى در باره انتظار فرج پرسيدم . فرمود: «مگر نمیدانى كه انتظار فرج، خود ، فرج است؟ خداوند میفرمايد: «انتظار بكشيد، كه من نيز با شما از منتظران هستم»
دانشنامه امام مهدی (عج): ج۵
http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
*بسم الله الرحمن الرحیم*
*🔰شروع چله نماز شب از 13مهر و پایان چله 22آبان*
*⚜️امشب شب سی نهم چله نماز شب هست*
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
سلام زهرایی ترین گل نرگس، مهدی جان
یکی از همین روزهای سرد دلگیر ، عطر مسیحایی و آشنای شما ، ایوان مرده ی جهان را پر از هجوم دل انگیز شمعدانی ها می کند ...
روی سینه ی شب ، پولک های روشن امید ، سنجاق می شود ...
و آسمان خاکستری و پرغبار را باران و شاپرک و رنگین کمان پر می کند ...
شما بازمی آیید ...
به همین زودی ... به همین نزدیکی ...
http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
یک روز که با آقای رجایی در خیابان عینالدوله بودیم، به ایشان گفتم: دایی جان، مشکلی برای من پیش آمده که به مقداری پول احتیاج دارم. گفت: برو منزل، توی کتری مقداری پوله، هر چقدر که نیاز داشتی بردار. وقتی به منزل آمدم و به حاج خانم گفتم، ایشان هم مثل همسرشان با کرامت و بزرگواری خاصی چون میخواستند پول را به دست من ندهند تا مبادا در من ایجاد احساس خاصی بشود، گفتند: از هرجا که خودشون گفتند، بردارید. پول را برداشتم. پس از مدتی که خواستم پول را در موعد مقرری که گفته بودم، به ایشان برگردانم، گفتم: دایی جون، پولتون حاضره. گفت: مگه شما پول رو از من گرفتی که میخوای به من بدی؟ از هرجا که برداشتی، دوباره همونجا برگردون و سر جای خودش بذار. ایشان حتی در پس گرفتن پول، اینطور لطیف و بزرگوارانه برخورد میکرد و حتی از من نپرسید چقدر پول برداشتهای!
#شهید_محمد_علی_رجایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#تهدید_فرمانده_جواب_داد!
🌷آذرماه ۱۳۶۶ آموزش ما به اتمام رسید و از بین سربازان، داوطلب اعزام به کردستان خواستند که من هم به اتفاق تعدادی به شهر سردشت، مقر اصلی یگان هوابرد اعزام شدم. فردای آن روز به پایگاه «الله اکبر» نزدیک روستای واوان برای ادامه خدمت رفتیم. مسؤولیت این پایگاه که در نزدیکی مرز ایران و عراق قرار داشت، جلوگیری از نفوذ نیروهای ضدانقلاب بود. پنج ماهی را با ۶۰ نفر از همرزمان در این پایگاه بودیم. ضدانقلاب در این منطقه بهشدت فعال بود و ضربات زیادی را به نیروهای خودی وارد کرده بود و ضرورت داشت که با آنها مقابله جدی شود.
🌷فرمانده پایگاه در بدو ورود همه ما را جمع کرد و گفت هر کس موظف است از جان خود محافظت کند و در رفتوآمد به روستا، نهایت دقت را داشته باشد. ضدانقلاب بین مردم نفوذ کرده بود و با لباس محلی بهصورت ناشناس دنبال ضربه زدن به نیروهای ما بود. حتی افراد موافق با نظام جمهوری اسلامی هم میترسیدند و جرأت گزارش کردن مسائل را نداشتند یا دنبال گرفتاری و آزار و اذیت از طرف ضدانقلاب نبودند؛ از اینرو، فرمانده ما یک روز به روستا رفت و در جمع مردم، بعد از توضیحات لازم گفت کسانی که با ضدانقلاب همکاری میکنند، حسابشان از مردم روستا جداست و در صورت تکرار دستگیر میشوند. این تهدید جواب داد و توطئه دشمن خنثی شد.
#راوی: رزمنده دلاور و مهندس بسیجی علی آلبویه
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960