🌊
ڪوه خاطراتِ تلخمان را شڪستم ...
از تڪه هاے آن...
دو صنـدلے ساخـتم از جنس امـید
امشب، نشسته رو به مهتاب
و خیره به صندلے خالیت ...
انتظارم را تاب میدهم ،،،
#شیوا_میثاقے🖋
🍃
૪ ـــ ـــــــــــــ
« برای هیچکس آنقدرها مهم نیست که تو تا چہ اندازه غمگینۍ
و داری لابلـٰای نقاب آرامش و سکوتت چقدر رنج میکشی !
انسانها فقط چهرهی خندان و روی گشادهی تو را میخواهنـد ؛
برای هیچکس تحمل یک چهره گرفتہ و یک حال نگران ، منفعتی
ندارد . انسانها معمولا در روزهای آسانۍ کنار تو میماننــد ،
روزهای سخت ..
آدمهای سخت و دوستان سخت و رفیقهای سخت میخواهد !
ولی تو آدمها را دوست داشته باش ♡ !'
حتی اگر برای هیچکدامشان اهمیتی نداشتہ باشد که تو درست
همین لحظه که آرام و خونسرد مقابلشان ایستادهاۍ ،
در اعماق کدامین پرتگاه اندوه داری دست و پا میزنی .. »
± نرگسصرافیـٰانطوفـآن...!
آقاجون سواد زیادی نداشت ولی یه بار که خیلی
ناراحت بودم یه حرفی رو بهم زد که سالهاست
تو سرمه . . میگفت:
‹ بعضی وقتا مشکل از خود ماست
واسه کسی که یه قدم برامون برمیداره دو
کیلومتر پیاده میریم! ›
چقدر عمیقه این جمله . . .♥️⛓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روانے این سڪانس از سریال شدم :))))
دیالوگش حرف دله :)!!!!!!
من عاشقتم هعے :)!!!"
غمگینت خواهند کرد ،
بسیار غمگین...
آنوقت حتما مرا بخاطر خواهی آورد...🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطور دلتون تنگ نمیشه
حرکت عجیب داماد با ورود عشق سابق عروس به تالار 😳😳😳
داماد تازه میفهمه گذشته ی عروسش رو😳👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/727253002C870427d5db
جیگرم کباب شد به خاطرش😭👆🏻
من تبسم دختر 18ساله فقیری بودم که برای اینکه بتونم دیه مادرمو جور کنم تا از زندان آزاد شه دست به فروش کلیه و قلبم میزنم..اما یه شب که از گِدایی برمیگشتم با پسری آشنا میشم و اون پسر به زور عقدم میکنه!
اما درست زمانی که میخوان قلبمو در بیارن آرمان میاد و..🔥♨️🥵
http://eitaa.com/joinchat/727253002C870427d5db
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و از هرآنچه که
تو را از آغوش من
دور میکند بیزارم...🍃
👤نزار قربانی
یکی بهم حرف خیلی قشنگی زد
بهم گفت : اگه کسیو نمیتونی ببخشی -!
نبخشش !!
فراموشش کن🙂
گفتم: چرا؟!!
گفت: اونی که ارزش بخشیدن نداره ارزش فکر کردن هم نداره😅🖤