چشم دوخته ام به دورترین نقطه ی پرهیاهوی دلتنگی؛
منتظرم تا کشتی بغض آلود غم
دوباره در ساحل متروکه ی دلم
پهلو بگیرد...
تا یکبار دیگر
فقط یک بار دیگر
آواز طنین انداز عشقم
مرا در صدف خالی تنهایی ام
در سکوت گوش خراشم،
در آغوش بگیرد...
صدایی که در هر ثانیه ی هر روزم
دلبرانه
در گوش دل و جانم
فریاد میکشید:
مرا دوست می دارد...
| #علی_رجبی |
@deli_ism ♥
اول دلم لک زده بود كه بتوانم دبيرستان را تمام كنم و به دانشگاه بروم.
بعد داشتم ميمردم كه دانشگاه را تمام كنم و سر كار بروم.
بعد آرزویم این بود كه ازدواج كنم و بچهدار شوم.
بعد هميشه منتظر بودم كه بچههايم بزرگ شوند و به مدرسه بروند و من بتوانم دوباره مشغول كار شوم.
بعد آرزو داشتم كه بازنشسته شوم.
و حالا دارم ميميرم كه يك دفعه متوجه شدم:
« اصلاً يادم رفته بود زندگي كنم!»
شاد باشیم و احساس خوشبختي را به "اگر" هايمان موکول نكنيم، زيرا "اگر"ها پايان ناپذيرند!
@deli_ism ♥
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آیینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ایی نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
| #محمدعلی_بهمنی |
@deli_ism ♥
پدرم میفرمودند:
خانم!
فرزندمان به سلامتی عاشق شده است
و مادرم آهسته آهسته به نجوا میگفتند:
اسپند دود میکنم...
عشق در خانه ی ما شگون دارد.
| #محمد_صالح_علاء |
@deli_ism ♥
یه زنم نداریم وقتی میخواد بره آرایشگاه موهاشو کوتاه کنه اینو براش بفرستم:
موهایت
سهم دستهای من است
لطفا به باد مده :|
@deli_ism ♥
أحضنی و كأنی سأموت غداً
و ماذا عن الغد؟
أحضنی وكاننی عدتُ
مرا جوری در آغوش بگیر
كه انگار فردا میمیرم.
و فردا چطور ؟
جوری در آغوشم بگير
كه انگار از مرگ بازگشتهام.
@deli_ism ♥
- دختر! اینطور به من نگاه نکن!
این چشمهای تو، بالاخره مرا وادار به یک خبطِ بزرگ در زندگی خواهدکرد !
+ این خبطِ شما؛ آرزوی من است 💜
| #چشمهايش |
| #بزرگ_علوی |
@deli_ism ♥
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم
تا دارمت نگاه به مردم نمی کنم
در گیر و دار تلخ رسیدن به عشق
حتی به جان خویش ترحم نمی کنم
این فصل پا به ماه غمی ژرف گونه بود
هرگز به این بهار تبسم نمی کنم
من در بهشت عشق تو آدم شدم، ولی
خود را خراب خوردن گندم نمی کنم
ای بهترین بهانه برای نمردنم
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم
| #فرامرز_عرب_عامری |
@deli_ism ♥